#سبکزندگیشهدا...🦋
پشتکنکور☘
به جای یک بار، چند بار تو کنکور قبول شد. ولی رشته ها، مورد علاقه اش نبودند. تا اینکه توی رشتهی پزشکی دانشگاه شیراز، با رتبهی چهار قبول شد. قرار بود بره، ولی چون پدرش رو به سقز تبعید کرده بودن، دودل شده بود. میگفت: «میخوام مغازه کتابفروشی بابا رو حفظ کنم؛ اینجا سنگر مبارزه ست». آخرش هم وقتی من و پدرش سقز بودیم؛ تلگراف زد و خبر داد که انصراف داده. ما هم با اینکه نگران ادامه تحصیلش بودیم ولی چیزی بهش نگفتیم؛ چون همیشه عاقلانه و با اخلاص تصمیم میگرفت و می دونستیم که تحصیل رو رها نخواهد کرد. بعد از اون هم هیچ وقت از فکر ادامهی تحصیل بیرون نیومد.
سردارعشق،ص47و48
#شهیدمهدیزینالدین🕊
تازه زنش را آورده بود اهواز. طبقهی بالای خانهی ما مینشستند. آفتابنزده از خانه میرفت بیرون. یک روز صدای پایین آمدنش را از پلهها که شنیدم، رفتم جلویش را گرفتم. گفتم: مهدی جان! تو دیگه عیالواری. یک کم بیشتر مواظب خودت باش.
گفت: چی کار کنم؟ مسئولیت بچههای مردم گردنمه. گفتم: لااقل توی سنگر فرماندهیات بمون.
گفت: اگه فرمانده نیمخیز راه بره، نیروها سینهخیز میرن. اگه بمونه توی سنگرش که بقیه میرن خونههاشون.
#شهیدمهدیزینالدین
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed