آیا شاعران از رحِم رنج زاده میشوند؟
و آیا شعر دشنهای کاری بر جان است؟
یا تنها منم
که در چشمانم تاریخ گریه را خلاصه میکنم
@shearosama
#نزار_قبانی
وقتی تو را به دست آوردم
کلید همهی گنجهای جهان به دستم افتاد
@shearosama
#نزار_قبانی
روزی که به قلبم دادی
بزرگترین روز تاریخ است
و آمدنت بهترین خبر جهان
@shearosama
#نزار_قبانی
گویا تو تاریخ تولد منی
به یاد ندارم که پیش از تو زندگی کرده باشم
@shearosama
#نزار_قبانی
از چشمانت آتش ربوده ام
تا انقلاب ها را به راه بیندازم
@shearosama
#نزار_قبانی
از کجا آمدی؟
چگونه آمدی؟
چگونه طوفان به جانم انداختی؟
ای ابرپرباران عشق و دلتنگی
ای نعمت بیمثال خدا
ارزشمندترین مرواریدی که به دستم رسیده است تویی
و خداوند چه مهربانانه تو را به من بخشیده است
@shearosama
#نزار_قبانی
عشقت به من یاد داده
چهرهات را با گچ نقاشی کنم
روی دیوار
روی بادبانهای کشتیهای ماهیگیری
روی ناقوسها
روی صلیب ها
@shearosama
#نزار_قبانی
عشقت به من آموخت اقامت کنم
در هتلهایی که نام ندارند
کلیساهایی که نام ندارند
و قهوهخانههایی که نام ندارند
@shearosama
#نزار_قبانی
دست تو که روی شانه ام میافتد
کبوتری ست که برای نوشیدن آب فرود آمده است
@shearosama
#نزار_قبانی
دست تو جویباری از ابریشم است
بادبزنی چینی
و شعریست که آن را نوشتهاند
@shearosama
#نزار_قبانی
در سفرى بىتوقف هستم
ميان
نواى پيانو
و نغمهى زنانگى غارتگر تو
و صداى باران...
#نزار_قبانی
@shearosama
از کانال تلگرامی نزار قبانی
دستانَت؛
دو دستنوشتهی عربى و نادر اند!
و دو کتاباند
كه نسخهى ديگرى ندارند!
پس دستانت را
از دستانم
بيرون نكش!
تا به دوران
بیسوادی
باز نگردم!
#نزار_قبانی
از کانال تلگرامی نزار قبانی
@sherosama