eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.2هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
982 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
روزِ مرا سیاه کرد، روز و شبِ پُر آهِ تو وای از این تبسمت، آه از این نگاهِ تو خنده‌ی تلخ می‌کند، آنکه شکست پشت من راهِ نفَس گرفته‌است، آنکه گرفت راهِ تو باورِ کس نمی‌شود، خاصه دلیرانِ عرب خانه‌ی مرتضی شده، گوشه‌ی قتلگاهِ تو "آه" شده جوابِ من، "آه" شده جوابِ تو خُرد شده غرورِ من، خُرد شده سپاهِ تو قسمت بچه‌ها نشد، بازی مادرانه‌ات قسمت گهواره نشد، بچه‌ی بی گناهِ تو ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این چند وقتِ زهرا، مشغول دوختن بود دلواپسِ علی و، در فکرِ پیرهن بود روزیِ خویش را صبح، از دست من گرفته‌ست شهری که هیزمِ آن، پشتِ حیاطِ من بود شهری که آتش آورد، جای عیادت و دید زهرا به‌جای آن در، مشغول سوختن بود آنکه دلیلِ ایجادِ عالم است مَردم! بر دستْ ریسمان و، بر گردنش رَسَن* بود «ماندم» علی نیاُفتد، بِین مدینه‌ای که... مردی نداشت غیر از، یک زن که شیرزن بود گفتم گواه دارم، گفتم که ارث دارم گفتم علی‌ست شاهد، اما جواب "لَن" بود می‌گفت بِین مسجد، با من: دروغگویی! آنکه میانِ کوچه، بدجور بد دهن بود قنفذ که خسته می‌شد، جایش مغیره می‌زد این پشتِ هم زدن‌ها، پیشِ ابالحسن  بود در گوشِ گاهواره، دیشب به گریه گفتم: ای کاش قدِ محسن، در خانه‌ام کفن بود... ✍ *ریسمان، طناب (فرهنگ معین) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
@shere_aeini داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد "من زمین خورده ترین مردِ جهانم " ای داد من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم زود می‌اُفتد از این غم ضربانم ای داد نوزده سالگی‌ات قسمت ما حیف نشد چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم می‌شود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد همه‌ی شهر به اُفتادنمان خندیدند همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست و نمی‌شد به تو خود را برسانم ای داد همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد درِ خیبر ، صفِ دشمن همه هیچ.. این غم را نتوانم نتوانم  نتوانم ای داد 🔸شاعر: ======================= 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این بار چندم است کفن باز می‌کنم دارم به این بهانه تو را ناز می‌کنم* پلکی تبسمی نفسی یا شکایتی باشد بخواب فاطمه هر طور راحتی باشد بُرو ولی جگرم را نگاه کن پُشتم شکسته‌ای کمرم را نگاه کن برخیز باز چاره‌ی درد مرا بده برخیز و دستمالِ نبرد مرا بده مثل قدیم پشت سرم آب را بریز جای علی تو برجگرم آب را بریز این بار چندم است کفن باز می‌کنم دارم به این بهانه تو را ناز می‌کنم داریم مثل سوز خزان گریه می‌کنیم با آستین بین دهان گریه می‌کنیم دارم به دوش خویش دو تابوت می‌کشم دستی به زخم گوشه‌ی اَبروت می‌کشم این مرد کوه بود که درهم شکسته شد دیدم که هفت جای تو باهم شکسته شد تو غرق زخم رفتی و حیدر تمام کرد امروز بی تو فاتح خیبر تمام کرد دارند بچه‌ها همه از دست می‌روند خواهر تمام کرد برادر تمام کرد پیش حسن حسین به زانو نشسته است وقتی به گریه گفت که مادر تمام کرد دیدم که قاتلت اثر ضربِ خویش را با چوب‌های شعله‌ورِ در تمام کرد وای از قلاف ، زخمش از اول عجیب بود وای از مغیره کارِ خود آخر تمام کرد روز دوشنبه بود به آتش  شروع کرد روز دهم به ضربه‌ی خنجر تمام کرد این بار چندم است کفن باز می کنم دارم به این بهانه تورا ناز می کنم.... 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
@shere_aeini داد از این درد که اُفتاده به جانم ای داد "من زمین خورده ترین مردِ جهانم " ای داد من جوانم تو جوان پیر شدی پیر شدم زود می‌اُفتد از این غم ضربانم ای داد نوزده سالگی‌ات قسمت ما حیف نشد چشم خوردیم من و تازه جوانم ای داد من که لب دوختم اما جگرم را چه کنم می‌شود تا دو سه خط روضه بخوانم : ای داد همه‌ی شهر به اُفتادنمان خندیدند همه دیدند که پاشید تَوانم ای داد هفت جای بدنت تا در مسجد بشکست و نمی‌شد به تو خود را برسانم ای داد همه گفتند علی بود و زنش را کُشتند من جگر سوخته از زخمِ زبانم ای داد درِ خیبر ، صفِ دشمن همه هیچ.. این غم را نتوانم نتوانم  نتوانم ای داد 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
@shere_aeini یا که دنیا بود ناپیدا اگر زهرا نداشت یا جهنم بود این دنیا اگر زهرا نداشت جای دیگر را برای زندگی می‌خواستیم آسمانِ ما زمینِ ما اگر زهرا نداشت خُرد می‌گشتیم زیر آسیای دشمنان زیر دستاس‌اش دو دنیا را اگر زهرا نداشت در وصیتهای مفقودالاثرها خوانده‌ام تلخ می‌شد سرنوشتِ ما اگر زهرا نداشت گفت لَوْلا فاطمه .... یعنی که در کارِ خدا آفرینش بود بی معنا  اگر زهرا نداشت فاطمه گفت و کنار او ضمیری چند گفت : وای از اهل کِسا آنجا اگر زهرا نداشت* پنچ نوبت فاطمه رو برخودش می‌ایستاد بود بی جلوه خدا  زهرا اگر زهرا نداشت از علی  خواهش نکرد و از علی چیزی نخواست عشق بود و عشق و بس اما ، اگر ، زهرا نداشت فاطمه یک نیمه بود و با علی تکمیل شد مرتضی یک نیمه بود اینجا  اگر زهرا نداشت هیچ فتحی را نمی‌دید آذرخشِ ذوالفقار در رجزهایش علی تنها اگر زهرا نداشت در میان رزم‌ها پشتش به زهرا گرم بود داشت بر پشتش زره مولا اگر زهرا نداشت کار دنیا را ببین  کارش بدستِ فاطمه است وای بر دنیا و مافیها اگر زهرا نداشت کار دنیا را ببین زانو بغل کرده علی بی پیمبر می‌شکست آقا  اگر زهرا نداشت دستِ مولا بسته و بر گردنش شمشیر بود یک علی و آنهمه  حاشا اگر زهرا نداشت حرص‌ها خالی شد و پهلوی مادر را شکست بچه‌ها می‌سوختند آنجا اگر زهرا نداشت دختران را زیر بالِ خویش زینب جمع کرد وامصیب شامِ عاشورا اگر زینب نداشت... *هُمْ فَاطِمَةُ وَ اَبُوهَا.... 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خونه‌ی من که خونه‌ی مُراده خدا بهم اینجا علی رو داده چار تا غلام آوردم اینجا واسه دو تا خانوم و دو تا آقا زاده برا دو خورشیدش یه ماه آوردم برای خیمه تکیه‌گاه آوردم روزی که عباسم و دید علی گفت... برای دختراش سپاه آوردم اما زدند آینه رو شکستند دلای سنگی سرش و شکستند دلیل داره اگه زمین می‌خورم آخه عصای پیریم و شکستند میگن که خیمه‌ها کفن ها شدند با سیلی غرقِ خون دهن‌ها شدند یه چند تا دخترام رسیدن ولی دیدم شبیهِ پیر زن‌ها شدند اَمون از این موهای خاکستری از این همه گُلای نیلوفری عباسم و حسینم و گرفتند نه مادرم نه حتی نامادری دست رو دلم نذار دلم کبابه شبیه روی سوخته ی ربابه تا وقت مردنش همش می‌پرسید... چرا نذاشتن پسرم بخوابه ربابه و روضه‌ی ما سه شعبه میگه زدید ولی چرا سه شعبه؟ فرقی داره شیر خواره با علمدار فرقی نداره نیزه با سه شعبه؟ دست رو دلم نذار دلم شکسته رو مشکِ پاره لَخته‌خون نشسته خونَش خراب شه خونم و خراب کرد هرکی به نیزه‌ها سرت رو بسته غلام آقات شدی ابالفضل سایه سادات شدی ابالفضل هرکسی سهمی از تو رو کَند و برد بد جوری خیرات شدی ابالفضل تیر و چطور با زانوهات کشیدی فاطمه رو به قتلگات کشیدی چطور با دستی که نداشتی مادر چادرشو و روی چشات کشیدی عاقبت انتظار تو سر اومد سرت زمین نخورده مادر اومد نذاشت که روی نیلی رو ببینی تیری که از پشت سر تو اومد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به تیغی حیف گیسویت گُسستند دو بازویت دو بازویت گسستند از آنجایی که من بوسیده بودم بمیرم هر دو اَبرویت گسستند انیس گریه‌هایم را گرفتند توانِ دست و پایم را گرفتند کمانی تر شدم از زینب افسوس سرِ پیری عصایم را گرفتند بهارم را چِسان پاییز و کردند دلم را از غمت لبریز و کردند سرت ای کاش رویِ نیزه می‌ماند تو را از مرکبی آویز و کردند غمت راهِ نفس بر سینه بسته تَرَک بر چهره‌ی آئینه بسته زِ بسکه خاک و بر سر ریختم من ببین عباس دستم پینه بسته از آن سرو علی بنیاد و صد حیف از آن قامت از آن شمشاد و صد حیف دو دستی که عصای پیریم بود خداوندا زِ تَن اُفتاد و صد حیف 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
روزگارم در غمِ آن قد و بالا سوخته باغِ من گُل داشت روزی حیف حالا سوخته وایِ من از پنج فرزندم یکی باقی نماند وای بر دل زندگی‌ام جمله یکجا سوخته کاروانی که دلم را بُرد روزی با خودش آمده از گرد و خاکِ راه اما سوخته هرچه گشتم بِینِ‌شان شاید که بشناسم کسی هرکه دیدم پیر بود و شمع آسا سوخته بال و پرهاشان شکسته یا کبود و بی رمق شانه‌ها از تازیانه خُرد حتی سوخته چشم‌ها از فرطِ سیلی سرخ و نابینا شده چهره‌ها لبریزِ تاول زیرِ گرما سوخته گیسوان زردند ، گویا بین آتش مانده‌‌اند تارِ موهاشان گره خورده است گویا سوخته تا که پرسیدم امیرِ کاروان حالا که هست بِین‌ِشان دیدم زنی اما سرا پا سوخته گفتمش کو گیسوانِ زینبی‌ات گفت : آه شعله‌ای بر معجرم اُفتاد آنجا سوخته گفتمش سالارِ زینب را نمی بینم چرا؟ گفت دیدم چهره‌اش بر ریگِ صحرا سوخته شعله بود کرببلا و دود بود و خیمه‌ها بِینِ آتش دختری دیدم که تنها سوخته 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جلوه می‌بارد از جمالِ علی جذبه می‌جوشد از جلالِ علی همه خیراتِ آسمان و زمین نوشِ جانِ علی و آلِ علی هرچه دارد خدا به خاطر اوست هرچه دارد خدا حلالِ علی مرتضی را چه کار با عالم هست عالم فقط وَبالِ علی ای نفسهات در خِصالِ صدوق ای بزرگیت از خِصالِ علی همه‌ی حرف توست قالَ نبی همه‌ی حالِ توست حالِ علی آمدی تا که با تو ما برسیم ما همه میوه‌هایِ کالِ علی لطف زهرا تو را به ما دادند از کَرَمخانه‌ی عیالِ علی شب شب عشق آفرین ، علی است شب لبخندِ پنجمین علی است ای نمازِ مطهرِ زهرا سجده‌های معطرِ زهرا خیره‌ای خیره بر مقاماتش مثلِ قابی برابرِ زهرا می‌وزد در هوای گیسویت عطرِ گلهایِ قمصرِ زهرا آسمانی و مژده‌ات را داد به زمین‌ها پیمبرِ زهرا بیخودی نیست فاطمی هستی پُری از نورِ کوثرِ زهرا می‌زند موج در احادیثت جلوه‌های مُکررِ زهرا با شما جبرئیل نامِ مرا می‌رساند به محضرِ زهرا فاطمه عاشق همین علی است شبِ لبخندِ پنجمین علی است ای طلوعِ علی‌الدوامِ حسن آفتابِ بلندِ بامِ حسن جابر آورده‌ات سلامِ رسول مادرت گفته‌ات سلامِ حسن می‌رسند از تبارِ مادری‌ات هفت معصوم بر امام حسن حسنی زاده‌ای از آلِ حسین ای حسینی ترین کلامِ حسن دست تو دست مجتبای کریم به تو زیبنده است نامِ حسن به عمویت ارادتت پیداست در بقیعی به احترامِ حسن چارتا مجتبی کنارِ همید ای تمامِ شما تمامِ حسن هم حسن هم حسین این علی است شبِ لبخندِ پنجمین علی است ای محمد ترین دعایِ حسین دومین احمدِ حرایِ حسین آمدی تا به انتها برسد امتدادی از ابتدایِ حسین از پدر ارث بُرده‌ای ، داری به سرِ شانه‌ات رَدایِ حسین آنکه روزی "حسینُ مِنی "گفت گفت مثلَش تویی برایِ حسین ای علی اکبرِ امام شده اکبرِ بعدِ کربلایِ حسین تو حسینیه‌ی خدا هستی با تو ماندیم در هجایِ حسین عشق دنبالِ آخرین علی است شبِ لبخندِ پنجمین علی است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
غریب آقام دارد امید که دردش به مُداوا نکشد با چنین درد غمش کاش به فردا نکشد زهر خورد و جگرش سوخت لبش را سوزاند چه کند از دل اگر ناله ی زهرا نکشد بارِ اول که در این خانه نبوده اما کاش می شد به کنارِ پسرش پا نکشد سینه وقتی که بسوزد نَفَست می گیرد نیست امید که کارش به تَقَلا نکشد پسرش چاک گریبان زده بر بالینش چه کند دست اگر بر سرِ بابا نکشد ظرفِ آبی به لبش دید فقط گفت حسین نَفَسی نیست اگر وای حسینا نکشد کربلا آب رسید و به زمین اما ریخت خواست نامرد که یک آه هم آقا نکشد دست خواهر به سرش، داشت دعایی شاید لحظه ی آخرِ او کار به دعوا نکشد ضربه ها اینهمه بر صورت آقا نزنید هیچ کس نیست که یک تیغ در اینجا نکشد شعله اُفتاده به دامانِ یتیمی اما می دَود تا که کسی گیسوی او را نشکد بیشتر می شود آتش اگر اینقدر دَوَد عمه ای کاش که این شعله به بالا نکشد می بَرد هرچه دلش خواست حرامی باشد کاش فریاد سرِ دختر نوپا نکشد خوب شد بود عمو بر سر نیزه تا که حالِ این خواهرِ تنها به تماشا نکشد ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحيم ماند تا جمع کند اهل حرم را تنها تا که بردارد از این خاک عَلَم را تنها ماند تا چادرِ خود را بتکاند زینب کوفه را بر سرِجایش بنشاند زینب خطبه ای خواند که از شام بجز نام نماند نامِ او ماند به تاریخ ولی شام نماند خطِ خون زنده شد و خِطّه ی دشنام نماند گفت در شام که اسلامِ علی می ماند به رویِ مأذنه ها نامِ علی می ماند همه رفتند ولی سنگرِ او دست نخورد به پَرِ بیرق آبِ آور او دست نخورد به سویِ سایه ای از معجرِ او دست نخورد آه یک روزه عطش دور و برش را سوزاند خواست آهی بکشد غم جگرش را سوزاند خواهری بود که بی پنج برادر بود و با حرم در وسط آن همه لشگر بود و یک نفر بود و هر آن کس که نمی زد می زد بشکند دست حرامی چقدر بد می زد تپشِ ما نَفَسِ ما قلمِ ما زینب قدم ما دو دمِ ما علَم ما زینب شرف ما نجف ما حرم ما زینب بنویسید که ما ملت زینب هستیم ✍ 🔖 🏷 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مبارک با هر دم و بازدم "علی" می‌گوییم بی حسرت و بیش و کم، "علی" می‌گوییم یک عُمْر "علی" گفته و إن‌شاءالله در هم "علی" می‌گوییم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ما را ببر نجف، به دَمِ ما دوا بریز امشب بیا به کاسه‌ی ما کربلا بریز شاعر: . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مست است هر که نعره او شور یاعلی‌ست مرد است هر که قبله او مرتضی علی‌ست حجّش قبول هر که به ایوان طلا رسید بختش بلند هر که گره خورده با علی‌ست معراج رفته بود ببیند خدا کجاست معراج دید و گفت ببین تا کجا علی‌ست گفت از علی مع الحق و از حق مع علی من مانده‌ام علی‌ست خدا یا خدا علی‌ست ظهر غدیر نقش عقیق رسول شد مولا علی‌ست تا که خدا هست تا علی‌ست ما شاهرگ به پای علی می‌زنیم شکر شرح تمام غیرت ما خون ما علی‌ست . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گیرم خدا دوباره دو دنیا بیاورد اما محال باشد علی را بیاورد او اول است از همه باید پیمبرش این دست را بگیرد و بالا بیاورد عزم جهاد می‌کند و وقت رفتنش یک کاسه آب حضرت زهرا بیاورد یک دم بس است از دو دم ذوالفقار او تا حال صد سپاه کمی جا بیاورد افتاده از نفس ملک‌الموت می‌رسد تا ذوالفقار محضر مولا بیاورد وقت نبرد اوست و جبریل آمده تا دستمال زرد علی را بیاورد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هم آسمان قصیده‌ای از بی‌کرانی‌اش هم بی کرانه‌ها غزلِ آسمانی‌اش ای کال‌ها! کمال، سرِ کوچه‌باغ اوست باید رسید تا به خدا با نشانی‌اش او در مدینه جای پدر را چه پُر نمود در غیبت پدر، پسر و میزبانی‌اش... باغِ معارف است حدیث‌اش، پیمبران حَظ می‌برند موقعِ شیرین‌زبانی‌اش بابُ الجواد، حاجت ما را چه زود داد مشهد پُر است از نفسِ مهربانی‌اش شش‌گوشه شد ضریح‌اش اگر، بی دلیل نیست از شش جهت گداست در این میهمانی‌اش یارب مگیر فیضِ شبِ کاظمین را هرکس خوش است پیشِ عزیزان جانی‌اش حالا کبوتران همه از مشهد آمدند تا آسمان بام، پی سایبانی‌اش آقایِ طوس از جگرش آه می‌کشد در کنجِ حجره تا پسرش آه می‌کشد اُفتاده است رویِ زمین و برابرش لبخند می‌زند به تقلاش همسرش اُفتاده است رویِ زمین، دید مثلِ او اُفتاده است در وسطِ کوچه مادرش قسمت نبود آب بنوشد به‌جای آن خاکی شده است حیف لبانِ مطهرش این پشت بام گودی گودال نیست شُکر با پا نیامده‌ست کسی رویِ پیکرش سخت است فکر این غم و سخت است باورش مردی که قاتلش بشود زهرِ همسرش ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بد جور دل‌شکسته‌ای و گریه می‌کنی از اشک چهره شسته‌ای و گریه می‌کنی بگذار تا عبای تو را ما تکان دهیم بر خاک‌ها نشسته‌ای و گریه می‌کنی امشب به صبح امر به فرما طلوع مکن امشب عجیب خسته‌ای و گریه می‌کنی خون جگر برای شما قوت شب شده با ناله عهد بسته‌ای و گریه می‌کنی زنجیرها که پشت تو را زخم کرده‌اند هر روز بین دسته‌ای و گریه می‌کنی هیات تمام شد همه رفتند و تو هنوز یک گوشه‌ای نشسته‌ای و گریه می‌کنی آبی بزن به صورت مادر ز دست رفت چون مادرت شکسته‌ای و گریه می‌کنی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
چشم تو در کار حسین است و بس کار تو تکرار حسین است و بس بیرق سنگین تو وقت قیام دست علمدار حسین است و بس قلب تو انگار گرفتار اوست هر که گرفتار حسین است و بس پرده‌گشا دیدن روى شما لحظه دیدار حسین است و بس . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گیرم خدا دوباره دو دنیا بیاورد اما محال باشد علی را بیاورد او اول است از همه باید پیمبرش این دست را بگیرد و بالا بیاورد عزم جهاد می‌کند و وقت رفتنش یک کاسه آب حضرت زهرا بیاورد یک دم بس است از دو دم ذوالفقار او تا حال صد سپاه کمی جا بیاورد افتاده از نفس ملک‌الموت می‌رسد تا ذوالفقار محضر مولا بیاورد وقت نبرد اوست و جبریل آمده تا دستمال زرد علی را بیاورد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گیرم خدا دوباره دو دنیا بیاورد اما محال باشد علی را بیاورد او اول است از همه باید پیمبرش این دست را بگیرد و بالا بیاورد عزم جهاد می‌کند و وقت رفتنش یک کاسه آب حضرت زهرا بیاورد یک دم بس است از دو دم ذوالفقار او تا حال صد سپاه کمی جا بیاورد افتاده از نفس ملک‌الموت می‌رسد تا ذوالفقار محضر مولا بیاورد وقت نبرد اوست و جبریل آمده تا دستمال زرد علی را بیاورد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
من الازل علی است و الی الابد زهراست به هر دل است حسین و به هر حرم حسن است به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است که در نجف حسن و در مدینه هم حسن است طریقِ کرببلا هم که سفره داریِ اوست میان راه ببین که قدم قدم حسن است فقیرها همه در اربعین کریم شوند چه جای حیرت ما تا ابالکرم حسن است به روی تیرک این جاده‌ها به موکب‌ها نگاه کن که  ببینی به هر علَم حسن است پیاده‌ها به حرم می‌رسند و می‌فهمند کسی که رفتنشان را زده رقم حسن است چو میزبانِ همه قاسم است و عبدالله حسین نه به گمانم در این حرم حسن است شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو یک اربعین دویده‌ام و زخم دیده‌ام دنبالِ ناله‌های یتیمانِ زارِ تو یک اربعین بجای همه سنگ خورده‌ام یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو یک اربعین به گریه‌ی من خنده کرده‌اند لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده چشمان خسته‌ی منِ چشم انتظارِ تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو یادم نمیرود به لبت آب آب بود یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟ گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو من نذر کرده‌ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اگرچه گریه نمودم دو ماه با غم‌تان مرا ببخش نمردم پس از محرم‌تان لباس مشکی من یادگاری زهراست چگونه دل کنم از آن؟ چگونه از غم‌تان؟ بگیر امانتی‌ات را، خودت نگه دارش که چند وقت دگر می‌شویم محرم‌تان برای سال دگر نه برای فاطمیه برای روضه‌ی مادر برای ماتم‌تان هزار شکر که از لطف پنجره فولاد میان حلقه‌ی ماتم شدیم هم‌دمتان بیا دوباره بخوان روضه‌های یابن شبیب که من دوباره بسوزم دوباره با دم‌تان چه شام‌ها که زدی سر به گریه‌ام اما مرا ببخش نمردم به پای مقدم‌تان ... ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مثل عشاقی که هر‌ ساعت دم از "او" می‌زنند در حرم آیینه ها بانگ هوالهو می‌زنند روی یوسف ها کجا و روی سلطان رئوف از قضا این بار با هم دلبران مو می‌زنند بعد یک ساعت نشستن با تو دانای عرب رومیان لبخند بر علم ارسطو می‌زنند در صف میزان، کبوترهای مشهد می‌رسند سنگ عفوت را به شاهین ترازو می‌زنند فرشبافان در پی کسب ضمانت نامه ات نقشه‌ی قالیچه ها را طرح آهو می‌زنند وه چه تصویری‌ست هر شب آبشاران بهشت روبروی حوض گوهرشاد زانو می‌زنند هر سحر کوه گناهان را که می‌ریزد زمین خادمانت از حیاط صحن جارو می‌زنند خسته از درهای بسته دستهای نا امید عاقبت بر پنجره فولاد تو رو می‌زنند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7