خوب می دونست به خاطر مشکلات اقتصادی بعضی ها مدت هاست گوشت قرمز نخوردن،و وقتی بوی کباب از خونه همسایه ای بلند می شه شاید پدری شرمنده زن و بچش بشه.
همون پدری که صبح زود عید قربان به بهانه ای از خونش زده بود بیرون چون خجالت می کشید از اینکه حتی نتوانسته بود یک کیلو مرغ بخره چه برسه به گوشت گوسفند.
حسین منصف معنی شرمندگی را خوب می فهمید برای همین هر سال با خانمش تلاش می کرد به کمک مردم یه پولی را جمع آوری کنند تا بتونن قربانی کنن و گوشتش هم بین نیازمندان تقسیم کنن.
از صبح زود تا ظهر عید قربان کارش همین بود .می دوید و تلاش می کرد که گوشت ها را زودتر پخش کنه که به دست نیازمندی برسه تا روز عید قربان پیش زن و بچه اش سرش رو بالا بگیره و لبخند و به لبهاشون هدیه بده.
وقتی کارا تموم می شد اون وقت کنار خانواده می نشست و اگر کبابی بود یه لقمه تو دهنش می گذاشت و خدا را شکر می کرد که بهشون توفیق داد تا بتونن دل خانوادهای فقیری را شاد کنن .
#حسین_منصف شهیدانه زیست و به شهدا پیوست.
شادی روح مطهرش #صلوات
🌷کانال شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed