eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
62 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
7.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌷این فیلم را نبینید...!! اما اگر دیدید...، حتماً لااقل تا زنده هستید هفته‌ای یکبار ببینید...!!🌺 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یا علی ابن موسی الرضا به رویِ سیم‌هایِ برق است و در نگاهش عجیب غم دارد خوب پیداست این کلاغِ سیاه چقدر حسرتِ حرم دارد خیره مانده به گنبد و میگفت کاش مادر زِ باغ می‌آمد چه قشنگ است این حرم ای کاش با هزاران کلاغ می‌آمد  گفته بودند موقعِ رفتن مَرو جایی که حسرتش با ماست تو سیاهی غریبه‌ای زشتی نه ! حرم لانه‌یِ کبوترهاست هرچه گفتند که نرو او گفت: رنگِ بالاتر از سیاهی نیست دستِ من نیست می‌بَرد شوقش میروم تا امام راهی نیست فکر می‌کرد اگر حرم بِرسد دورِ خود چند آشنا بیند هِی از آن دور خیره شد شاید لااقل یک کلاغ را بیند باخودش گفت اینهمه پرواز اینهمه عشق اتفاقی نیست پس چرا رو سفیدها جمعند پس چرا آنطرف کلاغی نیست  طاقتش نیست گرچه بردارد ازحرم چشمهای خیسش را ولی انگار قسمتش این است که وداعی کند انیسش را عزم کرده به باغ برگردد در پرش طاقت پریدن نیست خواست تاکه دل کنَد اما در دلش تاب دل بریدن نیست همه آری کبوترند آنجا رویِ گنبد طلایِ آقایش خواست از راهِ خویش برگردد آمد اما صدای آقایش خسته‌ای تشنه‌ای عزیز منی چشم بر راهِ دیدنت بودم چند روزی است بین راهی و به امید رسیدنت بودم هرکجا که نشستی از پرواز سر نهادی به روی دامانم بال و پَرهای خاکیِ خود را بتکان رویِ فرشِ ایوانم چشم بر راه مانده بودم تا بِرسی ...آب و دانه‌ات با من هرکجا از حرم که می‌خواهی بنشین آشیانه‌ات با من هرچه اینجا سیاه‌تر بهتر زودتر رو سپید برگردد نه ، محال است زائرم یکبار از حرم نااُمید برگردد جز درِ خانه‌ام کجا داری بهتر از گنبدم کجا بروی دوست دارم کبوترم باشی دوست داری به کربلا بروی؟ چند روز میهمان آقا بود او کبوتر شد و رها می‌رفت لطفِ این خانه شامل‌اش شده بود داشت او هم به کربلا می‌رفت....  * * * جُون آمد کنارِ اربابش رخصتش را گرفت اما نه التماسش نمود او فرمود زحمتت داده‌ایم حالا نه... گفت خارم ، وَ خار می‌دانم پیش گُل رنگ و روی بد دارد دست رد را مزن به سینه‌ی این رو سیاهی که بویِ بد دارد حرفهای غلام  آتش بود از جگر بود بر جگر میزد روی پای حسین چشمش بود داشت از شوق بال و پر میزد اندکی بعد  غرقِ خونش بود رویِ شن سر گذاشت چشمش بست هیچ کس را صدا نزد از شرم انتظاری نداشت چشمش بست ناگهان بویِ سیب را فهمید گفت وقتی شهادتینش را باورش نیست اینکه می‌بیند بر رُخِ خود رُخِ حسین‌اش را سر او روی دامن است اما زخم‌های دلش نمک خورده بوسه‌ای زد به چهره‌اش ارباب بوسه‌ای با لبی تَرَک خورده... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قسم به دیده‌ی یعقوب و بوی پیرهنی قسم به شوق اویس و به جذبه‌ای یمنی قسم به برقِ دو چشمی حسینی و حسنی "قسم به وعده‌ی شیرینِ مَن یَمُت یَرَنی که ایستاده بمیرم به احترام علی علی امام من است و منم غلام علی"   فقط علیست که باید خود انتخاب کند مرا بنا کند او یا مرا خراب کند "به ذره گر نظر لطف بوتراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند" علیست نعره‌ی طوفانی‌ام خدا را شُکر رسید امامِ خراسانی‌ام خدا را شُکر مرا کشاند قراری هزار شُکر آقا مرا رساند قطاری هزار شُکر آقا رسیده‌ام پِیِ کاری هزار شُکر آقا دوباره این حرم آری هزار شُکر آقا رسیده‌ام بتکانی مرا زِ غیرِ رضا رسیده که شوم عاقبت به خیرِ رضا در این شلوغیِ زائر یک آشنا کافیست در این هجومِ ملائک همین دعا کافیست برای این همه غم یک رضا رضا کافیست برای اذن دخولم سلامِ ما کافیست که السلامُ علی : یابنَ فاطمه آقا که یا امام رضا یابن فاطمه آقا میانِ آینه‌کاری و شمسه کاری‌ها میان این همه  خادم میان زاری‌ها کنارِ زمزمه‌ها  در جوارِ قاری‌ها رسیده‌ام پس از این ثانیه شماری‌ها میان اینهمه گیرم که آخری باشم چه می شود که برایِ تو"حِمیَری "باشم اگر نبود درِ این حرم پناه نبود برای شانه‌ی ما هیچ تکیه‌گاه نبود اگر نبود علی کعبه قبله‌گاه نبود اگر نبود رضا دل که روبراه نبود هزار شُکر که مشهد هوای ما را داشت اگر نبود رضا این گدا کجا را داشت رسیده‌ام برسانی مرا به میقاتت مرا بِبَر ملکوتت  بِبَر ملاقاتت بِبَر کنار خدا تا ظهورِ آیاتت مرا شراب کن از مستیِ مناجاتت "پَرَستشی که مدام است مِی پرستیِ ماست شبی که صبح ندارد سیاه مستی ماست"* شبی که اهلِ حرم شد دلم در آن شبِ سرد شبی که از روی ویلچر بلند شد آن مرد شبی که از سرطانش خلاص شد بی درد شبی که دخترکی لال تا زبان وا کرد به گریه گفت پدر نامِ مادرش بُردی؟ چرا شکایتِ آقا به خواهرش بردی؟** شبی که باز برای گدایی آمده بود دوباره پیش تو آن روستایی آمده بود شبی که بعد دو ماه از جدایی آمده بود که رفت مشهدی و کربلایی آمده بود رسید و گفت که سر زیر دِین آوردم سلامی از حرمین حسین آوردم اگر زِ گرمیِ ما دشتِ سیستان گرم است اگر خلیج و خزر یا که سیرجان گرم است که پشت خاکم از این خاکِ آستان گرم است هزار شُکر تو هستی که پشتمان گرم است چه غم که سید ما سیدی خراسانیست و این فلات پُر از قاسمِ سلیمانیست بگو به بانگِ مگس این عقابِ الوند است که این دیار پر از قله‌ی دماوند است رضاست آنکه بر این خاک سایه افکنده‌است بگو به آلِ سعود و یهود بازنده‌ است بگو به دشمنِ ایران مکن خیالِ دگر قرار ما همه تا بیست و چار سالِ دگر *صائب **اشاره به داستانی از شفای دخترکی حضرت فرموده بودند پدرت شکایت مرا به خواهرم نبرد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#دوبیتی_ولادت_حضرت‌علی‌ابن‌موسی‌الرضا_علیه‌السلام مشهد چه شکوه و کبریایی دارد این کعبه عجب بُرو بیایی دارد هر روز در ایوانِ طلا می‌گویم ایوانِ نجف عجب صفایی دارد #حسن_لطفی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آمدم ای یار و انیسَم... سلام گوهر تابان و نفیسم...سلام اِبنِ کریم اِبنِ کریمان... رضا شاه بِلا فصلِ خراسان...رضا صاحبِ بی چون و چرایم تویی عشقِ پر از مهر و صفایم تویی شَمسِ شُموسی و اَنیسَ النُفوس آمده اَم سویِ تو اِی...شاهِ طوس ای حرمت نور علیٰ کلِّ نور وارث زهرایی قلبِ صبور ساقیِ نور...ای گُهَرِ پُر حضور چشم بد از میکده ات دورِ دور ملجأ حاجاتِ بشر...دستِ توست زائر این میکده...سرمستِ توست نورِ دِلت بر دلِ شب ...سر پناه جلوه گرفت... از رخِ تو چشمِ ماه نامِ تو مجموعه یِ هر حرفِ خوب عشقِ تو ،درمانِ دل پر آشوب اخترِ موسیٰ ...گلِ سرسبزِ عشق می زَند از یادِ شما نبضِ عشق اِی که تو محبوبی و مشکل گشا شاهِ جهان،تو... منِ مسکین گدا سخت دلم تنگِ حریمَت شد تنگِ دل و دستِ کریمَت شده ای همه هستی، بنَما یک کرَم تذکره ای دِه که بیایم حرم کفترِ بامِ تو منِ بی قرار با دلِ خود پر زده اَم سویِ یار بال و پرم تا به هوا بُرده اَم سر زِ حریم تو درآوردِه اَم حال من همراهِ شما بهتر است با تو خوش و در حرمت خوش تر است می گذرد لطف تو آقا...زِ حدّ بر اَحدی تو نزدی... دستِ رد پای ضریحَت همه را می بری دَرهَم و برهَم همه را می خری سویِ تو با کوله یِ غم آمدم خسته... به آغوشِ حرم آمدم آمده یک عبدِ ، سراسر گناه باز پناهم بده اِی پادشاه نیست مرا جز حرمِ تو پناه گُم شده اَم می طلبم از تو راه ثانیه ای حالِ مرا کن نگاه اِذن بده تا که بیایم به راه کاسه یِ چشمان ترم پر از آه نیست در این غمکده جز اشتباه لیک... به امّیدِ کَرَم آمدم رانده زِ هر جا به حرَم آمدم تا به حرَم عُقده یِ دل وا کنم لطفِ تو را خوب... تماشا کنم روح دعاهایِ دلم یا رضــا تذکره ای دِه که روَم کربـلا اذنِ ورود حرمِ کاظمین تذکره اَم دِه تو به سویِ حسین چشمِ من و دولتِ احسان تو رو زده اَم با قســمِ جــانِ تو محضِ گلِ روی جوادت، قسم عفـــو نما جُـرم مرا با کــَرَم ای سبب روشنیِ شهرِ طوس شاه خراسانی و شمسِ الشموس از حرَمِ قدسی اَت ای مَهلقا نیست دِگر فاصله ای تا خدا می رسم از کویِ تا با نامِ عشق مثلِ کبوتر به سرِ بامِ عشق ذکرِ لبم.. یاعلی و یا علی است شهرِ دلم از اثرت منجلی است اذن بده... زائر رویَت شوم شاعرِ دل خسته یِ کویت شوَم در حرمِ عشق ... مرا جا بده هر چه که خوب است همانجا بده دردِ دلم با تو دوا می شود هر گِره با لطفِ تو وا می شود نام شما عزّتِ ایران زمین عشق شما شوکتِ این سرزمین روشنی عرشِ حرم دستِ تو شاخه گل فرشِ حرم مست تو عطرِ گلِ فرشِ حرم...گوئیا آمده از باغ بهشتِ خدا هر که در این خانه نشان می شود هر نفسش مُشک فشان می شود هر در از این صحن و سرا یک بهشت عشق شما... خوبترین سرنوشت بوی بهشت از حرمت می رسَد خوب شوَد در حرمت... حالِ بد می رسد از قلبِ حرم بویِ عشق عطر گلِ مادر دلجویِ عشق هر نفسی ، زائر باران تویی زائر آن مرقدِ پنهان تویی عشقِ تو آقا... شده سرمایه اَم همرهِ من آمده چون... سایه ام گرد و غبارَم به سرِ دامَنَت یک پر کاهم زِ سرِ خرمَنَت هر چه قلم می کند هِی اهتمام باز شد این مثنوی هم ناتمام.... اذن بده تا که سلامی دهم آخرِ شعر ...حُسنِ ختامی ده شاهِ بلافصلِ خراسان... سلام حضرتِ سلطانِ غریبان...سلام صاحب ایران...گلِ عشق... اَلسَلام رمزِ عبور از دلِ عشق.... اَلسَلامُ حرف دلم هست فقط،یک کلامـ عشقِ تویی و پدرت... وَ َالسلامــ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلم با این حریمِ اَمن... خو کرد مدام از شاه..... کسبِ آبرو کرد دلِ صد پاره اَم را در خراســـان امــامِ مهربانــــی ها رفو کرد چه احساسِ قشنگی بود وقتی مرا با گنـــبدِ خود رو برو کرد کنارِ ساحلِ امنِ حریــــــــمش دلم را مثلِ دریـــا زیر و رو کرد دلِ شاعر...شکست ودر کنـــــارش به اشکِ چشمهایِ خود وضو کرد به هر صحن و رواقی چون کبوتر پرید و آب و دانـــــه جستجو کرد و از این خاکِ باران خورده یِ عشق گُلِ باغ رضـــا ....را چیــد و بو کرد دلم در بارگاهِ مهــــــــــــــــربانی دمی هم کربــــــــــــلا را آرزو کرد "مزینان" در فضایی عـــــاشقانه نشست و با امامش گفتـــگو کرد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نامه‌ام را می‌گذارم باز بر دوش نسیم راه دشوار است «بسم الله الرحمن الرحیم» ای سکوتت بهتر از رسم قشنگ گل، سلام! ای سکوتت دل‌گشا، مثل اذان‌های سلیم حال تو «الحمدلله» است مانند بهشت حال ما «العفو» مثل خار و خس‌های جحیم خانۀ تو زادگاه ابرهای بی‌قرار خانۀ تو زادگاه آفتاب است از قدیم حرف‌های ما پر از پروانگی هستند، باز در طواف نور تو پرواز کم می‌آوریم چیست تکلیف کسی که در خودش زندانی است او که دور افتاده از فیض صراط المستقیم از رمیدن‌های آهو ترس و تک افتادگی بغض‌هایم را بخوان از چشم‌های یاکریم... http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
همچون نسیم صبح و سحرگاه می‌رود هرکس میان صحن حرم راه می‌رود از هرچه غصه دارد و غم، می‌شود رها هر سائلی به خدمت این شاه می‌رود وقتی فرشته‌های حرم بال می‌زنند از سینه‌های شعله‌زده آه می‌رود اینجا بهشت روی زمین فرشته‌هاست از کوی تو فرشته به اکراه می‌رود خورشید در طواف حرم، وه! چه دیدنی‌ست هر شب به پای‌بوسی آن ماه می‌رود باب‌الجواد راه ورودی به قلب توست حاجت رواست هرکه از این راه می‌رود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به ظاهر زائرم اما زیارت را نمی‌فهمم من بیچاره لطف آشکارت را نمی‌فهمم تو از من بیشتر مشتاق دیداری و من حتی به دل افتادن گاه و گدارت را نمی‌فهمم زیارت‌نامه می‌خوانم دلم از نور لبریز است «اگر چه گاه معنای عبارت را نمی‌فهمم» تو پرواز مرا در اوج می‌خواهی و می‌دانی من از بس در قفس بودم اسارت را نمی‌فهمم به جای غربت تو ازدحام صحن را دیدم غریبی آه درد بی‌شمارت را نمی‌فهمم به هر زائر سه جا سر می‌زنی، دلگرمی‌ام این است زیارت نه ولی قول و قرارت را که می‌فهمم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چهارشنبه این هفته روز احسان است زکاظمین به مشهد چه ریسه بندان است به دست خالی از این خانه سائلی نرود که سفره دار ضیافت جناب سلطان است #قاسم_نعمتی #چهارشنبه‌‌های_رضوى http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است حتی فرشته ای که به پابوس آمده اینجا میان رفتن و ماندن مردد است اینجا مدینه نیست ، نه مدینه نیست پس بوی عطر کیست که مثل محمد است ؟ حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای اینجا برای عشق شروعی مجدد است جایی که آسمان به زمین وصل می شود جایی که بین عالم و آدم زبانزد است هر جا دلی شکست به این جا بیاورید اینجا بهشت ، شهر خدا ، شهر مشهد است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام باز هم زائرتان نیستم از دور سلام با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام به سلیمان برسد از طرف مور سلام کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها باز از دوریت افتاده به کارم گره ها ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم زود ما را برسانید به مشهد به حرم مست از آنیم که از باده به خُم آمده ایم ما سفارش شده ایم، از ره قم آمده ایم یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست پیچش قافله ی ما که به سوی نور است رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟ صحن ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است طرف پنجره فولاد هیاهو شده است باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد دست و پای فلجی باز شفا می گیرد با شفا از تو، چه زیبا شده بیمار شدن به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن کار من هست فقط گرمی بازار شدن گر چه در باور من نیست خریدار شدن... یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟ من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی لحظه ی مرگ بیایی و کنارم باشی قول دادی به همه پس به خدا می آیی هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7