فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باچه کابوسی روبرو هستی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
A:
🎥اشاره امروز رهبر انقلاب به فایل صوتی افشا شده از مسیح علینژاد:
▪️وقتی عنصر سیاسی امریکایی این قضایا(حجاب) را به دیوار برلین تشبیه می کند باید بفهمید (خطاب به خواص) قضیه چیست و اگر نفهمیدید حالا بفهمید و صریحاً موضع گیری کنید.
▪️فایل صوتی افشا شده از مسیح علینژاد:حجاب یکی از ستونهای اصلی جمهوری اسلامی است که اگر آن دیوار را فرو بریزیم باقی کار براندازی آسان خواهد بود.
🔴به کمپین فصل بیداری بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/1635647570C3725f53a3d
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بنده خدا داشت برای مجری خوب منوتو کلیپ تهیه میکرد که با تیر پینت بال مورد هدف قرار گرفت 😂 از پلیسه خوشم اومد. والا خب لیدرو گرفتن با سلاح و تجهیزات باید ببرن دیگه
👇روی گزینه join کلیک کنید تا عضوشید و کانالو گم نکنید 👇
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌 توصیہ به زنان و مردان متاهل
🌱کوتاه و بسیار مفید
🍃 استاد قرائتی
•┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈•
#خانواده
#ازدواج
@zendegi_zanashoee
❌دانشگاه صنعتی شریف به نام شخصی است که سازمان منافقین، و حامیان اصلی آشوب در این دانشگاه این دانشجوی نخبه را به شکل فجیعی کشتند.
👈محسن سیدخاموشی، از عوامل اصلی ترور شریفواقفی، در دادگاه اعترافات هولناکی کرد.
💠محسن در جلسه دادگاه که با حضور والدین سیدمجید برگزار شد و تلویزیون شاهنشاهی آن را به صورت مستقیم پخش کرد، گفت: «در محل قرار، علی و بعد حیدر و حسن هم آمدند. شش ماشین قهوهای را هم با خود آورده بودند. ... وسایل ضروری از جمله کلرات، بنزین، برزنت، ابر، نایلون، هر کدام یک دست لباس اضافی برای خود آورده بودیم، میخ پنجری و لُنگ را داخل ماشین گذاشتم و صندوق عقب را مرتب کردیم.
اول یک ورقه نایلون زیر انداختیم. بعد برزنت را روی آن کشیدیم، بعدا ابر را روی برزنت کشیدیم. حدود سه کیلو کلرات در بستههای یک کیلویی در داخل ماشین گذاشتیم. یک پیت هم خریدیم و آن را پر از آب کرده داخل ماشین گذاشتیم. طرح بدین شکل بود که روبهروی کوچه ادیب الممالک یک همشیره بایستد، بعد وقتی سید مجید شریفواقفی وارد کوچه شد، همشیره برود و عباس وارد کوچه شود و سید مجید را بکشد، بعد جسد را دو نفری (عباس و حیدر) با هم حمل کنند، در صندوق عقب بگذارند و بعد سوار شده بروند. ... حیدر سر قرار سید مجید شریفواقفی رفت. من و عباس هم ماشین قهوهای را به کوچهای برده نمرهها را باز کرده و نمرههای جعلی را پشت شیشههای آن گذاشتیم و به محل عمل رفتیم؛ ماشین را دم کوچه باریک گذاشتیم و ایستادیم.
چند لحظه بعد، علی با ناراحتی آمد و گفت: همشیره سر قرار خود نیامده چه کار کنیم؟ عباس گفت: مهم نیست؛ من طوری میایستم که نیمی از کوچه را ببینم. ما ایستاده بودیم که دیدیم همشیره با چادر آمد و روبهروی کوچه ایستاد. حدود یک ربع گذشت که همشیره رفت. عباس از من خداحافظی کرد و داخل کوچه شد لحظهای بعد صدای شلیک گلوله بلند شد. من لنگ را برداشته و داخل کوچه شدم که دیدم سید مجید شریفواقفی با صورت روی زمین افتاده. لنگ را روی صورت او گذاشتم و برگشتم؛ ماشین را روشن کرده دستمالی، تر کردم. وقتی عباس و حیدر جسد را داخل ماشین گذاشتند، من خونهای روی سپر را پاک کردم و با هم سوار شدیم و رفتیم.
