eitaa logo
علی مقدم
2.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
454 ویدیو
32 فایل
آثار[سخنرانی، نوشته ها و اشعار]علی مقدم عاصی خراسانی ادمین @admin9988 وبلاگ http://asikhorasani.blogfa.com/ بایگانی پادکست ها https://eitaa.com/ali_moghaddam_Podcast پیام ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17344654120743 هندوستان @SAEB_TABRIZ
مشاهده در ایتا
دانلود
تا سر به زمین مداد بنهاد نوشت در سجده هنر نمائی ام معلوم است
این یک دو نفس فرصت عمر خود را مانند قلم خرج سجودش کردم
ابیاتی از غزلی بسیار زیبا از که مرحوم انصاری همدانی آن را به عنوان موعظه بسیار برای شاگردانشان میخواندند پیری رسید و موسم طبع جوان گذشت ضعف تن از تحمل رطل گران گذشت وضع زمانه قابل دیدن دوبار نیست رو پس نکرد هر که ازین خاکدان گذشت در راه عشق، گریه متاع اثر نداشت صد بار از کنار من این کاروان گذشت مضمون سرنوشت دو عالم جز این نبود آن سر که خاک شد بره از آسمان گذشت در کیش ما تجرد عنقا تمام نیست در قید نام ماند اگر از نشان گذشت بی دیده راه اگر نتوان رفت پس چرا چشم از جهان چو بستی ازو میتوان گذشت؟ بدنامی حیات دو روزی نبود بیش آنهم «کلیم» با تو بگویم چه سان گذشت ؟! یک روز صرف بستن دل شد به این و آن روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت
یک بار بر پیاله لبت را گذاشتی یک عمر اینچنین دهنش باز مانده است
علی مقدم
یک بار بر پیاله لبت را گذاشتی یک عمر اینچنین دهنش باز مانده است #عاصی_خراسانی
خارم که از گل چمنش باز مانده است یا آن غریب کز وطنش باز مانده است آغوش یار را اگر از دست داده ام اما چه خوب عطر تنش باز مانده است امشب درِ بهشت خدایا گشوده ای؟ یا اینکه یار ، پیرهنش باز مانده است؟ یک بار بر پیاله لبت را گذاشتی یک عمر اینچنین دهنش باز مانده است آری هنوز امید وصال تو در دل است مقتول تو اگر کفنش باز مانده است سال ۱۳۹۸
10.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از دست کشیدن نشود دسترست کم چون سرو نگردید قدت از هرست کم شعرخوانی انجمن ادبی ارادت
بگذار بیافتد به سر زلفِ تو تابی ما در تَهِ چاهیم بیانداز طنابی صلی الله علیک یا اباعبدالله
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هزار لعنت و نفرین بر التفات خلایق که هر چه ننگ کشیدم برای نام کشیدم شعرخوانی دانشگاه رضوی انجمن کبوترانه
۱ شعر چیست ؟ نکته : شعر تعریف مطلقی ندارد که بگوییم «شعر همین است و جز این نیست» ولی برای ایجاد تصوری نسبتا روشن از شعر باید به مهم ترین تعاریفی که از شعر وجود دارد نظری بیندازیم چند نمونه از مهم ترین تعاریف شعر ۱.تعریف شمس قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم (مهم ترین آیین نامه شاعری در پیشینه شعر سنتی ): «شعر سخنی است اندیشیده ، مرتّب ، معنوی ، موزون ، متکرر ، مساوی ، حروف آخرین آن به هم ماننده» ۱.تعریف ابن سینا شعر کلامی است مُخیّل ، ترکیب شده از اقوالی دارای ایقاعاتی که در وزن متّفق و متساوی و متکرّر باشند و حروف خواتیم آن متشابه باشند » گویا در نزد حکما ، خیال مهم تر از وزن و قافیه دانسته می شده است. ۳.تعریف دکتر شفیعی کدکنی در کتاب ادوار شعر فارسی «شعر گره خوردگی عاطفه و تخیّل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته باشد» این تعریف ، ساده و کاربردی هست اما جامع نیست مثلا آثاری که فاقد «خیال» هستند ، ولی حضور خویش را به عنوان شعر تثبیت کرده اند را شامل نمی شود ۴. تعریف دکتر شفیعی کدکنی در کتاب موسیقی شعر «شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد و در حقیقت ، گوینده شعر ، با شعر خود ، عملی در زبان انجام می دهد که خواننده ، میان زبان شعری او و زبان روز مرّه و عادی تمایزی احساس می کتد» این شاید جامع ترین تعریف باشد از شعر ولی همین کلی بودن و فراگیری این تعریف ، کاربردش را دشوار میکند . چون نوع آن حادثه و ویژگی های آن مطرح نمیشود. منبع : کتاب روزنه استاد محمدکاظم کاظمی
چنان افتادگی پیشِ تو بالا می برد ما را مَلَک حتی نمی داند کجاها می برد ما را چه خون ریز و جهان گیر است یا رب لشکر حُسنش که با یک غمزهٔ چشمش به یغما می برد ما را اگر چه سالها در گوشه عزلت به سر بردیم ولی آن گوشه ی ابرو به صحرا می برد ما را مسیری نیست جز اشک روان دریای رحمت را همین‌ رود روان آخر به دریا می برد ما را اگر اعمالِ ما راهی به جنت هم نبرد آخر خیالی نیست ، آخر حُبّ مولا می برد ما را مرداد / ۱۳۹۸
چنان دانسته می باید درین دنیا نهی پا را که بر موی میان مور در صحرا نهی پا را