که می داند چه پایانی است فصل آخر مارا
کدامین باد خواهد بست فردا دفتر ما را
تمام عمر در غفلت گذشت و آه از این حسرت
خدایا صرف خود کن چند روز دیگر ما را
زمین گیریم و جامانده به خاک آلوده، درمانده
به سوی آسمانها باز کن بال و پر ما را
به دنیا مبتلاییم و عطشناکیم، ای دریا
پر از آرامش خود کن سبوی باور ما را
دل ما با حسین توست باب توبه را بگشا
شهادت میدهد این روضه ها چشم تر ما را
لباس نوکری بر تن بگیر ای مرگ جان ما
مگر این جامه در محشر بپوشد پیکر ما را
میان بیم و امیدیم مثل -جوون- شاید که
حسین بن علی بر پای خود گیرد سر ما را
پس از عمری علی گفتن خدایا لحظه مردن
به سیمای علی بگشا نگاه آخر مارا
قیامت پهنه ی بیم است اما من یقین دارم
حسن آرام خواهد ساخت هول محشر ما را
به آتش در مکش ما را تو را سوگند بر زهرا
که آتش سوخته بد جور روزی مادر ما را
#مناجات
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
چه آمد بر سرت ای دل نوای آشنایت کو
چرا خاموش و غمگینی فروغ رَبّنایت کو
بنا بود آسمان باشی چرا در خاک جا ماندی
چه شد رویای پروازت پر و بال دعایت کو
چنین بی حال و بی حاصل نبودی پیش از این ای دل
رها کن این تکلف را وجود بی ریایت کو
چنان در گیر دنیایی که آرامش نمی یابی
تامل کن شبی در خود بگو صبر و رضایت کو
چه پیش آمد که این گونه سیاهی شد نصیب تو
در این تاریکی ممتد چراغ اشک هایت کو
به غیر از گریه درمان چیست زخم بی خدایی را
تویی که سر به سر دردی دل من پس دوایت کو
چرا ساکن نشستی هان مگر گم نیستی در خود
چه کردی با خودت ای دل توکل بر خدایت کو
بگو حال مناجاتت کجای زندگی گم شد
بپرس از نفس اماره ببین سوز صدایت کو
غرورت را رها کن تا دمی عبد خدا باشی
کجا ای بنده ی عاصی دل بی ادعایت کو
پس از عمری علی گفتن چرا اینگونه خاموشی
در این هنگامه ی غربت دم یا مرتضایت کو
#مناجات
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
35.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بر آستان جانان سر گر توان نهادن
گلبانگ سر بلندی بر آسمان توان زد
#مناجات
#حسن_شیرزاد
https://eitaa.com/sharh_sib
شبیه برگهای زرد خشک و بی ثمر هستم
نمی دانم چرا این روزها دلتنگ تر هستم
نشستم دردهایم را شمردم یک به یک دیدم
اسیر بغض هایی سرد و آهی شعله ور هستم
کمی از غصه هایم را به آرامی غزل کردم
ولی مصرع به مصرع همچنان آسیمه سر هستم
به قدر دستهای کودکان کار مجروحم
به رنگ گونه هایی سرخ از خون جگر هستم
نمی یابم امیدی را که در راه تو گم کردم
پی لبخندی از جنس حقیقت در به در هستم
بگو با من به لحن زندگی راز مگویت را
بخوان با من سرودی را که از چشم تو بر هستم
به دنبال نگاهی آشنا برگشته ام امشب
خدایا باز کن در را ببین من پشت در هستم
#مناجات
#خدا
#حسن_شیرزاد
@sharh_sib
که می داند چه پایانی است فصل آخر مارا
کدامین باد خواهد بست فردا دفتر ما را
تمام عمر در غفلت گذشت و آه از این حسرت
خدایا صرف خود کن چند روز دیگر ما را
زمین گیریم و جامانده به خاک آلوده، درمانده
به سوی آسمانها باز کن بال و پر ما را
به دنیا مبتلاییم و عطشناکیم، ای دریا
پر از آرامش خود کن سبوی باور ما را
دل ما با حسین توست باب توبه را بگشا
شهادت میدهد این روضه ها چشم تر ما را
لباس نوکری بر تن بگیر ای مرگ جان ما
مگر این جامه در محشر بپوشد پیکر ما را
میان بیم و امیدیم مثل -جوون- شاید که
حسین بن علی بر پای خود گیرد سر ما را
پس از عمری علی گفتن خدایا لحظه مردن
به سیمای علی بگشا نگاه آخر مارا
قیامت پهنه ی بیم است اما من یقین دارم
حسن آرام خواهد ساخت هول محشر ما را
به آتش در مکش ما را تو را سوگند بر زهرا
که آتش سوخته بد جور روزی مادر ما را
#مناجات
#حسن_شیرزاد
https://eitaa.com/sharh_sib