#انگیزشی
چند نفر از پلی عبور می کردند که ناگهان دو نفر به داخل رودخانه خروشان افتادند...
همه در کنار رودخانه جمع شدند تا شاید بتوانند بهشون کمک رسانند... ولی وقتی دیدند شدت آب آنقدر زیاد است، که نمی شه براشون کاری کرد...
به آن دو نفر گفتند که امکان نجاتتون وجود نداره! و شما به زودی خواهید مرد !!!
در ابتدا آن دو مرد این حرف ها را نادیده گرفتند و کوشیدند که از آب بیرون بیایند
اما همه دائما به آنها می گفتند که تلاش تون بی فایده هست و شما خواهید مرد !!!
پس از مدتی یکی از دو نفر دست از تلاش برداشت و جریان آب او را با خود برد. اما شخص دیگر همچنان با حداکثر توانش برای بیرون آمدن از آب تلاش می کرد....
بیرونی ها همچنان فریاد می زدند که تلاشت بی فایده هست ... اما او با توان بیشتری تلاش می کرد و بالا خره از رودخانه خروشان خارج شد . وقتی که از آب بیرون آمد، معلوم شد که مرد نا شنواست.
در واقع او تمام این مدت فکر می کرده که دیگران او را تشویق می کنند!
« ناشنوا باش وقتی همه از محال بودن آرزوهایت سخن می گویند »
.📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
اولین قدم برای اینکه به جایی برسی، این است که تصمیم بگیری دیگر جایی که هستی نباشی…
#انگیزشی
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
اولین قدم برای اینکه به جایی برسی، این است که تصمیم بگیری دیگر جایی که هستی نباشی…
#انگیزشی
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌸🍃🌸🍃
#انگیزشی
نیمه شبی چند دوست به قایقسواری رفتند و مدت زیادی پارو زدند.
سپیده که زد گفتند چقدر رفتهایم؟ تمام شب را پارو زدهایم!
اما دیدند درست در همانجایی هستند که شب پیش بودند!
آنان تمام شب را پارو زده بودند، ولی یادشان رفته بود طناب قایق را از ساحل باز کنند!
در اقیانوﺱ بی پایان هستی، انسانی که قایقش را از این ساحل باز نکرده باشد هر چقدر هم که رنج ببرد، به هیچ کجا نخواهد رسید!
قایق تو به کجا بسته شده است؟
آیا به بدنت بسته شده؟
به افکارت؟
به ناامیدی هایت؟
به ترســها و نگرانیــهایت؟
به گذشته ات؟
و یا به عواطفت؟ ...
این ها طناب هاي قايق تو هستند …
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻
#داستان_فوق_العاده_زیبا
#انگیزشی 🎯🎯🎯
میلتون اریکسون وقتی دوازده ساله بود دچار فلج اطفال شد. ده ماه بعد شنید که پزشکی به مادرش گفت:
پسرتان شب را تاصبح دوام نمیاورد.
🎯
اریکسون صدای گریه مادرش را شنید. فکر کرد شاید اگر شب را دوام بیاورم مادرم اینطور زجر نکشد...
تصمیم گرفت تا سپیده دم صبح بعد نخوابد وقتی خورشید بالا آمد به طرف مادرش فریاد زد: من هنوز زنده ام!
چنان شادی عظیمی درخانه در گرفت که تصمیم گرفت همیشه تمام تلاشش را بکند که یک شب دیگر درد و رنج خانواده اش
را عقب بیندازد!
اریکسون در سال 1990 در هفتاد و پنج سالگی در گذشت و از خود چندین کتاب مهم درباره ظرفیت عظیم انسان برای غلبه بر محدودیت هایش بجا گذاشت...
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
••✾🌻🍂🌻✾••
🌻🍂🌻🍂🌻🍂🌻
#داستان_فوق_العاده_زیبا
#انگیزشی 🎯🎯🎯
میلتون اریکسون وقتی دوازده ساله بود دچار فلج اطفال شد. ده ماه بعد شنید که پزشکی به مادرش گفت:
پسرتان شب را تاصبح دوام نمیاورد.
🎯
اریکسون صدای گریه مادرش را شنید. فکر کرد شاید اگر شب را دوام بیاورم مادرم اینطور زجر نکشد...
تصمیم گرفت تا سپیده دم صبح بعد نخوابد وقتی خورشید بالا آمد به طرف مادرش فریاد زد: من هنوز زنده ام!
چنان شادی عظیمی درخانه در گرفت که تصمیم گرفت همیشه تمام تلاشش را بکند که یک شب دیگر درد و رنج خانواده اش
را عقب بیندازد!
اریکسون در سال 1990 در هفتاد و پنج سالگی در گذشت و از خود چندین کتاب مهم درباره ظرفیت عظیم انسان برای غلبه بر محدودیت هایش بجا گذاشت...
📚داستانڪ📚
༺📚════════
@dastanakk
••✾🌻🍂🌻✾••
عصرتون قشنگ
آرامش در
ثانیہ ثانیہ زندگی را
برایتون آرزو میڪنم
شاد باشید وشادى رابه
عزیزانتون هدیہ ڪنید
عصر زیباتون بخیر مهربونا
─┅┅─═इई 🦋 ईइ═─┅┅─
❥❥
#انگیزشی #حس_خوب ##عصر_بخیر