✨ده پند از امام رضا علیه السلام:✨
▫️ اول: در خوشحال کردن مردم بسیار بکوشید تا در قیامت خدا خوشحالتان کند.
▪️دوم: تا می توانید سکوت اختیار کنید که سکوت موجب محبت می شود و راهنمای هر خیری است.
▫️سوم: در خواندن سوره حمد استمرار بورزید که جمیع خیردرامور دنیا و آخرت درآن گرد آمده است.
▪️چهارم: به روزی اندک خدا راضی باشید تا خدا نیز از عمل کم شما راضی باشد.
▫️پنجم: در برقرار کردن صله رحم ثابت قدم باشید که بهترین نوع آن خودداری از آزار خویشاوندان است.
▪️ششم: به کسی که از خدا نمی ترسد، امید نداشته باشید که نه تعهد دارد، نه نجابت و نه کرم.
▫️هفتم: بسیار احسان کنید که خداوند در قیامت یک نصفه خرما را مانند کوه احد بزرگ می کند.
▪️هشتم: حق الناس را رعایت کنید که دوستی محمدوآل محمد بدون آن پذیرفته نیست.
▫️نهم: از بخششی که زیانش برای تو بیش از سودی است که به دیگران میرسد، حذر کن.
▪️دهم: بسیارمراقب کردار خودباشید تا مورد تهمت واتهام قرار نگیرید،که در آن صورت حق ملامت ندارید.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#دلنوشته🌻💛
گاهی باید به روند طبیعی زندگی اعتماد کرد، منتظر ماند و کارها را به نوبت پیش برد و صبور بود تا مشکلاتِ آزار دهنده با گذار زمان حل شوند.
همیشه که نمیشود دقت کرد و عمیق بود و غصه خورد! همیشه که نمیشود عذاب وجدان داشت برای مشکلاتِ در انتظار حل شدن و بخاطرشان به تک تک لحظات، جامهی سیاهِ اندوه پوشاند و عزادار بود... نمیشود که از چیزهای کوچک هم لذت نبرد، چرا که مشکلات بزرگ، شاهراه دلخوشی را مسدود کردهاند!
باید همچنان لبخند زد و همچنان لذت برد و همچنان دلخوش بود و تلاش هم کرد و احساس مسئولیت هم داشت و محتاط هم بود و به وقتش، با حالی خوبتر، موانع عظیمِ خوشبختی و آرامش را هم کنار زد.
بعضی مسائل، قدرت عظیمتری میطلبند اما نمیشود که از مسائل و خوشحالیهای کوچک هم چشمپوشی کرد!!!
باید صبور بود و از زندگی و از مسیر، لذت برد و به خاطر سپرد که همه چیز به وقتش اتفاق میافتد...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_زیبا
#تاوان_سنگین
#پارت_صد_سی_هفت
سلام زیباهستم اصالتاشیرازی تویه خانواده ی۶نفره بزرگ شدم.
من به صدیقه خانم میگفتم خاله واقعاهم مثل خاله ام بودچون من رومثل دخترخودش دوست داشت گفتم خوش امدید..سرراه یه کم خریدکردم رفتم خونه همه جاروحسابی تمیزکردم خودمم دوش گرفتم یه لباس مرتب پوشیدم نزدیک ساعت۹شب صدای زنگ امدازایفون نگاه کردم دیدم صدیقه خانم پشت دراماتنهانیست یه خانم دیگه ام کنارش بودکه توتاریکی نشناختمش فکرکردم مامانمه رفتم به استقبالشون اماوقتی دربازکردم حسابی جاخوردم صدیقه خانم به همراه مادرحلمابودکه یه جعبه شیرینی دستش بودرودیدم..انگارلال شده بودم صدیقه خانم فهمیدتعجب کردم گفت نمیخوای تعارفمون کنی بامن من گفتم بفرماییدخلاصه امدن تومنم باچای میوه ازشون پذیرایی کردم.صدیقه خانم شروع کردمقدمه چینی ومادرحلمادنبال حرفش روگرفت بعدازکلی عذرخواهی راجع به گذشته من روبرای محمدرسماخواستگاری کردگفت:پسرم واقعاعاشقته دارداغون میشه میترسیم بره سمت موادمعتادبشه ترخدانذارمحمدازدستم بره....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
✨ ياد خدا
🌱مردي براي اصلاح به آرايشگاه رفت در بين كار گفتگوي جالبي بين آنها در مورد خدا صورت گرفت. آرايشگر گفت:من باور نميكنم خدا وجود داشته با شد مشتري پرسيد چرا؟
🌱آرايشگر گفت: كافيست به خيابان بروی و ببيني مگر ميشود با وجود خداي مهربان اينهمه مريضيو درد و رنج وجود داشته باشد؟ مشتري چيزي نگفت و از مغازه بيرون رفت به محض اينكه از آرايشگاه بيرون آمد مردي را در خيابان ديد با موهاي ژوليده و كثيف با سرعت به آرايشگاه برگشت و به آرايشگر گفت مي داني به نظر من آرايشگر ها وجود ندارند مرد با تعجب گفت :
🌱چرا اين حرف را ميزني؟ من اينجاهستم و همين الان موهاي تو را مرتب كردم مشتري با اعتراض گفت:
🌱پس چرا كساني مثل آن مرد بيرون از آرايشگاه وجود دارند آرایشگر گفت: آرايشگر ها وجود دارند فقط مردم به ما مراجعه نميكنند. مشتري گفت:
🌱دقيقا همين است خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نميكنند. براي همين است كه اينهمه درد و رنج در دنيا وجود دارد.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
✨ عاقبت اسراف و کفران نعمت
✍️ در زمانهاى قبل ، قومى بودند که خداوند نعمت سرشارى به آنها داد، سرزمينشان پر از چشمه سارها بود و همه جا سرسبز و خرم و پر از نعمت بود. آنها از مغز گندم ، نان درست مى كردند، ولى بر اثر وفور نعمت با همان نان ، محل مدفوع كودكشان را پاك مى نمودند، و به اندازه كوهى از اين نانها به وجود آمد.
روزى مرد نيكوكارى كنار زنى عبور كرد، كه او همين كار را مى كرد، به او گفت : اى زن واى بر شما از خدا بترسيد و نعمتهاى الهى را با دست خود مبدل به قحطى و گرسنگى نكنيد.
آن زن با كمال غرور در پاسخ گفت : اين را ببين ما را به گرسنگى تهديد مى كند، تا كشتزارهاى وسيع (سرثار) هست و نهرهاى آن جارى است ، ما از گرسنگى ترسى نداريم .
طولى نكشيد، خداوند بر آنها غضب كرد و آب باران را بر آنها نفرستاد، كار قحطى به جائى رسيد كه به همان نانهائى كه با آنها محل مدفوع كودكانشان را پاك مى كردند، نياز پيدا كردند، جالب اينكه براى رسيدن به آن نانها صف مى بستند تا بهر كسى بمقدار معين از روى نوبت برسد.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموخته ام که...
تنها کسي که مرا در زندگي شاد مي کند
کسي است که به من مي گويد:
تو مرا شاد کردی
آموخته ام ... که مهربان بودن،
بسيار مهم تر از درست بودن است
آموخته ام ... که هرگز نبايد
به هديه ای از طرف کودکي، نه گفت
آموخته ام ... که هميشه براي کسي که
به هيچ عنوان قادر به کمک کردنش نيستم دعا کنم
آموخته ام ... که
گاهي تمام چيزهايي که يک نفر مي خواهد،
فقط دستي است براي گرفتن دست او،
و قلبي است براي فهميدن وی
آموخته ام ... که خداوند همه چيز را
در يک روز نيافريد.
پس چه چيز باعث شد که من بينديشم
مي توانم همه چيز را در يک روز
به دست بياورم 👌
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#پندانه
اگر در درونت صلح و آرامش برقرار باشد ، آن را در دیگران نیز مییابی
اگر ذهنت آشفته باشد آشفتگی در اطرافت موج خواهد زد
اگر ذهنت آرام باشد هر اتفاقی در پیرامونت، رنگ و بوی آرامش میدهد
بنابراین #آرامش_را_در_درونت بیاب.
آنگاه میبینی چگونه به بیرون منعکس میگردد. تو خود، همان آرامشی
همان خوشبختی ، پس بیشتر جست و جو کن درونت را ....
به یاد داشته باش آرامش را در هیچ کجا نمیتوانی پیدا کنی
اگر درونت متلاطم باشد...
بر ما گذشت نيک و بد،
اما تو روزگار!
فكری به حال خويش كن،
اين روزگار نيست...💙
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
آدمهای امن،چه کسانی هستند ؟!
✅ آدم های امن، افرادی هستند كه همه چیز را میتوانی بهشان بگویی و بدون اینکه قضاوت یا تحقیرت کنند، میتوانی کنارشان احساس بودن کنی ...
✅ اینها تا لباسی تازه تنت ببینند نمیپرسند از کدام مغازه خریدی؟ مارکش چیه؟ چند خریدی؟
میگویند: چقدر قشنگه، بهت میآید، من عاشق این جنس ژاکتم.
✅ از سفر که برگردی
نمیپرسند با کی و چرا رفتی؟ اسم هتلش؟ چهقدر هزینه شد؟
میگویند :خوش گذشت؟ سرحال شدی؟
✅ دانشگاه قبول شوی،
نمیپرسند شهریهاش چه قدره؟ وای چقدر دوره!
میگویند چه رشتهای به سلامتی؟ این رشته بازار کار خوبی دارد، اگر تلاش کنی.
✅ مشغول کاری تازه شوی،
نمیپرسند حقوقت چه قدره؟ اسم شرکتش چیه؟ جایش کجاست؟
میگویند شغلت را دوست داری؟ صاحبکارت یا همکارهایت آدمهای خوبی هستند؟ اینجور شغلها جای پیشرفت دارد ...
✅ آدم های امنی باشیم....
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_زیبا
#تاوان_سنگین
#پارت_صد_سی_هشت
سلام زیباهستم اصالتاشیرازی تویه خانواده ی۶نفره بزرگ شدم.
مادر محمد گفت:ما اشتباه کردیم وقول میدیم کاری به زندگی تومحمد نداشته باشیم.شما دو تا کنار هم خوش باشیدمن دیگه غمی ندارم تمام مدت فقط گوش دادم بعددرجوابشون خیلی محترمانه گفتم من ازوقتی سلامتیم روبه دست اوردم دیگه کینه ای ازکسی به دل ندارم وفکرنکنیداگرالان..این حرف رومیزنم بخاطراتفاقات گذشته است نه..من واقعاقصدازدواج ندارم امیدوارم حال پسرتون هرچه زودترخوب بشه.اون شب مادرحلماازم خواست بیشترفکرکنم زودتصمیم نگیرم وبه جفتمون یه فرصت بدم..فرداصبحتوازمایشگاه مشغول کارم بودم که یکی ازهمکارهام امدگفت زیبایه خانم بیرون کارت داره وقتی رفتم توسالن دیدم حلمابادخترش روصندلی نشسته تامن رودیدامدجلوگفت میخوام باهات حرفبزنم گفتم فعلاکاردارم گفت بعدظهرمیام دنبالت بریم بیرون..من کینه ای ازحلماهم به دل نداشتم گفتم ساعت۴بیا..حلماسرساعت امدباهم رفتیم یکی ازپارکهای خارج ازمحل نشستیم....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌸 ما ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﯾﺎﺩ ﻣﯿﺪهیم ﭼﻄﻮﺭ ﺑﺎ ما ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﻨﻨﺪ!
🌸 ﻭﻗﺘﯽ ﺗﻮ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻢ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻨﺪ!
ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺷﺮﻭﻉ ﺑﻪ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﮔﺬﺍﺷﺘﻦ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯽﮐﻨﯽ ﺩﺭﻭﺍﻗﻊ ﺑﻪ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﻧﺤﻮﻩ ﻣﺤﺘﺮﻣﺎﻧﻪ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﮐﺮﺩﻥ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺁﻣﻮﺯﯼ!
ﻭﻗﺘﯽ ﺩﺭ ﺭﻭﺍﺑﻄﺖ ﻗﺪﺭﺗﻤﻨﺪﺍﻧﻪ ﻇﺎﻫﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ، ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﯾﺎﺩ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﻧﺪ ﺑﺎ ﻓﺮﺩ ﺗﻮﺍﻧﻤﻨﺪﯼ ﺭﻭﺑﺮﻭ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
🌸 ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺁﺩﻣﻬﺎ ﺭﺍ ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﻫﯽ؟
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﺤﻮﻝ ﺁﻧﻬﺎ اﯾﺠﺎد ﺩﮔﺮﮔﻮﻧﯽ ﺩﺭ ﺧﻮﺩﺕ ﻫﺴﺖ.
ﺗﻮ ﺑﻬﺘﺮ ﺷﻮ ﺗﺎ اطرافیانت ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ ﺑﻬﺘﺮﯼ ﺑﺎ ﺗﻮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎشند..
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
⁉️ چرا وقتی عصبانی و ناراحت میشیم از دست کسی، میریزیم تو خودمون و حرف نمیزنیم؟
اینکه ما توی یه موقعیت تصمیم میگیریم که با اینکه خیلی داریم اذیت میشیم ولی#سکوت کنیم،
میتونه دلایل مختلفی داشته باشه که مهم تریناش عبارتند از:
1. میترسیم که آدم بیجنبهای جلوه کنیم.
2. میترسیم که طرفمون رو ناراحت کنیم.
3. میترسیم که آدما دیگه راحت به ما حرفاشون و نزنن.
4. با خودمون میگیم ولش کن ارزشش رو نداره چیزی بگم.
به هر کدوم از دلایل بالا اگر در مقابل کسی که شما رو ناراحت کرده سکوت کنید، چند تا اتفاق میوفته:
1. بهش اجازه میدید که دفعه بعد هم کارش رو تکرار کنه.
2. به دیگران هم اجازه میدید که اون کار و انجام بدید.
برای اینکه این اتفاق نیوفته،
حتی اگر خیلی براتون سخته که ناراحتی خودتون رو ابراز کنید، فقط کافیه: هیچ واکنشی نشون ندید. و تلاش کنید با حالت چهره خودتون به طرف نشون بدید که اصلا از حرفش خوشتون نیومده...
وقتی این کار و توی چند تا موقعیت انجام بدید،
بعد از یه مدت ابراز ناراحتی به صورت زبانی هم براتون کار راحتی میشه!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_زیبا
#تاوان_سنگین
#پارت_صد_سی_نه
سلام زیباهستم اصالتاشیرازی تویه خانواده ی۶نفره بزرگ شدم.
حلما گفت :گفت میدونی برای چی امدم گفتم حدس زدنش خیلی سخت نیست من جوابم روبه مادرت دادم حلماگفت من نمیتونم برات نقش بازی کنم هیچ وقت نمیتونم ببخشمت درسته من وامین سربچه دارشدن مشکل داشتیم اماتوعامل اصلی جدایی مابودی هرچندامین لیاقت زندگی کردن بامن رونداشت ازاینکه ازش جداشدم روزی هزارمرتبه خداروشکرمیکنم چون خداعوضش یه همسربهم دادکه صدبرابربهترازامین..شایدبابت خوشبختی الانم بایدازت تشکرهم بکنم به هرحال امدم بهت بگم من بخاطربرادرم حاضرم پارودلم بذارم باازدواجتون هیچ مشکلی ندارم هرچندهیچ وقت باهاتون رفت امدنمیکنم چون نمیخوام بادیدنت گذشته ی تلخم برام تداعی بشه..من کاملابه حلماحق میدادم شایداگرمنم بودم همین رفتارروداشتم گفتم من رفیق خوبی برات نبودم قبول دارم اماجواب من هنوزهمونه من قصدازدواج ندارم حلماگفت من وظیفه ی خواهریم روبه جااوردم وتومختاری هرتصمیمی دلت میخوادبگیری..
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد