ابیاتی از غزلی بسیار زیبا از #کلیم_کاشانی که مرحوم انصاری همدانی آن را به عنوان موعظه بسیار برای شاگردانشان میخواندند
پیری رسید و موسم طبع جوان گذشت
ضعف تن از تحمل رطل گران گذشت
وضع زمانه قابل دیدن دوبار نیست
رو پس نکرد هر که ازین خاکدان گذشت
در راه عشق، گریه متاع اثر نداشت
صد بار از کنار من این کاروان گذشت
مضمون سرنوشت دو عالم جز این نبود
آن سر که خاک شد بره از آسمان گذشت
در کیش ما تجرد عنقا تمام نیست
در قید نام ماند اگر از نشان گذشت
بی دیده راه اگر نتوان رفت پس چرا
چشم از جهان چو بستی ازو میتوان گذشت؟
بدنامی حیات دو روزی نبود بیش
آنهم «کلیم» با تو بگویم چه سان گذشت ؟!
یک روز صرف بستن دل شد به این و آن
روز دگر به کندن دل زین و آن گذشت
#کلیم_کاشانی
علی مقدم
یک بار بر پیاله لبت را گذاشتی یک عمر اینچنین دهنش باز مانده است #عاصی_خراسانی
خارم که از گل چمنش باز مانده است
یا آن غریب کز وطنش باز مانده است
آغوش یار را اگر از دست داده ام
اما چه خوب عطر تنش باز مانده است
امشب درِ بهشت خدایا گشوده ای؟
یا اینکه یار ، پیرهنش باز مانده است؟
یک بار بر پیاله لبت را گذاشتی
یک عمر اینچنین دهنش باز مانده است
آری هنوز امید وصال تو در دل است
مقتول تو اگر کفنش باز مانده است
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
سال ۱۳۹۸
10.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از دست کشیدن نشود دسترست کم
چون سرو نگردید قدت از هرست کم
#عاصی_خراسانی
شعرخوانی انجمن ادبی ارادت
بگذار بیافتد به سر زلفِ تو تابی
ما در تَهِ چاهیم بیانداز طنابی
#عاصی_خراسانی
صلی الله علیک یا اباعبدالله
7.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هزار لعنت و نفرین بر التفات خلایق
که هر چه ننگ کشیدم برای نام کشیدم
#عاصی_خراسانی
شعرخوانی دانشگاه رضوی
انجمن کبوترانه
#مباحث_آموزش۱
#تعریف_شعر
شعر چیست ؟
نکته : شعر تعریف مطلقی ندارد که بگوییم «شعر همین است و جز این نیست»
ولی برای ایجاد تصوری نسبتا روشن از شعر باید به مهم ترین تعاریفی که از شعر وجود دارد نظری بیندازیم
چند نمونه از مهم ترین تعاریف شعر
۱.تعریف شمس قیس رازی در کتاب المعجم فی معاییر اشعارالعجم (مهم ترین آیین نامه شاعری در پیشینه شعر سنتی ):
«شعر سخنی است اندیشیده ، مرتّب ، معنوی ، موزون ، متکرر ، مساوی ، حروف آخرین آن به هم ماننده»
۱.تعریف ابن سینا
شعر کلامی است مُخیّل ، ترکیب شده از اقوالی دارای ایقاعاتی که در وزن متّفق و متساوی و متکرّر باشند و حروف خواتیم آن متشابه باشند »
گویا در نزد حکما ، خیال مهم تر از وزن و قافیه دانسته می شده است.
۳.تعریف دکتر شفیعی کدکنی در کتاب ادوار شعر فارسی
«شعر گره خوردگی عاطفه و تخیّل است که در زبانی آهنگین شکل گرفته باشد»
این تعریف ، ساده و کاربردی هست
اما جامع نیست مثلا آثاری که فاقد «خیال» هستند ، ولی حضور خویش را به عنوان شعر تثبیت کرده اند را شامل نمی شود
۴. تعریف دکتر شفیعی کدکنی در کتاب موسیقی شعر
«شعر حادثه ای است که در زبان روی می دهد و در حقیقت ، گوینده شعر ، با شعر خود ، عملی در زبان انجام می دهد که خواننده ، میان زبان شعری او و زبان روز مرّه و عادی تمایزی احساس می کتد»
این شاید جامع ترین تعریف باشد از شعر
ولی همین کلی بودن و فراگیری این تعریف ، کاربردش را دشوار میکند . چون نوع آن حادثه و ویژگی های آن مطرح نمیشود.
منبع : کتاب روزنه استاد محمدکاظم کاظمی
چنان افتادگی پیشِ تو بالا می برد ما را
مَلَک حتی نمی داند کجاها می برد ما را
چه خون ریز و جهان گیر است یا رب لشکر حُسنش
که با یک غمزهٔ چشمش به یغما می برد ما را
اگر چه سالها در گوشه عزلت به سر بردیم
ولی آن گوشه ی ابرو به صحرا می برد ما را
مسیری نیست جز اشک روان دریای رحمت را
همین رود روان آخر به دریا می برد ما را
اگر اعمالِ ما راهی به جنت هم نبرد آخر
خیالی نیست ، آخر حُبّ مولا می برد ما را
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
مرداد / ۱۳۹۸
چنان دانسته می باید درین دنیا نهی پا را
که بر موی میان مور در صحرا نهی پا را
#صائب_تبریزی
#در_باب_مراقبه
علی مقدم
یا امیرالمومنین جوشد از خُمخانه ی مولا شراب از شش جهت در نجف ریزد به پای ما ثواب از شش جهت هرکجا
جوشد از خُمخانه ی مولا شراب از شش جهت
در نجف ریزد به پای ما ثواب از شش جهت
#عاصی_خراسانی