سلام علیکم
دلیل مرکب عقلی و نقلی و بسیار مختصر در مورد مشروعیت و مقبولیت ولایت فقیه:
1. از نظر عقلی و شرعی و قوانین بین المللی و قوانین علوم انسانی مثل جامعه شناسی، هیچ جامعه ایی بدون حکومت و حاکم، دوام نخواهدداشت.
2. پس حاکم باید فردی معتقد، عادل، دین شناس، مدیر و مدبر باشد.
3. مردم هم باید حاکمی را که جامع شرائط باشد، به ولایت و سرپرستی و حکومت خود انتخاب نمایند.
4. این امر در طول تاریخ اتفاق افتاده.
5. مردم ایران هم در سال 57 به این رشد عقلی و دینی رسیدند و حکومت را به چنین فردی سپردند و به قانون اساسی رای آری دادند و با امام خمینی بیعت کردند.
6. طبق قانون اساسی و شرع مقدس اسلام، و قوانین علوم انسانی، خبرگان رهبری تشکیل شد.
7. این خبرگان بعد از امام خمینی، فردی را برای مقام ولایت امری انتخاب کردند و مردم هم بیعت کردند.
8. طبق این انتخاب، امام خامنه ایی به عنوان ولی فقیه این کشور حکومت را در دست دارد و تا زمانی که شرائط را از دست نداده، ولایت را بر عهده دارد و اگر شرائط مورد نظر مخدوش گردد، خبرگان رهبری موظف به تذکر و عزل رهبری هستند.
9. تا به این لحظه، خطایی که رهبری را از شرائط ولایت خارج کند، رخ نداده و خبرگان رهبری هم ایشان را عزل نکرده اند.
10. پس مشروعیت و مقبولیت ایشان پابرجاست و مردم هم موظف به اطاعت و پیروی هستند...
11. عدم شرکت در انتخابات قانونی هم دلیلی بر عدم مقبولیت فعلی رهبری نیست.
🍀مخالفان این دلیل، در هر مورد از موارد بالا اشکال دارند، بفرمایند تا بحث مفید باشد.
🌹امام_هادى عليه السلام فرمودند:
🍃 امام پس از من، حسن است و پس از حسن فرزندش قائم؛
همو كه زمين را پر از عدل و داد مى كند، همچنان كه از بيدادگرى و ستم پر شده است.
📖 بحارالانوار، ح۴، ص۲۳۹.
شعری بسیار زیبا و پر معنا با تمام حروف الفبا برای خدا👌👌
(ا) الا یا ایها الاول به نامت ابتدا کردم
(ب) برای عاشقی کردن به نامت اقتدا کردم
(پ) پشیمانم پریشانم که بر خالق جفا کردم
(ت) توکل بر شما کردم بسویت التجا کردم
(ث) ثنا کردم دعا کردم صفا کردم
(ج) جوانی را خطا کردم زمهرت امتناع کردم
(چ) چرایش را نمیدانم ببخشا که خطا کردم
(ح) حصارم شد گناهانی که آنجا در خفا کردم
(خ) خداوندا تو میدانی سر غفلت چه هاکردم
(د) دلم پر مهر تو اما چه بی پروا گناه کردم
(ذ) ذلالم داده ای اکنون که بر تو اقتدا کردم
(ر) رهت گم کرده بودم من که گفتم اشتباه کردم
(ز) زبانم قاصر از مدح و کمی با حق صفاکردم
(س) سرم شوریده میخواهی سرم از تن جدا کردم
(ش) شدی شافی برای دل تقاضای شفا کردم
(ص) صدا کردی که ادعونی خدایا من صدا کردم
(ض) ضعیف و ناتوانم من به در گاهت ندا کردم
(ط) طلسم از دل شکستم من که جادو بی بها کرد
(ظ) ظلمت نفس اماره که شکوه بر صبا کردم
(ع) علیمی عالمی بر من ببخشا که خطا کردم
(غ) غمی غمگین به دل دارم که نجوا با خدا کردم
(ف) فقیرم بر سر کویت غنی را من صدا کردم
(ق) قلم را من به قرآن کریمت مقتدا کردم
(ک) کتابت ساقی دلها قرائت والضحی کردم
(گ) گرم از درگهت رانی نمی رنجم خطا کردم
(ل) لبم خاموش و دل را با تکاثر آشنا کردم
(م) مرا سوی خود آوردی از این رو من صفا کردم
(ن) نرانی از درگهت یا رب که الله راصدا کردم
(و) ولی را من تو می دانم تورا هم مقتدا کردم
(ه) همین شعرم به درگاهت قبول افتد دلم را مبتلا کردم
(ی) یکی عبد گنهکارم اگرعفوم کنی یارب غزل را انتها کردم
🔸ادامه روایت امام صادق علیه السلام
ــــــــــــــــــــــــــــ💠ــــــــ
حالا علی را میخواهیم بشناسیم. -وَ ما عُرِضَ لَهُ اَمرانِ قَطُّ هُما لِلّهِ رِضًی اِلّا اَخَذَ بِاَشَدِّهِما عَلَیه فی دینهِ-. یعنی هر وقت دو کار در مقابل امیرالمؤمنین قرار گرفت، دو انتخاب، که هر دو مورد رضای خدا بود، هر دو حلال، هر دو عبادت مثلاً -هر وقت چنین اتفاقی افتاد، علی آن یکی را که برای بدن او سخت تر بود، آن را انتخاب می کرد؛ اگر دو غذای حلال بود آن پست تر را، اگر دو لباس جایز بود، آن پست تر را؛ اگر دو کار جایز بود، آن سخت تر را. ببینید چقدر این مهم است؛ این سخت گیری بر خود در زندگی دنیا، در تمعتات دنیوی.
ــــــــــــــــــــ
جملهٔ بعدی وَ ما نَزَلَت بِرَسولِ اللهِ -صَلَّی الله عَلیه وَ آله- نازِلَةٌ قَطُّ اِلّا دَعاهُ فَقَدَّمَهُ ثِقَةٌ بِهِ- هر وقت یک مسئلهٔ مهمی برای پیغمبر پیش می آمد، پیغمبر او را صدا می کرد، می انداخت جلو. به خاطر این که به او اعتماد داشت، می دانست که او اوّلاً خوب کار می کند؛ ثانیاً از کار سخت سرپیچی ندارد؛ ثالثاً آمادهٔ مجاهدت در راه خداست. مثلاً فرض کنید لیلة المبت، آن شبی که مخفیانه پیغمبر از مکه به مدینه می آمد، یک نفر باید آن جا در رختخواب می خوابید. پیغمبر علی را انداخت جلو. در جنگ ها، امیرالمؤمنین را می فرستاد جلو.-در هر مسئلهٔ اساسی و مهمی که پیش می آمد- چون می دانست، اطمینان داشت که عمل می کند، برنمی گردد؛ پایش نمی لرزد و خوب عمل خواهد کرد. این هم آمادگی قبول مشکلات و خطرها در امیرالمؤمنین.
◀️مبحث: #قسمت_سی_و_چهارم
#مقام_و_منزلت_امام_علی
📚#انسان_250_ساله📚صهبا
✔️🔴نشر متن و کپی با عبارت *انسان ۲۵۰ ساله، صهبا* #مجاز می باشد.
┈••✾•🍃🌼⚫️🌼🌿•✾••┈┈
@Ghader110
┈••✾•🍃🌼⚫️🌼🌿•✾••┈┈
🔸ادامه روایت امام صادق علیه السلام
ــــــــــــــــــــــــــــ💠ــــــــ
بعد فرمود: -و ما اَطاقَ عَمَلَ رَسولِ اللهِ مِن هَذِهِ اُلامَّةِ غَیرُه-ُ هیج کسی از این امت، طاقت این را نداشت که مثل پیغمبر عمل کند، مگر او. او بود که دنبال پیغمبر در همه جا می رفت. هیج کس دیگر نمی توانست به دنبال پیغمبر و پا جای پیغمبر حرکت کند. حالا -اِن کانَ لَیَعمَلُ عَمَلَ رَجُلٍ کانَ وَجهُهُ بَینَ الجَنَّةِ وَ النّار-. با همهٔ این کارهای بزرگ و خداپسند و مؤمنانه، رفتار او، رفتارِ یک انسانِ بینِ خوف و رجا بود. کأنّه او را بین بهشت و جهنم قرار داده اند. در یک طرف بهشت را می بیند، در یک طرف جهنم را می بیند. -یَرجو ثَوابَ هَذِهِ وَ یَخافُ عِقابَ هَذِهِ-. خلاصهٔ این جمله این است که به این همه مجاهدت، به این همه انفاق، به این همه عبادت، مغرور نمی شد. ما حالا دو رکعت نافله که بخوانیم و چند جمله دعا که بخوانیم، دو قطره اشک اگر بریزیم، فوراً مغرور می شویم که بله! دیگر: -این منم طاووس عِلِّیین شده-! امیرالمؤمنین با این انبوه عمل صالح، مغرور نمی شد.
🔰مثنوی معنوی، مولوی/دفتر سوم
◀️مبحث: #قسمت_سی_و_پنجم
#مقام_و_منزلت_امام_علی
📚#انسان_250_ساله📚صهبا
✔️🔴نشر متن و کپی با عبارت *انسان ۲۵۰ ساله، صهبا* #مجاز می باشد.
┈••✾•🍃🌼⚫️🌼🌿•✾••┈┈
@Ghader110
┈••✾•🍃🌼⚫️🌼🌿•✾••┈┈
🌸 #امام_صادق_علیهالسلام :
🌿 اگر مومن می دانست پاداش مصیبت و گرفتاری هایش چقدر است، آرزو می کرد در دنیا با قیچی تکه تکه می شد.
🌿 لو یَعلَمُ المُومِنُ مَا لَهُ مِنَ الاَجرِ فِی المَصَائِبِ لَتَمَنَی اَنَهُ قُرَضَ بِالمَقَارِیضُ.
📚 الکافی / ج ۲، ص ۲۵۵