اوایل جنگ بود. توی مسجد نشسته بودم، مسعود آمد درحالی که اسلحه ژ۳ در دست داشت و تجهیزاتش هم بسته بود. لباسهای بسیجی که به تن داشت خیلی گشاد بود گفتم این لباس خیلی بیریخت شده خوب است کمی آن را تنگ کنی تا بهتر شود! خندید و گفت: نه این جوری بهتره ! با این لباس احساس سادگی می کنم. حتی در پوشیدن لباس هم دقت داشت تا خدای نکرده نسبت به دیگران برتری نداشته باشد.
#شهید_مسعود_توتونچی
#_شوادون_خاطرات
@shavadon
https://eitaa.com/joinchat/2732851499Cab6458eedb
۲۱ بهمن ۱۴۰۱