#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
کریمان را به جز جود و کرم کاری نباشد
به لطفِ سفره ی سبزت طلبکاری نباشد
به هر کس قدرِ وسعت نه،به میزانِ عطایت
فراوان میدهی مِترش، به مقداری نباشد
جهان را با تمام آنچه بر رویش روان است
به جز دستانِ تو دیگر نگه داری نباشد
جُزامی های افتاده به روی خاک دیدند
کسی غیر از حسن آماده ی یاری نباشد
به دست همسرت مسموم گشتی و برایت
درون خانه هم حتی هواداری نباشد
پشیمان می شود در آخرت حتما دو چشمی
که اشکش در مصیبت های تو جاری نباشد
تمام آرزوی کودکیِ تو همین بود
خدایا ضربه اش بر مادرم کاری نباشد
به روی صورتش در کوچه ی باریک و بن بست
اگر محکم زده تاثیر آن تاری نباشد...
#علی_علی_بیگی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
#غزل
ای از بَهار، باغ نگاهت بَهارتر
از فرش، عرش در قدمت خاکسارتر
شبنم ز پاکی تو، به گلبرگها نوشت
گل پیش روی توست ز هر خار، خوارتر
باران کرَم نمود و ترنّمکنان سرود
کز هر چه ابر، دست تو گوهر نثارتر...
شهر مدینه با فقرا جمله واقفاند
آن شهر کس نداشت ز تو سفرهدارتر
ایّوب دید صبر تو، بیصبر گشت و گفت
چشم فلک ندیده ز تو بردبارتر
نامت حَسن، و لیک به هر حُسن، اَحسَنی
ناورده دست صُنع، ز تو شاهکارتر
بودی لبالب از غم و درد نهان، و لیک
آیینهای نبود ز تو بیغبارتر
باشد یکی، قیام حسین و قعود تو
گشتی پیاده تا که شود او سوارتر...
#علی_انسانی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
جان میدهم پای نگاری که گرفتم
دارد نفس حسّ بهاری که گرفتم
خوشحالم از اینکه قلم وقف حسن(ع)شد
خوشحال تر از پشتکاری که گرفتم
چشمم چه زیبا تر شده از شوق رویش
ممنونم از این آبشاری که گرفتم
صد دانه یاقوتم از او صدهاهزارو …
… خوش رنگتر ; دستم اناری که گرفتم
مشغول شغل نوکری هستم هماکنون
یک پادشاهم مثل کاری که گرفتم
آقا کریم و من کرامتخانه هستم
نذر خودش دارو نداری که گرفتم
نذر نفس های شمابود امشب انگار
نان ، ازخیابان کناری که گرفتم
من بر گدایی خودم امیدوارم
بر دست پر مهر حسن (ع) امید دارم
آموزگارم را بگو امــلا بسازد
در شعر باید از غزل انشا بسازد
جمع حسن(ع)باهرگدا وقتی بیاید
دیگر نیازی نیست که منها بسازد
میخانه آماده بگو حافظ برایش
باید ادرکع سن ونا ولها بسازد
جاداشت مثل نیمهی شعبان دوباره
حتی خدا هم یک شب احیا بسازد
حتما خدا میخواسته از ” لاالهش “
باجملهی تکمیلهی ” الا ” بسازد
” مرد کریم ” این را صفت دادن بر او
کو آن کسی کز این لقب معنا بسازد
وقتی که چوب خشک در دست علی(ع)بود
گهواره راهم حضرت زهرا(س)بسازد
در گفتن این سازه ها من بی زبانم
اما پیامم را به گوشش میرسانم
غوغا به پا کرده ، چهها کرده سکوتش
خون گلو میخورد از دردِ سکوتش
وقتی همه تزویر ها تأثیر دارد
دین را به روی دست آورده سکوتش
فصل زمستانِ امامت را امام است
گرماست وصلِ هالهی سرد سکوتش
متن ” معالیالسبط ” میخواند برایت
اسلام را جان داد عملکردِ سکوتش
شمشیر برّانش ندارد باکِ دشمن
لرزه به جان ظلم افکنده سکوتش
زیرلبش دست دعا بالا گرفتهاست
سجّاده هم با سجده پیگردِ سکوتش
دارد زمان را لحظه لحظه میشمارد
در انتظارش مانده شب ، گَردِ سکوتش
آوارهی خود کرده تدبیرش جهان را
بیچاره تر افلاک را ، کون و مکان را
حُسنش همین بوده که او تودار باشد
گاهی به وقتش هم یل و سردار باشد
بامصلحت قفل سکوتش بسته مانده
ازهیبت و مردانگی سرشار باشد
در آخرین ابیاتِ بی پایان تر از قبل
چشم غزل شاید کمی خونبار باشد
از بی وفایی ها کدامش را بگویم؟
در خانهاش اهل جفا بسیار باشد
قصدی ندارم روضه خوان باشم برایت
صحبت از آن کوچه پر از آزار باشد
آقای مارا کوچه ها از پا در آورد
وقتی که مادر دست بر دیوار باشد …
یا چند لحظه بعد میبیند که مادر
پیراهنش از خونِ سر گلدار باشد
از تو نوشتم این همه با دست خالی
باشد برای بعد اگر سر زد مجالی
#ابراهیم_روشن_روش
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ولادت_حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
یک سرو، ولی سرو هزاران چمن است این
یک ماه، ولی ماه هزار انجمن است این
یک نور، ولی نور همه پنجتن است این
یک روح، ولی روح علی در بدن است این
زیبارخ و شورافکن و شیریندهن است این
ای ماه خدا چشم تو روشن حسن است این
-این خلق عظیم است عظیم است عظیم است
-فرزند کریم است کریم است کریم است
گلبوسۀ احمد، گل بستان جمالش
قرآن، ورقی از صُحُفِ خُلق و خصالش
پیغمبر و زهرا و علی، محو جمالش
شیری که به او فاطمه داده است، حلالش
بالاتر از اوهام همه، اوج کمالش
جاری ز کف او کرمِ احمد و آلش
-این محشر کبراست بیایید ببینید
-این یوسف زهراست بیایید ببینید
خورشید، دمیده به شب تار مدینه
گردیده چراغ دل بیدار مدینه
روییده گل وحی ز دیوار مدینه
خیل ملک آیند به دیدار مدینه
ارواح رسولان شده زوار مدینه
گردیده فلک غرق در انوار مدینه
-تابد به سرِ دست محمّد، قمر امشب
-تبریک بگویید!علی شد پدر امشب
ای صبح الهی!اثرت باد مبارک
ای بحر نبوت!گهرت باد مبارک
ای باغ ولایت!ثمرت باد مبارک
ای ماه خدایی!اثرت باد مبارک
ای شمسۀ عصمت!قمرت باد مبارک
میلاد گرامی پسرت باد مبارک
-ای حُسن فروشان!حسن آمد حسن آمد
-با آمدنش جان محمّد به تن آمد
این است که در پاسخ دشنام، دعا کرد
این است که از دشمن بیشرم، حیا کرد
این است که پیوسته جفا دید و وفا کرد
این است که از خلق، ستم دید و دعا کرد
در صبر، همان کار علی- شیرخدا- کرد
در صلح، همان معجزۀ کربوبلا کرد
-گر جنگ کند، صلح، حرام است حرام است
-ور صلح کند، حکم قیام است قیام است
از صلح حسن، دین خدا یافت سلامت
این صلح، قیامیست به معنای قیامت
با آنکه همانند علی داشت شهامت
هر ظلم که دید آن خلف پاک امامت
تا حفظ شود دین خدا کرد کرامت
چون کوه برافراشت به هر حادثه قامت
-با آنکه غریب وطن و غرق مِحن بود
-پیروزترین رهبر تاریخ، حسن بود
او مَحکمۀ مُحکمۀ صبر و رضا داشت
با صبر و رضا پرچم توحید بپا داشت
در صلح و قیامش به زبان حکم خدا داشت
پیوسته ولایت به همه ارض و سما داشت
ده سال، امامت به امام شهدا داشت
در حنجرۀ سوخته این طرفه ندا داشت:
-من کیستم؟ احیاگر قانون خدایم
-بنیادگر واقعۀ کربوبلایم
من وارث شمشیر علی، رهبر صبرم
من ذات خدا را به خدا مظهر صبرم
من روح شکیبایی در پیکر صبرم
من وارث صبر پدر و مادر صبرم
من صاحب فتح و ظفرِ لشکر صبرم
من حیدر شمشیر و پیامآور صبرم
-این صبر، همان صبر خدای ازلی بود
-تفسیر کلام الله و شمشیر علی بود
با آنکه بوَد بازوی من بازوی حیدر
با آنکه مرا دست خداییست به پیکر
این صبر بوَد سختتر از غزوۀ خیبر
این صبر بوَد یک اُحد و خندق دیگر
این صبر بوَد نهضتِ ثاراللهِ اکبر
سوگند به اسلام و به قرآن و پیمبر
-ما بیم ز بیداد معاویّه نداریم
-حاشا که ستمگر را راحت بگذاریم
ما نخل ولاییم و شهادت ثمر ماست
بر جان عدو هر نفس ما شرر ماست
چون تیر برآید جگر ما سپر ماست
در بحر بلا موج خطر همسفر ماست
پیکار جمل نیز گواهِ دگر ماست
هرگز نهراسیم، که حیدر پدر ماست
-بازوی علی حیدر خیبر شکنم من
-«میثم،»حسنم من حسنم من حسنم من
#میثم_سازگار
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 #یا_امام_حسن_مجتبی (ع) ... 🍃
هر کجا که صحبت از اهل کرامت میشود
ناخودآگاه از «کریم الله» صحبت میشود
در ازل گفتند ، میخواهی که مداحش شوی ؟!
چشمهایم برق زد ؛ گفتم اطاعت میشود
با ثناگویش چه خواهد کرد ؟! وقتی از کرم
ناسزاگوی درش هم غرق نعمت میشود
کیست این شخص کریم الله ، غیر از «مجتبی» ؟
او که حتی خاکِ پایش نیز ، ثروت میشود
ذرهای از کوهِ لطفش سهم این دنیا شده
مابقیاش خرج ، در روز قیامت میشود
این کرمخانه درش باز است ؛ دَقُّالباب چیست ؟
اصلا اینجا در زدن رویای رعیت میشود
عرضِ حاجت را ببر جایی به جز نزد کریم
چونکه قبل از خواستن ، اینجا اجابت میشود
میشود وابستهی دست کریمش ؛ سائلش
باز میآید ؛ اگر چه غرق مِکنت میشود
غصهها را میخورد تنها ؛ ولی وقت غذا ...
سفره میاندازد و اهل شراکت میشود
وقت طاعت در عبادت غرق ، مثل مرتضی
در زمانِ جنگ ، کوهی از شجاعت میشود
«جامِعُ الاَضداد» یعنی که کریمی دستگیر ...
ناز شصتش در نبرد اسباب حیرت میشود
گر چه یک دنیا گدا از سفرهاش نان بردهاند
سهمش از دنیا مزاری غرق غربت میشود
#رضا_قاسمی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم
#یا_کریم_ویارب...
#ولادت_حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
یا علی و یاعظیم و یا غفور و یاکریم
می بَرم نام کریم و می پرم چون یاکریم
سخت محتاج کرامت آمدم من تا کریم
زخم سائل را که مرحم مینهد الا کریم؟
نیمه ماه خدا ، ماه خدا پیدا شده
فاطمه مادر شده است و مرتضی بابا شده
با کلافی نخ بیا رو سوی این بازار کن
دل بر این دریا بزن بر عاشقی اقرار کن
بر در این میکده بنشین و هی اسرار کن
روزه را یک بارهم با می بیا افطار کن
سفره ی ما با کراماتش پر از نان میشود
با حسن کار گدا هم جود و احسان میشود
باد از هوی حسن احساس مستی میکند
موج در موی حسن احساس مستی میکند
عابرِ کوی حسن احساس مستی میکند
آدم از بوی حسن احساس مستی میکند
مستی از بالا ترینِ رتبه های بندگی ست
با حسن بودن تمامِ مُنْتَهای بندگی ست
حُسنِ هستی، حسِ زیبایی، کریم اهل بیت
شور شیرینیِ شیدایی، کریم اهل بیت
پور زهرا، پور مولایی، کریم اهل بیت
بی نظیری، شاهِ یکتایی، کریم اهل بیت
ما همه یکتا پرستانِ سرِ کویِ توایم
می نخورده جزوِ مستانِ سرِ کوی توایم
هم،چو زهرا و رسولی هم شبیه حیدری
هم شجاعی هم دلیری هم یل و نام آوری
مِثلِ تو دنیا ندارد دلسِتان دیگری
عشق قاسم هستی و تواز عسل شیرین تری
افتخار من به در گاه تو خادم بودن است
از مقاماتت همین بابای قاسم بودن ست
قاسمت فرمود: شیرین است شورِ کربلا
درسها داده مرا مردِ غیرورِ کربلا
من غرورم را گرفتم از غرورِ کربلا
قول دادم من به آن قلب صبورِ کربلا
انتقام از قاتلانِ نوکرانِ خواهرت
من بگیرم از سعودی ها به اذن مادرت
از تو می گیرم همه امّید را، تدبیر را
از غلاف آرم برون مولا اگر شمشیر را
صد جمل سازم، کنم خم قامت تزویر را
یا علی گویان زنم من گردن تکفیر را
انتقام حملهٔ داعش بگیرم « با علی »
حک کنم بر سر در شهر مدینه « یا علی»
من سعودی و سپاهش را به آتش می کشم
حامیان رو سیاهش را به آتش می کشم
داعش و پشت و پناهش را به آتش میکشم
آن درخت و این گیاهش را به آتش میکشم «1»
ما ریاض و جده را با خاک یکسان میکنیم
کلِّ دنیا را برای تو شبستان میکنیم
تو جوانان بهشتی را بهشتی ، سروری
تو حبیبِ (عُشریه- طهماسبی-دانشگری)۲
تو امامم را امامی رهبرم را رهبری
تو معزالمؤمنینی از همه بالاتری
صلح تو روح بقای عزت اسلام شد
صلح تو آخر کجا مانند این برجام شد؟
صلح تو امید بود و صلح تو تدبیر بود
صلح تو بنیان کَن زور و زر و تزویر بود
صلح تو برّان به سان تیغه ی شمشیر بود
مایه ی عزت به ما و ذلّت تکفیر بود
عشق تو فتح المبینِ قلب هر کس میشود
صلح تو برجام نه، بیت المقدس میشود
گفت خرمشهر در پیش است.من آماده ام
من اسیر جذبه ی این رهبر آزاده ام
تا ابد دلدادهی دلدادهی دلداده ام
چهره اش را دیده ام یاد علی افتاده ام
من غلام حیدر و آل علیم تا ابد
نام حیدر میبرم زهرا دعایم میکند
#حامد_شریف
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحيم
#نذر_ولادت_امام_حسن_عليه_السلام
_
نفسى هست اگر بال و پرى هست مرا
حال خوش وقت سحر چشم ترى هست مرا
بعد يك عمر گدايى ثمرى هست مرا
پاى اين طايفه سوز جگرى هست مرا
-
همه زير سر دست پسر فاطمه است
كه حسن بانىِ اشك سحر فاطمه است
-
جلوه ى ديگرى از جلوه ى مولاست حسن
چارمين راز خدا سيرت زهراست حسن
قبله ى اهل نظر جمله مسيحاست حسن
رهبر كشور اعجاز و كرم هاست حسن
-
بسكه اين مرد شبيه پدرانش آقاست
پرچمش دست خدا روز قيامت بالاست
-
اى تمناى دلم بسته به دستان شما
جان ما بسته شده جان تو بر جان شما
سحرى يا دم افطار در ايوان شما
نظرى كن بروم يك تنه قربان شما
-
وصف العيش دل ما نيز بهايى دارد
وه كه ايوان تو آقا چه صفايى دارد
-
تب عشق تو مرا سخت جوابم كرده
صوت مَكّى تو يك جرعه شرابم كرده
و غلامى درت عاليجنابم كرده
مضجع سنگى تو خانه خرابم كرده
-
كسى اندازه ى تو مثل خدا تنها نيست
جز تو كس محرم سِرّ حضرت زهرا نيست
-
اولين عاشق تو حضرت ثارالله است
مدح لب هاى توهم مدحت ثارالله است
نگرانى دلت غربت ثارالله است
بعداز آن ذبح سر و غارت ثارالله است
-
*هركه دارد غم آن زلف رها بسم الله
هركه دارد هوس كرب و بلا بسم الله*
-
*تضمينى از شعراستاد حسن لطفى
#آرمان_صائمى
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#نذر_ولادت_امام_حسن_عليه_السلام
هرکس که بر کریم پناهنده میشود
دلمرده هم اگر برسد زنده میشود
آنقدر میدهند که شرمنده می شود
آیا به روز حشر سرافکنده می شود
واللهِ اعتقاد من این است تا ابد
زین خانه نا امید گدایی نمی رود
وقتی به گریه طینت من رنگ و بو گرفت
این چهره ی سیاه کمی شستشو گرفت
کم کم تمام زندگی ام بوی او گرفت
اینگونه بود بی سر وپا آبرو گرفت
از آن به بعد خانه ی دلدار شد دلم
تا آمدم به خویش گرفتار شد دلم
امشب حسن حسن نکنم شب نمیشود
بی یا حسن تجلی یارب نمی شود
زلفی که باد خورده مرتب نمی شود
هر کس به هم نریخت مقرب نمی شود
آتش زده هوای وصالت به جان من
یا ایها الکریم و یا ایها الحسن
مارا خدا کنارِ کریمان بزرگ کرد
ریزه خورِ دیارِ کریمان بزرگ کرد
آنقدر در جوارِ کریمان بزرگ کرد
انگار از تبارِ کریمان بزرگ کرد
عمری به دستگیری ات اقرار کرده ایم
ما اعتماد بر کرم یار کرده ایم
عمری سبو زجام کرم می زنم حسن
نقش تو را به چشم ترم میزنم حسن
سربند سبز رویِ سرم میزنم حسن
با نام تو به سینه حرم می زنم حسن
باید مدینه محشر کبری به پا کنیم
بالای قبر تو حرمی را بنا کنیم
از راه دور دست تمنا گرفته ایم
عمریست در حریم تو مأوا گرفته ایم
دستان خویش سوی تو بالا گرفته ایم
هرچه گرفته ایم ز زهرا گرفته ایم
بیهوده نیست آبروی رفته می خَرَند
فرزندها ز مادرشان ارث می برند
زلفت رها کنی همه بی خانه میشویم
ابرو نشان دهی همه دیوانه میشویم
ماخاک بوس گوشه ی میخانه میشویم
گِرد تو پرکشیده و پروانه میشویم
در آسمان چشم سیاهت هوایی ام
شکر خدا ز روز ازل مجتبایی ام
چشمان من به سوی درِ بسته ی بقیع
بُغضی ست در گلویِ درِ بسته ی بقیع
سر می نَهیم رویِ درِ بسته ی بقیع
گریه شده وضویِ درِ بسته ی بقیع
ای کاش پرچمی سرِ این قبر می زدیم
با گریه پرچمی سرِ این قبر می زدیم
قربان آن جگر که چهل سال پاره بود
زخمی از آن شکستگی گوشواره بود
در کوچه ها فقط پیِ یک راهِ چاره بود
با ماه رفته بود و عصایِ ستاره بود
چون کوچه تنگ بود کسی در برابرش
بگذاشت ،پا به چادر و رد شد زمادرش
در کوچه مادرت به عصا احتیاج داشت
چشمش ندید، راهنما احتیاج داشت
پهلو شکسته ضربه کجا احتیاج داشت
سیلی که خورد، ضربه ی پا احتیاج داشت؟؟؟
لعنت بر آنکه با لگدش بارِ او شکست
بادستِ بسته شخصیت یار او شکست
از آن به بعد خنده به لبها حرام شد
تو هفت ساله بودی و عمرت تمام شد
در شهر، آلِ فاطمه بی احترام شد
توهینِ بر علی همه جا لفظِ عام شد
دیدی کسی که حرمت صدیقه را شکست
بر منبر پیمبر و جایِ علی نشست
آهسته تر قدم بزن ای مردِ کوچه ها
بشکن سکوتِ بی کسی و سردِ کوچه ها
مویت سپید کرده دگر دردِ کوچه ها
یادت نرفته خنده ی نامردِ کوچه ها
دیدی ز مالیات مغیره معاف شد
این ها سپاسِ شدت ضربِ قلاف شد
لعنت به هر کسی که تو را بد صدا زده
زخمِ زبان به سینه ی درد آشنا زده
صبر تو طعنه بر همه ی انبیا زده
صلحِ تو ریشه ی همه ی فتنه را زده
آری چکیده ی علی و مصطفی توئی
بنیانگذار نهضتِ کرببلا توئی
با زهرِ همسرت جگرت ریخته به هم
زهرا کجاست؟ مویِ سرت ریخته به هم
تصویرهایِ چشم ترت ریخته به هم
خانه دوباره در نظرت ریخته به هم
بیرون بریز خون جگر های خود حسن
کمتر به پیش خواهرِ خود دست و پا بزن
خونین دهن ز کرببلا حرف میزنی
از ماجرایِ راس جدا حرف میزنی
از نیزه هایِ بی سر و پا حرف میزنی
از لشگری بدون حیا حرف میزنی
گرچه بناتِ فاطمه در تاب و در تب اند
شکر خدا محارمِ تو دورِ زینب اند
دستِ حرام زاده به معجر نمی خورد
ضربِ لگد به پهلویِ دختر نمی خورد
آتش زبانه اش به مویِ سر نمی خورد
با ناسزا به زینب تو ، بر نمی خورد
خون جگر اگر چه به لبهایِ تو نشست
آهسته جان بده که ابالفضل زنده است
در کربلا سپاهِ حرامی چه میکنند
با چشمِ خیره خواهرِ تو دوره می کنند
پوشیه ی زنان حرم پاره می کنند
زنها و دختران همه آواره میکنند
زینب پس از حسین گرفتار میشود
آواره بین کوچه و بازار میشود
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#نذر_ولادت_امام_حسن_عليه_السلام
همدم یار شدن دیده تر می خواهد
پیر میخانه شدن اشک سحر می خواهد
عاشقی کار دل مصلحت اندیشان نیست
قدم اول این راه جگر می خواهد
بال و پرهای به دور و بر شمع ریخته گفت:
بشنود هرکه ز معشوق خبر می خواهد
هرکه عاشق شده خاکستر او بر باد است
عاشق از خویش کجا رد و اثر می خواهد
هنر آن نیست نسوزی به میان آتش
پر زدن در وسط شعله هنر می خواهد
در ره عشق طلا کردن هر خاک سیاه
فقط از گوشه چشم تو نظر می خواهد
ظرف آلوده ما در خور سهبای تو نیست
این ترک خورده سبو رنگ دگر می خواهد
زدن سکه سلطانی عالم، تنها
یک سحر از سر کوی تو گذر می خواهد
تا زمانی که خدایی خدا پا بر جاست
پرچم حسن حسن در همه عالم بالاست
در کرمخانه حق سفره به نام حسن است
عرش تا فرش خدا رحمت عام حسن است
بی حرم شد که بدانند همه مادری است
ورنه در زاویه عرش مقام حسن است
بس که آقاست به دنبال گدا می گردد
ناز عشاق کشیدن ز مرام حسن است
دست ما نیست اگر سینه زن اربابیم
این مسلمانی ایران ز کلام حسن است
هرکه خونش حسنی شد ز خودی حرف شنید
غربت از روز ازل باده جام حسن است
حرم و نام و وجودش همه شد وقف حسین
هرحسینیه که بر پاست خیام حسن است
او چهل سال بلا دید بماند اسلام
صبر شیرازه اصلی قیام حسن است
ما گدائیم ولی شاه کریمی داریم
هرچه داریم ز تو یار قدیمی داریم
تاخدا با همه حُسن خود املایت کرد
چون جلالیت خود آیت عظمایت کرد
تا که در صورت تو عکس خودش را بکشد
همچونان روی نبی این همه زیبایت کرد
تا که قرص قمر ماه علی کامل شد
پرده برداشت ز رخسار و هویدایت کرد
تا ثمر داد نهالی که خدا کاشته بود
باهمه جلوه تو را شاخه طوبایت کرد
ریخت آب و سر مشک از کف هر ساقی رفت
بسکه مستانه و مبهوت تماشایت کرد
تا که اثبات شود بر همگان ابتر کیست
پسر ارشد صدیقه کبرایت کرد
تاشوی بعد علی میر بنی هاشمیان
صاحب صولت و شخصیت طاهایت کرد
بسکه ذات احدی خاطر لعلت می خواست
شیر نوش از جگر حضرت زهرایت کرد
با توسرچشمه کوثر شده زهرا یاهو
کوری عایشه مادر شده زهرا یاهو
انقطاع تو زِ هر سوز و گدازت پیدا
فاطمی بودنت از عشوه و نازت پیدا
سر سجاده تو گوشه ای از عرش خداست
سیر عرفانی ات از حال نمازت پیدا
هرکه آمد به در خانه تو آقا شد
هرچه جود و کرم از سفره بازت پیدا
گریه دار است چرا زمزمه قرآنت
حزن زهراییت از صوت حجازت پیدا
آتشی بر جگرت مانده که پنهان کردی
ولی آثارش ازین سوز و گدازت پیدا
وارث پیر مناجاتی نخلستانی
این هم از ناله شبهای درازت پیدا
محرم مادری و از سر گیسوی سپید
درد پنهانی و یک گوشه رازت پیدا
کاش مهمان تو و چشم پر آبت باشم
روضه خوان حرم وصحن خرابت باشم
روح تطهیر کجا وسوسه ناس کجا
دلبری پاک کجا خدعه خناس کجا
خون دلها وسط تشت به هم می گفتند
جگری تشنه کجا سوده الماس کجا
در چهل غمی که جگرت را سوزاند
ضرب دیوار کجا برگ گل یاس کجا
خانه ای سوخته و دست ز کار افتاده
ورم دست کجا گردش دسداس کجا
ای کفن پاره شده علقمه جایت خالی
بوسه تیر کجا دیده عباس کجا
داغ عباس چه آورد سر اهل حرم
غارت خیمه کجا جوری اجناس کجا
چون دل سوخته و جگرم می سوزد
تن و تابوت تو را تیر به هم می دوزد
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ولادت_حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
ذرّه در دست عبای تو جهان نام گرفت
روز میلاد تو آرامش جان نام گرفت
مشتی از گِل وسط سینه به حرکت افتاد
وبه اعجاز نگاهت ضربان نام گرفت
تا به توحید خداوند گشودی لب را
لحن تکبیر بلیغ تو اذان نام گرفت
آتش عشق تو سوزاند گناه همه را
بارش لطف تو ماه رمضان نام گرفت
نام لبخند دل انگیز توشد فصل بهار
غربت دلشکنت فصل خزان نام گرفت
سالها شعله به جان داشتی و در قرآن
دود آن آتش پر درد "دخان" نام گرفت
#السلام_علیک_یاغریب_مدینه
#عالیه_رجبی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#نذر_آقاامام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
تا نشستم با ادب هر بار، پای سفره ات
شد کرَم پشتِ کرَم تکرار، پای سفره ات
راه دادی و چه تحویلم گرفتی باز هم
چشم پوشی کردی از بدکار، پای سفره ات
من گدایی نابلد! أنت کریم إبن کریم
روی چشمانم قدم بگذار، پای سفره ات
همنشینِ زائران و دوستدارانت شدم
تازه شد با أغنیا دیدار، پای سفره ات
با جُزامی هم-غذا شد دستهایِ گرم تو
قاسِمت(ع) نان خورد؛ با بیمار، پای سفره ات
شیوهٔ نقلِ حدیثت در عمل بود و نشست
جملهٔ «ألجّار ثمّ ٱلدّار»، پای سفره ات
نان-خورِ عهد قدیمِ خانه ات هستم اگر
پرورش دادم برایت یار، پایِ سفره ات
روزیِ بی منّتِ فرزندهایم را نگیر
با همان پیمانهٔ سرشار، پای سفره ات!
#ألسلام_علیک_یا_حسن_بن_علی
#یاکریم_اهل_بیت_أدرکنی
#عرض_تبریک_ایام
#مرضیه_عاطفی_سمنان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#غزل_مناجات_رمضان
درهوای بارانی کار دست چشمان است
می شود پر از باران دیده ای که گریان است
معصیت نمودم من در تمام عمر خویش
تومراببخش امشب بخشش ازبزرگان است
آمده زمانیکه بخششت فراگیر است
مژده ای گنه کاران ماه ماه غفران است
سفرۀ عطا پهن و جای من دراینجا نیست
در کنار این سفره جایگاه خوبان است
امتحان عمرم را زیر ده گرفتم چون.
حاصل همه عمرم تیرگی و عصیان است
لحظه ای میان خوف لحظه ای رجا یعنی
در طریق دین ما این اصول ایمان است
اینکه ما در این شب ها غرق در مناجاتیم
این مجالس گریه حاصل شهیدان است
با تمام این ها من ضامنی قوی دارم
ضامنی که سلطان سرزمین ایران است
کار و بار عارف ها گریه بهر ارباب است
گریه بهر ثارالله انتهای عرفان است
با اجازه ی زهرا با اجازه ی حیدر
ذکر آخرم امشب سیدی حسین جان است
#حبیب_باقرزاده
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7