eitaa logo
شوادون خاطرات
581 دنبال‌کننده
120 عکس
10 ویدیو
0 فایل
شوادون در زبان دزفولی یعنی سرداب. خانه‌ای که در زیر زمین ساخته می‌شد تا در تابستان از شدت گرما به آن پناه برند. البته روزگار جنگ تغییر کاربری داد. شد پناهگاه موشک‌ها. شوادون در فرهنگ دزفول سابقه جالبی دارد. یادآوریست از خاطرات تلخ و شیرین @aliyane
مشاهده در ایتا
دانلود
از جبهه برگشته بود. کلاه پشمی سبز رنگی هم روی سرش. اون‌هم وسط چله تابستون، توی گرمای دزفول .تعجب کردم! پرسیدم تو این هوا و کلاه پشمی ؟! لبخندی زد و گفت بهش عادت کردم. چیزی نگفتم تا وقت نماز شد. وقتی خواست وضو بگیره دیگه چاره‌ای نداشت، باید کلاه رو بر می‌داشت. آروم کلاه رو از سر برداشت که مسح بکشه. پانسمانی رو دیدم که رو سرش بود. متوجه همه چیز شدم ولی به روی خودم نیاوردم. توی جبهه ترکش خورده بود و نمی‌خواست کسی متوجه بشه. مسح که کشید خیلی سریع کلاهش رو سرش گذاشت. مهری برداشت و به نماز ایستاد. @shavadon https://eitaa.com/joinchat/2732851499Cab6458eedb
آنهایی که توی محله معروف بودند به گرایش چپ داشتن، بهش می‌گفتند صفر خمینی. فرقی نمی‌کرد با لباس بسیجی از جبهه برگشته باشد یا با لباسهای ساده‌اش از مسجد به سمت خانه برود. او را که می‌دیدند می‌گفتند صفر خمینی آمد. اگرچه همه حرفهایشان دروغ بود ولی این حرفشان راست بود. صفر همه زندگی و هستی خود را از امام می‌دانست. گفته بود اگر شهید شدم و میخواستید برایم زندگینامه بنویسید تاریخ تولدم را ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ و پیروزی انقلاب بنویسید. چون من با انقلاب متولد شده‌ام و از امام خمینی روح گرفته‌ام. @shavadon https://eitaa.com/joinchat/2732851499Cab6458eedb