#محرم | بازگشت
| قسمت دوم؛ علی فرزند حر بن یزید |
▪️مرور افرادی که در کربلا دچار تحول شدند.
✅ @shebrahimiii | رِسانو
🏴 جان خواهر
حضرت زهرا فرمود: پدر! محبت شدید و شگفتی بین زینب و حسین است، اگر ساعتی بوی حسین را حس نکند جانش بیرون میآید. همین منوال بود تا سر مقدس امام حسین علیهالسلام دفن شد و زینب از دوری برادر، جهان را بدرود گفت!
📚سحاب رحمت، ص۸۱۰
#ام_المصائب
✅ @shebrahimiii | رِسانو
میتونست مثل خیلیا تو اوضاع آشوب و جنگ پول ملت رو برداره فرار کنه و بره
ولی جوری محکم پای ایران ایستاد و برامون آبرو ایجاد کرد که خارجیا آرزوی همچین رهبری رو دارن🇮🇷
اللهم احفظ قائدنا
✅ @shebrahimiii | رِسانو
رِسانو | شاهرخابراهیمی
میتونست مثل خیلیا تو اوضاع آشوب و جنگ پول ملت رو برداره فرار کنه و بره ولی جوری محکم پای ایران ایستا
بیکار نشینید
واسه سلامتیشون نفری سه تا صلوات بفرستید ببینم
"اٰللـٌّٰهًٌُمٓ صَــلِّ عٓـــلٰے مُــحَـمَّـدٍ ۅاّلِ مُــحَـمَّـدٍ ۅعٓجٓلِ فٓࢪجٰهٌٓمّ"
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تنی خونین در آغوش حرم رفت
دلا دیدی که حاجی زاده هم رفت
سرود بی قراری خوانده ام باز
چرا از قافله جا مانده ام باز
من آهی سرد و اشکی گرم دارم
من از جا ماندن خود شرم دارم
✅ @shebrahimiii | رِسانو
رِسانو | شاهرخابراهیمی
#روایت_شیطان «شماره دوم روزنامه رسمی روایت شیطان منتشر شد!» 🔻حسین در تلهٔ جنگ یزید!؟! ▪️در این شم
#روایت_شیطان
«شماره دوم روزنامه رسمی
روایت شیطان منتشر شد!»
🔻چرا حسین کودک شیرخوارهاش را در آغوش گرفت و به میدان نبرد برد؟
«نوزاد یا سپر انسانی حسین؟»
▪️در این شماره میخوانید:
_ مهر مادری رباب کجاست؟
_ حرمله؛ نامزد جایزه صلح نوبل!
_ مزایدهٔ یک عدد گهواره چوبی
_ و...
🗞 متن کامل روزنامه را در تصویر بخوانید.
✅ @shebrahimiii | رِسانو
رِسانو | شاهرخابراهیمی
زهرا کوچولو در آسمان روی دوش سردار ✅ @shebrahimiii | رِسانو
زهرا مهمان حضرت رقیه سلام الله علیها
✅ @shebrahimiii | رِسانو
سر جنگی سنگر شکن احتمالا برای خانواده عماد یا قدر و رضوان
+ نتانیاهو جوری باهاش عکس گرفته انگار پریده رو هوا گرفتدش😉
✅ @shebrahimiii | رِسانو
😭روضهی عبداللهبنحسن(ع)، در واقع روضهی خود امام حسینه(ع)؛
عبدالله خیلی کوچیک بود که امام حسن(ع) شهید شدن، رسماً ایشون رو امام حسین(ع) بزرگ کردن!
بچهی کوچیک شیرخواری که بهت امانت میدن و باید از کوچیکی بزرگش کنی، امانت بودنش خیلی حساسترش میکنه؛
اونم نه امانت دستِ من و شما، امانتِ امام معصوم(ع) برای امام معصوم(ع)!
۱۱سال بزرگش میکنی،
راه رفتنش، حرف زدنش، دینش، نماز خوندنش رو یادش میدی؛
مراقبشی از خودت جداش نمیکنی!
دم آخر، لحظهای که «بلندمرتبهشاهیزصدرزینافتاد»؛
لحظهای که در گودال دیگه هیچ توانی برای محافظت از امانت برادر نیست،
دستش رو از دست عمهش جدا میکنه،
به سمتت میدوه در حالی که دیگه هیچ توانی در بدن برای مراقبت ازش نداری، دستش رو جلوی ضرب شمشیر میگیره؛
آخرین لحظاتِ امانت برادر معصوم، فقط توان آرام کردنش در حسین(ع) هست؛
-صبر کن عموجان، به زودی به پدر شهیدت ملحق میشی...
وقتی تیر حرمله کار رو تمام میکنه، شاهد آخرین نفسهای پارهی تنِ حسن(ع) در آغوش خودتی، تا جایی که دیگه صدا و گرمای نفسش نیاد...
نازك آراي تن ساق گلی؛
كه به جانش كشتم؛
و به جان دادمش آب؛
اي دريغا به برم می شكند...
صل الله علیک یا ابا عبدالله الحسین
✅ @shebrahimiii | رِسانو