هدایت شده از کانال تغذیه سالم شیراز
⛔️🐔⛔️🐔⛔️🐔⛔️🐔⛔️🐔⛔️🐔⛔️
💦┈┅ ❁ـ ﷽ ـ❁ ┅┈💦
💐 يا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ.
اى پيامبران، از غذاهای حلال و پاكيزه بخوريد و به نیکوکاری و اعمال صالح بپردازید كه من به كارهايى كه مىكنيد آگاهم. (مومنون ۵۱)
🌹 بنا بر سفارش قرآن کریم، از طیبات (حلال و پاکیزه) بخورید تا بتوانید عمل صالح انجام دهید، توانایی انجام کار خوب منوط به خوردن غذای طیب است.
🌹 امام علی علیهالسلام فرمودند: مرغ در بین پرندگان مانند خوک در بین چهارپایان است (آشغال خور است).
⛔️🐔 پرورش مرغ (خباثت در دنیای مدرن)
1️⃣ رشد سریع ۴۵روزه به جای ۵ماهه
تمام مرغهایی که در دنیا به نام مرغ ماشینی وجود دارد در عرض حداکثر ۴۵روز، دورۀ این مرغها تمام و باید به دست مصرف کننده برسد. به جوجه مرغهای پرورشی دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته-GMO) بعد از تولد تا سه روز آب قند میدهند تا به بیماری دیابت مبتلا شده و غذای بیشتری برای رشد مصرف کند. و چون کبد کارخانهی بدن انسان است، بیماریهای مرغ پس از مصرف آن وارد بدن انسان شده و مستقیما به کبد رفته و بیشترین آسیب را به مهمترین عضو تولیدی بدن میرسانند و در پی آن باعث جهش در سلولهای بدن و تکثیر بیرویه و نهایتا انواع سرطانها میگردد.
2️⃣ بر هم زدن تعادل زندگی
با روشن گذاشتن دائم لامپ مرغداریها، مرغها دائم در حال خوردن هستند و این مضر برای سلامتی مرغها است چرا که مرغ حیوانی است که باید روز بیدار و شب استراحت کند. (مانند انسانی که دائم در حال کار باشد)
و چون سیکل طبیعی خواب و بیداری ندارند این امر موجب تجمع اسید لاکتیک در بدن آنها گردیده که پس از مصرف مرغ و ورود آن به بدن ما باعث آسیب شدید سلولی میگردد.
3️⃣ تغذیه حرام و نجس
به مرغ آرد گوشت و استخوان و ماهی و چربیهای حیوانی و پروتئین حیوانی داده می شود تا سریعتر وزن آنها زیاد و زود بدست مصرف کننده برسد. قبلا صیادان در حین جمع کردن تور ماهیگیری، ماهیهای حرام را به دریا بازمیگرداندند ولی امروزه ماهیهای حرام را نیز صید کرده و در کارگاههای خاص خشک نموده؛ سپس آنها را پودر نموده و در امر تغذیهی طیور استفاده میکنند، همچنین امروزه استخوان حیوانات ذبح شده را جمعآوری میکنند و طی مراحلی با حرارت زیاد پودر کرده و به عنوان خوراک طیور بین مرغداریها پخش میکنند.
4️⃣ غذای تراریخته و آنتیبیوتیک
در حالت طبیعی این مرغها از سبزیجات، گندم سالم، و مواد زائده میوهجات تغذیه میکنند به همین دلیل پروتئین گیاهی به پروتئینهای حیوانی خوب در بدن مرغهای طبیعی تبدیل میشود؛ در صورتیکه در مرغداریهای صنعتی فقط مواد دستکاری شده ژنتیکی (تراریخته-GMO) مثل ذرت، سویا و آنتیبیوتیک به اینها داده میشود.
در موادغذائی این مرغها آنتیبیوتیک زیادی وجود دارد، برای اینکه ویروسها اثری روی مرغها نداشته باشند و در مرغها علائمی نشان داده نشود. آنتیبادیهای بدن مرغ با مرضهای ویروسی با کمک این آنتیبیوتیکها مبارزه کرده و در مرغ بیماری نمودار نمیشود و همین ویروسها با خوردن گوشت مرغ به بدن انسان وارد میشود مثل آنفلانزای مرغی. حتی این مرغها به خاطر ویروسهایی که در بدن دارند نمیتوانند کاملاً سرپا بایستند!!!
5️⃣ ذبح مرغ مرده
مرغها قبل از کشتار در حوضچههای کوچک حاوی آب آهک (به اصطلاح برای ضدعفونی) و دارای برق حدود 50_60 ولت، قرار میگیرند تا بدن آنها بیحس شده و حین آویزان بودن وارانه از ناحیهی پاها در حین عبور به سمت محل ذبح بال نزده و سر و صدا نکنند، در تحقیقات مشخص شده است به دلیل عبور سریع (ثانیهای دو مرغ) و معلق بودن در مسافت زیاد و عبور برق از بدن آنها، حدود ۹۰درصد مرغها قبل از ذبح مردهاند.
(طبق اظهار نظر یکی از مسئولین بهداشت دانشگاه شهید بهشتی در اردیبهشت ۱۳۹۰)
⛔️🐔⛔️🐔⛔️🐔⛔️🐔⛔️🐔⛔️🐔⛔️
🌺گروه تغذیه سالم شیراز🌺
#راه_پیشرفت_انقلاب_سلامت
#جامعه_سالم_جامعه_پیشرفته
#احیای_سلامت #طب_اسلامی
#سبک_زندگی_سالم #طب_سنتی
#اصلاح_تغذیه #طب_ایرانی_اسلامی
#تغذیه_سالم #تقویت_سیستم_ایمنی
👈👈عضـویت در کــانال👇👇
☀️ @TaghziyeSalem_sh
🍃🌺🍃🌸🍃♥️🍃🌸🍃🌺🍃
✅عظمتِ طبِّ #امام_هادی النقی علیه السلام
📌درمان زخم متوکل با کود حیوانی وقتی همه اطباء عاجز شدند...
🔹طبیب نگاهی به زخم پهلوی متوکل انداخت و گفت: «ای خلیفه، این زخم به دلیل عفونت زیادی که در آن جمع شده، روز به روز ورمش بیشتر می شود.»
متوکل ناله ای کرد و گفت: «فکر چاره باشید که این درد مرا از پای در می آورد»
🔹طبیب نگاهی به صورت رنگ پریدهی متوکل انداخت و گفت: «باید سر زخم را بشکافیم تا عفونت بیرون بیاید»
ـ سر زخم را بشکافید؟! من همین طور هم آرام و قرار ندارم، چه رسد به این که بخواهید چاقو را به زخم نزدیک کنید.
طبیب دیگر گفت: «ای خلیفه! هیچ راهی غیر از این وجود ندارد.» فتح بن خاقان تعظیمی کرد و گفت: «ای خلیفه! اگر اجازه بدهی، شخصی را نزد علی النقی بفرستیم. شاید دوایی برای این مرض شما داشته باشد»
🔹متوکل با اشارهی سر، حرف او را تایید کرد. فتح بن خاقان بیرون رفت و لحظاتی بعد برگشت و گفت: «حتماً غلام با راه چاره ای بر خواهد گشت» بطحایی که چشم دیدن امام را نداشت، گفت: «هیچ کاری از او بر نمیآید» طبیب نگاهی تمسخر آمیز به فتح بن خاقان انداخت و گفت: «چه راهی غیر از شکافتن سر زخم وجود دارد؟!»
مادر متوکل با دستمال اشکهایش را گرفت و پیش خود گفت: «نذر میکنم اگر فرزندم شفا پیدا کند، کیسه ای زر برای امام بفرستم»
🔹ساعتی بیشتر نگذشته بود که غلام وارد جمع شد و گفت: «امام گفت که کود گوسفند را در گلاب بخیسانید و آن را روی زخم ببندید.»
صدای خنده فضای اتاق را پر کرد:
- کود؟!
ـ عجب حرفی!
ـ واقعاً مسخره است. (=درست مانند کسانی که تجویز شیاف روغن بنفشه از امام صادق علیه السلام را مسخره میکردند)
🔹صدای فتح بن خاقان آنها را به خود آورد:
ـ حرف امام بی حساب نیست. به آنچه دستور داده، عمل کنید. ضرری نخواهد داشت؛ و برای تهیهی آن، از در بیرون رفت. یکی از اطباء گفت: «بهتر است ما هم بمانیم تا نتیجهی کار را ببینیم».
🔹ساعتی بیش از گذاشتن دارو روی زخم نگذشته بود که شکافته شد و عفونت بیرون زد. طبیب که به زخم خیره شده بود، با ناباوری گفت: «به خدا قسم که علی النقی دانای به علم است و حرف های ما دربارهی او اشتباه بود»
🔹بطحایی که کنار متوکل ایستاده بود، این حرف برایش گران آمد. سر در گوش متوکل برد و گفت: « ای خلیفه! بهتر است زودتر این طبیبان را مرخّص کنی. جایز نیست در حضور شما کسی را مدح کنند که خلافت شما را قبول ندارد.»
متوکل که کمی دردش آرام شده بود، به آنها گفت: «شما مرخص هستید، می توانید بروید». و رو به بطحایی گفت: «اگر داروی علی النقی نبود، من الآن حال خوشی نداشتم»
🔹 بطحایی چشم های نگرانش را به زمین دوخت و به فکر فرو رفت. متوکل که متوجه نگرانی او شده بود، گفت: «در چه فکری؟ اتفاقی افتاده؟»
ـ ای خلیفه! علی النقی مال و اسلحهی زیادی در خانهی خود جمع کرده و میخواهد علیه شما قیام کند. بهتر است زودتر فکر چاره ای بکنی. متوکل دستش را به هم کوبید و نگهبان را صدا زد.
ـ برو سعید حاجب را خبر کن.
وقتی سعید وارد شد، متوکل گفت: «همین امشب مخفیانه به منزل علی النقی برو و هر چقدر اسلحه و اموال دارد، به اینجا بیاور.»
🔹تاریکی کوچه را پوشانده بود. سعید نردبان را به دیوار کاهگلی تکیه داد و از آن بالا رفت. خود را به دیوار آویزان کرد تا جاپایی پیدا کند که صدای امام او را به خود آورد:
ـ ای سعید! همان طور بمان تا برایت شمعی بیاورم!
گوشهی عمامهی پشمی را دور سرش پیچید و از روی سجاده ای که روی ایوان انداخته بود، بلند شد. وقتی امام شمع را به حیاط آورد، سعید جاپایی پیدا کرد و خود را از دیوار پایین کشید. امام با دست اشاره کرد و گفت: «برو اتاق ها را بگرد و هر چه پیدا کردی، بردار»
سعید به فرش حصیری کف اتاق چشم دوخت و گفت: «ای سید! شرمنده ام. مرا ببخش. دستور خلیفه بود.» و به طرف اتاق ها رفت.
ـ ای خلیفه! در منزل علی النقی غیر از شمشیر که غلافی چوبی دارد و این کیسه چیزی پیدا نکردم. نگاه متوکل به یکی از کیسهها افتاد که مُهر شده بود. رو به سعید گفت: «این که مهر مادرم است! برو او را صدا کن.»
🔹کیسهی دیگر را باز کرد، چهارصد دینار داخل آن بود. وقتی مادرش وارد شد، کیسه را زمین گذاشت و گفت: «مادر! این کیسه را در منزل علی النقی پیدا کردیم که نشان مهر شما روی آن است. می خواهم بدانم مهر شما روی این کیسه چه می کند؟»
🔹مادر متوکل نگاهی به کیسه انداخت و گفت: «چند روز پیش نذر کردم که اگر شفا پیدا کنی، ده هزار دینار برای امام علی النقی بفرستم. نشان مهر خود را نیز بر آن زدم.»
🔹صورت متوکل از شرم سرخ شد، رو به سعید گفت: «شمشیر و این کیسهها را بردار و کیسه ای دیگر به آن اضافه کن و به منزل علی النقی برو و عذرخواهی بکن.»...
منابع:
📕کافی، ج ۱، ص ۴۹۹
📚بحارالأنوار، ج ۵۰، ص ۱۹۸
✍جهانِ پساکرونا
🏴 #شهادت_امام_هادی سلام الله علیه تسلیت 🏴
#ماه_رجب
#طب_اسلامی