✨👈مانند شما در دنیا وجود ندارد،
حتی اثر انگشت شما هم در دنیا یکی است، وشما شخصیت منحصر به فرد خود را دارید👌
نیازی نیست به دیگران ثابت کنید چه کسی و چگونه هستید
چون شما همانطور که هستید بهترین هستید
قدر خودتان را بدانید،
خودتان را دوست بدارید
و احساس شادی و نشاط کنید
وقتی خودتان را دوست دارید،
دیگران را نیز دوست خواهید داشت
وقتی حالت انرژی درون را، روی نکات مثبت خود و دیگران تنظیم کنید جهان اتفاقات خوب را پیش رویتان قرار میدهد
(به خود بگویید، من با دوست داشتن خودم و دیگران، جهان را از قدرت انرژی عشق زیباتر و بهتر می سازم )
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_مونس
#عاقبت_بخیر
#پارت_نود_یک
اسمم مونسه دختری از ایران
اخر هفته که شدلیلا گفت میخوایم بریم خونه مادرعلی غزل خانم وتوهم بایدبامابیای هیچ تمایلی به رفتن نداشتم ولی بخاطرتمام خوبیهای لیلانتونستم روحرفش حرفی بزنم وگفتم باشه،صبح جمعه یه بلوزشلوارکرم رنگ پوشیدم..موهامم بافتم بالیلا وعلی زنش راهی روستاشدیم...عباس باپولی که اقای منصوری بهش کادو داده بودیه فلوکس خریده بودوهمه باماشین عباس رفتیم..فاصله روستا تا کرج یک ساعتی بودوبادیدنش یادشمال افتادم پرازدرخت بودسرسبزواب هوای خنکی داشت وقتی به خونه غزل خانم رسیدیم یه حیاط بزرگ بودکه پرازمرغ وخروس بودوگوشه حیاط هم چندتاگاو وتعدادزیادی گوسفندبود..باورم نمیشد علی بااون سروضع کلاسی که میذاشت بچه همچین جای باشه،وارد حیاط که شدیم سه تازن که دامنهای بلندپوشیده بودن وصورتشون ازافتاب سوخته بودویکیشونم یه بچه به کولش بسته بودباتعجب نگاه من میکردن لیلا اروم دم گوشم گفت مونس کاش بلوزشلوارنمیپوشیدی
اولین نفری که به استقبالمون امدعلی بودبایه تشیرت شلوارورزشی سفید...
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔥در بنی آدم چند نوع آتش وجود دارد:
🔥1- آتش شهوت؛
ڪه با روزه گرفتن خاموش میشود.👌🏻
🔥2- آتش حرص و طمع؛
ڪه با یاد ڪردن مرگ خاموش میشود.👌🏻
🔥3- آتش نگاه و چشم چرانی؛
ڪه با ذڪر دل خاموش می شود.👌🏻
🔥4- آتش غفلت؛
ڪه با یاد خدا خاموش میشود.👌🏻
🔥5- آتش جهالت و نادانی؛
ڪه با استماع علم، فروڪش می ڪند.👌🏻
🔥6- آتش و شهوت شڪم؛
ڪه با طعام حلال خاموش میشود.👌🏻
🔥7- آتش زبان؛
ڪه با تلاوت قرآن خاموش میشود.👌🏻
🔥8- آتش معصیت؛
ڪه با توبه از بین می رود.👌🏻
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
جوانی می گوید: با پدرم بحث کردم و صداها بالا رفت.
از هم جداشدیم.
شب به تخت خوابم رفتم.
به خدا قسم اندوه قلب و عقلم را فرا گرفته بود...
مثل همیشه سرم را روی بالش گذاشتم. چون هر وقت غم ها زیاد می شوند با خواب از آنها می گریزم...
روز بعد از دانشگاه بیرون آمدم و موبایلم را جلو در دانشگاه در آوردم و پیامی برای پدرم نوشتم تا به این وسیله از او دلجویی کنم.
در آن نوشتم:
شنیدم که کف پای انسان از پشت آن نرمتر و لطیف تر است.
آیا پای شما به من اجازه می دهد که با لبم از درستی این ادعا مطمئن شوم؟
به خانه رسیدم و در را باز کردم. دیدم پدرم در سالن منتظر من هست و چشمانش اشکبار هست...
پدرم گفت: اجازه نمی دهم که پایم را ببوسی !!
ولی این ادعا درست است و من شخصا بارها آن را انجام دادهام.
وقتی کوچک بودی کف و پشت پای تو را می بوسیدم.
اشک از چشمانم سرازیر شد...
یک روز پدرتان از این دنیا می رود ... قبل از این که او را از دست دهید به او نزدیک شوید...
اگر هم از دنیا رفته است یادش را گرامی دارید
و بر او رحمت و درود بفرستید.🌹
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱
🗓 امروز جمعه↯
☀️ ۲۳ شهریور۱۴۰۳
🌙 ۹ربیع الاول ۱۴۴۵
🌲۱۳ سپتامبر ۲۰۲۴
📿 ذکر روز :
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺الهی خونه دلت گرم
🌼فنجون عشقت پر مهر
🌺نان سفرهات پر برکت
🌼دستـانـتـ پـر روزی
🌺و صبح قشنگت بخیر
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
11.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چهرهای شاد به خود بگیرید
شادی خود را ابراز کنید، خدا را شکر کنید، صبرکنید و بگذارید خداوند خودش اوضاعتان را روبهراه کند
علفهای هرز تبدیل به گندم خواهند شد
بخشش شما را آزاد میسازد، بهترین باشید، نعمت خداحافظی،
زندگی بیعصای زیربغل،
پیش به سوی جلو،
ممکن است این آخرین خندهتان باشد
خداوند میداند چه کسی به شما بدی کرده،
خوب زندگی کردن بهترین انتقام است
نعمتهایتان را بشمارید
با گله و شکایت در همان جا که هستید درجا میزنید؛
زندگی بی عذر و بهانه ...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
❤️ لحظهٔ خشم و عصبانيت و يا عشق زياد تصمیم نگیرید :
👠تحقیقات روانشناسی نشان داده که وقتی انسان هیجان زده میشود، عقل و خِرد او «به یک سوم، افت پیدا میکند . . .
(چه مثبت و چه منفی، چه عاشق و چه عصبانی، پر از خشم و نفرت و يا محبت افراطی و ...)
👠 يعنی اگر ما ۱۸۰ درجه IQ (ضریب هوشی) داشته باشیم و جزو نوابغ باشیم وقتی هیجانزده شویم، ضریب هوشی مان به ۶۰ میرسد
(نُرمالِ ضریب هوشی، ۱۰۰ است)
یعنی مثل یک آدم عقبمانده تصمیم میگیریم
👠خونسردی ؛ آرامش و متانت
و تصميم نگرفتن در لحظه های خشم
و عصبانيت و يا عشق زياد
راهِ درست زندگی کردن و
موفق و خوشبخت شدن است....
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_مونس
#عاقبت_بخیر
#پارت_نود_دو
اسمم مونسه دختری از ایران
علی یه بلوزشلوارسفیدورزشی تنش بودامداستقبالمون،عباس روبغل کردبه ماهم خوش امدگفت..چشماش برق خاصی داشت..غزل خانم هم باخوشرویی ازمون پذیرایی کرد..هرچیزی سرسفره میذاشتن محلی بودازنون گرفته تاماست ودوغ ومرغ که پخته بودن..توحرفهاشون متوجه شدم اون سه تازن توحیاط زنداداشهای علی هستن وبرادرهاش سرزمین برای کاررفته بودن..پدرعلی هم امدبایه زبان ترکی بهمون خوش امدگفت پدرعلی برعکس غزل خانم یه مردعبوس بودکه همه روازبالانگاه میکردواصلافارسی حرف نمیزد..منم متوجه حرفهاش نمیشدم..زنداداشهای علی خیلی بداخلاق بودن وطرزنگاهشون به من زیادجالب نبود..وعلی تنهافرزندی بودکه ازدواج نکرده ومجردبود..متوجه شدم تمام عروسهاشون فامیل هستن واصلا باغریبه وصلت نکردن..نسبت غزل رولیلاازعباس پرسیدم..عباس گفت غزل خاله مادرلیلاست..بعدازناهار غزل امدکنارم نشست گفت مونس خیلی دوستدارم توعروسم بشی ومیدونم علی خاطرت رومیخوادوتوی فامیل کسی که لایق علی باشه رونداریم....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
افرادی که #عزت_نفس ندارنـــد، محکــــم نیستنــد، نمی توانند «نه بگویند» و برای شخصیت خود احترامی قائل نیستند به همین نسبت مستعد خیانت کردن به همسر خود هستند.
#گاهی فرد حتی اگر در شرایط ویژه ای قرار گیرد که امکان خیانت کردن به همسرش برای او فراهم باشد، بازهم خیانت نمی کند، چراکه شخصیتش به او چنین اجازه ای را نمی دهد یا به بیان دیگر ارزش های انسانی و چارچوب و اصولی که برای خود تعریف کرده، هرگز به او اجازه نمی دهد که دست از پا خطا کند.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
❤️ تا توانی #دلی بدست آور
دل شکستن هنر نمی باشد
ﺭﻭﺯی ﻣﺮﺩی ﻓﻘﻴﺮ، ﺑﺎ ظرفی ﭘﺮ ﺍﺯ #ﺍﻧﮕﻮﺭ 🍇 ﻧﺰﺩ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻣﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻫﺪﯾﻪ ﺩﺍﺩ، ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺁﻥ ﻇﺮﻑ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺷﺮﻭﻉ ﻛﺮﺩ ﺑﻪ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺍﻧﮕﻮﺭ ﻭ ﺑﺎ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﻫﺮ ﺩﺍﻧﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭ #تبسمی ﻣﻴﻜﺮﺩ ﻭ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺍﺯ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺑﺎﻝ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﻭ ﭘﺮﻭﺍﺯ ﻣﻴﻜﺮﺩ،
🔻ﺍﺻﺤﺎﺏ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﺑﻨﺎ ﺑﻪ ﻋﺎﺩﺕ #ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺍﻳﻦ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ #ﺷﺮﻳﻚ ﻧﻤﺎﻳﺪ ﻭ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻫﻤﻪ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﺁﻧﻬﺎ ﺗﻌﺎﺭﻓﻲ ﻧﻜﺮﺩ. ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﻴﺮ ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﺭﻓﺖ .
🤔ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺍﺻﺤﺎﺏ ﭘﺮﺳﻴﺪ:
ﻳﺎ ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻋﺎﺩﺕ ﺑﺮ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ #ﺷﺮﻳﻚ ﻣﻴﻜﺮﺩﻳﺪ، ﺍﻣﺎ ﺍﻳﻦ ﺑﺎﺭ ﺑﻪ #ﺗﻨﻬﺎﺋﻲ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻳﺪ !!
ﺭﺳﻮﻝ ﺍﻟﻠﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪﻱ ﺯﺩ ﻭ ﻓﺮﻣﻮﺩ:
ﺩﻳﺪﻳﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﻭﻗﺘﻲ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺭﺍ ﻣﻴﺨﻮﺭﺩﻡ؟ ﺍﻧﮕﻮﺭﻫﺎ ﺁﻧﻘﺪﺭ #ﺗﻠﺦ ﺑﻮﺩ، ﻛﻪ ﺗﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﻳﻜﻲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻥ ﺗﻠﺨﻲ #واکنشی ﻧﺸﺎﻥ ﺩﻫﺪ ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﻲ ﺁﻥ ﻣﺮﺩ ﺑﻪ #ﺍﻓﺴﺮﺩﮔﻲ ﻣﺒﺪﻝ ﺷﻮﺩ .
🔹هیچگاه ﺩﻝ ﮐﺴﯽ ﺭا نشکنید.💔❌
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_مونس
#عاقبت_بخیر
#پارت_نود_سه
اسمم مونسه دختری از ایران
خودم روجمع جورکردم گفتم شمالطف داریدولی من.. نذاشت حرفم روکامل کنم گفت من همه چی روراجع به تومیدونم..مهم نجابته که توداری وتاوقتی من زنده ام روسرم جاداری..خودم ازلیلاخواستم که توروبیاره..اینجاتابامابیشتراشنابشی..نمیدونم چراحرفهاش به دلم نشست وپیش خودم گفتم من روکه خانواده ام نخواستن عشقمم به لطف خواهرم ازدست دادم چه فرقی میکنت باکی زندگی کنم..تاغروب تواون روستابودیم وبعدبرگشتیم تهران..وقتی امدیم خونه لیلاازم خواست به علی خواستگاریش فکرکنم..میگفت اون شرایطتت رومیدونه وبااگاهی کامل داره ازت خواستگاری میکنه...خودمم هرجورفکرمیکردم به این نتیجه میرسیدم کمترکسی من روبااین شرایط قبول میکنه..ولیلا تمام تلاشش رومیکرد من روسرسامون بده ومیگفت کی بهترازعلی...کم کم داشتم کوتاه میومدم وبه ازدواج باعلی فکرمیکردم..ولی میدونستم این ازدواج ازطرف من هیچ عشق علاقه ای توش نیست واینقدرنسبت به اطرافیانم بی اعتمادشده بودم که دوست نداشتم حتی به شیرین هم اطلاع بدم....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد