ایران از خزر است تا خلیج...
از شمال تا جنوب
از علی بن موسی تا علی بن مهزیار
از دشت های سبز گیلان تا دشت های خاکی جنوب
و قسم به او
اگر کسی به تمامیت ایران چشم داشته باشد
چشماشو تو کله پزیامون طبخ خواهیم کرد
تکبیررررر
+{اصلانی و رگ وطن پرستی اش}
آدما بعد از این که سفر کربلا رو تجربه میکنن، مخصوصا اربعین، یه چیزی توی زندگیشون عوض میشه.
اونم اینکه هر وقت تو دلشون گالن گالن آب میجوشونن با خودشون میگن، این جوری نمیشه! من باید الان کربلا میبودم.
مشایه اربعین از معدود جاهایی هست که همه به یه سمت میرن، به یه هدف؛ و برای رسیدن به این هدف به هم لبخند میزنن، هم رو یاری میدن و عشقی که بازتاب میشه از سر منزل رو بین خودشون تقسیم میکنن، حتی با اینکه گاها زبون هم رو نمیفهمن.
لحظه ای که از دور اولین رگه های نور پدیدار میشه چشم ها ناخود اگاه میباره و قلب... به نظر من قلب اینجا آروم ترین وضعیت خودش رو تجربه میکنه، من بعضی لحظات کربلا با خودم فکر میکردم که پسرررر اصلا اضطراب چجوری بود؟! من قبل این چجوری اینقدر دلشوره داشتم؟! اصلا دلشوره چی چی هَ؟!
بعد فهمیدم که در جوار حسین فقط نور میتابه
میدونی چیه؟!
راستش... راستش....اینجوری نمیشه... من الان باید کربلا میبودم.
شرقی
آدما بعد از این که سفر کربلا رو تجربه میکنن، مخصوصا اربعین، یه چیزی توی زندگیشون عوض میشه. اونم اینک
چه دلتنگت است آنکه ندیده
و چه دلتنگ تر آنکه دیده...