eitaa logo
شرح سیب
98 دنبال‌کننده
2 عکس
9 ویدیو
0 فایل
شادی و غم ،بیم و امید، شرم و ترس ، عشق و نفرت ، حیرانی و شیدایی... شرح سیب فضایی است برای شرح این همه سیب آورده
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از انجمن ادبی مَطلَع
📌 اعلان برنامه دعوتید به فصل جدید «انجمن مطلع» • یکشنبه ۲۵ شهریورماه ۱۴۰۳ • بین کاشانی ۴ و ۶، پلاک ۴۵۵ ساختمان قرائت‌خانه جوادیه | ساعت ۱۷ به صفحه انجمن بپیوندید👇 https://eitaa.com/joinchat/4073652327C9ee4eeaef2
طغیان گری کردی بگیر از ما جوابت را اینک بچش تلخی زهر انتخابت را آتشفشان خشم ما اینبار فتاح است با صاعقه آورده ایم اکنون جوابت را این تازه آغاز است خواهی دید بعد از این کابوس موشکهای ما پر کرده خوابت را از خط قرمزهای ایران رد شدی حالا باید ببینی با دو چشم خود عذابت را دلخوش به پوشالی گنبد باش تا فردا تیغ اجل از سر بپراند حبابت را خیبر شکن ماییم, ما مردان ایرانیم پیچیده ایم اینبار طومار حسابت را اندیشه ی سید حسن بر ما نمایان ساخت افکار پوچ و نقشه ی نقش بر آبت را عمری دویدی در پی باطل تر از باطل حالا بنوش ای تشنه ی کافر سرابت را خون دل مظلوم دارد می فشارد,هان! با پنجه ی غیرت گلوی چرک تابت را ما مرد میدانیم، میدان عرصه گاه ماست دیدیم در پنهان شدن طرز شتابت را موسی به جنگ سامری برگشته است امروز بردار ای فرعون از صورت نقابت را مهدی به یاری یمانی و خراسانی می بندد ای سفیانی ملعون کتابت را https://eitaa.com/sharh_sib
هدایت شده از انجمن ادبی مَطلَع
حسن شیرزاد ..mp3
958K
💠که می داند چه پایانیست فصل آخر ما را شعرخوانی آقای انجمن ادبی مطلع ۲۰ آبان ۱۴۰۳ @anjoman_matla
دوید فتنه و از کوچه ها به خانه رسید و شعله شعله به انبوهی از زبانه رسید میان همهمه از بغض مرد رد شد و بعد به گریه های هراسان کودکانه رسید درست پیش نگاه بدون درد زمین زمان تلخ ترین حسرت زمانه رسید به بالهای کبوتر دروغ چنگ انداخت شراره های حسادت به آشیانه رسید صدای ناله که پیچید باغبان فهمید که چشم زخم خزان بر تن جوانه رسید وزید کینه و طوفان کفر زوزه کشید وزید کینه و رگبار تازیانه رسید @sharh_sib
زبان حال حضرت زهرا سلام الله علیها با امام علی علیه السلام دیشب از درد و دل من با خدایم گریه کردی امشب اما از سکوت غم‌فزایم گریه کردی خواستم تا دردسر را کم کنم از خانه‌ی تو با خدا از مرگ گفتم؛ از دعایم گریه کردی اشک‌ها را با مشقت پاک کردم از نگاهت پا به پایت گریه کردم، پا به پایم گریه کردی سوختم از غربت تو؛ سوختی از قسمت من من برایت غصه خوردم؛ تو برایم گریه کردم مرد من! کوه غیورم! کاش زهرا را ببخشی من بمیرم پیش چشم بچه‌هایم گریه کردی گفته بودی درد و دل کن؛ سعی کردم پس چرا تو، تا سخن آغاز کردم، از صدایم گریه کردی؟! پیشوازت آمدم تا در به لبخندت گشایم وقت برگشتن چه شد که در قفایم گریه کردی @sharh_sib
دلی شکسته و قلبی حزین بس است مرا از این جهان غزلی دلنشین بس است مرا دخیل دامن لطف علی‌ است دستانم پناه رحمت حبل المتین بس است مرا به شک و شبهه دچار است هر که منکر اوست منم محب علی این یقین بس است مرا عطای حضرت زهرا زیاده از سر ماست دعای حضرت ام البنین بس است مرا به این زمانه ندارم امید مرحمتی مرا خریده حسین و همین بس است مرا سپرده دل به مناجات و نور رو به ضریح از این زمانه شبی این چنین بس است قرار ما و تو ای مرگ باب قبله ی عشق که خاک بوسی آن سرزمین بس است مرا @sharh_sib