این روز ها که روضه میسّر نمی شود
بی روضه ، روزگارِ دلم سر نمی شود
دل زنده شد به عشقِ تو ارباب و زندگی
بی اشک و ذکر و زمزمه دیگر نمی شود
خوش گفت آن شهید: به دردم نمی خورد
چشمی که در مصیبتتان تر نمی شود*
این قول بهجت(ره)است که حتی نمازِ شب
با گریه برحسین (ع) برابر نمی شود**
ای روضه خوان،بخوان و مرا کربلا ببر
حالم بدونِ روضه که بهتر نمی شود
سنجیده تر بخوان و مراعات کن مرا
قلبم حریف روضه اکبر(ع) نمی شود
افتاده بود پیش پدر غرق خاک وخون
با جسم چاک چاک ، که باور نمی شود
......................................
زبانحال امام حسین (ع) کنار پیکر علی اکبر(ع)
حرفی بزن قرارِ دلم ، نورِ دیده ام
چیزی بگو که از همه دنیا بریده ام
تاب و توان و صبر و قرارم تمام شد
ای آرزوی پرپرِ در خون تپیده ام
افتاده ای مقابل چشمم به خاک و خون
ای جان من ، به آخر عمرم رسیده ام
کف میزنند دور و برم قاتلانِ تو
من خونجگرترین پدرِ داغدیده ام
دارد خدا فقط خبر از حال و روز من
دست از جهان و جان و جوانم کشیده ام
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای شهادت ای تمام آرزو
مرغ دل باز از تو دارد گفتگو
از عروج رفتگان شرمنده ام
بیمناک از غفلت آینده ام
روزگاری دل پی دلدار بود
چشمهای خفته مان بیدار بود
صحبت از یار عزیزی داشتیم
با غریبان افت و خیزی داشتیم
ای شهادت گفته ها را بازگو
با زبان بی زبانی راز گو
دیده ی ما عزم دیدن کرده است
گوش آهنگ شنیدن کرده است
غافل ار باشیم ما از اصل خویش
فتنۀ آخر زمان آید به پیش
ای وفاداران فرهنگ شهید
آرمان جویان یکرنگ شهید
سنگ قبر عاشقان را بو کنید
خاک ها را با مژه جارو کنید
نقشه ی بیگانه را بر هم زنید
بر مزار کشتگان پرچم زنید
تا بداند نسل امروزی ما
هشت سال این مملکت شد کربلا
از شهیدان مانده خونین جامه ها
نام و امضاء و وصیت نامه ها
گر وصیّت نامه ها را خوانده ایم
پس چرا بین دو راهی مانده ایم
زنده ای گر ، کشتگان را یاد کن
آن به خون آغشتگان را یاد کن
باید اوّل کشته شد با تیر عشق
تا بدانی معنی و تفسیر عشق
ما حدیث ابتلا آموختیم
عشق را در کربلا آموختیم
عشق یعنی دادن سر در منا
عشق یعنی ماجرای کربلا
عشق یعنی تا شنیدی طبل جنگ
اوّل از اکبر گذشتن بی درنگ
عشق شهد معرفت نوشیدن است
روز عاشورا کفن پوشیدن است
عشق یعنی با عدو در هر نفس
گفتن هیهات منا الذله بس
عشق یعنی صبر کردن در کربلا
عشق یعنی البلاء للولا
عشق بار جان به منزل بردن است
نعش اکبر در عبا آوردن است
عشق یعنی دست و پا در خون زدن
ماندن پیکر به میدان بی کفن
عشق یعنی با سری از تن جدا
خواندن قرآن به نوک نیزه ها
راست قامت در زمان ها هرکه زیست
پیرو خط حسین ابن علیست
این امانت را به ما بسپرده اند
هان مپندار این شهیدان مرده اند
هر کجا عشق است آنان حاضرند
حاضرند اعمال ما را ناظرند
عرشیان از خاک هجرت کرده اند
حضرت حق را زیارت کرده اند
عشق یعنی حفظ ارزشهای ناب
پاسداری از حریم انقلاب
عاشق آن باشد که خائف جان نداد
این امانت را به نا اهلان نداد
ای دل غافل ز نخوت مرده ای
زنده یادان را ز خاطر برده ای
گر نبودی همت رزم آوران
با خدا سودای آن حق باوران
گر نمی شد قطعه قطعه جسمشان
بی کفن در قتلگاهی بی نشان
گر نمی خواندند در سنگر نماز
ور نمی ماندند در حال نیاز
حال ما را عافیت در جان نبود
فاش می گویم کنون ایران نبود
ما حدیث عشق از بر کرده ایم
اقتدا بر آل حیدر کرده ایم
سر نپیچیم از فرامین امام
کو نموده با همه حجت تمام
حکم او سر لوحه ی جان است و بس
خط ما خط شهیدان است و بس
پیروی ز امر ولایت می کنیم
با علی تجدید بیعت می کنیم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سیزده ساله ی امامِ کریم
شده آماده بلای عظیم
رفت و افتاد روی پای حسین
بوسه می زد به دست های حسین
سوختند از غم و کباب شدند
هر دو از گریه خیسِ آب شدند
گریه در حالت عطش کردند
آن قدر گریه تا که غش کردند
گریه های عمو مکرر شد
تشنه ی دیدنِ برادر شد
زیر لب روضه ی حسن را خواند
قاسمش را به سینه اش چسباند
دست خطِ حسن به کار آمد
ناگهان بر دلش قرار آمد
جلوی خیمه، جان تازه گرفت
آخرش از عمو اجازه گرفت
اذن میدان گرفت و عازم شد
نوبت نعره های قاسم شد
حال باید خودی نشان می داد
دشت، را یک تنه تکان می داد
وقت برچیدنِ هبل شده بود
فأنا بن الحسن... جمل شده بود
همه گفتند آمده حیدر
پسر پورِ ارشدِ حیدر
هرکه افتاد سوی او گذرش
ازرق و هر چهار تا پسرش...
همه بر روی خاک افتادند
غرقِ در خون، هلاک افتادند
نعره می زد، علی مع الحق را
کند از ریشه نسل ازرق را
وقت رزمش قمر، بلند شده
مادرش نجمه سربلند شده
فخر دارد به خود عروس حرم
که شده نذر اهل بیت کرم
طالب مرگ، بین لشگر کیست؟!
دید دشمن، حریف قاسم نیست
حیله شد چاره، دوره اش کردند
همه یک باره، دوره اش کردند
ابرویش بین جنگ، زخمی شد
سرش از نقلِ سنگ، زخمی شد
ضربِ شمشیر نانجیبی، آه
بر سرش خورد و گفت: یاعماه
از روی اسب، دور از حضرت
بر زمین خورد با سر و صورت
تا صدا زد، سواری از خیمه
مثل بازِ شکاری از خیمه...
آمد و اشک، از دو دیده فشاند
قاتلش را به قعر دوزخ راند
رفت بالا صدای فریادش
آمدند اشقیا به امدادش
بس که مرکب به رفت و آمد بود
شد هوا ناگهان غبار آلود
بود دشت از غبار مالامال
وسط دشت، نجمه رفت از حال
چه گذشت آن وسط؟! نمی دانم
روضه را بازتر نمی خوانم
دشت در حالتِ سکونی بود
همه جا رد نعلِ خونی بود
داشت قاسم به خاک می غلطید
شانه های حسین می لرزید
در دهان تا زبان، تکان می خورد
دنده هایش تکان تکان می خورد
آه... آخر به دوش مولایش
بر زمین می کشید پاهایش
غرقِ خون، وصل یار، شیرین بود
سرّ احلی مِن العسل این بود
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بلا کرامت و احسان دو سائل کرمت
هماره اهل سماوات زائر حرمت
بهشت قرب خدا خطّهی ری از قدمت
هزار قافله دل در حریم محترمت
گل ریاض محمّد سلیل پاک بتول
یگانه نجل کریمِ کریمِ آل رسول
تو هم عظیمی و هم بندهی خدای عظیم
که در جلال ملقّب شدی به عبدالعظیم
برند خیل بزرگان به حضرتت تعظیم
هزار جان جهانت به خاک ره تقدیم
وجود توست از سر تا به پا تمام، حسن
سلام بر تو و بر جدّ تو امام حسن
الا به یاری دیندار تو به شانهی تو
نه خاک ری دل اهل ری آشیانهی تو
درود بر تو بر خاندان و خانهی تو
سلام بر تو و خدّام آستانهی تو
ثنای تو همه گفتند و ماند ناگفته
ولیِّ حقّ به تو اَنت ولیُّنا گفته
تو کز جمال به خلقت فروغ بخشیدی
چه روی داد که در شهر ری درخشیدی
چه شد که چشم ز شهر مدینه پوشیدی
چو خون به پیکر علم و کمال جوشیدی
زهی سعادت اهل ری و عنایت تو
تو عرشی استی و این فرش شد ولایت تو
به تو هماره ز عبّاسیان رسید آزار
که بود بار غمت همچو کوه بر دل زار
به کوه و دشت شدی مخفیانه راه سپار
مصائب تو فزون و مناقبت بسیار
گذشت روز و شب و هفته و مه و سالت
که در حدیقهی ری شد نزول اجلالت
کجاست دولت عبّاسیان و قدرتشان
چه زود رفت زکف اقتدار و شوکتشان
قصورشان همه گردید گور ذلّتشان
نماند هیچ به جز لعن و طعن و نفرتشان
در آتش غضب حیِّ سرمدند همه
ذلیل عزّت آل محمّدند همه
دلا بیا شرف و عزّت عظیم ببین
حدود فاصلهی جنّت و جحیم ببین
به شهر ری حرم سیّد الکریم ببین
جلال و مجد شرف را در این حریم ببین
فرشتگان خدا روز و شب کنند اعلام
به قبّه و حرم سیّد الکریم سلام
سلام بر تو و علم حدیث و گفتارت
سلام بر سخن و بر لب گهربارت
سلام بر حرم و آستان و زوّارت
سلام بر نفس روحبخش و آثارت
به خاک کوی تو ای فخر عالمین سلام
به زائرت که بود زائر حسین سلام
تو در تمام محافل چراغ انجمنی
تو در ریاض ادب سروناز هر چمنی
تو نجل بوالحسن و نور دیدهی حسنی
تو کیستی ولی اولیای ذوالمننی
به درگه تو ملایک برند روی رجا
عزیز فاطمه! دامان ری کجا تو کجا؟
تو باب رحمت حقّ را به خلق بگشادی
تو سایه بر سر این مرز و بوم بنهادی
تو نور بودی و در دیدهی ری افتادی
تو از صفای قدم آبرو به ری دادی
از آن زمان که شد این خاک پاک مدفن تو
دمد به پیکر ری جان تازه از تن تو
سلام بر فقهایی که در جوار تواند
به خاک خفته و در سایهی مزار تواند
هزار قافله دل راهی دیار تواند
خوش آن گروه که پیوسته در کنار تواند
به دوستی شما ازدحام ما اینجاست
صفا و مروه و رکن و مقام ما اینجاست
خدا ز مهر تو ما را جدا نگرداند
به کوی غیر تو ما را رها نگرداند
مرا به هجر شما مبتلا نگرداند
اسیر سلسلهی این بلا نگرداند
دعا کنید اسیر غم شما باشم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسکه ای زهر تو از تیغ دل آزار تری
جگرم سوخت که از شعله شرربار تری
از دلِ خونِ حسن، تا جگرِ زخمِ حسین
سوخت بر حال دلم، بسکه تو خونبار تری
سینۀ زخمیِ مادر ز تو یادم آمد
یعنی ای زهر ز مسمار تو مسمار تری
ظُهر زَهرم دهی و عصر عزادار شوی!
یابن هارون! تو ز هر شمر تبهکار تری
اِبنِ ملجم که به قدّاریِ خود مینازید
تو از آن قلدرِ بی واهمه قدّار تری
دستت آغشته به قتلِ دو امام است، خبیث!
از معاویۀ بَد ذات تو بی عار تری
تیرِ قلبم که نشد، وَرنه نشان میرفتی
تو در این مرحله از حرمله خونخوار تری
نَه تو معصوم کُشی، بلکه تو مظلوم کُشی
ظالم! از هر چه حفاکار، جفاکار تری
من چه کردم بتو اینگونه شهیدم کردی؟
تو ز هر خار و خسِ پَست، خَس و خار تری
به زمین خوردنَم از دور چه بَد خندیدی
تو ز ابلیس هم ای خصم، گنهکار تری
دیدی از جورِ تو بدجور به خود میپیچیم
گفتی از جدِّ غریبت تو گرفتار تری
گر لگد مالِ سُمِ اسب نکردی بدنم
نشد ای پَست، وگرنَه تو سزاوار تری
گفتی از غِیظ که هان! آنهمه انصار چه شد؟
از حسن هم تو دگر بی کس بی یار تری
آمدی تا بشوی مطمئن از کُشتنِ من
چه شده از پسر من تو عزادار تری
«نه بقا کرد ستمگر، نه بجا ماند ستم»
بخدا از عمرِ سعد نگونبار تری
مادرم را بخدا در غمِ من سوزاندی
هر چه گویم ز پلیدیِ تو بسیار تری
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
روم نمیشه که بهت سلام کنم
روم نمیشه که بیام تو حرمت
روم نمیشه دوباره بهت بگم
قربون کبوترای حرمت
روم نمیشه که بیام دم ضری
ولی این دلم میخواد ببینمت
بازم این کلاغ سیاهت اومده
قاطیِ کبوترای حرمت
باز دمت گرم که منو پس نزدی
اجازه دادی بیام زیارتت
هر جوری بوده منو راهم دادی
به فدای اینهمه محبتت
****
راه میوفتم که بیام توی حرم
گنبدت رو از تو کوچه میبینم
بارونی از آسمون میاد میگه
من میخوام تو چشمای تو بشینم
نزدیکه حرم داره یادم میاد
یه نفر گفت که مارو یادت نره
یه نفر دیگه میگفت که به آقا
بکو پس کی منو مشهد میبره
جلوی دره حرم یه ویلچری
داره درداشو میگه واسه شما
نمیتونم راه بیام باز اومدم
آخه پام درد میکنه امام رضا
یه مریضْ دار جلوی رواق تو
میگه آقا جون خودت شفاش بده
یه نفر دیگه میگه که مادرم
کربلا نرفته، کربلاش بده
داره از علیِ اصغر میخونه
دم در یه روضه خونِ با صفا
مادری شیرخوارهشو نشون میده
میگه بچهمو سپردم به شما
با هزار امید رسیدم به حرم
سلام ای امامِ مهربون من
اومدم که دردامو دوا کنی
سلام ای درد و بلات به جونِ من
****
اینهمه راه اومدم بهت بگم
که دوباره منو رو به راه کنی
اومدم بهت بگم بازم منو
اربعین راهیه کربلا کنی
خیلی پُررو شدم آقا میدونم
میدونم گناهامو خوب میدونی
خوب میدونی که گرفتاریم چیه
حرف دلو از چشام تو میخونی
حالا دیگه جلو سقاخونهتم
حالا دیگه تو چشام پر از نَمه
اومدم چله بگیرم پیش تو
آخه چهل روز دیگه محرمه
تا میاد اسم محرم حسین
این دلم تا کربلا پر میزنه
مادری نشسته توی قتلگا
داره هی به سینه و سر میزنه
میگه مادرت بمیره گل من
کی به پهلوهای تو لگد زده
درد پهلو خیلی سخته میدونم
( بمیره الهی خیلی بد زده )
بی حیا با نوک چکمه بد زده
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مثل موجی که به روی آب بازی می کند
نام نیکت در دل من سرفَرازی می کند
ذکر اسمت می شود مشکل گشای دردها
گفتن یک یا حسن هم چاره سازی می کند…
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حال مناجاتی ندارم بسکه بد کردم
راه خودم را باخدای خویش سد کردم
یکسال دنبال خطاهای خودم بودم
یک ماه تنها ، زندگی ام را رصد کردم!
خیلی برایم موقعیت ها فراهم شد
چون دیدم از تو دور خواهم گشت، رد کردم
حالا شبیه محتضر در محضرت هستم
وقتی که سقفِ بر سرخود را لحد کردم
امروز با شرمندگی رو بَر تو آوردم
اینبار باور کن که نفسم را لگد کردم
هرچند ناچیزند اما درحضور تو
این قطره قطره اشکهایم را سند کردم
تو آبردیم را نبردی پیش این مردم
هرروز اینها را به نفسم گوشزد کردم
ای مهربان تر از همه بامن، حلالم کن
من خوب باتو تانکردم، باتو بد کردم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای آفتاب فاطمه در شهر ری مقیم
در شهر ری مقیم و به خلق جهان زعیم
صحنت مطاف جان، حرمت جنّة النّعیم
عبد عظیم خالق بخشنده ی عظیم
فرزند طاو ها گل بستان و حا و میم
ای مسجد الحرام دل ما تو را حریم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
ای طلعت تو طلعت جانانه ی حسن
سرو ریاض فاطمه ریحانه ی حسن
بحر علوم و گوهر یکدانه ی حسن
فرزند برگزیده ی فرزانه ی حسن
مهر جهان فروز حرم خانه ی حسن
ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
ای مهرت آفتاب درخشان هر دلی
فرزند فاطمه خلف مرتضی علی
مرآت جان به نور جمال تو منجلی
بین زراری حَسن از جماه افضلی
تو کیستی که گفته ولی اللّهت ولی
ای رتبه ات به نزد ولیّ خدا عظیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
ای زمین ری جلواتت بر آسمان
نام تو چون ائمّه ی اطهار جاودان
ری یافته زتربت پاکت خط امان
آورده سر فرود به خاک تو آسمان
هر بامداد و شامگهان بر مشام جان
بوی بهشت آورد از تربتت نسیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
تو سیّد الکریم و کرامت تبار تو
اهل کرم به هر دو سرا ریزه خوار تو
دامان سبز ری شده باغ و بهار تو
بار علوم ریخته از شاخسار تو
باشد بهشت قرب الهی مزار تو
با مهر تو زآتش دوزخ مرا چه بیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
بوی حسین می دمد از خاک این مزار
یا کربلا به دامن ری گشته آشکار
خیل ملک ستاده بر این در امیدوار
قبر تو کعبه ی دل خوبانِ روزگار
جدّ مطهّر تو قسیم بهشت و نار
مهر تو نیز جنّت و قهرت بود جحیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
ای عین نور ای به حَسن نورِ هر دو عین
مهر تو دین و دین تو بر کلّ خلق دین
مظلوم آل عصمت و محبوب عالمین
علم حدیث را زبیان تو زیب و زین
زهدت علیّ و حلم حسن غیرتت حسین
خطّ تو خطّ نور و صراط تو مستقیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
صحن مطهّرت به زمین عرش دیگر است
قبر تو کعبه ی دل آل پیمبر است
همسایه ی تو زاده ی موسی بن جعفر است
جاری زچشمه های علوم تو کوثر است
تا قبّه ی طلات به ری سایه گستر است
بر ری سزد که رشک برد جنّةُ النّعیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
تو سیّد الکریمی و ما سائل درت
روی نیاز برده به قبر مطهرت
محتاج لطف و جود و عطای مکرّرت
فرزند کوثر! ای همه سیراب کوثرت
ما را ببخش با نفس روح پرورت
عقل سلیم و قول سلیم و دل سلیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
اینجا را به یُمن شما خاندان بنا
در شهر ری غریبی و با خلق آشنا
از ما همه تضّرع و عجز، از تو اعتنا
زیبد امام عصر تو گوید تو را ثنا
با جمله ی مبارک انت ولُّنا
«میثم» چگونه وصف تو گوید؟! هو العلیم
صلّ علی جلالک یا سیّد الکریم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو کریمی وکرامت همه زیبنده ی توست
و ردای کرم و جود برازنده ی توست
نیمه ی ماه خدا ماه رُخت جلوه نمود
ماه در نزد مه روی تو شرمنده ی توست
نور تو مظهر انوار الهی و جهان
روشن از آن رُخ نورانی و تابنده ی توست
بیت زهرا و علی گشته گلستان ولا
نوگلی خانه پُر از عطر فزاینده ی توست
نغمه ی یا حسن از عرش برین می آید
حضرت روح الامین نغمه سراینده ی توست
سرمه ی چشم ملک خاک کف پات حسن
روشنی بخش فلک گوهر رخشنده ی توست
خنده ات دل ببرد،جان بدهد شاه کرم
فاطمه محو تماشای تو و خنده ی توست
تو خودت کوثری و ساقی کوثر پدرت
جام مستان ولایت، پُر و آکنده ی توست
ز دمَت مُرده، نه، جان تازه کند صد چو مسیح
تو که هستی که مسیحا ز دمَت زنده ی توست
جدّت احمد،پدرت حیدر و مامت زهراست
بی سبب نیست که سلطان و گدا بنده ی توست
تو خدای کرم استی،به خدا دشمن تو
ز کرامات تو پیداست که شرمنده ی توست
فضل و جود وکرم و بخشش و احسان و عطا
نَمی از بحر کریمانه و بخشنده ی توست
و گدائیِ سر کوی حسن ما را بس
فخرِ ما سائلی دولت پاینده ی توست
⏹
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نرفته است کسی نامراد از در او
فدای او که کریم است نام دیگر او
هر آنکه خواست ببیند جمال عقل به چشم
بگیرد آینه ای صاف در برابر او
به خانه ای که حسن داشت، هر زمان رد شد ،
سلام داد به صوتی رسا پیمبر او
چه خانه ای؟ که بهشت است هر کجا حسن است
علی الخصوص که باشد حسین در بر او
به خانه ای که حسن دارد و حسین، بگو
کسی که خاک درش نیست خاک بر سر او
برای مدح امام کریم ما کافیست
که حیدرست پدر، فاطمه ست مادر او
اگر به جنگ درآید کجاست خصمی که
به در برد سر و دست از جلای خنجر او؟
اگر به صلح رود باز حق به جانب اوست
که فتح و عزت و عشق است نام لشگر او
در این طرف حسن ابن علیست در میدان
در آن طرف زر و تزویر در برابر او
خوشا به من حسن ابن علی امام من است
سلام ما به محمد به سبط اکبر او
قرار جمله ی عشاق سال آینده
شب تولد او مرقد مطهر او... . .
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نیمه ی ماه را قمر حسن است
طاعت ما سلام بر حسن است
هر چه از پنج اصل دین خواندیم
با فروعش، نهفته در حسن است
حمد و توحید و قدر و اعطیناست
کل قرآن به مختصر، حسن است
در سحر برکتی است لایُوصَف
علت برکت سحر حسن است
روح لبخند مرتضی و بتول
بهجت مادر و پدر حسن است
سائلی که جذام هم دارد
همدم سفره اش نگر، حسن است
هم غذا با سگی گرسنه شدن
مردِ اینگونه با هنر حسن است
فحش می خورد و مرحمت می کرد
این چه خُلقی است این قدر حسن است
دید تاریخ در میان جمل
فاتح خیبری دگر حسن است
رعد تکبیرهاش، زلزال است
خار چشم فَمَن کَفَر، حسن است
قاسمی که غیور کرب و بلاست
وارث تیغ شیر نر، حسن است
تیغ صلحش به عالمی فهماند
صاحب شوکت و ظفر حسن است
عزت مؤمنین ولایت اوست
صدفِ شأن را گهر حسن است
آن کسی که میان آل کسا
از همه شد شکسته تر حسن است
آن کسی که به چشم خود دیده
مادر افتاده در گذر حسن است
کوچه... دیوار... طشت... زهر جفا...
معنی لفظ خون جگر حسن است
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در کوچه وقتی سنگها بر صورتم خورد
خیلی برای خواهر تو گریه کردم
در ازدحام کوچههای کوفه یادِ
اهل و عیالِ مضطر تو گریه کردم
تا مادران را در برِ اطفال دیدم
یاد رباب و اصغر تو گریه کردم
وقت اذان ظهر دلتنگ تو بودم
یاد اذان اکبر تو گریه کردم
گفتم به طوعه که نرو در پشت آن دَر
با روضههای مادر تو گریه کردم
تا کاخ آن ملعون مرا با زجر بردند
مردانه پای دختر تو گریه کردم
در زیر لب گفتم به قربان سر تو
از بام اینجا بر سرِ تو گریه کردم
اینجا میا که آب هم فکر لبت نیست
لبتشنه یاد حنجر تو گریه کردم
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن روزهای خوب کنار حبیب بود
این روزهای آخر عمرش غریب بود
از آن جماعتی که به پابوسش آمدند
یک تن نمانده بود، خدایا عجیب بود
در روضهاش برای علی گریه میکنم
در مرکز خلافت مولا غریب بود
مضطر شد آنقَدَر که به دیوار سر گذاشت
“آقا میا”ی او دم اَمَّن یُجیب بود
گاهی زنان غیورتر از مرد میشوند
چون طوعهای که بین لئيمان نجیب بود
سر روی بام و تن پی مرکب به کوچهها
این هم حکایتی ز فراز و نشیب بود
دیدند روی خاک، سری غلط میخورد
این اولین سر است که خَدُّالتَّريب بود
آویزهی قنارهی قصابها تنش
عیسای کوفه آخر کارش صلیب بود
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کنج دنجی در هیاهوی جهان داریم ما
تا میان سینه از مهرت نشان داریم ما
خانه ی ویران دل با مهر تو قیمت گرفت
در خراب آبادمان، گنج نهان داریم ما
ما نمک پرورده ی خوان کریم عالمیم
شامل لطفیم اگر در سفره نان داریم ما
خاک سرد مرده ایم و تشنه ی یک جرعه نور
دست بر دامان لطف آسمان داریم ما
ما کبوترهای قبر خاکی صحن تواییم
کنج ایوان خیالی آشیان داریم ما
تا گذر کرد از مزارت باد صحرا، گریه کرد
چون نسیم از داغ تو اشک روان داریم ما
از غم تشییع سرخت، ذره ذره سوختیم
تا ابد درسینه مان، داغ گران داریم ما
واژه حیران مانده بین مدح و اشک مرثیه
در بهار شوق، اندوه خزان داریم ما
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#پندیات
پند زیبا
🔹🔹🔹🔹🔷🔷🔷🔷♦️♦️♦️🔸🔸🔸🌹🌹◾️
چه زیبا میشد این دنیا اگر حرص و طمع کم بود
دوائی بهر هر دردی در این پهنهٔ عالم بود
چه زیبا میشد این دنیا نبود نامردی بین ما
نبود درنده خو انسان بواقع مثل آدم بود
چه زیبا میشد این دنیا عدالت میشدی بر پا
بساط پارتی بازی در ادارات وطن کم بود
چه زیبا میشد این دنیا نبودی فقر و فحشائی
ز بیت المال برای رفع آن دارو ومرحم بود
چقدر خوب بود اگر قاضی خریداری نمیگردید
به هنگام قضاوت چون علی سلطان عالم بود
چقدر خوب بود بنی آدم بودی اعضای یک پیکر
اگر یک عضو غمگین بود به دلها جملگی غم بود
چه خوب میشد که در عالم نمیشد چشم و هم چشمی
که کمتر زین جهت دنیا برای ما جهنم بود
چقدر خوب بود که این انسان بفکر مرگ و مردن بود
زخوف آتش دوزخ همی چشمش پر از نم بود
بجای کینه توزیها رفاقت ها به پا میشد
بجای دوری از هم آدمیزاد یار و همدم بود
چقدر خوب بود چنان قابیل نمیکشت گر برادر را
اگر برعهد وقانون هم به اجرایش مصمم بود
چه زیبا میشد این دنیا بجای خون هم ریختن
برای سازش و صلح و صفا انسان ملزم بود
(صفا) کشته نمیشد از جفا مظلومی در عالم
پی احقاق حق اندر جهان قانون محکم بود
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
#پندیات
پند
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖✔️✔️✔️✔️✔️
هرآن کس از طمع بازیچهٔ چرخ زمان گردد
فتاده چون سوار از اسب سرکش ناگهان گردد
نبندد آدم عاقل به این کهنه سرا الفت
اسیر چرخ بازیگر بمرگش در فغان گردد
برای تجربه کردن نباشد فرصت تمرین
مواظب باش که این آزمون گهی درگیر جان گردد
عزیزان عمر ما چون آب جویی در سراشیب است
بدان قدرش مپندار آدم پیر باز جوان گردد
چنان صیدی گریخته ازشکاری این سو وآنسو
نمیدانیم اجل بهر شکار گرد جهان گردد
شنیدم هرکسی نوعی به آزمون ابتلاء گردد
به ترس و نقص در اموال و یا مرگ امتهان گردد
یکی در مسند قدرت یکی در فقر وتنگدستی
یکی در حادثه این آزمون آتش نشان گردد
خوشا آنکس برای این دو روز زندگی خود را
اسیر نفس ننماید چو سلمان زمان گردد
بگوتا کی تو مشغولی به بازیهای این دنیا
شدی پیر و هنوز خویت چرا کودکان گردد
بترس از روز تنهایی شوی محبوس ودر قبرت
تنت درسفرهٔ موران غذای میهمان گردد
چه کردی کار خیر آن روز شود همراه تو درقبر
زمانی پرسش از عمرو زمالت در جهان گردد
شنیدم نالهٔ ربّ اِرجعونی میزنی آن دم
خداگوید به تو کلّا بخواب محشر عیان گردد
(صفا ) تو هم گرفتاری یقین بیچاره خواهی شد
مگر مولای تو حیدر شفیعت آن زمان گردد
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
در امورات بی دلیل پرونده ایی را وا مکن
تا نداری علم ، قضاوت کار این دنیا مکن
پیش خود حکم گناه هیچ کسی صادر مکن
بهر روشن گشتن امری ز حق حاشا مکن
تا ندیدی چشم خود هرگز گواه بر آن مباش
از خدا پروا نما خلق. خدا رسوا مکن
چون قیاس هر اموری علم آن امر لازم است
بی درایت کار دنیا زشت و یا زیبا مکن
در بر ظالم چو شیر باش در بر مظلوم شفیق
بهر احقاق حقوقی حق بگو پروا مکن
هر کجا دیدی شنیدن باعث جرم و گناه است
مثل کر باش و گذر کن ، وقفهٔ بیجا مکن
یک دو روزی گر شدی حکم قضا مسند نشین
فکر فردا باش و اینجا کار خویش خطا مکن
گر امین کس شدی سعی کن امانت دار باش
سرّ او افشاء مساز و کاری چون اعدا مکن
چرخ دنیا گر ترا صاحب مقام کرد در جهان
نان مردم را مبر یا ظلم بر آنها مکن
هر که باشی عاقبت در چنگ مرگ گردی اسیر
دل به دنیا کم بده فکری به جز عقبا مکن
سوی صحرا کِیْ رود شخصی بدون قوت و آب
دست خالی هجرت از اینجا تو بر آنجا مکن
ای( صفا) خواهی که نامت زنده باشد روزگار
ترک از کار نکو و روضهٔ مولا مکن 🌹🌹
شاعرحاج قاسم جناتیان قادیکلایی
#پندیات
پند/مردان حق
🔷🔷🔷🔵🔵🔵🔵🔴🔴🔴🔴❤️❤️⚫️⚫️⚫️⚫️⬛️⬛️🎤🎤
شنیدم آنکه با حق آشنا باشد نمیمیرد
همی در فکر مخلوق خدا باشد نمیمیرد
اگرچه جسم فانی میشود از بعد مرگ امّا
ولی نامش جهان تاکه به پا باشد نمیمیرد
بنام خالقش هرچه توانش بود محبت کرد
کسی دلسوز و با مهر و وفا باشد نمیمیرد
بکن کاری در این عالم دلی را شاد گردانی
کسی مخلوق ز کار او رضا باشد نمیمیرد
تصرّف کردن ملکی به زور و زر توان امّا
کسی که بر دلی فرمان روا باشد نمیمیرد
خوشا آن کس که کار او مدام ذکر و دعا باشد
به همراه ، خیّر و دور از ریا باشد نمیمیرد
خدا گویددل بیچاره را شاد کن بیاد او
عزیزان هرکسی مشکل گشا باشد نمیمیرد
خوشا دستی که گیرد زیر دستان و ضعیفان را
هرآن مسلم به فکر بی نوا باشد نمیمیرد
اگرچه بذل و بخشش کار نیکویی بود در دهر
هرآن که بخشش اندر خفا باشد نمیمیرد
هزاران صاحبِ زر دیده ام مردن به بدنامی
بلی صاحب زری که با خدا باشد نمیمیرد
الهی لطف خود را کن تو شامل بر کسانی که
دلش در فکر همنوع پر نوا باشد نمیمیرد
مرید بر شهی باشد که در وقت رکوع بخشد
که انگشتر دهد فکر گدا باشد نمیمیرد
به دل عشق حسین باشد بسر چون شوروشین باشد
هرآنکس فکر شاه کربلا باشد نمیمیرد
(صفا ) مالی نداری تا که در راه خدا بخشی
چو شعرت ماندگار بر قلبها باشد نمیمیرد
شاعر قاسم جناتیان قادیکلایی
#پندیات
❤️❤️❤️💜💜💜🔷🔷🔷🔹
برادر جان جهان عبرت سرای ماست باور کن
خوشیِ این جهان گاهی بلای ماست باور کن
مبادا دل ببندی بر علائقهای این دنیا
که دل دادن به دنیا از خطای ماست باور کن
بد و خوب هر چه کردی کیفر و پاداش می یینی
مکن بد ، گر کنی !! دوزخ سزای ماست باور کن
گنه شاید توانی کرد ، دور از چشم خلق الله
ولی این را بدان بینا خدای ماست باور کن
اگر که مؤمنی از چیست بخیل و کینه توز هستی
بدان که عاقبت دنیا فنای ماست باور کن
برای قرص نانی خم مکن سر در بر دونان
که روزی ده در این عالم خدای ماست باور کن
نمی ارزد در این دنیا کسی را خونجگر سازی
که در محشر بلند آه و نوای ماست باور کن
نمی آید به همراه بشر اموال و سیم و زر
که تنها توشه ات خیر و عطای ماست باور کن
به زیر تلی از خاک لحد محسور خواهی شد
به گوش کس نیاید آن صدای ماست باور کن
مبادا بهر دنیایت فدا سازی قیامت را
اگر بد کرده ایی آن روز عزای ماست باور کن
خدا ناکرده گر اعمال ما بهر ریا باشد
جهنم در خور شأن و ریای ماست باور کن
هزاران خانه داری خانه آخر ترا قبر است
چنین تقدیر برادرجان برای ماست باور کن
(صفا) خواهی اگر خالق دهد عزّ و پر و بالت
بوالله که علی مشگل گشای ماست باور کن
____//❤️
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
#پندیات
❤️❤️❤️💜💜💜🔷🔷🔷🔹
برادر جان جهان عبرت سرای ماست باور کن
خوشیِ این جهان گاهی بلای ماست باور کن
مبادا دل ببندی بر علائقهای این دنیا
که دل دادن به دنیا از خطای ماست باور کن
بد و خوب هر چه کردی کیفر و پاداش می یینی
مکن بد ، گر کنی !! دوزخ سزای ماست باور کن
گنه شاید توانی کرد ، دور از چشم خلق الله
ولی این را بدان بینا خدای ماست باور کن
اگر که مؤمنی از چیست بخیل و کینه توز هستی
بدان که عاقبت دنیا فنای ماست باور کن
برای قرص نانی خم مکن سر در بر دونان
که روزی ده در این عالم خدای ماست باور کن
نمی ارزد در این دنیا کسی را خونجگر سازی
که در محشر بلند آه و نوای ماست باور کن
نمی آید به همراه بشر اموال و سیم و زر
که تنها توشه ات خیر و عطای ماست باور کن
به زیر تلی از خاک لحد محسور خواهی شد
به گوش کس نیاید آن صدای ماست باور کن
مبادا بهر دنیایت فدا سازی قیامت را
اگر بد کرده ایی آن روز عزای ماست باور کن
خدا ناکرده گر اعمال ما بهر ریا باشد
جهنم در خور شأن و ریای ماست باور کن
هزاران خانه داری خانه آخر ترا قبر است
چنین تقدیر برادرجان برای ماست باور کن
(صفا) خواهی اگر خالق دهد عزّ و پر و بالت
بوالله که علی مشگل گشای ماست باور کن
____//❤️
شاعر حاج قاسم جناتیان قادیکلایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دهم_ربیع_الاول سالروز پیوند آسمانی پیامبر اکرم حضرت محمد مصطفی (ص) و ام المومنین حضرت خدیجه کبری (س) مبارک...
#سالروز_ازدواج_حضرت_محمد
#استوری