#ولادت_حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
ای عشق ببین حالِ پریشانیِ ما را
ای شوق نشان آتش حیرانیِ ما را
ای شور بیاور مِیِ طوفانیِ ما را
تا صبح ببین نادِعلی خوانیِ ما را
ما مرد شرابیم اگر هست بیارید
ما را به درِ بیتِ علی مست بیارید
دیدند همه قبلهی دنیا شدنش را
ذوقِ علی و گرمِ تماشا شدنش را
دیدند و ببینید مُهیا شدنش را
لبخندِ علی و شبِ بابا شدنش را
تنها نه پدر عاشقِ خندیدنِ او بود
تا صبح نبی منتظرِ دیدنِ او بود
انگار شبِ قدر مقدر شده امشب
انگار نبی باز پیمبر شده امشب
برخیز زمین گوشِ زمان کر شده امشب
برخیز و ببین فاطمه مادر شده امشب
یک جلوه زِ تصویرِ خداوند رسیده
امشب پسرِ شیرِ خداوند رسیده
بگذار که یعقوب گشاید نظرش را
تا با تو فراموش نماید پسرش را
هیچ است اگر عشق بُریده است سرش را
رو کرده خدا با تو تمامِ هنرش را
لبخند بزن گردشِ این روز و شب از توست
شیرینیِ افطارِ پیمبر رُطب از توست
یک چشم بگردان و زمین زیر و زِبَر کُن
یک ناز بفرما همه را خون به جگر کُن
بند آمده این راه از آن کوچه گذر کُن
ما خاکِ قدمهات به ما نیز نظر کُن
چشمان تو محراب سحرهای حسیناند
آقا پسران تو پسرهای حسیناند
وای از جلوات جبروتی که تو داری
از شدت نور ملکوتی که تو داری
فریاد از آن اوج سکوتی که تو داری
حق گرمِ تماشایِ قنوتی که تو داری
پیش تو ذلیلم به ضریحی که نداری
یک عمر دخیلم به ضریحی که نداری
دور و برتان این همه بیمار اگر هست
یا این همه در شهر بدهکار اگر هست
این قدر گدا بر در و دیوار اگر هست
تقصیر که شد این همه سربار اگر هست
دیدند کَرَم رویِ کَرَم میدهی آقا
مانندِ علی بویِ کَرَم میدهی آقا
چشمِ تو سخن از غم و از درد به من گفت
از شمع شدن ، شعله شدن ، آب شدن گفت
با لطفِ تو چشمانِ من اینگونه سخن گفت
یک چشم حسینی شد و یک چشم حسن گفت
هرچند خدا خواست کَرَم داشته باشی
انگار بنا نیست حرم داشته باشی
سوزاند اگر غُصهیِ تو بال و پَرم را
سوزاند غمِ زینبیه هم جگرم را
من نذر نمودم که کنم هدیه سرم را
ای کاش بیارند از آنجا خبرم را
سوگند در این سینه غمِ خواهرِ تو هست
هستیم سپر تا حرم خواهر تو هست
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ولادت_حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
باید بچشد گرمیِ طوفانِ نجف را
هرکس که ندارد تبِ سلطان نجف را
ما را نه فقط بر سرِ این سفره نشاندند
خورده است نبی هم کفی از نان نجف را
بخشید خدا اولِ این ماهِ مبارک
پیش از همهی خلق مسلمان نجف را
میخواست ببینیم کریمیِ علی را
رو کرد خداوند حسن جانِ نجف را
یک روز بیاییم و بسازیم مدینه
بالای سرِ فاطمه ایوانِ نجف را
- -
دیدیم همه سروری آلِ علی را
اول پسرِ مادریِ آل علی را
جبریل شدم مثلِ کبوتر شدم امشب
ای شوق ببین یک کَسِ دیگر شدم امشب
نامت به لبم آمد و چسبید لبانم
انگار پُر از قندِ مُکرر شدم امشب
من از جبروت و جلواتِ تو شنیدم
ای عشق به من حق بده کافر شدم امشب
پیراهنم از عطرِ گلابت شده لبریز
از لطفِ شما لالهی قمصر شدم امشب
آقا به ضریحی که نداری پَرِ من خورد
پیشِ تو عجب نیست اگر زر شدم امشب
- -
باید که ببینند علی را حسنش را
