eitaa logo
شوادون خاطرات
573 دنبال‌کننده
120 عکس
11 ویدیو
0 فایل
شوادون در زبان دزفولی یعنی سرداب. خانه‌ای که در زیر زمین ساخته می‌شد تا در تابستان از شدت گرما به آن پناه برند. البته روزگار جنگ تغییر کاربری داد. شد پناهگاه موشک‌ها. شوادون در فرهنگ دزفول سابقه جالبی دارد. یادآوریست از خاطرات تلخ و شیرین @aliyane
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی یکی از بچه های مسجد شهید میشد، مجید بدجوری حالش بهم میریخت. سینه پر سوز و دل پردردی داشت. یه جورایی به حال اونایی که شهید شدن غبطه میخورد. وقتی درباره شهدا حرف میزدیم، بی قراری تو چهره‌اش موج میزد. میگفت اگه تو این جنگ شهید شدیم، که شدیم. اگه نشدیم باید با خواری و ذلت بمیریم. تو بستر. من از اینجور مردن هراس دارم. آخر هم فروردین ۶۱، تو عملیات فتح المبین اسمش رفت جز لیست شهدا. حضرت زهرا (س) خریدش. فرار کرد از چیزی که میترسید ازش. ذلت موندن و مرگ توی بستر رو به جون نخرید. بچه‌ها میگفتن شب قبل عملیات داشته تو سرمای هوا سرشو میشسته. بهش گفتن چکار میکنی بابا؟ سرما میخوری. گفته بود من فردا شهید میشم. میخوام خودمو آماده کنم... وقتی پیکر غرق خونشو دیدیم تیر به سرش خورده بود. @shavadon https://eitaa.com/joinchat/2732851499Cab6458eedb
می‌گفت:« اشک کیمیاست. کیمیایی که مس وجودمان را تبدیل می‌کند به طلا. طلای ناب و خالص. باید قدر اشک را بدانیم. در دنیا باید عاشقانه به درگاه محبوب زار بزنیم،  قبل از آنکه در قیامت با خفت و خواری و شرمندگی به ناله و التماس بیفتیم. @shavadon https://eitaa.com/joinchat/2732851499Cab6458eedb