eitaa logo
اشعار ناب آیینی
29هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
64 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
◖🖤📸◗ آمـاده شده کاسـہ‌ۍخالۍگـدایی همنام‌حسـن‌بۍبروبرگردکریم است:) ‹📸⇢› ‹🖤⇢› ♡♡
7.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گنبد و گلدسته‌هات دل عالمو میبره سینه‌زن‌های تو رو خود مهدی (عج )میخره ♡♡
ملجاء کُلّ اولیا نجف است دومین خانه‌ی خدا نجف است جز درِ خانه‌اش مرو جایی باطن عرش کبریا نجف است جان‌ پیغمبر است در اینجا مرقد ختم انبیا نجف است خبری نیست جز در این ایوان که خبرها از ابتدا نجف است در نجف می‌شود خدا را دید انتهای سلوک ما نجف است اربعین روزیِ زیارت اوست اوّلِ راه کربلا، نجف اس . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دوباره شهر پر از شور و شوق و شیدایی‌ست دوباره حال همه عاشقان تماشایی‌ست که فصل پر زدن از انزوای تنهایی‌ست سفر، حکایت یک اتفاق رؤیایی‌ست ببند بار سفر را که یار نزدیک است طلوع صبح شب انتظار نزدیک است ببین که قفل قفس را شکسته، می‌آیند کبوتران حرم دسته دسته می‌آیند چو موج از همه سو دلشکسته می‌آیند غریب، از نفس افتاده، خسته، می‌آیند که باز بعد چهل شب، کنار او باشند شبیه حضرت زینب کنار او باشند تمام پشت سر جابر بن عبدالله چه عاشقانه قدم می‌زنند در این راه از اشتیاق حرم راه می‌شود کوتاه هر آن‌که خواهد از این جام عشق، بسم الله که این پیاده‌روی برترین عزاداری‌ست قسم به نور، که این ابتدای بیداری‌ست دوباره حال من و شعر می‌شود مبهم دلی که دست خودم نیست می‌شود کم‌کم در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم- «غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت» . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از عمق جان بگو: لبیک یاحسین با هرتوان بگو: لبیک یاحسین با یاد نغمه‌ی هل من معین او با عرشیان بگو: لبیک یاحسین گرکه زمین شود پُر از یزیدیان با آسمان بگو: لبیک یاحسین بریاری امام فرقی نمی‌کند با هر زبان بگو: لبیک یاحسین درس نماز را، از او فرابگیر وقت اذان بگو: لبیک یاحسین گاهی حبیب باش، گاهی زهیر باش گه توأمان بگو: لبیک یاحسین سوریه و عراق، ایران و یا یمن در هر مکان بگو: لبیک یاحسین مثل مدافعان، جان را به‌کف بگیر با نقدِ جان بگو: لبیک یاحسین با یاد غربتش در دشت کربلا گریه کنان بگو: لبیک یاحسین . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🍀کلیپ کوتاه مذهبی وسخنان ناب🍀 https://eitaa.com/joinchat/517079216Ca7fa2b6f78 قطعه‌هایی از تنش قطع یقین پیدا نشد دشت را گشتند و اکبر بیش از این پیدا نشد تیرها اجزای اکبر را به صحرا دوختند اسب زخمی شد، رکاب افتاد، زین پیدا نشد تا عقیقی که سلیمان داشت افتاد و شکست بر رکابِ سبزِ پیغمبر، نگین پیدا نشد ناگهان شیرازه‌اش پاشید از هم، بعد از آن شرحی از آیات قرآنِ مبین پیدا نشد ** هر دو عالم را ملائک زیر و رو کردند و هیچ- سرزمینی بهتر از این سرزمین پیدا نشد گشته‌ام، اما برای زائر کویش شدن بهتر از حال و هوای اربعین پیدا نشد کربلا را از علی هایش فقط باید شناخت جز علی، در این جهان حبل المتین پیدا نشد صفحه صفحه بارها تاریخ را خواندم ولی غیر حیدر یک امیرالمؤمنین پیدا نشد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
https://rubika.ir/hosenih#حضرت_زینب_س_در_مسیر_کوفه_و_شام دست منو زنجیر، فکرش را نمی‌کردم چه زود گشتم پیر، فکرش را نمی‌کردم بالای تل بودم، خودم دیدم که شد خنجر باحنجرت درگیر، فکرش را نمی‌کردم من باتو بودم، بی تو از عمرِ بدون تو... ...اینقدر باشم سیر ! فکرش را نمی‌کردم مسمار و پهلو و غلاف و شعله را دیدم اما گلو و تیر، فکرش را نمی‌کردم دیدم برادر اصغرت را پیش چشمانت تیری گرفت از شیر، فکرش را نمی‌کردم بی دست شد سقا و پرچم بر زمین افتاد آن دستِ پرچم‌گیر...، فکرش را نمی‌کردم تا بود عباسم کنارم، شمر می‌لرزید حالا که گشته شیر...، فکرش را نمی‌کردم شمشیر بالا رفت و پایین آمد و اکبر... مُردم از آن تصویر، فکرش را نمی‌کردم در کوچه‌های کوفه در پیشِ کنیزانم خیلی شدم تحقیر، فکرش را نمی‌کردم حالا فقط من ماندم و رأس تو بر نیزه ای وای از این تقدیر، فکرش را نمی‌کردم 🍀کلیپ کوتاه مذهبی وسخنان ناب🍀 https://eitaa.com/joinchat/517079216Ca7fa2b6f78
ملجاء کُلّ اولیا نجف است دومین خانه‌ی خدا نجف است جز درِ خانه‌اش مرو جایی باطن عرش کبریا نجف است جان‌ پیغمبر است در اینجا مرقد ختم انبیا نجف است خبری نیست جز در این ایوان که خبرها از ابتدا نجف است در نجف می‌شود خدا را دید انتهای سلوک ما نجف است اربعین روزیِ زیارت اوست اوّلِ راه کربلا، نجف اس . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از سر ترس از لب شمشیر تو هیچ نامردی نشد درگیر تو هیچ مردی در نبرد تن به تن با تو رو در رو نمی گشت ای حسن! تن به تن با تو در افتادن همان سر جدا از پیکر افتادن همان چون یکی از آن هزاران بی وجود _ مرد جنگ و مرد میدانت نبود_ زن به میدانت فرستادند ، تا _ زن بجنگد جای آن نامرد ها تا به این اندازه ذلت ، نوبر است ریشهء این ؛ ترس از شیر نر است ای حسن! ای دستگیر بی نظیر دست ما بیچاره ها را هم بگیر ما بیابان های خالی از گلیم دور خیلی از صدای بلبلیم قطره ای از ابر مهرت ای عزیز! بر کویر قلب ما خاران بریز تا که از باران لطفت ، گل کنیم شانه ها را لانه بلبل کنیم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای غبار حرمت تاج سر نوکرها نوکری‌ات شده تنها هنر نوکرها ”بابی انت و امی یا اباعبدالله” به فدایت همه مادر پدر نوکرها در قیامت تو به فکر من و امثال منی می‌شوی سنگ صبور و سپر نوکرها عده‌ای را طلبیدی به زیارت اما نشده قسمتشان بیشتر نوکرها کشته‌ی اشک! چه داریم برایت بدهیم ای به قربان تنت چشم تر نوکرها کاش مانند شهیدان خودت آخر عمر بگذاری سر زانوت سر نوکرها ای که در علقمه خم شد کمرت! میبینی از مصیبات تو خم شد کمر نوکرها اربعین پای پیاده به حرم می‌آییم می‌شود پخش در عالم خبر نوکرها . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همه از هر کجا باشند از این راه می‌آیند به سویت ای امین الله! خلق الله می‌آیند زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد زمین و آسمان با زائرانت راه می‌آیند ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا به شوق دیدن تو پا به پا، همراه می‌آیند مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست به سوی آفتاب آنجا به اذنِ ماه می‌آیند قیامت کرده‌ای، انگار تصویری‌ست از محشر که دوشادوش هم، نزدت گدا و شاه می‌آیند نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم می‌گیرند به لطف گوشه چشمت، عاقبت کوتاه می‌آیند . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسمه تعالی قصیدهء (نخستین خیزش خونخواهی خون خدا) به مناسبت نخستین قیام به خونخواهی آقا اباعبدالله الحسین (صلوات الله علیه) توسط مردم ولایتمدار سیستان ارجمند ، دوماه بعد از جریان عاشورای سال 61 هجری قمری بنازم سیستان و مردم این خاک نام آور چه شیرافکن یلانی دارد این استان پهناور یکی از پهلوانان غیورش رستم دستان که در کف داشت جان از شوق خاک پاک این کشور اگر دیو سفیدی سوی ایران حمله ور می شد تهمتن می درید او را ، اگر او داشت صد ها سر اگر با اژدهایی رو به رو می شد ، به او میگفت: 《یل ایرانی ام رستم ، حریفم نیست یک لشکر》 تهمتن نیست افسانه ، تهمتن جز حقیقت نیست به اهل سیستان بنگر که رستم را کنی باور به زیر پتک خشم ناکسان با علی دشمن نشد خم ، روح سخت سیستانِ عاشق حیدر بغیر سیستان در هر بلادی از مسلمانان امیر عشق سب می شد ، دمادم بر سر منبر تراشیدند موی همسران پاک آنها را که تا منکوبشان سازند با این ضربه آخر که تا سب علی گویند و از او دست بردارند ولی کی می کشد دست از امیرش مالک اشتر؟! غلام از خانهء ارباب خود کی می رود جایی؟! بگو مولاتر از حیدر کجا پیدا کند قنبر؟! به ابرو خم نیاوردند و نوشیدند آتش را به شوق جرعه ای عشق از جمال ساقی کوثر جگر با تیزی دندان غیرت ارباً اربا شد نشد در سیستان اما گل عشق علی پرپر پسر از عشق مولا داد حجرابن عدی ، اما_ بپا کردند اهل سیستان در عاشقی محشر فدای غیرت ناموسی این شیردل مردان که نذر شیر حق کردند ، هتک حرمت همسر بغیر این حماسه ، این تهمتن های بی مانند به پا در خوان خون کردند یک هنگامه ای دیگر خبر پیچید در آن خطهء سرخ اهورائی که بی سر مانده در صحرای طف ، فرزند پیغمبر چنان شمشیر و تیر و نیزه بر جانش فرود آمد که هرجا برگی افتاده است از یاس تن اکبر کنار علقمه افتاده عطشان حضرت ساقی نه دستی بر تنش مانده ، نه در دستان او ساغر خبر مانند تیری شعله ور از قلب ها بگذشت خبر دادند وقتی از گلوی نازک اصغر به جای اشک ، اهل سیستان خون گریه می کردند خبر وقتی که آوردند از انگشت و انگشتر نمی دانم چه آمد بر سر آن جمع غیرتمند که وقتی بازگو شد قصه ناموس بی معجر زمان خوان هشتم شد وَ هامون پر تلاطم شد دوباره رخش بود و زین و گرز و رستم و خنجر نمی شد بیش از این ساکت بماند نیمروز آری به داغ نیمروزِ آن ولی حضرت داور دوباره دل به هامون می زند رستم ، که در این خوان_ سر دیو پلید کفر را بردارد از پیکر به جوش آمد دوباره خون رستم در رگ زابل که ننویسند در تاریخ ، مولا ماند بی یاور که ننویسند وقتی راس نور از نیزه بالا رفت همه کردند حتی سیستان در لاک ترسش سر ولیکن سیستانی از تبار پهلوانان است سر و جان می دهد در راه سرخ مکتب و رهبر نمی ترسد چو مولایش علی از خیل دژخیمان بگو تا حمله ور گردد به سویش لشکر قیصر شبیه ذوالفقار بی غلاف و شیر بی جوشن به وقت جنگ می گیرد به پشت جان خود سنگر به یاد خیمه های شعله ور در آتش غربت شدند آتشفشانی با مذاب سرخی از کیفر شدند آتش ، به جان حاکمان کفر افتادند که شد قصر شب اندیشان ، سراسر خاک و خاکستر خدا می داند از طوفان تیغ سیستانی ها به روی خاک می بارید سر ، سر نه ، تگرگِ شر! یکی از نابرادر های پستِ ابن مرجانه که حاکم بود در این خاکِ پاکِ پهلوان پرور_ دمش را روی کول خود نهاد از سیستان بگریخت شغال و جرات ماندن به وقت خشم شیر نر؟! نه توابی به فکر توبه نه مختار آماده شما برخاستید اول به خونخواهی آن سرور شعار یا لثارات الحسین از سیستان جوشید شما کردید اول شعر سرخ عشق را از بر نخستین خیزشِ خونخواهی خون خدا ، باید_ رقم می خورد از این خاکِ در عشق ولایت سر کسی جز سیستانی اولین خونخواه مولا نیست بپا آتش شود جائی که باشد تکه ای اخگر صدا از بزدلانِ برده سر در لاک می آید؟! بنازم سیستان پردلِ غرانِ چون تندر تعجب نیست این فتح بزرگ از این یلان ، زیرا به جای خون به رگ دارند عشق فاتح خیبر پیامی سرخ دارد این قیام سرخ ، گوشت هست؟! به جای گوش سر با گوش جان خود بیا بنگر یورش بر ظلم و ظالم کن اگر مردی ، تو پیش از آن_ که گردد خشک ، خونِ سرخ یک مظلوم ، چون جوهر . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7