نقش شرفالشمس عقیق یمنش را
آئینه بگیرید پیمبر شدنش را
از روز ازل حضرتِ حیدر شدنش را
باید که عقیقه بکند فاطمه امشب
شیرینیِ این لحظهیِ مادر شدنش را
یوسف سرِ این کوچه دویده است ولی باز
میدید در آن غُلغُله آخر شدنش را
چشمی که حسد داشت به ذُریهی زهرا
با رویِ حسن دید خود اَبتر شدنش را
بینالحرمین اند ملائک همه امشب
تبریک بگویند برادر شدنش را
- -
تنها نه دل ما که دو عالم حَسنیه است
هر دو حرم کرببلا هم حَسنیه است
باید که علی چند پسر داشته باشد
تا اینکه مدینه سه قمر داشته باشد
مانند نبی کیست که در بینِ دو عالم
از فاطمهی خود دو جگر داشته باشد
باید که پسر دار شوی تا که بفهمی
شیرینیِ باغی که ثمر داشته باشد
هرکس که از این ایل بُوَد موقع رزمش
در پنجهیِ خود تیغِ دوسَر داشته باشد
باید که پس از نامِ علی ذکرِ حسن داشت
تا تیغِ اباالفضل اثر داشته باشد
- -
آن چشم که دیدت چقدر مست شد آقا
یک شهر پُر از کوچهی بن بست شد آقا
خورشید چرا نیمهی شب بر سرِ بام است
گو ماه نیاید که مرا ماه تمام است
آن کَس که در این خانه غلام است امیر است
آن کَس که امیر است بر این خانه غلام است
"در مذهبِ ما باده حلال است ولیکن
بی رویِ تو ای سَروِ گُل اندام حرام است"
با اینهمه حُسنی که شده جمع در اینجا
حیران شدهام قبله کدام است کدام است
هرکس که جمل بود و تو را دید نوشته است
سوگند که صُلحِ تو قیام است قیام است
لایوم....بگو تا بگدازیم برایت
ای کاش حسینیه بسازیم برایت
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مربع_ترکیب
#مدح_امام_حسن_علیه_السلام
حسن رسیده حُسن را به دلبران نشان دهد
کریم آمده به سفره ی فقیر نان دهد
فرشته می رسد که گاهواره را تکان دهد
نبی نشسته تا به گوش این پسر اذان دهد
بدون نام مرتضی اذان سرود باطلیست
اذان مصطفی فقط ترانه ی علی علیست
تو اولین امام زاده ای بزرگ زاده ای
تو بر فراز قله ی کرامت ایستاده ای
سر مسیر هر گدا خودت کنار جاده ای
حواله ی دل مرا به این و آن نداده ای
چه عزتی! چه نعمتی! بدون هیچ منتی
تو باب فیض و رحمتی، تو صاحب سخاوتی
به خود ندیده هیچ عابدی تعبد تورا
مسیر مکه عاشق است این تردد تورا
شب تولد تو خواستم فقط خود تورا
خدا گرفته میهمانی تولد تورا
به عهده ی خود خداست کل کار و بار ها
و سی شبانه روز دعوتند روزه داره ها
به ناز در دل عجم نشستی ای شه عرب
کریم هستی و به نام تو می آید این لقب
به ما رسیده از شما بدون خواهش و طلب
به یک اشاره ات درخت خشک می دهد رطب
به خشک سالی دل کویر هم نگاه کن
من خراب را به یک اشاره روبه راه کن
تو نسل کوثری به کوری دو چشم ابتران
شدند و خاک پای تو چه سروران چه نوکران
نمانده با جمال تو دلی برای دلبران
چه قاسطین چه ناکثین چه مارقین چه دیگران
نمی شوند تا ابد حریف ضرب دست تو
گرفته زهر چشم ازین قبیله ناز شصت تو
گرفته چشم مستت از شراب کسب و کار را
ز خواب خوب مستی اش پرانده هر خمار را
نگاه کردن تو کرده کار ذوالفقار را
زمین زد این نگاه کردنت شتر سوار را
تو بچه شیری و شتر سوار در مقابلت
شکست خورده از شکوه و شوکت شمایلت
به قول مسلمین حسن به قول عبریان شبر
به جز خدا نداشتی هراسی از بنی بشر
به مهر یا به قهر تو مثل شده است خیر و شر
عقب نرفته ای در اوج لحظه های پر خطر
قیام اگر نکرده ای چه آتشین نشسته ای
مدبرانه و برای حفظ دین نشسته ای
تو و حسین معنی حقیقی برادرید
تو برادرت بزرگ خاندان حیدرید
امیدهای مرتضی عزیزهای مادرید
دلاورید و دلبرید و سرورید و صفدرید
به من که نوکر توام ثواب می دهد حسین
صدا که می زنم حسن جواب می دهد حسین
به زور دلبری نصیب دلبران نمی شود
لقب به سادگی نصیب این و آن نمی شود
به جز علی کسی امیر مومنان نمی شود
پس از علی به جز حسن امیرمان نمی شود
خلافت خدا فقط رسد به نسل مرتضی
معاویه کجا و دلبری چنان حسن کجا؟
قلندرانه یا حسن حسن کنیم و بعد از آن
لباس سبز نوکری به تن کنیم و بعد از آن
به شوق ترک خانه و وطن کنیم و بعد از آن
ایادی سقیفه را کفن کنیم و بعد از آن
علم به دست با شعار یا امیر مومنین
مدینه ای درست می کنیم که بیا ببین
گسیل می کنیم قطره قطره های رود را
و غرق می کنیم نسل باطل ثمود را
به خاک می زنیم پادشاهی سعود را
و سر به نیست می کنیم دولت یهود را
تمام می کنیم کار ناتمام مانده را
به قدس می بریم بیرق به شام مانده را
#داوود_رحیمی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#میلاد_امام_حسن_علیه_السلام
ازمیان ماه ماهی سرزده
طعنه بر یک کهکشان اختر زده
ماه ما در نیمه ی ماه صیام
بیت زهرا(س) وعلی(ع)را درزده
میهمانی خدا را این پسر
رنگ زیبایی خدایی تر زده
سبط اکبر بر پیمبر(ص)است او
بردلش نقشی زیک دلبر زده
نام زیبایش زسوی حق حسن(ع)
بوسه ها برروی اوحیدر زده
یوسف یعقوبیان بی جلوه شد
یوسف زهرا(س) به عالم سرزده
حسن وزبیائیش در حد کمال
از جمال الله ،او ساغر زده
حاتم طائی رهین منتش
بر کرامت صفحه آخر زده
حضرت ایوب شد میزان صبر
لیک در بحر حسن(ع)لنگر زده
راس برنایان اهل جنت است
این سخن در اصل پیغمبر زده
او امام دومین شیعه است
تکیه بر جای علی(ع)صفدر زده
مرغ دل شاد است در میلاداو
در هوای دوست بال وپر زده
هرکه مسروراست در این زاد روز
بر سر او فاطمه(س)افسر زده
#اسماعیل_تقوایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مربع_ترکیب
#امام_حسن_علیه_السلام
۱۴ رمضان
ما را برای دین خدا غیرتی بده
بهر ولیّ و راه ولا همّتی بده
بهر نثار هستی مان فرصتی بده
تا جان دهیم بهر شما رخصتی بده
ما روی دل به جانب دلبر گرفته ایم
دل بر تو داده ذکر مکرّر گرفته ایم
تا میل دوست بر که بیفتد چه خواهد او
تا آن که یار بر که دهد ساغر و سبو
تا او برآورَد ز که حاجات و آرزو
تا گوشه چشم یار بیفتد کدام سو
ما ظرف دل به جانب بالا گرفته ایم
بر عکس یار میل تماشا گرفته ایم
تا این که نقش یار بیفتد به جام ما
باشد به سوی دوست نگاه مدام ما
نیمه نگاه او شده رمز دوام ما
تنها به ذکر اوست همیشه کلام ما
ما باده ای ز حُسن رُخش از ازل زدیم
مستانه تا به حشر ز شهد و عسل زدیم
دلدار ما تجسم زیبایی خداست
او حُسن مطلق است و به جان ها چه آشناست
حُسنی که تا همیشه فروغ نگاه ماست
زیبایی خدا به جمالش چه دلرباست
گفته نبی چنین و قلم هم چنین نوشت
او عقل محض باشد و دردانه ی بهشت
وقتی نشسته بر درِ خانه چه ها شود
محشر شود ز مردم و غوغا به پا شود
چشم همه به دیدن آن مه لقا شود
تا راه خلق بسته و جان رونما شود
منْشین دگر کناره ی خانه بهار من
دل می بری ز اهل جهان ای قرار من
ما را خدا به خاطر حُسن تو آفرید
نقش تو را به صفحه ی دل دلربا کشید
زیباتر از تو دیده ی اهل جهان ندید
یوسف کجا و روی تو ای قبله ی امید
هر کس به شوق آمد و بیتی غزل سرود
سوگند می خورم همه الهامی از تو بود
جان را خدا چه واله و محبوس تن نوشت
گل را میان حلقه ی باغ و چمن نوشت
گاهی به خطّ یاس و گهی یاسمن نوشت
دل را اسیر و کشته ی عشق حسن نوشت
گر دل شده حسینی و مشتاق کربلاست
این از کرامت حَسن و لطف مجتباست
نالایقیم اگر چه ولی ترک سر کنیم
آلوده ایم و میکده آلوده تر کنیم
رخصت بده به درب سرایت نظر کنیم
یا لااقل ز کوی کریمان گذر کنیم
باشد رواق دیده ی ما جای پای تو
ماها کجا که عاشق تو شد خدای تو
ما را همین که نام شما می بریم و بس
ما سائلیم و بردن نام کریم و بس
پرسه زدن بر این در و در این حریم و بس
بر فخر ما همین که تو را نوکریم و بس
نیمه نگاه خود به دلم چون طبیب کن
آقا زیارتی ز بقیعت نصیب کن
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ترکیب_بند
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
امشب تماشای رخ جانانه خواهم
از دست ساقی ساغر و پیمانه خواهم
دُردی کشان را می کشم تا میکده ها
من جرعه ای از ساقیِ میخانه خواهم
هر چه سبو از دست بیگانه شکستم
از چشم تو جام میِ جانانه خواهم
مجنونم و راهی صحرای وصالت
در کار عشق تو دلی دیوانه خواهم
مشتاق دیدار گل روی تو هستم
قلبی به گِرد شمع تو پروانه خواهم
من خانه زاد بیت مِهر اهل بیتم
لطف و عطا از صاحب این خانه خواهم
من سائل ایل و تبار مصطفایم
من از ازل با این سلاله آشنایم
عهد الستی بود و من دلبر گرفتم
از ساقی کوثر می و ساغر گرفتم
من که تمام هستی و دار و ندارم
با دست او از جانب داور گرفتم
نور مسیر زندگی و بودنم را
از فاطمه سرچشمه ی کوثر گرفتم
تا که شدم سائل به درگاه کرامت
بس هدیه ها از سبط پیغمبر گرفتم
بر زندگانی زآن عطایای الهی
ره توشه ای تا صحنه ی محشر گرفتم
ای اهل عالم جملگی این را بدانید
من هر چه دارم از گل حیدر گرفتم
من تا ابد عبد حریم اهل بیتم
از ریزه خواران کریم اهل بیتم
ماه خدا زیبا شده از ماه رحمت
آن یِکِّه تاز حُسن و احسان و کرامت
در ماه مهمانی حق آمد به دنیا
ماه خدا نیمه شده با این ولادت
ما ریزه خوارانیم و او بنده نواز است
ما چون کویر تشنه او باران رحمت
برتر شود از کیمیا خاک دل ما
نیمه نگاهی گر کند بر ما عنایت
آن مقتدایی که دو عالم از برایش
دارد به سینه تا ابد دست ارادت
تا که به یادم می رسد بودم همیشه
مشتاق دیدار بقیع و یک زیارت
آن که به دل ها نور عشقش منجلی اَست
او یوسف زیبای زهرا و علی است
من جان نثار آل پاک مصطفایم
من مستمند آستان مرتضایم
گر چه تمام عترت طاها کریم اند
من ریزه خوار دست لطف مجتبایم
دست طلب دارم به درگاه کرامت
از سائلان بارگاه هَل اَتایم
مانندِ صدها حاتم طایی به دنیا
من سائل کوی کریمی مهلقایم
صدها هزاران یوسف مصری اسیرند
بر دلبری که من تماشایمش نمایم
جانم ندارد قابل اما فخرم این است
