📃
اگر شما هم این مشکلات را دارید پس واقعا باهوش هستید:
۱. حرفهای معمول روزانه حوصلهتان را سر میبرد.
۲. بیشتر از اینکه حرف بزنید، فکر میکنید.
۳. شغل شما به آسانی برایتان خستهکننده میشود و مدام دنبال روشهای جدیدتری هستید.
۴. بعضی وقتها نمیتوانید عمل کنید.
متأسفانه گاهی دیگران این ویژگی را با تنبلی اشتباه میگیرند و همین مسئله باعث سرخوردگی شما میشود.
۵. در ارتباطات اجتماعی، ناشی محسوب میشوید.
۶. خیلی خیلی سخت عاشق میشوید،
از آنجا که شما بسیار محافظهکارتر، مستقلتر و تحلیلگرتر هستید، مردم این ویژگیهای شما را به اشتباه با سرد و خودبین بودن مرتبط میدانند.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
به بهلول گفتن: ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﺭﺁﻣﺪﺕ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﻣﯿﭽﺮﺧﻪ؟
ﮔﻔﺖ: ﺧﺪﺍ ﺭﻭ ﺷﮑﺮ، ﮐﻢ ﻭ ﺑﯿﺶ ﻣﯿﺴﺎﺯﯾﻢ.
ﺧﺪﺍ ﺧﻮﺩﺵ میرﺳﻮﻧﻪ.
ﮔﻔﺘند : ﺣﺎﻻ ﻣﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻏﺮﯾﺒﻪ ﺷﺪﯾﻢ ﻟﻮ ﻧﻤﯿﺪﯼ؟
ﮔﻔﺖ: ﻧﻪ ﯾﻪ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﻗﻨﺎﻋﺖ ﻣﯿﮑﻨﻢ ﮔﺎﻫﯽ ﺍﻭﻗﺎﺕ ﻫﻢ کاﺭ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﯼ ﺟﻮﺭ ﺑﺸﻪ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﻣﯿﺪﻡ، ﺧﺪﺍ ﺑﺰﺭﮔﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺩﺳﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺑﻤﻮﻧﻢ. گفتند : ﻧﻪ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ.
ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻢ ﺁﻭﺭﺩﻡ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺣﻞ ﺷﺪﻩ، ﺧﺪﺍ ﺭﺯّﺍﻗﻪ، ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ.
ﮔﻔﺘند : ﻣﺎ ﻧﺎﻣﺤﺮﻡ ﻧﯿﺴﺘﯿﻢ. ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﺑﮕﻮ دﯾﮕﻪ.
ﮔﻔﺖ: ﺗﻮ ﻓﮑﺮ ﮐﻦ ﯾﻪ ﺗﺎﺟﺮ ﺗﻮﯼ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻫﺴﺖ ﻫﺮ ﻣﺎﻩ ﯾﻪ ﻣﻘﺪﺍﺭ ﭘﻮﻝ ﺑﺮﺍﻡ ﻣﯿﺎﺭه ﮐﻤﮏ ﺧﺮﺟﻢ ﺑﺎﺷﻪ.
ﮔﻔﺘند : ﺁﻫﺎﻥ، ﺩﯾﺪﯼ ﮔﻔﺘﻢ. ﺣﺎﻻ ﺷﺪ ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ. ﭼﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﻭﻝ ﺭﺍﺳﺘﺸﻮ ﻧﻤﯿﮕﯽ؟
ﮔﻔﺖ : ﺑﯽ ﺍﻧﺼﺎﻑ ﺳﻪ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﻮنه ﺑﺎﻭﺭﻧﮑﺮﺩﯼ ﯾﮏ ﺑﺎﺭ ﮔﻔﺘﻢ ﯾﻪ تاجر ﻣﯿﺮﺳﻮﻧﻪ ﺑﺎﻭﺭﮐﺮﺩﯼ.
ﯾﻌﻨﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﯾﻪ تاجر ﭘﯿﺶ ﺗﻮ ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﻧﺪﺍﺭه؟
ﻫﯽ ﺳﺠﺪﻩ ﻣﯿﮑﻨیم ﻭﻟﯽ ﻫﻨﻮﺯﺧﻮﺏ ﺑﺎﻭﺭ ﻧﺪﺍﺭﯾﻢ ﮐﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﻭﻥ ﺑﺎﻻ ﻫﺴﺖ ﮐﻪ ﺣﻮﺍﺳﺶ ﺑﻪ ﻣﺎﺳﺖ.
✍🏻📚 هر شب یک داستان جذاب و خواندنی 📚✍🏻
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید🌱
🗓 امروز پنج شنبه↯
☀️ ۱۳ دی ۱۴۰۳
🌙 ۱ رجب ۱۴۴۵
🌲۲ ژانویه ۲۰۲۴
📿 ذکر روز :
لا اله الا الله الملک الحق المبین
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈
صبح است و هوا؛ هــوای لطف است و صفا!
صبح است و نوا ؛نـوای مهر است و وفا!
صبح است و دلا ؛ هرآنچه می خواهی هست؛
بر سفرۀ گستردۀ الطافِ خدا !
سلام
صبحتون بخیر
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌿🌺﷽🌿🌺
همه چیز در زندگی گذرا و موقتی است.
بارش باران، در نهایت بند خواهد آمد .
اگر ضربه میخورید، روزی خوب میشوید.
بعد از تاریکی همیشه روشنایی ست.
🌤هر روز صبح طلوع خورشید میخواهد همین را بگوید اما شما یادتان میرود و درعوض فکر میکنید که شب همیشه باقی میماند.
اما اینطور نیست.
هیچچیز همیشگی نیست.
پس اگر اوضاع زندگی خوب است
از آن لذت ببرید چون همیشگی نیست.
اگر اوضاع بد است،
نگران نباشید چون این شرایط هم همیشه نمیماند.
این نیز بگذرد.
فقط به این دلیل که دراین لحظه زندگیتان سخت شده به این معنی نیست که نمیتوانید بخندید.
فقط به این دلیل که چیزی اذیتتان میکند به این معنی نیست که نمیتوانید لبخند بزنید.
هر لحظه برای شما شروعی تازه و پایانی تازه است.
هر لحظه فرصت جدیدی به شما داده میشود.
فقط باید از این فرصت بهترین استفاده را بکنید...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
✔️✔️نمونه هایی از جملاتی که نباید در همدلی هنگام فقدان يا بحرانى از آنها استفاده شود:
از به کار بردن جملات زیر پرهیز کنید، چرا که موجب خراب شدن همدلی می شوند:
*👎سعی کن شاد باشی
*👎این اتفاق ها برای همه پیش میاد
*👎حتما خیری توش هست
*👎قوی باش، سعی کن بر خودت مسلط باشی
*👎خیلی احساساتی شدی، این چیزها پیش میاد
*👎فکر می کنی موقعیت تو خیلی سخته؟ به بقیه نگاه کن !
❇️انقدر خودت را ناراحت نکن، چیز مهمی نیست
❇️اگر من به جای تو بودم، ..... " اگر ها ، ملامت کردن، توبیخ و نکوهش کردن "
*چرا بیشتر مراقبش نبودی ؟ "سوالات چرایی"
*کاری که باید انجام بدهی، این است که ... "نصیحت کردن"
✳️کاری که شما باید انجام بدین سکوت است و فقط شنونده باشید یا صحبتهای او را به نوعی تکرار کنید.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_پروین
#چشم_هم_چشمی
#پارت_نود_چهار
سلام اسم من پروین هست متولد سال چهل هستم...
گفتم آقا جون بزار دستاتو بوس کنم بدنتو بوکنم..چندساله که من تورو ندیدم... وای چطور تونستم تحمل کنم؟ گفت دخترم پاشو بریم خونه ی خودت..گفتم من الان بچه دارم چطور بیام؟؟گفت اشکال نداره بچه ات رو چشم من جا داره همونطور که بقیه ی بچه هامو بزرگ کردم اونو هم بزرگ میکنم گفتم آقا جون قبول می کنی که من طلاق بگیرم؟؟گفت من خیلی وقته قبول کردم که تو طلاق بگیری و برگردی ولی تو بر نمی گشتی گفتم چرا جهیزیمو نفرستادی گفت دخترم حرف خیلی زیاده و مفصل نمیخوام اینجا برای سلطان خانم مشکلی پیش بیاد ..همین که تا همین جا مراقبت بوده برام خیلی ارزشمنده منم صد درصد از خجالتش در میام گفتم من نمیتونم پاشم و لباسامو جمع کنم آقاجونم گفت هر چی که داری بذار همین جا بمونه فقط بچه رو بردار ..من همه چی براتون میخرم.باورم نمیشد که واقعاً آقاجونم اومده دنبالم میگفت منتظر بوده که من برگردم ولی وقتی دیده من برنگشتم باز خودش غرورش رو شکسته و اومده به پای دخترش افتاده که برگرده ..گفت سالها بود صبر کرده بودم که برگردی ولی برنمیگشتی.گفت نمی خواستم غرورمو بشکنم و خودم بیام می گفتم بذار خودش برگرده اگر من برگردونمش ممکنه که دوباره بگه دوست دارم با حشمت زندگی کنم..
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌱🌱🌱
اگر فكر مى كنيد كه هر چه از محاسن و نقاط قوت خود براى ديگران بگوييد جذاب تر مى شويد و ديگران شما را به خاطر اين برترى ها بيشتر دوست خواهند داشت سخت در اشتباه هستيد !
وقتى دائما خود را برتر از ديگران معرفى مى كنيد آنها در كنار شما احساس ضعف مى كنند و بنابراين حال خوبى را تجربه نمى كنند و از جذابيت شما برايشان كاسته شده و بنابر اين از شما فاصله مى گيرند !
دوست عزيز من !
گاهى براى اينكه شخصى جذاب باشى نياز هست ديگران در كنار تو احساس خوب بودن كنند بنابراين موضوعاتى كه مى دانى آنها در آن مورد موفق بوده اند را مطرح كن و به آنها فرصت بده كه از موفقيتهايشان برايت بگويند و سپس آنها را تحسين كن !
اين يعنى قدرت و توانايى پذيرش توانايى ديگران و تحسين كردن آنها كه فقط فردى توانمندى اجرايش را دارد كه خودش عميقا احساس ارزشمندى دارد و حتى اگر در مواردى هم ضعيف باشد از اين حس ارزشمندى كم نمى شود !
خلاصه كلام
دوست عزيزم اينقدر از خودت تعريف نكن !
به ديگران هم فرصت بده وقتى كنارت قرار مى گيرند از محاسن و موفقيتهاشون حرف بزنند
باور كن اينطورى جذاب ترى !
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌱تفاوت بین غرور و عزت نفس :
غرور میگه: من قربانی شرایطم...
عزت نفس میگه: من مسئول واقعیت زندگی خودمم
غرور میگه: من به طور موقت زنده ام و این ترسناکه
عزت نفس میگه: من به طور موقت زنده ام و این فوق العادس
غرور میگه: من با دنیای اطرافم در رقابتم
عزت نفس میگه: من با همه کس و همه چیز در این دنیا درهماهنگی و ارتباطم
غرور میگه: زندگی خیلی پیچیدس
عزت نفس میگه: زندگی خیلی سادس
غرور میگه: چی گیر من میاد؟
عزت نفس میگه: من چه چیزی رو میتونم عرضه کنم؟
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
ـ🌱🌱🌱
تا زمانی که شناخت شما از خودتان،
بر اساس گفتهها و حرفهای دیگران باشد، شما درباره دیگران شناخت پیدا میکنید؛ نه خودتان...!
با شناختن مردم همیشه یک کمی دلمان برایشان می سوزد.
برای همین است که با بیگانگان راحت تر هستیم
چون هنوز آن لحظه دلسوزی و تنفر شروع نشده است…!
در هجده سالگی، نگران تفکر دیگران در مورد خودتان هستید
وقتی چهل ساله میشوید، اهمیتی نمی دهید که دیگران در مورد شما چه فکر میکنند
و زمانیکه شصت ساله میشوید، پی میبریدکه اصلا هیچکس در مورد شما فکر نمیکرده است...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#تلنگــــر 🩵🤍
👈🏼به جاي چك كردن موبايل همســرتان ، #اعتماد به نفس خود را بالا ببريد.
⁉️در موبایل همسرتون دنبال چه چیزی می گردید؟
⁉️دنبال خیانت ؟ می خواهید ببینید آیا با کسی در رابطه است یا نه؟
⁉️خب؟ بعدش می خواهید چه کار کنید؟ دعوا کنید؟ طلاق بگیرید؟
↲هر طور که حساب کنید این پروسه، پروسهٔ معیوبی است و شما #عملاً به او می گویید که اعتمادی که شیرازه و قوام زندگی هست را به او ندارید...
🌸🍃به جای چک کردن موبایل همسرتون به اون { #احتــــرام و #عشــــق} هدیه کنید، بیشتر محبت کنید، اعتماد به نفستان را بالا ببرید، دنبال علت باشید، اعتماد را بیشتر کنید و اجازه ندهید این بازی خطرناک بینتون رایج بشه که از روی لج و لجبازی مُدام در حال کنترل #وسایل شخصی و حریم خصوصی هم باشید.
↲ احساس بازجویی، هم برای #مــــرد و هم برای زن دردناک است. در عین حفظ صمیمیت به فردیت هم احترام بگذارید....
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_پروین
#چشم_هم_چشمی
#پارت_نود_پنج
سلام اسم من پروین هست متولد سال چهل هستم...
آقا جونم گفت:سالها بود صبر کرده بودم که برگردی ولی برنمیگشتی.گفت نمی خواستم غرورمو بشکنم و خودم بیام می گفتم بذار خودش برگرده اگر من برگردونمش ممکنه که دوباره بگه دوست دارم با حشمت زندگی کنم..
نگاهم به سلطان افتاد که داشت گریه می کرد گفت آقا امشب اینجا بمونید یکم حالش خوب بشه فردا ببریش اینطوری من دل نگران میشم ..گفت نه دخترم نگران نباش من می برم پیش دکتر و حالش خوب میشه زخم عفونت کرده چیز خاصی نیست خلاصه با هر زحمتی که بود آقا جونم به کمک سلطان منو بلند کردن و از اتاق خارجم کردن...پسرم تو حیاط داشت بازی میکرد سلطان رفت آوردش هیچ کس نیومدتوحیاط تاببینه منوکجامیبرن ..من نمی تونستم تو ماشین بشینم من و تو عقب ماشین به حالت دراز قرار دادن پسرموجلو ..خلاصه با هر زحمتی که بود از روستا رفتیم به سمت خونمون با اینکه اصلا حالم خوب نبود و نمیتونستم حتی حرف بزنم ولی وقتی فهمیدم که دارم میرم به سمت خونه از شادی تمام دردام خوب میشد...خلاصه رسیدیم به خونمون تا آقاجونم در زد مادرم اومد جلوی در از چشماش معلوم بود که دو سه روزه فقط گریه کرده وقتی هم منو دید زد به سرش و گفت مادرت بمیره ...پروین تو چرا به این روز افتادی و شروع کرد با صدای بلند گریه کردن...
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد