#بامبو🎲
⭕️ چطوری استرسم رو از همه لحاظ کاهش بدم؟
جسمی :
1⃣ خواب کافی.
2⃣ ریلکس کردن.
3⃣ تنفس عمیق.
4⃣ دوش آب گرم.
5⃣ انجام حرکات کششی.
6⃣ گوش دادن به موسیقی آرام.
ذهنی :
1⃣ مدیتیشن.
2⃣ ژورنال نویسی.
3⃣ صحبت درباره موضوع استرس.
4⃣ کمک گرفتن از فرد مورد اعتماد.
5⃣ انجام عادتهای سالم.
5⃣ برنامه ریزی برای انجام گام به گام کارها.
سلامت روان :
1⃣ انجام فعالیت مورد علاقه.
2⃣ استراحت کردن و بستن چشم ها.
3⃣ تمرین مثبت صحبت کردن با خود.
4⃣ فاصله گرفتن از فضای مجازی.
5⃣ قبول کردن استرس به عنوان بخشی از زندگی.
6⃣ ترک کردن عادت های نادرست در درمان استرس.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_مهسا
#دست_زمونه
#پارت_دوم
اسمم مهساست متولد61 هستم
درفصل بهاربعداز4 تاپسربه دنیاآمدم.
وقتی که ۶ سالم شد متوجه ی اذیتهای مادربزرگم میشدم که باکارهاش مامانم رو حرص میداد تو زندگیمون دخالت میکرد.از اونجای که بابام عاشق مامانم بود نمتونست ناراحتیش روببینه به بهانه ای اینکه خونه کوچیک ازپیششون رفتیم.بابام یه خونه ی ۵۰۰متری گرفت که برای ماحکم کاخ روداشت،،من برای خودم یه اتاق جداداشتم باکلی امکانات،،نمایی خونه ی ماازسنگ مرمربودهرکسی اون زمان میدیدحیرت میکردمیگفت فلانی عجب خونه ای داره..من خیلی کوچیک بودم زیادازخاطرات اون خونه الان یادم نمیاد..فقط ازحرفهای مامانم یادمه که همیشه به بابام میگفت فامیل حسودماهستن چشم دیدنمون روندارن داداشام همه هنرمندهستن..داداش بزرگم استادتنبکه دومی تاروسه تارمیزنه..داداش سومیم ازهمه شیطون تره،حتی یادمه سربازیش 4سال طول کشیدبخاطراینکه هرسری فرارمیکردوقتی میگرفتنش اضافه خدمت میخورد..داداش کوچیکم خیلی آروم وساکت بود ولی چون ماپشت هم بودیم گاهی باهم لجبازی میکردیم کارمون به کتک کاری دعوام میکشید..بابام مردخیلی خوبی بودفقط یه ایراد داشت اونم این بودکه خیلی رفیق بازبود..
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
بعضیها را معمولی بودنشان خاص و دوست داشتنی میکند. همین زیادی خودشان بودن و زیادی ادا در نیاوردن و زیادی نقاب نزدن!
بعضیها را همین خجالت نکشیدن از نقصهای تجربی و ذاتیشان عزیز میکند. همین که خودشان را با همان اندام معمولی و همان موهای سفید و همان خطوط نازک زمان روی چهرهشان دوست دارند. همین که دست نمیبرند و پیچ تنظیمات وجودشان را زیادی دستکاری نمیکنند و اصالتشان را حفظ کردهاند.
خودت باش و خودت را دوست داشتهباش. لزومی ندارد به جز شخصیت و اخلاق و سبک زندگیات، روی چیز دیگری کار کنی و هیچ چیز دیگری را عوض کنی. تو همینجوری که هستی دوستداشتنی و ارزشمندی؛ اگر قبل از همه، خودت به این نتیجه رسیدهباشی
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
وقتی کاری انجام نمی شه، حتما خیری توش هست.
وقتی مشکل پیش بیاد ، حتما حکمتی داره.
وقتی تو زندگیت ، زمین بخوری
حتماً چیزی است که باید یاد بگیری.
وقتی بیمار میشی ، حتماً
جلوی یک اتفاق بدتر گرفته شده.
وقتی دیگران بهت بدی می کنند ، حتماً وقتشه
که تو خوب بودن خودتو نشون بدی.
وقتی اتفاق بد یا مصیبتی برات پیش میاد ،
حتماً داری امتحان پس میدی.
وقتی همه ی درها به روت بسته میشه،
حتماً خدا می خواد پاداش بزرگی
بابت صبر و شکیبایی بهت بده.
وقتی سختی پشت سختی میاد ،
حتماً وقتشه روحت متعالی بشه.
وقتی دلت تنگ میشه ، حتماً وقتشه
با خدای خودت تنها باشی...
پس فقط صبر داشته باش..
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
▪️صلی الله علیک یا ساکن کرب و بلا▪️
🔸حضرت مادر که اذن بدهد
عرش خدا را سیاهپوش میکنند.
آن وقت است که مشکی، رنگ عشق میشود... 🏴
و دلداده های منتظر، مشکی به تن میکنند
به عشق حسین ❤️
به نیت فرج... ✋
بنام نامی عشق ....
حی علی العزاء....
حی علی البکاء ....
🏴تسلیت باد فرا رسیدن ماه محرم به تمامی دوستداران اهل بیت(علیهم السلام)
#محرم
#اللھمعجلݪوݪیڪاݪفࢪج
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌱#مسیر_سبز
به خودت حالی کن که باید با نظرات مخالف خودت کنار بیایی، که جهان و اتفاقات، بزرگتر و بیشمارتر از آنیاند که تمام آدمها، به یک چیز واحد فکر کنند و نظرات مشابهی داشته باشند.
به خودت حالی کن که افسوس خوردن، چیزی را درست نمیکند، باید برای بهبود حالت، دست به کار شوی.
به خودت حالی کن ما قوی میشویم از همانجا که ضعیف شدیم، و رشد میکنیم، از همانجایی که زخم خوردیم.
به خودت حالی کن که هر چیزی در جهان ممکن است مشابهی داشتهباشد، اما از تو فقط یکی در جهان هست، خودت را دوست داشتهباش، با سادهترین اتفاقات و رفتارها نرنج، و برای رشد و تعالی اخلاق و باور و هویتت، بجنگ...
به خودت حالی کن که آینهها دوستداشتنیاند،
باید برای خوشحالی آدمِ ایستاده در آینه، تلاش کنی...🧡🍁🍂
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_مهسا
#دست_زمونه
#پارت_سوم
اسمم مهساست متولد61 هستم
درفصل بهاربعداز4 تاپسربه دنیاآمدم.
بابام مردخیلی خوبی بودفقط یه ایراد داشت اونم این بودکه خیلی رفیق بازبود..ما اکثرامهمون داشتیم ومادرم همیشه مشغول مهمون داری بود..بیشتر عمرش رو پای گاز ظرفشویی میگذروند. و همین رفیق بازی بابام باعث شد اوضاع کارش خراب بشه بدهی بالا بیاره وبرای پرداخت بدهیش خونه رو بفروش چندتاکوچه بالاتریه خونه ی کوچیکتر بخره..تو همسایگی خونه ی جدیدمون بایه دخترآشناشدم به اسم شادی که اکثر اوقات با هم تو کوچه بازی میکردیم..ازکودکی خودم دوستی باشادی کل کل با پسرهای هم سن خودم توکوچه یادمه وبمبارانی که میشد مجبور بودیم از ترسمون بریم توپناهگاه..بعدشم زلزله ی وحشتناک رودبارمنجیل!!خلاصه اون دوران باتمام تلخ شیرینش گذشت بابام بخاطر بدهی که بالااوردبودمجبورشدخونه روبفروشه ماازاون محل بریم تویه محل دیگه مستاجربشم و ورق برای زندگی ما برگشت...بابام به خاطرشرایطی که براش پیش امده بودانقدرتحت فشاربودکه مارو ول کردرفت خونه ی عمه ام..عمه ام ادمی بودکه بیشتراوقات توخونش مهمونی پارتی میگرفت ومن زجرکشیدن مامانم رومیدیدم....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
💚#باور
#قدرت #باور که اغلب به عنوان ایمان و اعتقاد نیز شناخته می شود، نیرومند ترین و خلاق ترین نیرو در جهان است. باور ها نقش مهمی را در #زندگی ما ایفا می کنند زیرا بسیاری از #موفقیت ها و شکست های زندگی هر فرد ناشی از باورهای درونی او است. باور تأثیر بی نظیری در انجام پذیری و یا انجام ناپذیری اکثر تصمیمات ما دارد.
