فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی عارف، فیلسوف و فقیهی چون حضرت امام(ره) آن هم روی منبر عمومی میگویند، شاید، یعنی این شاید بدرد مردم میخورد، باید بشنوند.
این شاید یک شاید معمولی نیست.
.......
یک بار با بنده خدایی که از اساتید و اهل علم و معرفت بود در باب شهود صحبت میکردم نکته ظریفی گفتند که این چیزها را اولا نباید برای هرکسی گفت و ثانیا اگر میگویی با صراحت نباید بگویی چون اگر صریح و متقن گفتی و مخاطبت آن را انکار کرد، چون واقعیت دارد و حرف حقی است، کسی که انکارش میکند به همان نسبت اهل کفر میشود و ظلمت او را میگیرد.
چرا که کفر به معنای پشت کردن به حقیقت است.
.....
حضرت امام در چهل حدیث میفرمایند اگر دیدی مرتاضی هم چیزی گفت که نمیدانی، بگو نمیدانم آن را انکار نکن.
.....
الغرض که خود این نوع از بیان از ویژگیهای اهل شهود است، پس اگر حضرت امام(ره) با این ویژگیها میفرمایند: «شاید» آن را یک «شاید» معمولی ندانیم چرا که شاید «شایدی» بر اساس شهود باشد.
@sharh_hal
🎙زمان و زمانه خود را بشناسید... (قسمت اول)
آیتالله حائری شیرازی:
🔰 اینکه موقعیت تاریخی و جهانی ما چیست؟ از زبان قرآن بیان کنم، به عنوان تطبیق کلی بر مصداق.
🔰 قرآن میفرماید در کتاب زبور بعد از تورات نوشتیم این زمین را، بالاخره، بندگان صالح، وارث خواهند شد. این پیام برای بندگان راستین خدا کافی است. مکرر، رهبر بزرگوار فرموده است: ما در سر یک پیچ تاریخی هستیم، جهان بر سر یک پیچ تاریخی است. یعنی انتقال قدرت از فاسدها به صالحها، امام راحل میفرمود: من با اطمینان میگویم: «اسلام، ابر قدرتها به خاک مزلت میکشاند»، من با اطمینان میگویم: «اسلام سنگرهای کلیدی را یکی پس از دیگری تسخیر خواهد کرد.» برای اینکه بهتر به زبان آشنا بشویم؛ قضیه ای را از سوره یوسف برایتان نقل میکنم.
🔰 سوره یوسف احسن القصص است و خداوند به زبان سوره یوسف حق اهل بیت را ادا کرده است. خیلی از مطالب را که می خواهد درباره اهل بیت بگوید، از زبان یوسف و یعقوب در این سوره بیان میکند. جفاهایی که به اهل بیت میشود را در عمل برادران یوسف شرح میدهد و قرآن بر این رسم نازل شده است که « ایاک اعنی و اسمعی یا جارة» منظورم مخاطب است اما میگویم همسایه. از غایب صحبت میکند اما منظور حاضرین است. از گذشته صحبت میکند منظور آینده است.
🔰میدانید که برادران پیش پدر آمدهاند که ما خیر خواه یوسف هستیم او را بده، با ما بگردد. ما او را حفظ خواهیم کرد. شب گریه کنان آمدند که ما درحال مسابقه با یکدیگر بودیم یوسف را در کنار اجناسمان گذاشته بودیم، یوسف را گرگ خورد. یعقوب هم گفت که «بَلْ سَوَّلَتْ لَکمْ أَنفُسُکمْ أَمْرا». خیالات شیطانی کردید، سالها گذشت. یوسف در مصر به مقام خزانهداری کل رسید و طرف معامله همه شهرها بود واین ها(برادران) رفتند برای گرفتن گندم به خاطر قحطی.
🔰گفتند: برادری دیگری هم داریم سهم او را هم بدهید. نداد. وقتی برمیگشتند یوسف گفت که آن وسائلی که برای فروش آورده بودند بگذارید زیر خورجینهایشان و گندم را بر روی آنها بریزید. به دو دلیل: یکی اینکه چیزی داشته باشند تا برای خرید دوباره گندم بیایند. دوم اینکه این گندم تمام بشود و دوباره زود برگردند. وقت خداحافظی به آنها گفت: «ائْتُونی بِأَخ لَّکم مِّنْ أَبِیکم». گفتید که برادر پدری دارید، او را برای من بیاورید. «أَ لَا تَرَوْنَ أَنّی أُوفی الْکیل وَ أَنَا خیرُ الْمُنزلین» میبینید که به شما پر و پیمان دادم و در پذیرایی شما کم نگذاشتهام. این تطمیع بود اما تهدید کرد: «فَإِن لَّم تَأْتُونی بِهِ فَلَا کیل لَکمْ عِندِی وَ لَا تَقْرَبُون» اگر او همراه شما نباشد نه شما راه خواهم داد و نه کیلی در اختیار شما خواهم گذاشت.
🔰خدا از زبان یوسف با ما حرف میزند که وقتی به پیش من میآیید اهل بیت را همراه خود بیاورید. اگر نیاورید نه نمازتان را قبول میکنم و نه حاجتتان را « ائْتُونی بِأَخ لَّکم مِّنْ أَبِیکم، أَ لَا تَرَوْنَ أَنّی أُوفی الْکیل وَ أَنَا خیرُ الْمُنزلین، فَإِن لَّم تَأْتُونی بِهِ فَلَا کیل لَکمْ عِندِی وَ لَا تَقْرَبُون». چرا؟! چون اینها گنهکار بودند. آن برادر بی گناه بود و اگر بیگناه را همراه خود نیاورند گنهکار را نمیپذیرند. گنهکار باید بیگناه را وسیله شفاعت خود قرار بدهد. به طفیلی او این را می بخشند.
🔰در روایت داریم که خدا گناه امت را به خاطر رهبر عادل میآمرزد. و صواب امت را به خاطر رهبران فاسد قبول نمیکند. در این آیه نقش اهل بیت را برای شفاعت این ها به ما یاد آور می شود. « قَالُوا سَنراوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَ إِنَّا لَفاعلونَ». با پدرش در این موقع گفتگو میکنیم سعی میکنیم او را بیاوریم. آمدند به پیش پدر. گفتند جنسهایمان را باز کردیم و متاعمان اینجاست: «هَذه بِضاعتُنا رُدَّتْ إِلَینَا وَ نَمِیرُ أَهْلَنَا وَ نحفَظُ ُ أَخَانَا». اجازه بدهید برادرمان بیاید هم کیل و سهم خود را ببرد و ما حفظش خواهیم کرد. تا گفتند حفظش میکنیم. پدر گفت: «هَلْ ءَامَنُکمْ عَلَیهِ إِلَّا کمَا أَمِنتُکم عَلی أَخِیه مِن قَبْل» همانطور که آن برادر را دادم و شما لباس خون آلود او را دادید. اعتماد به شما بکنم؟ « فَاللَّهُ خَیرٌ حَافظاً وَ هُوَ أَرْحَم الرَّحِمِین» «لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُم حَتی تُؤْتُون مَوْثِقاً مِّنَ اللَّه لَتَأْتُنَّنی بِه إِلا أَن یحاطَ َ بِکم». این دیگری به مانند اولی نیست بدون وثیقه نخواهم داد. وثیقه الهی بسپارید که او را بر من برخواهید گرداند مگر اینکه از عهده شما خارج باشد. «فَلَمَّا ءَاتَوْه مَوْثِقَهُم قَالَ اللَّه عَلی مَا نَقُول وَکیل». وقتی وثیقه را دادند برادر را در اختیارشان گذاشت و گفت خدا وکیل است.
📌ادامه دارد...
@sharh_hal
🎙زمان و زمانه خود را بشناسید... (قسمت دوم)
آیتالله حائری شیرازی:
🔰 «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس» زمان خود را بشناسید. زمان پیچ تاریخی را بشناسید. زمان این حرفی است که یعقوب به برادران یوسف زد. ما میگوییم امام زمان را بفرستید ما در خدمتشان هستیم. خداوند به ما میگوید: یازده امام برایتان فرستادم چکارشان کردید:«هَلْ ءَامَنُکمْ عَلَیهِ إِلَّا کمَا أَمِنتُکم عَلی أَخِیه مِن قَبْل».
🔰 درباره آن یازده تا چکار کردید؟ امت چه کردید با آن یازده تا؟ اما نسبت به این یکی «لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَکُم حَتی تُؤْتُون مَوْثِقاً». این یکی را بدون وثیقه نخواهم داد. وثیقه میخواهد، وثیقه حرفی هم خدا نمی پذیرد. خدا نمیپذیرد. وثیقه عملیاتی میخواهد. امام راحل بیان میکند:
روزها میگذرد حادثه ها میآید --- انتظار فرج از نیمه خرداد کشم.
معنایش این نیست که مرگ من در چهارده خرداد است، معنایش این است که نیمه خرداد اولین وثیقهای بود که امت برای امام زمانش داد.
🔰 امام محکوم به اعدام بود شهدای پانزده خرداد اعدام او را تبدیل کردند به شش ماه زندان و این به خاطر امام زمان بود، این وثیقه گذاری امت برای آزادی امامشان بود. نایب او آزاد میشود آزادی اوست. امام دست امام زمان بود. این دست وقتی باز میشود دست امام زمان مبسوط الید شده است.
🔰 مردم پانزده سال بعد از تبعید امام مرتبا وثیقه گذاری کردند. امام هم بدون واهمه خرج کرد. امام هیچ احتیاطی نمیکرد. همیشه میزد به سیم آخر. وقتی که کاپتولاسیون و مصونیت مستجاران آمریکایی تصویب شد، امام گفت: قلبم در فشار است، این چند روز که این اخبار را شنیدم مرگ خودم را از خدا میطلبم. جریان این نوار به تمام کشور پخش میشد. مردم ما با این قانون، اگر یک ایرانی یک سگ آمریکایی رو زیر بگیرد دادگاههای آمریکا او را جلب میکنند اما اگر یک آمریکایی شاه ایران را زیر بگیرد دادگاههای ما نمیتواند آن آمریکایی را احضار کند. شاه ایران را با سگ آمریکایی کنار هم گذاشت این منتهای بی احتیاطی است؛ به سیم آخر زد. هرچه میخواهند بکنند. این کار به مردم گستاخی میداد. به مردم روحیه میداد و روحیه را از وابستگان شاه میگرفت. وقتی این را گفت تبعیدش کردند. باز مردم جان فشانی کردند تا امام از تبعید برگشت.
🔰 از دوازده خرداد تا بیست و دوم خرداد مردم جان فشانی ها کردند. امام حاکم شد یعنی نماینده امام زمان حاکم شد. اینها همه وثیقههایی بود که دادند؛ ایستادند و خداوند به وعدهاش عمل کرد و آزاد کرد. دقیق، هرچه مردم دادند و خرج کردند؛ زمینه امام بالا آمد.
📌 زمان ما این است، دارد حبل الله بر سر جایگاه اصلی خود برمیگردد.
🔰 اما نکتهای مانده که به شما عرض بکنم. «فَلَمَّا فَصَلَ طالُوتُ بِالْجُنُودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلیکمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیسَ مِنِّی وَ مَنْ لَمْ یطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّی إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلاَّ قَلیلاً». قبل از اینکه با دشمن روبرو بشوند. طالوت به یاران خود گفت: خدا شما را به یک نهر میآزماید. هر که از آن نهر خورد از من نیست و هر کس از آن نخورد از من است مگر اینکه با دستش یک کف خورده باشد.
🔰 فقط افراد قلیلی نخوردند که تعدادشان ۳۱۳ نفر بودند. امام زمان هم که امام زمان هم با ۳۱۳ نفر میآید پس یک نهری هم در آنجاست که این ها نمیخورند و با او می مانند.
این نهر چیست؟! این نهر قدرت است. ما از این قدرتمان سوء استفاده بکنیم. « فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَیسَ مِنِّی». همه سر نهر طالوت هستیم. زیر میزی روی میزی کردن خورد از این آب است. نخور! امتیاز برای خود و بچه هایش گرفتن خوردن از این نهر است. قناعت کردن « إِلاَّ مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِیدِهِ»
📌ما را امتحان میکنند. «الْعَالِمُ بِزَمَانِهِ لَا تَهْجُمُ عَلَیهِ اللَّوَابِس» بدانیم سر این نهریم. بدانیم عالم در حال دگرگونی است.
🔸قسمت اول👇
https://eitaa.com/sharh_hal/2838
@sharh_hal
📌شاخص فلاکت از بعد از انقلاب👇
https://www.mashreghnews.ir/amp/973706/
نتیجه مدیریت دو شخصیت نزدیک به هم یعنی هاشمی و روحانی بعد از جنگ در عرصه اقتصاد هم چقدر بهم نزدیک است!
✍️ حالا من بودم و ضریح امام رضا(ع)...
🔰 اولین بار بود که به مشهد میرفتم، مشهد که چه عرض کنم از شیراز برای تفریحی یکی دو روزه به یاسوج رفته بودیم، صبح بود و قصد برگشت به شیراز داشتیم که به پدرمان اصرار کردیم کمی جلوتر هم برو، خواستیم کمی جلوتر رویم که مردی کنار جاده ایستاده بود، از او پرسیدیم این جاده به کجا میرود؟ مرد گفت: به اصفهان، قم بعد هم مشهد.
ما هم تا اسم مشهد را شنیدیم، سه برادری با پسرعمهام شروع کردیم پشت سر هم دست زدن و گفتن: مشهد، مشهد، مشهد...
🔰 آن مرد که نام مشهد را آورد، پدرم که انگار به دلش افتاده بود، به مادرم نگاه کرد و گفت چهکنم؟ پول و وسایل مسافرت طولانی را نداریم؟ مادرم گفت: برو، توکل بر خدا اگر هم نداشتی من النگوهایم را میفروشم. مادرم توکلش خیلی بالا است و آخرش النگوهایش را هم لازم نشد بفروشد اما همیشه نان این توکلش را میخورد و خدا هم تا حالا یاد ندارم رویش را زمین انداخته باشد.
🔰 عمهام که دختری نوجوان بود و پسرِ عمه بزرگم، هم با ما بودند، جالب اینکه پدرم برای اینکه پسرعمهام را به مشهد ببرد به مادر و پدرش هم زنگ نزد.
آن وقتها مثل الان نبود که بچهها رنگ دایی و عمه و... را هم نبینند، بلکه خیلی وقتها ما منزل آنها بودیم یا بچههای آنها منزل ما میماندند، خیلی از خاطرات کودکیام مربوط به داییها و عموهایم است و حالا هم به خاطر محبتهای زیادی که در بچگی به ما داشتند، آنها را خیلی دوست داریم و هرجور شده به آنها سر میزنیم.
🔰 ما بچهها که از خوشحالی در پوست خود نمیگنجیدیم دست میزدیم و خوشحالی میکردیم، انگار دنیایی به ما داده بودند. شب شد و خوابیدیم اما خیلی شیطنت کردیم، پدرم که ناراحت شده بود، گفت فردا برمیگردیم میرویم شیراز، آنقدر ناراحت شده بودم که تا صبح زیر پتو گریه کردم و به امام رضا(ع) گفتم من میخواهم به مشهد بیایم.
🔰 صبح بابایم انگار نه انگار که دیشب چنین گفته بود، سوار ماشین شدیم و او هم خیلی راحت به راه ادامه داد، شادیم مضاعف شده بود و مثل اینکه دنیایی از دست رفته را دوباره به من داده بودند.
🔰 قم که رسیدیم نواری زیبا خریدیم که از اول تا آخرش قربان امام رضا(ع) میرفت و با او حرف میزد، آقاجون قربونتم ... ما هم هی با آن تکرار میکردیم، آقا جون قربونتم...
به مشهد که رسیدیم رسما احساس میکردم امام رضا(ع) به استقبالمان آمده است اما نمیدانستم چگونه این احساس را بیان کنم، به حرم رفتیم و کنار ضریح بودم، پدرم ما را فرستاد و گفت بروید پیش ضریح، پدرم خیلی حساس نبود و به ما آزادی زیاد میداد و همه خوشیها در همین آزادیها بود، تا حالا نشده است که بخواهم کاری بکنم و ایشان مخالفت کنند، البته نظرشان را به صورت مشورت میدهند اما همیشه فرصت تجربه را به ما میدهند، شاید این از مهمترین تجربههای ۳۰ ساله معلمی و تربیت کودکان توسط او باشد که با وسواس نشان ندادن نه زندگی را به خودش و نه به ما تلخ نکرده است.
🔰 جمعیت زیاد بود و من کودکی که تازه قدم به کمر مردها میرسید. هرچه تلاش کردم نتوانستم حتی به ضریح نزدیک هم شوم، مانده بودم چه کنم؟ بازهم تلاش و تلاش و باز هم بیفایده! خیلی ناراحت بودم.
در عالم بچگیام به حضرت گفتم: آقاجان هیچی از شما نمیخواهم فقط راهم را باز کن، میخواهم راحت ضریحت را بگیرم.
امام رضا(ع) صدای همه ما را میشنود اما به همه جواب نمیدهد، باید کودک شد، کودکها با تمام وجود و خالصانه با آقا حرف میزنند و واقعا باور دارند که آقا صدایشان را میشنود و به آنها پاسخ میدهد.
📌در همان لحظه دو خادم جمعیت را از پشت سر من کنار زدند، همه را کنار میزدند الا من و همینطور زائران را کنار زدند تا من به ضریح رسیدم، مانده بودم جریان چیست؟ اینها چرا با من کاری ندارند؟ به ضریح که رسیدم به فاصله نیممتر از هر دو طرف را بستند و پشت سرم نشستند و مشغول شستن زمین شدند، گفتند: اینجا خون ریختهاست و باید طاهر شود، عجله هم نمیکردند. حالا من بودم و ضریح امام رضا(ع).☺️
@sharh_hal
مشکل اصلی از آقایان علما نیست مشکل اصلی از فضلاء و طلاب انقلابی است که با علماء ارتباط قوی ندارند، این مسائل را از علماء مطالبه نمیکنند، با آنها در این امور صحبت نمیکنند، زیاد طرف اعتماد علماء نیستند، میرزای شیرازی هم اگر این فتوا را داد چون عالمی چون آیتالله فال اسیری از شیراز نزد ایشان رفت و با ایشان در این رابطه صحبت کرد و فتوای تحریم تنباکو را گرفت.
چون آیت الله مدرس از تهران در این رابطه به میرزای شیرازی مراجعه کرد و در این مورد با ایشان صحبت کرد.
شرح حال
مشکل اصلی از آقایان علما نیست مشکل اصلی از فضلاء و طلاب انقلابی است که با علماء ارتباط قوی ندارند، ا
از این جهت که تعدادی از دوستان در مورد این پست نکاتی عمدتا اعتراضی را فرمودند و به احتمال قوی دوستان زیاد دیگری نیز نظر مشابه را دارند، عرض میکنم:
به نظر بنده
توجه به دو نکته لازم است:
۱. اینکه توجه اصلی ما باید این باشد که برای اصلاح وضع موجود، چه کاری از دست ما بر میآید، ما کجا را و به چه شکل میتوانیم اصلاح کنیم؟ کدام مشکل را ما میتوانیم برطرف کنیم.
هزار نق زدن به جان این و آن که چرا شما کار نکردید، بیارزش نیست اما به اندازه یک ذره انجام کاری که از دست خودتان بر میآید ارزش ندارد.
در این ماجرای سکوت علما و عدم جریانسازی و تأثیر گذاری مثبت علما که بسیار هم خطرناک است، بنده مواردی را مصداقا سراغ دارم که دوستانی با ورود به درس خارج بعد از مدتی بر اساتید خود اثر گذاشتهاند، موضوعاتی را مطرح کردهاند و فضا سازی کردهاند.
۲. انتقاد عمومی از علماء در وضع موجود چیزی را تغییر نمیدهد و مضراتی مثل بدبین شدن مردم و از دست رفتن اندک سرمایه موجود را هم در پیدارد.
حکایت نقد علما توسط طلاب در نظر مردم به فردی میماند که بر شاخه نشسته بود و بن میبرید.
علاوه بر این فارغ از بایستهها، واقع نیز اینگونه است که علما بدون شاگرد فاضل انقلابی دستشان بسته است، همانطور که استاد بر طلبه تاثیر دارد، طلبه بر استاد و همانطور که استاد ظرفیتهای طلبه را بالا میبرد، طلبه ظرفیتهای استاد را.
در حال حاضر شئون زیاد مانع از ارتباطات گسترده علما است؛ در خاطرات مربوط به حضرت امام هم این زیاد دیده میشود که شاگردان خوب ایشان نقش زیادی در شکلگیری جریانات مختلف توسط ایشان داشتند، جریاناتی که بعضا مبدء اصلی آنها خود شاگردان ایشان بودند و ظرفیت امام نیز پای آن میآمد.
🔹محمد محمدی، در حین امربه معروف به شهادت رسید
شهید محمدی از بسیجیان پایگاه مقاومت بسیج انصارالامام تهران، دیروز حوالی ساعت ۱۹ ضمن درگیری با ۷ نفر از اراذل و اوباش تهرانپارس مورد ضرب و جرح با چاقو قرار گرفت و شهید شد.
براساس اظهارات شاهدان حادثه، اراذل و اوباش در حین پارک ماشین و خرید نان به اتومبیل خانمی برخورد کرده که پس از اعتراض آن خانم و ورود نانوا به ماجرا درگیری آغاز شد.
به گفته شاهدان، اوباش با الفاظ بسیار رکیک، خانم مورد نزاع و نانوا را مورد خطاب قرار داده و فضای وحشت در محله ایجاد نمودند، در همین حین شهید محمدی وارد صحنه شده و از اوباش درخواست میکند که در انظار عمومی، عفت کلام را رعایت کرده و به درگیری خاتمه دهند.
اما اراذل و اوباش که در ابتدا ۳نفر بودند به فحاشی ادامه داده و با این پاسدار بسیجی نیز درگیر شدند و سایردوستان خود را نیز مطلع کردند، در جریان این درگیری، یکی از این اراذل که از قبل چاقویی را با خود داشت به پهلوی این بسیجی ضربه وارد میکند که به دلیل عمق زیاد این ضربه و پاره شدن ریه و قلب شهید محمدی، به شهادت رسید.
گفتنی است دو نفر از این اراذل در صحنه جرم دستگیر و مابقی متواری هستند.
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یک اعتراف تلخ!
دکتر قانعی دبیر کمیته علمی ستاد مقابله با کرونا اعتراف کرد که وزارت بهداشت پذیرفته است که کشور ایران به همراه چند کشور دیگر، تعداد فراوانی از مردم را به عنوان موش آزمایشگاهی برای تست داروهای ضد ویروس قرار دهد و نتایج را به سازمان بهداشت جهانی اعلام کنند.
تا کنون داروهای ضد ویروس رمدیسیویر، فواپیراویر، کلترا، اینترفرون و ... بر روی تعداد بسیاری از بیماران آزمایش شده است ولی به نتیجه نرسیده است و نتایج این آزمایش به سازمانهای جهانی نیز اعلام شده است!
این در حالی است که وزارت بهداشت حاضر نیست، این آزمون و خطاها را در اختیار طب سنتی نیز قرار دهد تا در یک شرایط ثبت شده و معتبر ثابت کند داروهایش مؤثر است یا خیر!
میدانیم مبنای اصلی طب تجربه است و این روزها توصیههای مختلفی از طب سنتی را مردم تجربه کردند و واقعا نتیجه گرفتند اما وزارت بهداشت حاضر نیست از این تجربهها استفاده کند.
بیایید از خود مردم اجازه بگیرید که میخواهیم داروهای طب سنتی یا داروهای توصیه شده توسط سازمان بهداشت جهانی را بر روی شما آزمایش کنیم تا ببینیم اعتماد مردم به سازمان بهداشت جهانی بیشتر است یا طب سنتی؟!
@sharh_hal