من جانفدای آن امیر و مقتدایم
آن که همیشه دلبر و دلدار من بود
میر کریمان ، صاحب احسان حَسن بود
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بسم الله الرحمن الرحیم
#ولادت_حضرت_امام_حسن_مجتبی_علیهالسلام
مرا مثلِ یک اَبرِ حیران کشیدند
مرا مثلِ رودی خروشان کشیدند
خدا آفرید و خدا عاشقم کرد
مرا مثلِ زُلفی پریشان کشیدند
کمی خاکِ تربت کمی آبِ زمزم
گِلم ساختند و پس از آن کشیدند
مرا جان که دادند قلبم علی گفت
مرا در نجف پایِ ایوان کشیدند
علی گفتم و لطف زهرا همانجا
مرا هم گدایِ حسن جان کشیدند
- -
سلامِ من امشب سلامِ حسین است
به زهرا قسم این امامِ حسین است
خدا گفت امشب خدا ، یاحسن جان
که غوغا نموده خدا با حسن جان
مدینه بیا بشنوی تا خودِ صبح
فقط از علی : جانِ بابا حسن جان
ندیده است این خانه شیرین تر از این
پس از این شد افطارِ زهرا حسن جان
پس از این مدینه شلوغ است و بنبست
به هرجا که میآید آقا حسن جان
جمل از دَم خیمه تا شور او دید
فقط زیر لب گفت مولا حسن جان
- -
سلامِ من امشب سلامِ حسین است
به زهرا قسم این امامِ حسین است
تو آوردهای در زمین آسمان را
تو آوردهای در کران بی کران را
پیمبر نشان میدهد جلوهات را
ببینید آقای مُلک جنان را
تو میدان بیایی حضورِ تو کافی است
که دَرهم بدوزی زمین و زمان را
تو و طاویه ؛ مرتضی هست و دُلدُل
چهها میکنی تا بگیری کمان را
پدر اذن داد و پسر تیغ میزد
زدی بر زمین فتنهی بی امان را
- -
به تیغِ حسن احترام حسین است
سلام من امشب سلام حسین است
کسی بار اُفتاده را بر ندارد
بجز تو که چون تو پیمبر ندارد
اگر ما برایت حرم هم بسازیم
به جانت قسم این حرم در ندارد
زیاد است اینجا هر آنچه بخواهیم
که معنی در این خانه کمتر ندارد
به یک گام پشتت حسین است و گوید
کسی چون حُسینت برادر ندارد
و چندین قدم هم پس از او اباالفضل
که از سینه دستانِ خود بر ندارد
- -
حسن روحِ بیتالحرامِ حسین است
سلام من امشب سلام حسین است
کَرَم در کَرَم در کَرَم دارد آقا
گدا و گدا هر قدم دارد آقا
چه میشد بگویم به سمت مدینه
پیاده رَوی تاحرم دارد آقا
چه میشد ببینیم زیر رواقش
برای خودش محتشم دارد آقا
از این صحن تا صحن امالبنینش
دو صف خادمِ محترم دارد آقا
از آن صحن تا صحنِ زهرا هم آنجا
پُر از گریه کن پشت هم دارد آقا
- -
پس از خون به لبهاش نام حسین است
سلامِ من امشب سلام حسین است
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_مجتبی_علیه_السلام
امشب دوباره قصد استغفـار کـردم
یعنی به کوچک بودنم اقـرار کردم
میخواهم از حالا فقط مـال تـو باشم
شرمنده ام آقا که بـد رفتـار کردم
میدیدم اینکه خار چشمت هستم اما
بیهوده بر این کـارها اصـرار کردم
امشب به جـای گفتـن العفـو العفـو
هفتاد دفعـه یاحسـن تکرار کردم
هرشب کنار سفره در فکـر حسینـم
امشب به یاد مجتبی افطـار کردم
من نذر کردم که غلامت باشم آقا
تا آخـر عمـرم بنـامت باشم آقا
ای اولین فرزند زهرا یا حسن جـان
ای دلبر و دلبنـد زهرا یا حسن جان
تو آمدی زهرا و حیدر شـاد هستند
ای معنی لبخنـد زهرا یا حسن جان
مادر تو را هر لحظه در آغوش دارد
یعنی شدی در بند زهرا یا حسن جان
یارب به حق مجتبی همسایه ها را...