باور در واقع همان ذهنیتی است که در #تفکر ما و ضمیر ناخودآگاه ما وجود دارد. باور نوعی نمایش ذهنی از یک نگرش مثبت یا منفی در انجام امور مختلف است به زبان ساده تر باور یعنی تکرار مداوم یک تفکر در طول زمان...
امیدوارم باورهای عالی رو در خودتون تقویت کنید و نتایج عالی بگیرین...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#روانشناسی 🌱 🌺
•آدمها در رابطه الکی عوض نمی شوند هر تغییری علتی دارد :
- اگر درد و غماشو بهت نمیگه باید ببینی کجا تکیه گاهش نبودی
- اگر تمایلی به رابطه جنسی نداره باید ببینی کجا دلشو شکستی !
- اگه ذوق نمیکنه باید ببینی کجا ذوقشو کور کردی
- اگه باهات مشورت نمیکنه باید ببینی کجا مسخرش کردی
- اگه دیدی بهت توجه نمیکنه باید ببینی کجا نادیدش گرفتی !
آدم ها الکی عوض نمیشن بگرد و ببین کجا کاری کردی که از خوب بودن دست بکشه !
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_مهسا
#دست_زمونه
#پارت_چهار
اسمم مهساست متولد61 هستم
درفصل بهاربعداز4 تاپسربه دنیاآمدم.
دست به دامن هرکسی میشدکه شایدبتونه بابام روبرگردونه ولی خوب بابام ازعرش به فرش رسیده بودبراش خیلی سخت بودنمیخواست بااین شرایط کناربیاد..تمام این مشکلات باعث شدمن تودرسم افت شدیدپیداکنم وحواسم به درس خوندن نباشه..مدیر مدرسه که خانم دلسوزی بود صدام کرد تو دفترش دلیل درس نخوندم رو ازم پرسیدن.. منم بدون هیچ تعارفی ورشکستگی بابام ورفتنش ازخونه روبراش تعریف کردم..مدیر مدرسه یه دعوت نامه برای بابام میفرسته ازش میخواد بیاد مدرسه وخلاصه میتونه راضیش کنه..بخاطر ما برگرده..تقریبا ارامش به زندگی مابرگشته بود منم سرم به درس خوندن گرم بود..صاحبخونه ی ماچندتاپسرداشت یکیشون که اسمش سیاوش بودیه بار که ازکلاس برمیگشتم بهم نامه داد توی نامه ازم خواسته بودباهاش دوست بشم..اون زمان من اصلا تو نخ اینجور چیزها نبودم...تا اینکه زد داداش بزرگم ازدواج کرد.من زنداداش دارشدم...خیلی خوشحال بودم که دارم صاحب یه خواهر میشم از تنهایی درمیام.بعدازیه مدت که بازنداداشم صمیمی شدم جریان سیاوش روبراش تعریف کردم...
ادامه در پارت بعدی👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
از من بپرسی میگم بهترین سرمایه گذاری برای آدم، سرمایه گذاری روی خودشه
اما سرمایه گذاری روی خودمون چجوریه؟!
- مراقبت از سلامت روان و جسمت
- معاشرت با آدم حسابی ها
- برنامه ریزی برای کار و زندگی...
و از همه مهم تر
- یادگرفتن یه مهارت که خودش میتونه باعث رشدت بشه...
+ البته مهمه چه مهارتی
خیلی از شغل ها و مهارت ها دیگه کاربردی ندارن و جاشون رو مهارت های جدیدی گرفته.
خلاصه مهمه کجا وقتت رو بذاری
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕حکایت زیبا و پند آموز پنجره و آینه!
جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی وی را به کنار پنجره برد و پرسید: پشت پنجره چه می بینی؟ جواب داد: آدمهایي که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد.
بعد آینهي بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: دراین آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟
جواب داد: خودم را می بینم.
دیگر دیگران را نمی بینی! آینه و پنجره هردو از یک مادهي اولیه ساخته شدهاند، شیشه. اما در آینه لایهي نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته ودر آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شی شیشهای رابا هم مقایسه کن.
وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آن ها احساس محبت میکند. اما وقتی از نقره «یعنی ثروت» پوشیده میشود، تنها خودش را می بیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقرهای را از جلو چشمهایت برداری تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد