#سرگذشت_ترلان
#عاقبت_به_خیر
#پارت_هفتاد_شش
من ترلان هستم یه دختر آذری
سال ۱۳۳۸ تو یکی از روستاهای اطراف تبریز به دنیا اومدم
نزدیک به رفتن حسین بود و بازم باید مارو ترک میکرد و مجبور بودم، تنها با بچهها بمونم..چون هنوز مدرسه ها باز نشده بود اجازه دادم که خاطره یه مدت خونهی خانوم بمونه و...حسین داشت میرفت جبهه ولی دل نگران ما بود چون هم خونه بزرگ بود و هم ما تنها بودیم،واسه همین از محمد داداشم خواست که وقتی جبههاس حواسش به من و بچه ها باشه.بعد از رفتن حسین روزهای بدی رو سپری میکردیم، همش صدای بمباران و موشک و هواپیما به گوش میرسید و ترس و وحشت به جونمون مینداخت..وقتی آژیر میکشیدند با دلهره بچههارو بغل میکردم و میرفتیم تو زیرزمین و یه گوشه میلرزیدیم تا وضعیت سفید شه..محمد هر روز می اومد ولی خانوم همچنان با ما قهر بود و فقط رحیم و حمید می اومدند و به ما سر میزدند..یک ماه گذشت و حسین برگشت خونه،قبل از اومدن حسین، هر دو روز یه بار به خاطره سر میزدم ولی همچنان قصد موندن داشت..حسین که اومد بهش گفتم بریم خاطره رو بیاریمش..وقتی رسیدیم خاطره بهم گفت؛ من با تو نمیام، تو مامان من نیستی، عمه اینو میگه،یه لحظه قلبم از تپش افتاد و از ناراحتی کم مونده بود پس بیافتم شدم..بدون اینکه به گریهی خاطره توجه کنم کشونکشون و با زور و کتک آوردمش خونه و از اینکه این چند ماه رو گذاشته بودم بچه ام پیش اونا بمونه پشیمون بودم...
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
آرامش نه عاشق بودن است..
نه گرفتن دستی که محرمت نیست!
نه حرف های عاشقانه و قربان صدقه های چند ثانیه ای...!
آرامش؛ حضور خداست، وقتی در اوج نبودن ها
نابودت نمیکند...!
وقتی ناگفته هایت را بی آنکه بگویی میفهمد...
وقتی نیاز نیست برای بودنش التماس کنی..
غرورت را تا مرز نابودی پیش ببری..
وقتی مطمئن باشی با او..
هرگز...
تنها...
نخواهی بود ...!
آرامش یعنی همین.
تو بی هیچ قید و شرطی خدا را داری....!!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
همسرت را #ببخش 💞
بعد از یک مشاجره سخت، اینگونه همسرتان را ببخشید
💌 اگر واقعا خشمتان در حدی است که نمی توانید بنشینید و با همسرتان چهره به چهره شوید، برایش یک نامه بنویسید یا پیام بفرستید و توضیح دهید چرا و چقدر از او صدمه دیده اید.
💌 یک زمان اختصاص دهید و با هم بحث کنید، ببینید چکار باید کرد که در آینده شاهد این موقعيت ها نباشید.
💌 به امتیازات و نکات مثبت همسرتان بیشتر توجه کنید. همانگونه که مرور اشتباه دیگران باعث غلیان احساسات و هیجانات منفی می شود، مرور خوبی هایشان نیز باعث ایجاد محبت بیشتر به آنها می گردد.
💌 وقتی همسرتان به خاطر اشتباهش از شما عذرخواهی کرد، برای بخشش وی خیلی سرسختی به خرج ندهید و با بخشش به موقع فرصت اصلاح رفتار را به وی بدهید.
✍ "فراموش نکنید همان اندازه که بخشش سریع و بی قید و شرط همسرتان مهم است، نحوه برخورد پس از آن نیز بسیار مهم است. اگر همسرتان را بخشیدید، نباید طوری با او برخورد کنید که حس به رخ کشیدن اشتباه، سرکوفت و یا شرمندگی در او زنده شود".
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
📃 #پند
مهم نیست که بعدش چه پیش می آید، که آینده چگونه خواهد گذشت ؛ مهم امروزی است که در آن نفس می کشی ، امروزی که دستهایت را توی دستهایش گرفته و از مسیرِ روشن و گاه تیره ی زندگی عبور می دهد و البته همیشه انتخابِ راه و بیراهه ی این جاده دستِ ماست. بیا همیشه انتخاب مان سبز و روشن و بیکرانه ترین مسیرهای زندگی باشد ، از تکرارها بگریزیم و دل به هیجان و ریسک و اتفاق های تازه بسپاریم، حتی اگر اشتباه کنیم یا زمین بخوریم و سخت بگذرد ، ما مجبور به رکود و سوختن و ساختن یا درجا زدن نیستیم ؛ با انرژی مضاعف دوباره بایستیم و ادامه دهیم و لذتِ لحظه ی حال را دریابیم. تحملِ شکست و اشتباه های کوچک طبیعتاً ساده تر از سختیِ حسرت هاست. برای هیچ آغازی نگو فردا و پس فردا و شنبه و شروعِ ماه؛ از همین لحظه شروع کن و سازِ زندگی ات را عاشقانه و پُر شورتر بنواز. از همین لحظه ها و امروز شروع کن و برایت مهم نباشد که تصمیمِ تازه ی تو ؛ به چشمِ دیگران زود یا دیر باشد!
تو مجبور به توضیحِ هیچ بخشی از داستان زندگی ات به بقیه نیستی ولی برای هر روزی که بابِ میل و به اندازه ی توان و شایستگی ات نگذرد ؛ قطعاً به خودت هزاران دلیل و پاسخ بدهکاری!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_ترلان
#عاقبت_به_خیر
#پارت_هفتاد_هفت
من ترلان هستم یه دختر آذری
سال ۱۳۳۸ تو یکی از روستاهای اطراف تبریز به دنیا اومدم
حسین خیلی زود رفت و باز ما تنها موندیم،هر روز کارم شده بود گوش دادن به اخبار رادیو، که ببینم کجا رو زدند و چه اتفاقی افتاده..همش دلشوره داشتم،همسایهی روبرویی ما هم ارتشی بود و یه روز صبح با صدای شیون زن و بچه از خواب بیدار شدم و با عجله چادر سر کردم و رفتم دم در و دیدم که همه جلوی در خونشون تجمع کردند و فهمیدم که شوهرش توی یه عملیات اطراف مرز پیرانشهر شهید شده..با شنیدن این خبر دنیا دور سرم چرخید،همسایهی ما دقیقا جایی شهید شده بود که حسین هم اونجا بود..وقتی چشمم رو چرخوندم دیدم چند نفر نظامی سر کوچه وایستادند،چادرم رو سرم جابجا کردم و تصمیم گرفتم که برم و ازشون در مورد حسین سوال بپرسم ولی خجالت کشیدم و از وسط کوچه برگشتم،محمد تو خونهی ما خواب بود..سریع بیدارش کردم و بهش گفتم تا بره و از اون نظامیها در مورد حسین خبر بگیره ولی اونم رفت و به نتیجهای نرسید..دو ماه میگذشت و همچنان از حسین خبری نبود..همهی اقلام مورد نیاز مارو ماشین ارتش می آورد و دم در تحویل میداد و هر بار که از اونا در مورد حسین سوال میکردم، به جایی نمیرسیدم،دیگه خواب و خوراک نداشتم و هر روز دعا میکردم که حسین سالم برگرده....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
چهار حکایت کوتاه اما تاثیر گذار:
💝حکایت اول:
از کاسبی پرسیدند:
چگونه در این کوچه پرت و بی عابر کسب روزی میکنی؟
گفت: آن خدایی که فرشته مرگش مرا در هر سوراخی که باشم پیدا میکند!! چگونه فرشته روزیش مرا گم میکند!
💝حکایت دوم:
پسری با اخلاق و نیک سیرت، اما فقیر به خواستگاری دختری میرود...
پدر دختر گفت:
تو فقیری و دخترم طاقت رنج و سختی ندارد، پس من به تو دختر نمیدهم...
پسری پولدار، اما بدکردار به خواستگاری همان دختر میرود، پدر دختر با ازدواج موافقت میکند و در مورد اخلاق پسر میگوید:
انشاءالله خدا او را هدایت میکند...!
دختر گفت:
پدر جان؛ مگر خدایی که هدایت میکند، با خدایی که روزی میدهد فرق دارد؟
💝حکایت سوم:
از حاتم پرسیدند: بخشنده تر از خود دیده ای؟
گفت: آری...
مردی که دارایی اش تنها دو گوسفند بود؛
یکی را شب برایم ذبح کرد... از طعم جگرش تعریف کردم...
صبح فردا جگر گوسفند دوم را نیز برایم کباب کرد...
گفتند: تو چه کردی؟
گفت: پانصد گوسفند به او هدیه دادم...
گفتند: پس تو بخشنده تری...
گفت: نه، چون او هر چه داشت به من داد
اما من اندکی از آنچه داشتم به او دادم...
💝حکایت چهارم:
عارفی راگفتند:
خداوند را چگونه میبینی؟
گفت آنگونه که همیشه میتواند مچم را بگیرد،
اما دستم را میگیرد..
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
بدترین کارما که صددرصد به شما بازخواهد گشت:
"تحقیر" و "تمسخر" دیگران است
اگر دیگران را تحقیر کنید انسانی را حقیر نکرده اید، بلکه روح الهی او را و آفریدگار و هستی بخش کائنات را مورد تمسخر قرار داده اید.
شک نکنید آنچه در مورد دیگران تصور میکنید روزی درباره ی خودتان به حقیقت خواهد پیوست.
انسانها بخاطر آنچه گمان میکنند خودشان دارند
و دیگران آن را ندارند، آنها را تحقیر میکنند
اما نمیدانند این عمل دارائیشان را از آنها خواهد گرفت.
دارائی های شما منشاء درونی دارند که در درون شما مانند یک چشمه می جوشند و بیرون از شما تجلی پیدا میکنند.
تهمت" تحقیر" و تمسخر" دقیقا همین چشمه ها را خشک میکند.
و آن دارایی که سبب فخرفروشی شما و تحقیر دیگران شده از دست خواهد رفت.
یک اصل کلی وجود دارد که میگوید:
غرور" و خودپسندی"، تمام داشته هایتان را از شما خواهد گرفت و فروتنی" بقای داشته هایتان را تضمین خواهد کرد.
هیچ داشته ای در این جهان ابدی نیست که موجب فخرفروشی شود.
همواره بگو:خدایا مرا نسبت به آنچه به من عطا کردی فروتن ساز
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
❣ذهن چیزی نیست جز نام دیگری برای پرس و جو
شما میتوانید یک کار کوچک را به عنوان یک آزمایش، انجام دهید.
اگر در زمان به عقب برگردید،
در جایی در سن سه یا چهار سالگی متوقف خواهید شد.
آنسوی آن نقطه، حافظه شما هیچ چیزی ثبت نکرده است.
این به سادگی بدین معناست که شما،
سه یا چهار سال اول را در معصومیت
فوق العاده ای زندگی کرده اید
توسط زیبایی جهان، مردم، درختان، اقیانوس و... ، احاطه شده بودید
بدون اینکه بپرسید چرا، بلکه به سادگی، با هر آنچه که در اطراف شما بوده است، همراه بوده اید. در حال لذت بردن، شادی و رقص، ذهن هنوز وارد نشده بود
کل نظام آموزشی ما طوری برنامه ریزی شده است که ذهن را در شما بوجود بیاورد،
و حیرت را نابود کند،
شعرِ زندگیِ شما را نابود کند
و شما را به درک نثر و چیزیهای
کسل کننده و بی روح بکشاند.🍃🍃🍃
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔴تله افسردگی
یکی از تلههای افسردگی، خطاهای شناختیه!
یعنی ذهن ما شروع میکنه به دروغ گفتن و شرایط رو بدتر از اون چه که هست نشون میده..
چیزایی مثل «من کافی نیستم»
«دیگه هیچی برام مهم نیست»
«هیچکس بهم اهمیت نمیده»
«دیگه قرار نیست شرایط خوب شه..»
❗️ و انقدر منفی بافی میکنه که اگه شما با این خطاها آشنایی نداشته باشید، توشون غرق میشین..
اینجور مواقع باید سعی کنید بجای هیجانی فکر کردن و باور دروغای ذهن
واقعبینانه و راهکاری فکر کنید و برای هر فکر منفی که از سرتون میگذره
یه جایگزین قابل کنترل و مثبت پیدا کنید..
«چه کاری از دستم بر میاد؟»
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔴با دو دسته از آدم ها وارد رابطه نشو!
یکی خود شیفته ها
و دیگری وابسته ها
هر دوی اینها به تعریف و تحسین بیرونی
توسط دیگران، نیاز زیادی دارند.
یکی خود را زیادی شایسته تحسین میداند،
و دیگری خود را شایسته تحسین نمیداند.
یکی باک عاطفی اش پر نمیشود،
دیگری باک عاطفی اش سوراخ است!
هر دوی اینها بیش از اینکه به تو نیاز داشته باشند و ارزش تو را بدانند و به رابطه احترام بگذارند، نیازمندند!
نیازمندِ بودن دیگری، تحقیر کردن دیگری، تحسین شدن توسط دیگری…
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
این شش نشانه یعنی شما به تنهایی نیاز دارید:
تشخیص اینکه به کمی تنهایی و دور شدن از مردم نیاز دارید ممکن است مشکل باشد. اما در هر حال هر کسی ممکن است زمانهایی نیاز به تنهایی داشته باشد.
بنابراین اگر هر یک از علایم زیر را مشاهده کردید، یعنی اینکه باید وقتی هم برای تنها بودن به خود اختصاص دهید:
▫️بداخلاقی
▫️با هر موضوع کماهمیتی به شدت رنجیدن
▫️از دست دادن علاقه به کار گروهی
▫️احساس خفگی داشتن وقتی کنار جمع هستید
▫️داشتن اشکال در تمرکز
▫️مضطرب شدن موقع بودن در جمع.
خبر خوب اینکه هر وقت به این مشکلات مبتلا شدید، کمی تنهایی میتواند حالتان را خوب کند و احساسات منفیتان از جمعیت را بکاهد.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
💫نشانه هایی که میگه شما نیاز به تعیین حدومرز دارید:
💫اغلب احساس بی احترامی از سوی دیگران میکنید
اما از خودتون دفاعی نمیکنید
برای چیزهایی که تقصیر شما نیست، عذرخواهی میکنید
بیشتر از توان تون وظیفه به عهده میگیرید
احساس سوء استفاده مزمن در موقعیتهای خاص مثل عاطفی مالی یا فیزیکی.
🌌«بله» گفتن برای خشنود کردن دیگران در صورتی که جواب واقعیتون «نه» هست!
🌌ترسیدن از طرد شدن باعث میشه به کمتر از چیزی که لیاقت دارید راضی بشید!
🌌خواسته ها و نیازهاتون رو شفاف ابراز نمیکنید چون از ناراحتی میترسید!
💫هرکاری برای برآورده شدن نیازهاتون انجام میدین
بدون اینکه به هزینه ها و محدودیتها توجهی کنید.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد