دریچه ورود به قلب
محبت و احترام از مقوله نور و حرارت است و ابتدا کانون شروع آن را که یک قلب لطیف و پاک است روشن و گرم میکند.
برایِ خواریِ دنیا، همین بَس است که روزی
شنید لشکرِ دشمن صدایِ خواهر او را
صلی الله علیک یا زینب الکبری
روضه کوتاه است اما سنگین:
زینبی که نه قامتش را نامحرم دیده،
نه صدایش را بیگانهای شنیده،
حالا آوردهاند سر بازار شام ...
مولای غريبم
حق دارید اگر هر صبح و شام،
برای این روضه، خون گریه میکنید؛
حق دارید اگر فرمودید:
خدا را به عمه جانتان قسم دهید
تا #فرج مرا نزدیک گرداند ...
▪️اللهم عجل لوليک الفرج
▫️بحق سيدتنا الزينب علیها السلام
🌹شبتون مهدوی
🌹 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُکَ
🍀بسم الله الرحمن الرحیم
🍀اللهم صل علی محمد و آل محمد
🌸اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنْ نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ وَ مِنْ قَلْبٍ لاَ يَخْشَعُ
🌼خدايا پناه به تو مى برم از نفسى كه از دنيا سيرى ندارد و از قلبى كه خاشع نباشد...
🌸و مِنْ عِلْمٍ لاَ يَنْفَعُ وَ مِنْ صَلاَةٍ لاَ تُرْفَعُ وَ مِنْ دُعَاءٍ لاَ يُسْمَعُ
🌼و از علمى كه نفع نبخشد و از نمازى كه بالا نرود و از دعايى كه به اجابت نرسد
☘️اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ الْيُسْرَ بَعْدَ الْعُسْرِ وَ الْفَرَجَ بَعْدَ الْكَرْبِ وَ الرَّخَاءَ بَعْدَ الشِّدَّةِ
🌸خدايا از تو مى طلبم آسانى حال را بعد از عسرت و گشايش پس از رنج و مشقت و فراوانى نعمت پس از سختى و شدت.
🍀اللَّهُمَّ مَا بِنَا مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنْكَ لاَ إِلَهَ إِلاَّ أَنْتَ أَسْتَغْفِرُكَ وَ أَتُوبُ إِلَيْكَ
🌸اى خدا هر نعمتى كه ما بندگان راست هم از جانب توست خدايى غير تو نيست؛ از تو آمرزش مى طلبم و بسوى تو از گناه باز مى گردم.
🌺اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
📗مفاتیح الجنان
✨مرحوم دولابی✨
👨👩👧در خانه وقتی زن و بچه تسلیم پدرند، همسایه ها از عیب آن خانه خبر ندارند.
😱وقتی دعوا شد و سر و صدا بلند شد، عیبها بر ملا میشود. پس تا تسلیم بودیم، عیوبپوشیده بود.
🌸اسلام هم که آمد، عیبها پوشیده شد. اَلاِسلامُ هُوَ التَسلیمُ : اسلام همان تسلیم است.
🌼اگر صلح کنیم و با صلح و صفا با خدا رابطه برقرار کنیم که دیگر اصلاً عیبی باقی نمیماند.
لرزه بر پیڪره ےشام می افتد وقتے
چادر فاطمه را بر سرخود می پوشد
بی سَبَب نیست عَدو ازسخنش میترسد
زینب است،خون علے در رگ او میجوشد
#مناسبتهای_ولایی
#رحلت_حضرت_زینب سلام الله علیها
بسم الله الرحمن الرحیم
شمه ایی از مصیبت حضرت زینب سلام الله علیها که در اوج مصائب و مصیبت ها قهرمان بود
السلام علی قلب الزینب الصبور
سلام بر قلب زینب صبور
زکویت با دلی پر غصه زاری کردم و رفتم
به دشت و کوه و صحرا پایداری کردم و رفتم
ز باغستان پژمانت گذر کردم نسیم آسا
به هر گل گریه چون ابر بهاری کردم و رفتم
مبین اکنون که من محمل نشین آیم گه رفتن
مکان بر اشتران بی عماری کردم و رفتم
حسین من ز بس در راه شام و کوفه خون از دیده باریدم
تمام طول ره را لاله کاری کردم و رفتم
به هر جا محمل افکندم ز طفلان حال پرسیدم...
وَ رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُك … زینب اومد محضر امام سجاد ، پسر برادرم چی شده زمین میلرزه ؟ آسمان تیره شده ؟ فرمود : عمه جان ! پرده ی خیمه رو کنار بزن … بیرون خیمه رونگاه کرد ، نگاه کرد ، دید:*
سری به نیزه بلند است در برابر زینب
خدا کندکه نباشد سر برادر زینب …
* نمی دونم چقدر این مصیبت برا زینب سنگین بود که سر امام حسین رو به نیزه بزنن ، با اینکه رو تل زینبیه آمده اون صحنه سخت رو دیده ، عرضه می دارد :
“ما تَوَهَّمتُ یا شَقیقَ فُؤادی … این دیگه چه مصیبتی ست؟! … توهم نمی کردم ،گمان نمی کردم من زنده باشم ، سر تو رو بالای نیزه ببینم … ولی شاید سخت تر از اون اینه “وَ رُفِعَ عَلَى القَنا رَأسُكَ وَ سُبِیَ اَهلُکَ کَالعَبِیدِ … اهل بیت تورو مثل برده ها به اسارت بردن …
در خود زیارت توضیح داده شده چه جوری برده رو به اسارت می بردن … هیچ احترامی براش قائل نبودن …
وصُفِّدوا فِی الحَدیدِ … اونها رو به زنجیر بسته بودند ….
فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیاتِ … اونها رو بر شتر بی محمل سوارکردن … شب از سرما ، روز از آفتاب آسایش نداشتند …
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ … گرمای آفتاب رنگ پوستشون و تغییر داده بود … صورت اطفال امام حسین پوست انداخته بود ….
یساقُونَ فِی الْبَراری وَالْفَلَواتِ ِ … دختر امیرالمومنین کجا ؟ … بیابان گردی کجا؟ .. سرکوچه و بازارکجا؟…
أَیدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَی الاَْعْناق … دستاشون باغل به گردن ها بستن …
یُطافُ بهم فی الاسواق … همه جای این سفر خیلی سخت گذشته ، دروازه کوفه ، مجلس ابن زیاد ، دربین راه ، گرسنگیها ، خستگی ها ، تشنگی ها ، زخم زبان ها ، گاهی براشون صدقه می آوردن … نان و خرما می آوردن … ولی یه جا خیلی به زینب سخت گذشت … طاقت از دست داد تو مجلس یزید ، وقتی دید برادرش قرآن می خواند و یزید با چوب خیزران به سر و صورت حضرت اهانت میکند … به لب و دندان امام حسین جسارت می کند …
اینجور نقل شده همین یه جا دست برد گریبان چاک کرد ….
واحسیناه وا حبیب رسول الله …
استفاده شده از مصائب و مقاتل معتبر مثل کتاب منتهی الامال و سوگنامه آل محمد و از بیان آیت الله میرباقری و اشعار از مداحی استاد قلی تبار
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون