eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
61 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
ای شام، کربلای تو یا زین العابدین دل بزم ابتلای تو یا زین العابدین یک عمر در فراق جوانان هاشمی شد خونِ دل غذایِ تو یا زین العابدین در بین خنده و کف و شادی گریستند زنجیرها برای تو یا زین العابدین چشم حسین و چشم شهیدان کربلا گریند در عزای تو یا زین العابدین ای کاش پر شود عوض اشک چشم ما از خون ساق پای تو یا زین العابدین در حیرتم که از چه به زنجیر بسته شد دست گره گشای تو یا زین العابدین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 eitaa.com/jannatolmahdi
ای ماه سرخ نیزه ها،سالار زینب قرآن بخوان ای کعبه ی سیار زینب ابروی تو از سنگ باران در امان نیست شیب الخضیبی همچنان دلدار زینب تا چشم در چشمت شدم تو چشم بستی از شرم حال کوچه و بازار زینب این روزها دور و برم پر از حرامی ست دیدی کجا افتاده آخر کار زینب من رمیِ شیطان می کنم با دست بسته تکرار زهرا می شود پیکار زینب شرط مواسات است اینجا سرشکستن حسن کردی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مادر میان کوچه ها یکبار اگر رفت دختر چهل منزل میان هر گذر رفت مادر میان آتش در معجرش سوخت دختر به زور آستین معجر به سر رفت مادر میان‌ چهل نفر افتاد اما دختر میان حلقۀ صدها نفر رفت مادر اگر با درد پهلو رفت مسجد دختر به کاخ شام با درد کمر رفت مادر اگر باگوش پاره خانه برگشت دختر به ویرانه ولی پاره جگر رفت مادر به پیش دیدۀ انصار افتاد دختر به پیش چشم قومی بدنظر رفت سیدپوریا هاشمی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در سفر می زدند ، ما ها را هر گذر می زدند ، ما ها را یک نفر "یا حسین" اگر می گفت صد نفر می زدند ، ما ها را سیلی و تازیانه ها کم بود ... با سپر می زدند ، ما ها را نه به لب های تو فقط ، پای طشت زر می زدند ، ما ها را وای اگر یک نفر "علی" می گفت این قدر می زدند ، ما ها را پشت دروازه های شام ای وای یاد ِ در می زدند ، ما ها را دخترت تا تو را صدا می زد بیشتر ، می زدند ، ما ها را وسط کوچه ی یهودی ها ... در به در می زدند ، ما ها را توی خواب و به وقت بیداری بی خبر می زدند ، ما ها را در خرابه به سیلی و شلاق تا سحر می زدند ، ما ها را ای فدای سرت ، هر چند... مستمر می زدند ، ما ها را روح الله قناعتیان 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چشم تو سمت من دل من گير نيزه هاست اين سينه پاره پاره شمشير نيزه هاست عشقت مرا به كوچه و بازار مي كشد زينب اسير رشته زنجير نيزه هاست سر خي معجر من و پيشانيت حسين اثبات آيه آيه تفسير نيزه هاست اي لاله اي كه خون چكد از ساقه ات هنوز اين زخم هاي وا شده تقصير نيزه هاست قرآن مخوان دوباره كه يكبار ديده ام آن سنگ ها كه بابت تقدير نيزه هاست قرآن مخوان كه پيرزني روي بام ها در انتظار پاسخ تكبير نيزه هاست اين گيسوان پخش شده بين كوچه ها از ردپاي رأس تو در زير نيزه هاست حالا به اين بهانه نگاهش به سوي ماست نامحرمي كه چشم و دلش سير نيزه هاست در بين راه نيزه تو ايستاده بود جا ماندن كه باعث تأخير نيزه هاست؟ ** گفتم كه چند لحظه بخوابم ولي نشد اين خواب هم تجسم تصوير نيزه هاست محمدعلي بياباني 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. با سنگ های تیز بهم خورده روی تو جا خوش نموده نیزه چرا در گلوی تو تا باز شد لبان تو ،قاریِّ محترم پرتاب شد زهر طرفی سنگ سوی تو من تار ، تار، موی تو را شانه می زدم حالا ز چوبِ نیزه کنم جمع موی تو یک بخش ِصورت تو میان تنور سوخت از آن به بعد گشته عوض رنگ و بوی تو خیلی عوض شدی زصدا می شِناسَمَت هربار محملم برِسَد روبروی تو هرروز خونِ تازه می آید ز حنجرت از بس ترک ترک شده شکلِ سبویِ تو قرآن بخوان زحرمتِ زینب دفاع کن بازی نموده شایعه با آبروی تو رجاله ها به صورت تو سنگ می زدند برپرده های محمل ما چنگ می زدند قاسم نعمتی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
طایر وحی ام و گردیده جدا بال و پرم زخم ها مانده ز هر زخم زبان بر جگرم منم آن یار سفر کرده که تا شام بود سر پاک شهدا بر سر نی هم سفرم مردم شام نخندید که بر نوک سنان می کند گریه برایم سر پاک پدرم سنگ هایی که به فرقم ز ره کینه زدید گریه کردند به حال من و بر زخم سرم پدرم کشته شد اینک بگذارید از شام عمه و خواهر خود را به مدینه ببرم خار و خاشاک و کف و کعب نی و سنگ بس است نزنید این همه لبخند به زخم جگرم سر بابا به سر نیزه و من گام به گام با سر و قاتل و با عمۀ خود رهسپرم دل شب نافله می خوانم و در حال نماز سر نورانی باباست چراغ سحرم با وجودی که عدو بر سر من آتش ریخت شسته شد حلقۀ زنجیر ز اشک بصرم همه جا در شرر نالۀ "میثم" پیداست شعلۀ ناله و سوز جگر و چشم ترم استاد سازگار 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باسجده هاش زینت سجاده ها شده است سجاده اش ادامه ی عرش خدا شده است مجموعه ی تمام ِ صفات ِ پیمبران آئینه ی تمام نمای خدا شده است در صورتش پیمبر و در سیرتش علی در مهربانی آینه ی مجتبی شده است هم افتخار قوم بنی هاشم از عرب هم افتخار مردم ایران ما شده است ارباب بوده است ولی از فروتنی هم سفره ی ویتیم و فقیر وگدا شده اس ت محصول کیسه ی سردوشش به نیمه شب نان و پنیر خانه ی صد بینوا شده است بیمارمصلحت شده امابه دست خویش بیماری تمام جهان را دوا شده است در معرکه نبوده ولی راز دشمنان باذوالفقارخطبه ی اوبرملا شده است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو یادگار حسینی که کربلا دیدی شبیه عمّه ی مظلومه ات بلا دیدی "سری به نیزه بلند است"را شما دیدی و غارت حرم و خیمه گاه را دیدی دو چشم گریه ی تو تا همیشه آباد است در این سکوت تو صدها هزار فریاد است برای گریه ات آقا اشاره کافی بود همین که چشم تو بینَد سه ساله کافی بود گلوی نازک یک شیرخواره کافی بود به آب دادن ذبحی نظاره کافی بود تو را به غصّه چهل سال مبتلا دیدند به لحظهْ لحظهْ گریز تو کربلا دیدند اگرچه عصر دهم قسمت تو غم گردید که سایه ی پدرت از سر تو کم گردید نصیب تو فقط آه و غم و اَلَم گردید ز بار غصّه ی یاران قَدِ تو خم گردید اگرچه تبْ نگهت را ز درد، تیره نمود خدا برای امامت تو را ذخیره نمود دلتْ ز داغِ اسارت غمِ فراوان داشت دو پلک چشم ترِ تو همیشه باران داشت همیشه خاطرِ تو یادی از شهیدان داشت به سینه روضهء مکشوف چون هزاران داشت سه شعبه دیدی و تیر و گلوی اصغر را تو تیغ دیدی و خنجر به روی حنجر را به نوک نی سرِ خورشید ماه قافله بود نگاهبان سر شیرخواره حرمله بود به دست و پای تو دراین مسیر سلسله بود غمی که کُشته تو را شام بود و هلهله بود شهادت ارث شما بود و افتخار شما به ظلمْ، سوی اسارت کشید کار شما چه رفت بر دل غمدیده ات به دفن پدر درون قبر زدی ناله ای ز سوز جگر سری نمانده کنی رو به سوی قبله دگر رواست خون بشود جاری از غمت ز بصر به دفن شاه شهیدان کفن نبود آنروز به زیر آن همه نیزه بدن نبود آنروز وحید دکامین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زنهای شام خنده به ناموس من زدند این بود احترام من و خاندان من زنجیرها به زخم تن من گریستند دشمن نکرد رحم به اشک روان من گردید نقش خاک زسنگ یهودیان از نوک نی سر پدر مهربان من شام بلا و طشت طلا وسر حسین گردید قاتل پدرم میزبان من من اشک ریختم زبصر او شراب ریخت با آنکه بود آیه کوثر به شأن من 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سید الباکینم و در عشق غوغا می کنم زنده در شهر مدینه یاد زهرا می کنم من چهل سال است هر لحظه به یاد کربلا از غم هر روضه ای گریه مجزّا می کنم پای هر برگ صحیفه نه ، که روضه نامه ام با سر انگشتی ز خونِ دیده امضا می کنم رازق الطفل الصغیر و راحم الشیخ الکبیر با مناجات سحر این روضه افشا می کنم آب رنگ خون بگیرد تا که هنگام وضو یادی از زخم لبانِ خشک بابا می کنم می سپارم بر همه تا نشود ام البنین صحبت از ضرب عمود و فرق سقا می کنم تا ببینم بین باغی لاله پرپر می کنند بی مهابا یاد جسم اربا رابا می کنم با سئوالی پر کنایه وقت ذبح گوسفند در دلِ درد آشنا طرح معما می کنم چون که بابای مرا لب تشنه ذبحش کرده اند بر سر این قصه با قصاب دعوا می کنم گر ببینم دختری مویش گره افتاده است خیلی آهسته گره از گیسویش وا می کنم وای زان دم که بینم دختری خورده زمین گریه ها بر غربت اولاد زهرا می کنم تا که دیدم برآوردند در بازار شهر یاد شام و ماجرای خواهرم را می کنم سرخ موئی گفت دنبال کنیزم، بعد از آن یاد آن مجلس دو چشم خویش دریا می کنم قاسم نعمتی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای نام تو خطبه‌های طوفانی ما ای مایۀ جرئت و رجزخوانی ما خون تو به خاک این شرافت را داد تا مهر شود برای پیشانی ما 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7