eitaa logo
شهدای مدافع حرم
369 دنبال‌کننده
37.2هزار عکس
30.2هزار ویدیو
65 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 ڪہ از محافظت ڪاباره ، بعد از پیروزی انقلاب عاشق می شود ، آنقدر عاشق ڪہ روی دستش خالڪوبی می ڪند ... 🌹 🕊 🌹 🥀🕊
پدر و پسری با هم به جبهه آمده بودند. هر دو، قبل از انقلاب مشروب‌فروشی داشتند. روزهای اول هیچ‌کس آن‌ها را قبول نداشت. آن‌ها هم هر کاری می‌خواستند می‌کردند. سید آن‌ها را به شاهرخ معرفی کرد. بعد از مدتی آن‌ها به رزمندگان شجاعی تبدیل شدند. الگو گرفتن از شاهرخ باعث شد که آن‌ها اهل نماز و ... شوند. شهید🕊🌹 این خاطره از شهید منو ب فکر فرو برد بسیاری از کسانی ک وضعیت مناسبی ندارند چک و دهن مناسبی ندارند وضع ظاهر مناسبی ندارند وقتی وارد جمع های ما می شن وقتی وارد محله ما می شن وقتی وارد گروه های ما میشن گروه اعم از مجازی و حقیقی ... ببین ... جبهه و اهالی جبهه و بسیجی و فرماندها و ... نتونست اون پدر پسر رو توی راه درست قرار بده اما ... تونست ب محض دیدن فساد ب محض دیدن عیب ب محض دیدن نظر مخالف ب محض دیدن پلیدی سیاهی ب محض دیدن ظلمت و گناه ... یادت باشه وظیفه ی تو فقط امر ب معروف و نهی از منکر و اگ گوش نکرد بیرون کردن و خداحافظی نیست وظیفه ی ما صبره وظیفه ی ما همراهیه وظیفه ی ما استقباله وظیفه ی ما در انتهای همه ی این موارد دعوت ب خیر و معروفه و پرهیز از منکر ./ جبهه نتونست اهالی جبهه نتونستن بیرونشونم نکردن ... اما شاهرخ تونست سوال : چرا شاهرخ تونست چیشد شاهرخ تونست نثار روح بلندشان صلوات 🥀🥀 🤲 ‏‏ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالعَنْ أعْدَاءَهُم 🌷
•|﷽|• 💌: شاهرخ همیشه میگفت:هرچه امام بگوید: همان است🌹 حرف امام برای او فصل الخطاب بود🦋. برای همین روی سینه اش خالکوبی کرده بود که فدایت شوم خمینی ولایت فقیه را به زبان عامیانه برای رفقایش توضیح می داد. از همان دوستان قبل از انقلاب یارانی🤝 برای انقلاب پرورش داد.❤️ شهید 🕊🌹 🌷کانال شهدای مدافع حرم در ایتا https://eitaa.com/shdaemdafhharm 🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش https://splus.ir/khalilghyed
🌹🕊🌴🥀🌴🕊🌹 ڪہ از محافظت ڪاباره ، بعد از پیروزی انقلاب عاشق می شود ، آنقدر عاشق ڪہ روی دستش خالڪوبی می ڪند ... 🌹 🕊 🌹 🥀🕊
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی (مقدمه) 🍁 نوشتن متن كتاب تمام شــده بود . ميخواستم مقدمه را بنويسم . به دنبال شعر يــا مطلبي از بــزرگان بودم كه در آغاز مقدمه بياورم . آخر شــب ، مشغول خواندن قرآن بودم . دوباره به فكر مقدمه كتاب افتادم . 🍁 به ناگاه آيات آخر سوره فرقان بهترين جمله را به من نشان داد : "كســي كه توبه كند و ايمان بياورد و كار شايســته انجام دهد ، اينها كســانی هســتند كه خدا بديهايشــان را به خوبيها تبديل ميكند و خداوند آمرزنده و مهربان است" 🍁 آري را به راستي ميتوان مصداقي کامل براي اين آيه قرآن معرفی كرد . چرا که او مدتي را در "جهالت "سپري كرد . اما خدا خواست که او برگردد . داستان زندگي او ، ماجراي"حُر" در کربلا را تداعي مي کند . 🍁 بسياري از مورخينّ براي حُر گذشته زيبائي ترسيم نمي کنند . اما کشتي نجات آقا ابا عبدالله ( ع ) او را از ورطه ظلمات نجات داد و براي هميشه تاريخ نام او را زنده کرد . مشــعل هدايت ســالارشهيدان راه را به داســتان ما نشان داد و کشتي نجات ايشــان ، او را از ورطه ظلمات رهائي بخشيد . پس از توبه ديگر به ســمت گناهان گذشته نرفت . 🍁 براي کسي هم از گذشــته ســياهش نمي گفت . هر زماني هم که يادي از آن ايام ميشــد ، با حسرت و اندوه مي گفت : غافل بودم . معصيت کردم . اما خدا دستم را گرفت . لذا اگر در قســمت هائي از گذشــتها ياد ميکنيم ، نمی خواهيم زشــتي گنــاه و نافرماني پروردگار را عادي جلوه دهيم . بلکه فقــط مي خواهيم او را آنچنان که بوده توصيف نمائيم . ... 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 گذری بر زندگی نام : شاهرخ شهرت : ضرغام تولد : ۱۳۲۸ تهران شهادت : آبادان ۵۹/۹/۱۷ 🍁 اينها مشخصات شناسنامه اي اوست . کسي که در سي و يک سال عمر خود زندگي عجيبي را رقم زد . از همان دوران کودکي با آن جثه درشت و قوی خود ، نشان داد که خلق و خوي پهلوانان را دارد هيچ گاه زير بار حرف زور و ناحق نميرفت . دشمن ظالم و يار مظلوم بود . 🍁 دوازده سالگي طعم تلخ يتيمي را چشيد . از آن پس با سختي روزگار را سپري کرد . در جواني به سراغ کشتي رفت . سنگين وزن کشتي مي گرفت . چه خوب پاه هاي ترقي را يکي پس از ديگري طي مي کرد . قهرمان جوانان ، نايب قهرمان بزرگسالان ، کشتي فرنگي . همراهي تيم المپيک ايران و ... 🍁 اما اينها همه ماجرا نبود . قدرت بدني ، شجاعت ، نبود راهنما ، رفقاي نا اهل و... همه دست به دست هم داد . انساني بوجود آمد که کسي جلو دارش نبود . هر شب کاباره ، دعوا ، چاقوکشي و ... پدر نداشت . از کسي هم حساب نمي برد . 🍁 مادر پيرش هم کاري نمي توانست بکند الا دعا ! اشک مي ريخت و براي فرزندش دعا مي کرد . خدايا پسرم را ببخش ، عاقبت به خيرش کن . خدايا پسرم را از سربازان قرار بده . ديگران به او مي خنديدند . اما او مي دانست که سلاح مؤمن دعاست . 🍁 کاری نميتوانست بکند الا دعا . هميشه مي گفت : خدايا فرزند مرا به تو سپردم . خدايا همه چيز به دست توست . پسرم را نجات بده ! زندگي در غفلت و گمراهي ادامه داشت . تا اينكه دعاهاي مادر پيرش اثر كرد . مسيحا نفسي آمد و از انفاس خوش او مسير زندگي تغيير كرد . ... 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