نامت شده سوگند زهرا یا حسن جان
تو آمدی تـا آبروی شهــر باشی
دروازه ی رحمت به سوی شهر باشی
مهر شمـا در سینـه از روز ازل بود
با صلح جنگیـدن نبردی بی بدل بود
ای مـرجع تقلیـد عظمـای مدینه
رفتارتـان حی علی خیـر العمـل بود
ای بهترین شاگرد دست آموز حیدر
دشمن اسیر ضرب شصتت در جمل بود
با بانگ تکبیرت زمین میلـرزد آقا
انگـار پـای دشمنت روی گسـل بـود
خون تو در رگهای قاسم موج می زد
چون مرگ شیرینتر برایش از عسل بود
تـو روی نـام مـادرت حساس هستی
استاد رزم حضرت حضرت عباس هستی
من خوب میدانم که این آقا کریم است
جای کبوتر بین صحنش یا کریم است
اینجا کسـی با دست خالـی برنگشتـه
آقا شبیـه مـادرش زهـرا کریم است
هر کس به دریا رفت مروارید برداشت
اینها به این معناست که دریا کریم است
باران ببـارد خـوب و بـد فرقـی ندارد
باران بـرای کـل آدمهـا کریـم است
آقا بیا کــه پشت در سائل رسیده
طوفان زده اتگار بر ساحـل رسیده
آقا برایت یک حـرم بایـد بسازیـم
یک پنجره فولاد هم بایـد بسازیـم
پایین پایت میشـود یک باب قاسـم
بالا سرت باب الکـرم بایـد بسازیـم
یک باب صادق ، باب باقر ، باب سجاد
یعنی سه صحن دیگرم باید بسازیـم
بایـد فراخـوان داد بیـن شاعـرانت
ترکیب بنـد محتشـم بایـد بسازیـم
در بین اشعارم شبی آقا به من گفت
صحنی بـرای مـادرم بایـد بسازیـم
ای ناخـدای کشتـی اولاد زهرا
کی میرود از خاطر تو یـاد زهرا
هرگز نشد روزی به فکـر در نیفتی
هر شب به یاد چـادر مادر نیفتـی
اینجا ملائک بال خود را پهن کردند
از روی سجاده شبی با سر نیفتـی
هر روز میفتـی زمین در راه خانـه
مـا آرزو داریـم تـا دیگـر نیفتـی
مـا آرزو داریـم مثـل مـادر خـود
آتش نگیری بیـن خاکستـر نیفتی
این اشک ها یعنی که ما طاقت نداریم
مـا هیچ جایی جز همین هیئت نداریم
#احمد_ایرانی_نسب
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#کریم_اهلبیت_ع
تنگ است دلم میل رهایی دارد
با یاد حسن چه کربلایی دارد
تردید مکن! تصورش هم زیباست
ایوان حسن عجب صفایی دارد
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_حسن_علیه_السلام
بر ماه شب نیمه ی این میکده سوگند
مثل تو ندیده است کسی کودک دلبند
خورده دلم از صبح همان روز نخستین
با مهر تو ای دست گل فاطمه پیوند
در لطف و عطا و کرم و بخشش و رحمت
گشتیم و ندیدیم کسی را به تو مانند
هر گوشه ای از نام تو حاجات گرفتند
از کوفه بگو تا به بخارا و سمرقند
حاتم که زبانزد شده در جود و سخاوت
یک عمر، بساطش به در خانه ات افکند
در بند توام، عبد توام، نام تو بردم
کوه گنهم را به تو بخشید خداوند
حکاک ازل شیر اُحد، نام حسن را
با خط خوشش سر در تالار دلم کند
تو زندگی ات خرج فقیران شده عمری
هر سائل محزون به کنارت شده خرسند
آن شامی بد خُلق هم از سوی تو حتی
چیزی نشنیده است به جز رحمت و لبخند
در آرزوی وصف تو مردند هزاران
تمثال گر و شاعر و نقاش و هنرمند
هر بار نقاب از رخت افتاد خدا گفت
جبریلِ امین دود کند بهر تو اسپند
جنگیدن قاسم همه اش از جمل توست
مردانگی ات خوب رسیده است به فرزند
"یا فاطمه" را یاد غمت، خیل شهیدان
با غصه نوشتند به هر پرچم و سربند
آن روز دوشنبه، وسط کوچه و مادر
گریان شده ایم از غم این واقعه هر چند...
هرگز کسی از راز تو آگاه نگشته
آن را که تو دیدی همه در پرده شنیدند
#محمد_جواد_شیرازی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
#مسمط_مربع_میلاد_امام_حسن_علیه_السلام
یا صاحب الزَّمان به غلامت نگاه کن
حالم برایِ بـَزْمِ عمو رو به راه کن
پاکْ از دلِ شکسته غـبارِ گناه کن
جانم فدایِ فاطمه روحی فداه کن
باید وَلیمِه داد شبِ مرتضیٰ علیست
لبهایِ این پسر رطبِ مرتضیٰ علیست
امشب دوباره شد دَمِ کون و مکان علی
شعرِ زمیـنیان و شعارِ زمان علی
فریاد می زند قـَمرِ آسمان علی
شورِ مُکـرّرِ سرِ کـَرّوبیان علی
گـهواره را تکان ندهد جُز نبی کسی
امشب بگو اذان ندهد جُز نبی کسی
سرمستِ جام و باده یِ خیرُالعمل منم
چشمی که خیره شد به شما در محل منم
خصـمِ سقیفه دشمنِ آلِ جـَمل منم
اَحْلٰا مِنَ العسل که بگویم عسل منم
وا می شود لب از لبِ من با همین سخن
هستم غـلامِ ایل و تبارِ شما حسن
سبطِ پیـمبری و نبیِ خصلتی کریم
فرزندِ اَرشدِ یلِ خوش غـیرتی کریم
تو سفره دارِ سفره یِ بی منّتی کریم
این نوکریِ توست عجب نعمتی کریم
تو یوسفی و من سرِ بازار... مشتری
در مکتبِ شما شد علمدار... حیدری
"سرمایه یِ محبّتِ زهراست دینِ من"
هر جا که بود تَـنْـتَـنِه یِ یا علی وطن
با ذکرِ یا حسین و حسن وا شده دهن
شد ربـّنایِ ماهِ مـناجات این سخن
یا ایُّهاالکریم... در این خانه نوکریم
هستیم نوکرِ تو سَلاطینِ محشریم
عشقِ علی و فاطمه قدرِ مُقَدَّر است
گرد و غبارِ صحنِ شما بهتر از زر است
یا مجتبی نوایِ شب و روزِ دلبر است
"پس کشتیِ نجاتِ حسینی شناور است"
از زائرانِ صحنِ بقیع شاهِ کربلاست
آنچه تو دیده ای سببِ آهِ کربلاست
حرفِ غـرورِ قلبِ تَرَک دارِ مجتباست
حرفِ عبورِ مادرت از بینِ کوچه هاست
حرفِ حضـورِ سارقِ آرامـشِ ولاست
حرفِ ظهـورِ منتـقم مادر شماست
افتاده ردِّ پنجه یِ گرگی به رویِ دین
مهدی بیا که مادرت افتاده بر زمین
#حسین_ایمانی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7