eitaa logo
شهدای مدافع حرم
379 دنبال‌کننده
38.8هزار عکس
31.3هزار ویدیو
66 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم سلام وصلوات بر محمد وال محمد صل الله علیه واله السلام علیک یا ابا عبدالله سلام دوستان شهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️ ملاقات (ره) با شاه 🔸 آیت الله مسعودی خمینی در کتاب خاطرات خود، روایتی از دیدار تاریخی شاه مخلوع و را بیان می کند که خواندنی و جالب است. خاطره از این قرار است: 🔹 بد نیست در اینجا به ذکر خاطره‌ای که از زبان آقای پسندیده شنیده ام، بپردازم. ایشان یک بار فرمود: زمانی، بهائیان در ابرقو مسائلی را به وجود آورده بودند و در خلال آن تنی چند از این جماعت کشته شدند. رژیم پهلوی، عده‌ای را به عنوان قاتل و مؤثر در این واقعه دستگیر کرد و حتی صحبت بود که قرار است آنان اعدام شوند. آقای بروجردی وارد عمل شدند تا از اعدام این افراد ممانعت کنند. ظاهرا به حضرت گفته بودند:"شما از طرف من نزد شاه بروید و از قول من بگویید که قاتلین بهائیان ابرقو باید آزاد شوند." هم پذیرفتند که این مأموریت را انجام دهند. 🔹 در آن ایام در قم کمتر کسی ماشین سواری داشت. یکی از افرادی که دارای وسیله نقلیه بود، "مصباح التولیه" بود. من او را به خاطر دارم که در این اواخر، سوار یک ماشین بنز سفید رنگ می‌شد. به هر حال با مصباح التولیه تماس می‌گیرند که او ماشینش را در اختیار قرار دهد. دفتر آقای بروجردی هم با دربار شاه هماهنگی‌های لازم را به عمل می‌آورند که (ره) به نزد شاه بروند. 🔹 به خاطر داشته باشید که دربار و دستگاه سلطنت در آن روز به گونه‌ای بود که هر فرد مراجعه کننده، بایستی حتما دارای ماشین مشکی باشد! و وقتی به دربار می‌رود، یک سرنشین بیشتر نداشته باشد و باید در ورودی اول کاخ از ماشین خودش پیاده شود و با ماشین مخصوص آن‌جا بقیه راه را تا مقابل اتاق انتظار طی کند و مدت‌ها در آن‌جا منتظر بماند تا موعد ملاقات فرا برسد. 🔹 بعد از آن کلاهش را بردارد و باقی تشریفات معمول را به جا آورد. لباس و کفشش باید واجد فلان خصوصیات باشد و وقتی وارد اتاق شاه شد، بایستد تا به او اجازه نشستن دهند. حتی وضعیت به گونه‌ای بود که قبل از ملاقات، مجموعه این آداب را به فرد تعلیم می‌دادند! 🔹 وقتی با ماشین تولیت، به تهران رفتند، دم در کاخ، به نگهبان گفته بودند: "بگویید روح الله از طرف آیت الله العظمی بروجردی آمده است!" به ایشان می‌گویند: "آقاجان! باید ماشین شما عوض شود! باید رنگش مشکی باشد!" امام می‌فرماید: "نه! من داعی ندارم که ماشین را عوض کنم. اگر نمی‌شود که بر‌می‌گردم!"  🔹 نگهبان به داخل می‌رود و ظاهرا اطلاع می‌دهد که نماینده‌ای از طرف آقای بروجردی آمده است. قبول می‌کنند که با همان ماشین غیر استاندارد! وارد شود. وقتی وارد اتاق انتظار می‌شود، منتظر نمی‌ماند و بی‌مقدمه وارد اتاق شاه می‌شود. به ایشان می‌گویند باید کلاهتان را بردارید. ترتیب اثر نمی‌دهد. حضرت ، بدون برداشتن عمامه و سرزده به اتاق شاه می‌روند و بر روی صندلی مخصوص شاه در پشت میز می‌نشیند! 🔹 هنوز شاه وارد اتاق نشده است، وقتی محمدرضا وارد می‌شود، در کمال تعجب می‌بیند که تنها صندلی موجود در اتاق اشغال شده است. این است که دستور می‌دهد صندلی دیگری بیاورند. صندلی می‌آورند و شاه می‌نشیند و هم مختصر احترامی که از بعد اخلاقی لازم دانسته انجام می‌دهد و بعد از آن بی‌درنگ وارد اصل موضوع می‌شود و می‌گوید حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی قاتلین بهائیان ابرقو باید آزاد شوند. دقت کنید که به کار بردن تعبیر"فرمودند" در حضور شاه و استعمال آن برای غیر او جرأت زیادی می‌طلبید و از این جهت طعنه بزرگی به شاه زدند. 🔹 در فاصله‌ای که با شاه ملاقات داشته، برای یک استکان چای می‌آورند که آقا بدان لب نمی‌زند. شاه در پاسخ می‌گوید از قول من به ایشان سلام برسانید و بگویید: شاه مشروطه که کاری از دستش برنمی‌آید. مجددا تکرار می‌کند: "قاتلین بهائیان ابرقو باید آزاد شوند!"  🔹 بعد از جا برمی‌خیزد و بدون خداحافظی از اتاق خارج می‌شود و به قم مراجعت می‌کند. بعضی از روزنامه‌ها به درج خبر ملاقات و شاه مبادرت می‌کنند و حتی این نکته را هم افزودند که شاه بلافاصله، دستور آزادی قاتلان را صادر می‌کند. 🔹 آن‌گونه که نقل می‌کنند، زمانی که انقلاب اسلامی ایران شروع شد، شاه در مورد سکّاندار حرکت انقلاب گفته بود: "این همان روح اللهی است که از طرف آقای بروجردی یک بار نزد من آمد." ظاهرا آن خاطره را به یاد آورده بود.  🔹داستان این ملاقات بسیار مفصل می‌باشد