eitaa logo
کافه شعروسمـــــــــــاع
137 دنبال‌کننده
529 عکس
221 ویدیو
4 فایل
شعر پرنده‌ای معصوم است که در قلبِ شاعران متولد میشود🕊️ ارتباط با کانال @samtebaran
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم دردی که دارد با که گوید گنه خود کرد تاوان از که جوید دریغا نیست همدردی موافق که بر بخت بدم خوش خوش بموید مرا گفتی که ترک ما بگفتی به ترک زندگانی کس بگوید؟ کسی کز خوان وصلت سیر نبود چرا باید که دست از تو بشوید ز صد بارو دلم روی تو بیند ز صد فرسنگ بوی تو ببوید گل وصلت فراموشم نگردد وگر خار از سر گورم بروید غم درد دل عطار امروز چه فرمایی بگوید یا نگوید ------------------ 🖋فرید الدین محمد عَطّار نیشابوری شاعر و عارف فارسی‌زبان قرن ششم و هفتم قمری است. او با علوم مختلفی مانند قرآن، حدیث، فقه، تفسیر، ‌طب، نجوم و کلام آشنایی داشت. الهی‌نامه، اسرارنامه، خسرونامه و منطق‌الطیر از آثار منظوم عطارند و تذکرة‌الاولیا تنها اثر او به نثر است. او در حمله سربازان مغول به نیشابور، اسیر و سپس در سال ۶۱۷ ق و یا ۶۲۷ق در سن ۹۰ سالگی کشته شد. عطار نیشابوری اشعار بسیاری در فضیلت امام علی(ع) سروده است. همچنین اشعاری در فضیلت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) دارد. @shearhayeziba
به هر کویی مرا تا کی دوانی ز هر زهری مرا تا کی چشانی چو زهرم می‌چشاند چرخ گردون به تریاک سعادت کی رسانی گهی تابوتم اندازی به دریا گهی بر تخت فرعونم نشانی برآری برفراز طور سینا شراب الفت وصلم چشانی چو بنده مست شد دیدار خود را خطاب آید که موسی لن‌ترانی نه ایوبم که چندین صبر دارم نیم یوسف که در چاهم نشانی برون آمد گل زرد از گل سرخ مکن در باغ ویران باغبانی @shearhayeziba
جانا مرا چه سوزی چون بال و پر ندارم خون دلم چه ریزی چون دل دگر ندارم در زاری و نزاری چون زیر چنگ زارم زاری مرا تمام است چون زور و زر ندارم روزی گرم بخوانی از بس که شاد گردم گر ره بود بر آتش بیم خطر ندارم گر پرده‌های عالم در پیش چشم داری گر چشم دارم آخر چشم از تو بر ندارم در پیش بارگاهت از دور بازماندم کز بیم دور باشت روی گذر ندارم نه نه تو شمع جانی پروانهٔ توام من زان با تو پر زنم من کز تو خبر ندارم عالم پر است از تو غایب منم ز غفلت تو حاضری ولیکن من آن نظر ندارم عطار در هوایت پر سوخت از غم تو پرواز چون نمایم چون هیچ پر ندارم @shearhayeziba
شادم ای دوست که در عشق تو دشواری‌ها بر من امروز به اقبال غمت آسان شد بر سر نفس نهم پای که در حالت رقص مرد راه از سر این عربده دست‌افشان شد @shearhayeziba
نگر تا ای دل بیچاره چونی چگونه می‌روی سر در نگونی چگونه می‌کشی صد بحر آتش چو اندر نفس خود یک قطره خونی زمانی در تماشای خیالی زمانی در تمنای جنونی اگر خواهی که باشی از بزرگان مباش از خرده‌گیران کنونی @shearosama
منم و گوشه ای و سودایی تن من جایی و دلم جایی ای عجب گرچه مانده‌ام تنها مانده‌ام در میان غوغایی @shearosama