✅ تحقیر از نوع آمریکایی
✍️حاج آقا قرائتی: شهدا به ما چه خدمتی کردند؟ در همین رواق امام رضا، رضاشاه لعنتی زن بیحجاب آورد. صندلی گذاشتند زنهای بیحجاب در ایوان طلا! خدایا عذاب پهلوی را زیاد کن. بالاخره شهدا اگر نبودند الآن اینطور نبود. امنیت را یادمان نرود.
🍁 آقای لاریجانی رئیس مجلس نقل میکرد. آمریکاییها وقتی در عراق آمدند، یک منطقه را برای خودشان مسکونی کردند. منطقه حفاظتی مثل پادگان،چند خانه هم کنار خانه خودشان گذاشتند و گفتند: برای عراقیهایی که مسئول مملکت عراق هستند. آنها هم در جوار ما باشند. یکی از این مسئولین به آقای لاریجانی گفته بود: من آمدم خانه بروم، سرباز آمریکایی گفت: نباید بیایی. گفتم: خانه من اینجاست. این خانه من است. من جزء مسئولین عراق هستم. گفت: باید بازدید کنیم. خیالی حقارت است، آمریکا در عراق بیاید و مسئول عراقی را بازدید بدنی کند. خیلی تحقیر شدم و گفتم: بازدید کن! گفت: نه من حال ندارم، باید سگم بازدید کند. باز بیشتنر به من برخورد. اذیت شدم، گفتم: خیلی خوب، سگت بیاید بازدید کند! رفت و برگشت و گفت: سگم خواب است، صبر کن تا سگ من بیدار شود. اینهایی که با انقلاب خوب نیستند یادشان رفته اگر شهدا نبودند، آمریکایی روی پا نگهت میداشت حتی اگر شخصیت مملکتی بودی تا سگش از خواب بیدار شود. ما نمیفهمیم که شهدا چه کردند.
🌷شادی روح شهداء صلوات 🌷
🌸🍃 @shayestegan98 🦋
🌙🌹ماهی به رنگ شهدا....
عجب ماهیست اسفند...
آغازش با حمید و پایانش با مهدی...
اسفند ماه بوی شهادت میدهد..
اسفند هم زیباست✨
شهادت حمید_باکری: ۶اسفندماه
شهادت حسین_خرازی: ۸اسفندماه
شهادت امیرحاج_امینی: ۱۰ اسفندماه
شهادت ابراهیم_همت: ۱۷ اسفندماه
شهادت حجت_رحیمی: ۱۸ اسفندماه
شهادت حسین_برونسی: ۲۳ اسفندماه
شهادت عباس_کریمی: ۲۴ اسفندماه
شهادت مهدی_باکری:۲۵ اسفندماه
کجایند مردان بی ادعا
🌸🍃 @shayestegan98 🦋
4_5945051241011742253.mp3
21.86M
به یاد #شهید_امید_اکبری 🌷
🎤 کربلایی سید رضا نریمانی
🌸🍃 @shayestegan98 🦋
┄━•●❥ #پلاک_سوخته ❥●•━┄
#پارت_بیستم
بوی قیمه نثار مادر فضای خانه را پر کرده بود، روده بزرگه دعوایش با روده کوچیکه هر لحظه بیشتر می شد اما گشنه پلو با خورشت دل ضعفه را به خوردشان دادم و ختم قائله را اعلام کردم. گروه سه مخ پیام باران شده بود، یکی از پیام هایش هشدار سمیرا بود کم مانده بود از عصبانیت منفجر شود! مرجان یک ریز استیکر تعجب فرستاده بود، می خواستند بدانند من چه مرگم شده است اما من جوابی برای پاسخشان نداشتم.
تمام فکر و خیالات مربوط به دانشگاه و سخنرانی و مخصوصا علامت سوال های مربوط به فرزام، تمام حواشی هایی که منبعد سراغم خواهد آمد، همه حرف و حدیث های بی سر و ته را... همه و همه را از ذهنم پاک می کنم. کتابی که روی سینه ام قفل شده و در قلبم نفوذ کرده بود را گشودم.
{حسین جان! زود است برای گریستن تو! تو دیگر گریه نکن! تو خودت دردانه ی اشک آفرینشی! عالم برای تو گریه می کند!............
اکنون که زمان اندوه من نیست، زمان شادکامی من است، لحظه رهایی من است! گاه اندوه من آن زمان بود که بر زمین نازل شدم، آغاز دوره غمبار من آنگاه بود که نه چون آدم علیه السلام به اجبار و از سر گناه بلکه چون پدرم محمد(ص) به اختیار و از سر لطف و رحمت پروردگار، از بهشت هبوط کردم.}
خط به خط نوشته ها درد دارد، من فقط خواننده ای هستم که می خوانمش و روی بعضی جملات مکث می کنم و در فکر فرو می روم اما مادرمان زهرا(س) این دردها را چگونه تاب آورده، آنهم از آغاز خلقت! جمله فرزام مجدد از ذهنم عبور می کند: «صبر مادر بیشتر از صبر حضرت ایوب بود!»
{اگر چه به اولین آبی که تن سپردم، زلال بی همانند کوثر بود، اگر چه... اما... اما محنت و مظلومیت نیز، از بدو تولد با من زاده شد، با من رشد کرد و در من تبلور یافت.}
از بدو تولد غم و محنت همراهت باشد! همزادت باشد! درد دارد اینهمه درد مادر... چگونه تاب آوردی و صدایت در نیامد!
{من اولین قدم های راه افتادنم را بر روی ریگ های سوزان شعب ابی طالب گذاشتم.}
اولین قدم ها که در سختی ها نیست... روی فرش و قالی ست نه ریگ های سوزان! مگر یک طفل دو، سه ساله چقدر توان دارد؟!
{ و من بوضوح می دیدم که سخت تر از آن تاولها که بر پاهای کودکانه من می نشست، زخمهایی بود که سینه فراخ پدر را شرحه شرحه می کرد و قلب عالمگیر او را می سوزاند! }
مادر خبر از پاهای تاول زده ات نداشتم، تازه می فهمم که چرا انقدر می گفتند رقیه شبیه تو است! شباهت ها کم نبود، یکی دیگر را هم از خط های این کتاب یافتم! وجه اشتراک کشف شده "تاول پا"...
من هنوز سرمشق هایم را ننوشته ام، باید تا دیر نشده دفترم را پیدا کنم. مادر منتظر است... من آماده ام، گرچه دیر اما آماده ام! ┄━•●❥ ادامه دارد...
#فاطمه_قاف
#حق_الناس_پیگرد_الهی_دارد
#انتشار_باذکرنام_نویسنده
🌸🍃 @shayestegan98 🦋