eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.5هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1هزار ویدیو
60 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
بدهم تکیه به تو ، شانه شدن را بلدی؟ گرمی ثانیه ای ، خانه شدن را بلدی؟ تو که ویرانه کننده است غمت ، می دانم ! خوردن غصّه و ویرانه شدن را بلدی؟ آنقدر سوخته قلبم که قلم می سوزد . شمعِ گریان شده ، پروانه شدن را بلدی؟ مرغ عشقی شده دل ، میل پریدن دارد ! بال و پر در قدمت ، لانه شدن را بلدی؟ می نویسم من عاشق ، فقط از قصّه ی تو ! در غزل های من ، افسانه شدن را بلدی؟ اشک شب های سحر سوخته ام ، پیشکش ات ! تلخی گریه ی مردانه شدن را ، بلدی؟ هر کسی دیده مرا شاعر "مجنون" خوانده ! تو بگو ، "لیلی" "دیوانه" شدن را بلدی؟ این همه ناز کشیدم بشوم معتکفت ! بدهم تکیه به تو ... ،شانه شدن را بلدی؟ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کیست زینب فخر اولاد رسول کیست او شاگرد زهرای بتول کیست زینب زن ولی مرد جهاد سرشکستن را به ما او یاد داد کیست زینب حفظ مکتب کار او زیر بار ظلم رفتن عار او کیست زینب حق مدار و حق پرست زاده ی مرجانه را داده شکست کیست زینب آنکه طوفان کرده است شام را شام غريبان کرده است کیست زینب زن ولی مرد آفرین صد چو مریم ریزدش از آستین آفرینش پیش پایش درسجود خیمه ی عشق و شهامت را عمود زانوی عباس از بهرش رکاب نام زینب را خدا کرد انتخاب جان فدایش چون حسینی منصب است افتخارشیعه بی شک زینب است سینه زنها از دیار زینبند لطمه زنها از تبار زینبند . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز هم قصه ی، من قصه ی کم حوصله هاست دردل می کنم این بار که وقت گله هاست جاده ها نیز مرا از نفس انداخته اند پای من خسته ی پیمودن این فاصله هاست این طرف تاول پاهای زمین گیر من است آن طرف خط غبار گذر قافله هاست خنده ی تلخ من از گریه غم انگیز تر است گریه هم پاسخ تلخی به همین مسئله هاست تا فراموش شدن مانده ام و می مانم مرگ پایان من و قصه کم حوصله هاست . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
....و سوگند و سوگند به نفس های از انتظار بریده به آهی که بند نمی آید در گلوی پنجره به سایه سایه صبر که سنجاق شده بر سینه ی کوچه ‌ دلتنگی تو دلشوره ای است شیرین رنجی است دوست داشتنی و دَردی است که از دُرد شرابش فاصله ها نیز مست ِاندوه اند...... مست ِاندوه .... . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
9.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ● حجت‌الاسلام محمد قمی صبح امروز در مناطق سیل‌زده استان سیستان و بلوچستان حاضر شدند / دعوت از گروه‌های جهادی برای حضور مجهز در دشتیاری 🔻 صبح روز جمعه مورخ ۱۱ اسفند ۱۴۰۲ و همزمان با و آبگرفتگی در منطقه دشتیاری استان و بلوچستان، حجت‌الاسلام محمد قمی عضو شورای عالی جهاد سازندگی، به مناطق سیل‌زده استان سیستان و بلوچستان سفر کردند. 💬 ایشان پس از گفتگو با مسئولین استان، نیروهای امدادی و جهادی، ضمن تشکر از پیگیری و حضور مسئولین در میدان خدمت‌رسانی به مردم شریف سیستان و بلوچستان و با اشاره به وسعت آبگرفتگی،  از همه‌ی گروه‌های جهادی و موکب‌داران برای خدمت‌رسانیِ جهادی با تجهیزات و ادوات کامل و موردنیاز دعوت کردند. همچنین با توجه به ادامه‌ی بارش‌ها و احتمال افزایش سیلاب‌ها، اقدام فوری گروه‌های  با هماهنگی مسئولین جهادی در استان ضروری‌ست. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من چشم بسته راه دریا رابلد هستم گاهی به جرم رود بودن پشت سد هستم قلبی تهی از حب و بغض نابجا دارم روز مبادا عاشقی اهل خرد هستم آرامش ماقبل توفانم که دیر و زود هنگامه ی خیزابه های جزر و مد هستم مرغ مهاجر همسرایی می کند بامن با برکه ها خوبم که با مرداب بد هستم در بستر رودی که خشکیده در آبادی سیلی که تا آغوش دریا می رود هستم از دور ساحل های سنگی خوب می فهمند تنها کسی سیلی به روی صخره زد هستم ای رهگذر منظومه ی من رابخوان با شوق در مصحف تاریخ برگی مستند هستم دور و دراز وخوفناک است این سفر، اما من چشم بسته راه دریا را بلد هستم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حس می‌کنم کنار تو از خود فراترم درگیر چشم‌های تو باشم رهاترم تنهایی‌ام کم از غم دلتنگی تو نیست من هرچه بی‌قرارترم بی‌صداترم گاهی مقابل تو که می‌ایستم نرنج پیش تو از هر آینه بی‌ادعاترم قلبی که کنج سینه‌ی من می‌زند تویی من با غم تو از خود تو آشناترم هر لحظه اتفاق می‌افتم بدون تو از مرگ ها و زلزله‌ها بی‌هواترم حالم بد است با تو فقط خوب می‌شوم خیلی از آن چه فکر کنی مبتلاترم ... . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با چنین مهر، چنان قهر چه جایی دارد؟ بشکن! اما دل ما نیز خدایی دارد تا که گهگاه، کمی آه برآرم زِ رقیب بی‌وفا بودی و گفتم: «چه وفایی دارد!» عیب من نیست که عمری نگشودیم پر و بال می‌زند بال‌ و پری، آن‌ که هوایی دارد گفت با طعنه، رفیقی که: «اسیری!»، گفتم: « رحمت اوست که گیسوی رهایی دارد » رد نکن در خور اگر نیست، که همچون دل من شعر من ساده اگر هست صفایی دارد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خُرّم آن بُقعه که آرامگهِ یار آن‌جاست راحتِ جان و شفای دلِ بیمار آن‌جاست من در این جای همین صورتِ بی‌جانم و بس دلم آن‌جاست که آن دلبرِ عیّار آن‌جاست تنم این‌جاست سقیم و دلم آن‌جاست مقیم فلک این‌جاست ولی کوکبِ سیّار آن‌جاست آخر ای بادِ صبا بویی اگر می‌آری سوی شیراز گذر کن که مرا یار آن‌جاست دردِ دل پیشِ که گویم؟ غمِ دل با که خورم؟! روم آنجا که مرا محرمِ اسرار آن‌جاست نکند میلِ دلِ من به تماشای چمن که تماشای دل آن‌جاست که دلدار آن‌جاست سعدی! این منزلِ ویران چه کنی جای تو نیست رخت بربند که منزلگهِ احرار آن‌جاست! . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن که مست آمد و دستی به دل ما زد و رفت درِ این خانه ندانم به چه سودا زد و رفت خواست تنهایی ما را به رخ ما بکشد تنه‌ای بر در این خانه‌ی تنها زد و رفت دل تنگش سر گل چیدن ازین باغ نداشت قدمی چند به آهنگ تماشا زد و رفت مرغ دریا خبر از یک شب طوفانی داشت گشت و فریاد کشان بال به دریا زد و رفت چه هوایی به سرش بود که با دست تهی پشت پا بر هوس دولت دنیا زد و رفت بس که اوضاع جهان در هم و ناموزون دید قلم نسخ برین خط چلیپا زد و رفت دل خورشیدی‌اش از ظلمت ما گشت ملول چون شفق بال به بام شب یلدا زد و رفت همنوای دل من بود به هنگام قفس ناله‌ای در غم مرغان هم آوا زد و رفت . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هزار درد مرا، عاشقانه درمان باش هزار راه مرا، ای یگانه! پایان باش برای آنکه نگویند، جسته‌ایم و نبود تو آن‌که جسته و پیداش کرده‌ام، آن باش دوباره زنده کن این خسته‌ی خزان زده را حلول کن به تنم جان ببخش و جانان باش کویر تشنه‌ی عشقم، تداوم عطشم دگر بس است، ز باران مگوی، باران باش دوباره سبز کن این شاخه‌ی خزان زده را دوباره در تن من روح نوبهاران باش بدین صدای حزین، وین نوای آهنگین به باغ خسته‌ی عشقم، هزاردستان باش . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بَسَم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی به کجا روم ز دستت که نمی‌دهی مجالی؟! نه رهِ گریز دارم نه طریقِ آشنایی چه غم اوفتاده‌ای را که تواند احتیالی همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد اگر احتمال دارد به قیامت اتّصالی چه خوش‌است در فراقی همه عمر صبر کردن به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی به تو حاصلی ندارد غمِ روزگار گفتن که شبی نخفته باشی به درازنای سالی غمِ حالِ دردمندان نه عجب گرت نباشد که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی سخنی بگوی با من که چنان اسیرِ عشقم که به خویشتن ندارم ز وجودت اشتغالی چه نشینی ای قیامت! بنمای سروِ قامت به خلافِ سروِ بستان که ندارد اعتدالی که نه امشب آن سماع است، که دف خلاص یابد به طپانچه‌ای و بربط برهد به گوشمالی دگر آفتابِ رویت منمای آسمان را که قمر ز شرمساری بشکست چون هلالی خطِ مشکِ بوی و خالت به مناسبت تو گویی قلمِ غبار می‌رفت و فرو چکید خالی تو هم این مگوی سعدی که نظر گناه باشد گنه است برگرفتن نظر از چنین جمالی... . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7