eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
93 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
زنهای شام خنده به ناموس من زدند این بود احترام من و خاندان من زنجیرها به زخم تن من گریستند دشمن نکرد رحم به اشک روان من گردید نقش خاک زسنگ یهودیان از نوک نی سر پدر مهربان من شام بلا و طشت طلا وسر حسین گردید قاتل پدرم میزبان من من اشک ریختم زبصر او شراب ریخت با آنکه بود آیه کوثر به شأن من 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سید الباکینم و در عشق غوغا می کنم زنده در شهر مدینه یاد زهرا می کنم من چهل سال است هر لحظه به یاد کربلا از غم هر روضه ای گریه مجزّا می کنم پای هر برگ صحیفه نه ، که روضه نامه ام با سر انگشتی ز خونِ دیده امضا می کنم رازق الطفل الصغیر و راحم الشیخ الکبیر با مناجات سحر این روضه افشا می کنم آب رنگ خون بگیرد تا که هنگام وضو یادی از زخم لبانِ خشک بابا می کنم می سپارم بر همه تا نشود ام البنین صحبت از ضرب عمود و فرق سقا می کنم تا ببینم بین باغی لاله پرپر می کنند بی مهابا یاد جسم اربا رابا می کنم با سئوالی پر کنایه وقت ذبح گوسفند در دلِ درد آشنا طرح معما می کنم چون که بابای مرا لب تشنه ذبحش کرده اند بر سر این قصه با قصاب دعوا می کنم گر ببینم دختری مویش گره افتاده است خیلی آهسته گره از گیسویش وا می کنم وای زان دم که بینم دختری خورده زمین گریه ها بر غربت اولاد زهرا می کنم تا که دیدم برآوردند در بازار شهر یاد شام و ماجرای خواهرم را می کنم سرخ موئی گفت دنبال کنیزم، بعد از آن یاد آن مجلس دو چشم خویش دریا می کنم قاسم نعمتی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای نام تو خطبه‌های طوفانی ما ای مایۀ جرئت و رجزخوانی ما خون تو به خاک این شرافت را داد تا مهر شود برای پیشانی ما 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹بگو حسین🔹 وقت وداع فصل بهاران بگو حسین در لحظه‌های بارش باران بگو حسین هرجا دلت گرفت کمی محتشم بخوان هی در میان گریه بگو جان، بگو حسین کشتی شکست خورده که دیدی به کارزار در خاک و خون تپیده به میدان بگو حسین... تغییر کرده است لغت‌نامه‌هایمان زین پس به جای واژۀ عطشان بگو حسین روضه بخوان و لحظۀ طغیان چشم ما هم‌پای چشمه‌های خروشان بگو حسین دیدی اگر که جسم قمر زیر آفتاب مانده سه روز بین بیابان بگو حسین... 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
. با سنگ های تیز بهم خورده روی تو جا خوش نموده نیزه چرا در گلوی تو تا باز شد لبان تو ،قاریِّ محترم پرتاب شد زهر طرفی سنگ سوی تو من تار ، تار، موی تو را شانه می زدم حالا ز چوبِ نیزه کنم جمع موی تو یک بخش ِصورت تو میان تنور سوخت از آن به بعد گشته عوض رنگ و بوی تو خیلی عوض شدی زصدا می شِناسَمَت هربار محملم برِسَد روبروی تو هرروز خونِ تازه می آید ز حنجرت از بس ترک ترک شده شکلِ سبویِ تو قرآن بخوان زحرمتِ زینب دفاع کن بازی نموده شایعه با آبروی تو رجاله ها به صورت تو سنگ می زدند برپرده های محمل ما چنگ می زدند قاسم نعمتی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
طایر وحی ام و گردیده جدا بال و پرم زخم ها مانده ز هر زخم زبان بر جگرم منم آن یار سفر کرده که تا شام بود سر پاک شهدا بر سر نی هم سفرم مردم شام نخندید که بر نوک سنان می کند گریه برایم سر پاک پدرم سنگ هایی که به فرقم ز ره کینه زدید گریه کردند به حال من و بر زخم سرم پدرم کشته شد اینک بگذارید از شام عمه و خواهر خود را به مدینه ببرم خار و خاشاک و کف و کعب نی و سنگ بس است نزنید این همه لبخند به زخم جگرم سر بابا به سر نیزه و من گام به گام با سر و قاتل و با عمۀ خود رهسپرم دل شب نافله می خوانم و در حال نماز سر نورانی باباست چراغ سحرم با وجودی که عدو بر سر من آتش ریخت شسته شد حلقۀ زنجیر ز اشک بصرم همه جا در شرر نالۀ "میثم" پیداست شعلۀ ناله و سوز جگر و چشم ترم استاد سازگار 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹بعد از سه روز...🔹 بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت یوسف‌ترین شهید خدا پیرهن نداشت او رفت تا که زنده کند رسم عشق را از خود گذشته بود، غم ما و من نداشت آنقدر عاشقانه به معراج رفته بود آنقدر عاشقانه که سر در بدن نداشت خورشیدِ شعله‌ور شده بر روی نیزه‌ها کنج تنور رفتن و افروختن نداشت هر کس شنید غربت او را سؤال کرد بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت؟! 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سفره‌ی ماه عزا، خوان اباعبدالله باز عالم شده مهمان اباعبدالله لک لبیک حسین از همه‌سو می‌شنوم فاطمه داده فراخوان اباعبدالله آمده بزم پسر را سر و سامان بدهد مادری بی سر‌و‌سامان اباعبدالله خیمه برپاست،عزادار چقدر آمده‌است ای بنازم به محبان اباعبدالله همگی سر به گریبان غم غربت او همگی سائل احسان اباعبدالله این جوانان که همه گریه‌کن و سینه‌زنند همه قربان جوانان اباعبدالله <<بوی پیراهن خونین کسی می‌آید>> عرش را کرده پریشان اباعبدالله با لب تشنه لب بام سفیرش می‌گفت به فدای لب عطشان اباعبدالله تن‌مسلم که زمین خورد <<صدا کرد: حسین>> سرش افتاد به دامان اباعبدالله امیر عظیمی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از این سیاهی‌ها به عشاقت نوید است... بخت تمام گریه‌کن‌هایت سپید است هرقدر می‌خوانیم تکراری ندارد این روضه‌ها مانند قرآن مجید است هر گریه‌ام با قبل خیلی فرق دارد هیئت به هیئت عهد ما با تو جدید است مثل جوان‌مُرده به تو باید بگریم فرمایش آقاست، دستور اکید است من با توأم، مال توأم، عبد تو هستم تا کور گردد هرکسی که با یزید است اینجا برایت کشته‌مرده بی‌شمار است پس روضه‌ات یک‌جور گلزار شهید است ما با تو تضمینی سعادتمند هستیم این جامه‌ی مشکی خودش برگ رسید است خون دلم از خنده‌ام پربارتر بود خیر غمت بالاتر از صد‌جور عید است آن‌قدر آقایی که در روز قیامت وقت شفاعت شمر در قلبش امید است یک کربلا می‌خواهم و می‌دانم این را... رد کردن از شخصی شبیه تو بعید است... ** زینب چگونه زخم‌هایت را ببندد؟! ای زخمی گودال خونریزی شدید است . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قطعه ای کوتاه گریز تنورخولی سجده گاه ملائک است اینجا یاکه گردیده قبله گاه نور در سکوت سحر به گوش دلم صوت قرآن رسد ز کنج تنور * ای عجب مطبخ همین عصرم طور موسی شده در این دل شب بین داغی خاک وخاکستر شد لبی گرم نالة یارب * کیستی ای سر بدون بدن خیره خیره شده نگاه تو در مناجات امشبت آمد بوی بی مادری ز آه تو *** قحط آغوشِ مِهر بوده مگر سر به خاک سیه گذاری تو تو یتیمی قبول ، مادر نه دختری خواهری نداری تو 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
السلام علی من دفنه اهل القری قطعه روضه دفن شهدای کربلا از روی دلسوزی دهاتی های اطراف تاصبح دور پیکر تو گریه کردند همراه حیوانات صحرا دور گودال باگریه های مادر تو گریه کردند * از تکه های چادری بر خاک پیداست بازور خواهر را جدا کردند از تو تا وقت بوده پیکرت را جمع کرده بر جای دست خواهر تو گریه کردند * پیرِ قبیله گفت کی؟سر را بریده در مکتب ما ذبح کردن حکم دارد چون گیسوی آشفته گشته وضع رگها بر حال و روز حنجر تو گریه کردند ** دربین پیکرها دوتایش فرق دارد یک پیکری پامال قدری قد کشیده آن دیگری پیچیده بین یک عبا بود بر اربا اربا اکبر تو گریه کردند **** نزدیک نخلستان صدا آمد بیایید یک پیکر بی دست اینجا بر زمین است پای فرات و باصدای موج دریا بر ساقی آب آور تو گریه کردند * پرپشت خیمه مشتی از زنها نشستند بالای قبر کوچکی که زیر و رو شد ناخواسته جای رباب دست بسته بهر علی اصغر تو گریه کردند * از راه زین العابدین آمد صدا زد من صاحب اسرار این گودال هستم بوسه به بوسه پیکرت را شرح می داد آنها همه دور و بر تو گریه کردند * فرمود مردم تکه بوریا بیارید باید کنار هم بچینم این بدن را دیدند پیداکرد یک انگشتِ خونین بر دست بی انگشتر تو گریه کردند * 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
روضه از زبان بنی اسد دفن سیدالشهدا یکی گفت با گریه این جسم کیست بهم خورده با رمل صحرا یکیست یکی گفت از بس بهم ریخته تکانش مده قابل دفن نیست یکی گفت سر نه لباسش کجاست چرا بند بند تن از هم جداست یکی گفت این زخم های هلال گمانم که جای سم اسب هاست بزرگ قبیله گلو را که دید عبای خودش روی حنجرکشید صدا زد به والله بد کشتنش گلو را نباید به ضربه برید چرا ریش ریش است رگهای او مگر زیر پا مانده است این گلو یکی گفت انگار با چکمه ها شده او دو سه مرتبه زیر و رو 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7