این لحظات شادند ؛
اما چه میدانیم شاید مرورشان
برایِ بعضیها اشک دارد ..!
#جامانده
#رفیق_شهید
#عکس_یادگاری
#لبخندهای_خاکی
#لبخندهای_خاکی
#عملیات_کربلای_پنج
شلمچه دیگر نیاز به توصیف نداشت!
حجم آتیش دشمن و جنگِ سختی که
در اونجا جریان داشت....
بچهها تو جبهه در وصف آن یکجمله
میگفتند که بسیار شنیدنی بود:
یا اخوی لایُمکن الفَرار مِن شلمچه
إلّا به جراحت یا شهادت 😂
🌷کانال شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
#طنز_جبهه
#لبخندهای_خاکی
چفیه یه بسیجی رو از دستش قاپیدن؛
داد میزد: آهــای... سفره ، حوله ، لحاف
زیرانداز، روانداز، دستمال، ماسک، کلاه،
کمربند، جانماز، سایهبون، کفن، باندِزخم
تور ماهیگیریم ... هــمـه رو بُردن !!😂
شادی روحشون که دار و ندارشون
همون یک چفیه بود صلوات
🌷 کانال شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷کانال شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
شوخی با امدادگران ...
یک بار کـه با یکی از امـدادگـرهـا ، برانـکاردِ
لوله شدهای را برای حمل مجروح باز کردیم،
چشممان به عبارت حمل بار بیش از ۵۰کیلو
ممنوع افتاد.از قضا مجروح نیز خوش هیکل
بود. یک نگاه به او و یک نگاه بهعبارت داخل
برانکارد میکردیم. نه میتوانستیم بخندیم و
نه میتوانستیم او را از جایش حرکت بدهیم.
بنده خدا این مجروح نمی دانست چه بگوید.
بالاخره حرکت کردیم و در راه، کمی میآمدیم
و کـمی هـم می خندیدیم .افراد شـوخ طبـع ،
دست از برانکـارد خون آلود حملِ مجروح هم
برنداشته بودند .
#شوخ_طبعی
#لبخندهای_خاکی
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
وقتش رسیده !
شب بود ، زیر چادر نشسته بودیم ،
حرف ازدواج شد، همه به هم تعارف
میكردند، هركس سعی میكرد دیگری
را جلو بیندازد. یكی از برادران گفت:
« ننه من قاعده ای دارد، میگوید
هر وقت پایت از لحاف آمد بیرون،
موقع زن گرفتن است! » وقتی این
حرف را می زد كه « علی پروینی»
فرمانده دسته خوابیده بود و اتفاقاً
پایش از زیر پتو بیرون افتاده بود
همه خندیدم و یك صدا گفتیم :
« با این حساب وقت ازدواجِ
برادر پروینی است» :)
#لبخندهای_خاکی
#مردان_بی_ادعا
#دفاع_مقدس
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed
گربههای عرب 😂
در فاو گربه زیاد بود ...
یک روز یکی از این گربه ها به پایین اخاکریز
آمده بود، ما بخاطر اینکه گربه ترکش نخورد
و بلایی سرش نیاید ، میگفتیم:
« پیشته ، پیشته »
در همین لحظه، علیرضا کوهستانی هم آمد،
تا دید دارم گربه را پیشت میکنم، و گربه هم به حرف من توجهی نمی کند، گفت:
« رضا جان ! مثل این که فراموش کردی تویِ عراق هستیم و این گربه هم عراقی هست،
ببین تکان نمی خورد، حرفت را نمی فهمد
تو باید عربی باهاش حرف بزنی، باید بگویی:
« الپیشت ـ الپیشت » :) 😄😂
راوی : رضا دادپور
رزمنده بهداری لشکر۲۵ کربلا
#شوخ_طبعی
#لبخندهای_خاکی
🌴 روایتگر رویدادهای جنگ تحمیلی
.... و حال و هوای رزمندگان جبهه ها
#دهه۶۰
#نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
بیا از ما عکس بگیر !!!
یکی از روزهایی که در مقر لشکر۴۱ ثارالله در نزدیکی اهواز مستقر بودیم، من و «محمدجواد زادخوش» و یکی از دوستان که دوربین عکاسی داشت، برای عکس گرفتن از سنگر بیرون زدیم که با "سردار سلیمانی" فرمانده لشکر، مواجه شدیم. به محض دیدن حاجقاسم تصمیم گرفتیم با ایشان هم یک عکس یادگاری بگیریم. حاجقاسم چون محمدجواد را به واسطهٔ آشنائی با برادر بزرگترش میشناخت و از شوخطبعی او خبر داشت، همانطور که از روبرو سمت ما میآمد، از همان دور به جواد گفت: «من با شما عکس نمیگیرم.» جواد هم بیمعطلی و باخونسردی گفت: «ما که نمیخواهیم با شما عکس بگیریم. میخواهیم دوربینمان را به شما بدهیم تا از ما عکس بگیرید!» حاج قاسم که جاخورده بود، لبش به خنده باز شد و آمد کنارمان ایستاد و عکس یادگاری گرفتیم که این همان عکس است.
📸 از راست : مصطفی عربنژاد ؛ سردار
حاجقاسم سلیمانی و محمد جواد زادخوش
راوی و عکاس: حسن منصوری
▪️ بسیجی شوخطبعِ خانوکی محمدجواد زادخوش که به سال ۱۳۴۲ در «خانوک» کرمان به دنیا آمده بود، به تاریخ ۲۱ اسفند ۱۳۶۳، در عملیات بدر خرقهی شهادت پوشید.
#لبخندهای_خاکی
🌷شهدای مدافع حرم در ایتا
https://eitaa.com/shdaemdafhharm
🌷شهدای مدافع حرم در سروش
https://splus.ir/khalilghyed