عباس از جلو یک تیر به صورت او شلیک کرد و حیدر هم یک تیر به پشت سرش شلیک کرد بعد دو نفری جسد را داخل ماشین آوردند. چند زن از دیدن صحنه داد و فریاد کردند که حیدر سر آنها داد کشید: «ما پلیسیم، دور شوید.» کسی که کشته شد خرابکار بود. ازطریق کوچه آب منگل و شهباز رفته و از آنجا به خیابان عارف، نزدیک میدان خراسان رفتیم. حیدر پیاده شد و من و عباس وارد جاده مسگرآباد شدیم. همان موقع که سید مجید شریفواقفی روی زمین افتاده بود، اسلحهاش را از کمرش برمیدارند، همان اسلحهای که از انبار تخلیه کردند، ولی نارنجکش را برنمیدارند و نارنجک از کمرش میافتد و عباس و حیدر نفهمیده بودند در نتیجه نارنجک در کوچه ماند. من و عباس در جاده مسگرآباد، همان جایی که وحید افراخته علامت داده بود، رفتیم ولی جایی برای سوزاندن جسد نبود زیرا همان لحظهای که ماشین را پارک کردیم، یک گله گوسفند و چند مرد نزدیک ما شدند.
در هر صورت ما از منطقه دور شدیم و در امتداد جاده قدیم پیش رفتیم. بالاخره جایی یافتیم در ۱۸کیلومتری جاده مسگرآباد که چالههای زیادی داشت. بعد از مدتی معطلی، بالاخره جسد را از ماشین پایین انداختیم و کلرات را روی جسد ریختیم، مخصوصا روی صورتش، بعد بنزین ریختیم، بعد دستهای خود را و ماشین را تمیز کردیم؛ بعد مقداری هم بنزین روی دست و پای عباس ریخته شد. در همان حال فندک را زد: از جسد شعله طولانی بلند شد و از دست و پای عباس هم شعله بلند شد مقداری عقب رفته، من روی او پریدم و او را زمین زده و شعله را خفه کردم. وقتی بلند شدیم، متوجه شدیم که شعله به درِ صندلی عقب ماشین گرفته به سرعت داخل ماشین پریده و ماشین را از شعلهها دور کردم.
در گودالی جسد را انداخته و کلرات و بنزین روی آن ریختیم. جیبهای آن را تخلیه کردیم، ۲۰عدد قرص سیانور داشت و مقداری نوشته که آیه قرآن در آن بود و حدود ۴۰۰ تومان پول.»
✍ امیرسیاهپوش
@savabaemal
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اعترافات اغتشاشگری که اتوبوس آتش میزد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیروهای شیرزن یگان ویژه برای سلیطههایی که از حیا و نجابت نیروی انتظامی سواستفاده میکردند
ماشاءالله
.:
@savabaemal
هدایت شده از جانم فدای رهبرم سیدعلی جان فدای سید علی
5.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 انتشار برای اولین بار| قربانیان مسیح علینژاد!
⭕️ بخشی از اعترافات قربانیان مسیح علینژاد که برای اولین بار منتشر میشود!
هدایت شده از جانم فدای رهبرم سیدعلی جان فدای سید علی
5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 🚨 زینب کمایی دختر ۱۴ سالهای که منافقین او را با چادرش خفه کردند.
هدایت شده از جانم فدای رهبرم سیدعلی جان فدای سید علی
🎥 انانیموس از رویا تا واقعیت
⭕️ حتماً شما هم در این چند روز وصف این گروه هکری را از زبان رسانههای معاند شنیدهاید. این کلیپ واقعیت اقدامات این گروه در روزهای گذشته را برای شما آشکار میکند.
#برانداز_پلاستیکی
هدایت شده از جانم فدای رهبرم سیدعلی جان فدای سید علی
12.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا