eitaa logo
علی مقدم
2.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
434 ویدیو
31 فایل
آثار[سخنرانی، نوشته ها و اشعار]علی مقدم عاصی خراسانی ادمین @admin9988 وبلاگ http://asikhorasani.blogfa.com/ بایگانی پادکست ها https://eitaa.com/ali_moghaddam_Podcast پیام ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17344654120743 هندوستان @SAEB_TABRIZ
مشاهده در ایتا
دانلود
حال و روز بعضی از مردم و فروشنده ها که تا میتوانند احتکار میکنند گران تر بفروشند امّا همیشه بر لبشان ناله و فحش به گرانفروشی و نا مسلمانی است ببری مال مسلمان و چو مالت ببرند بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست
تامّلات ادبی ایهام ، ابهام و کژتابی ۱ یکی از موضوعاتی که در سال های اخیر در فضای شعر و خصوصا شعر آیینی رواج یافته و شاهد ازدیاد روز افزون آن هستیم ( که شاید از مهمترین علل آن ، فقدان نقد و نبودن روحیه نقد پذیری است*) وجود "ابهام" و "کژتابی" های فراوان است. زبان گاهی اوقات دچار ابهامات و نابسامانی هایی میشود که جز با دقّت و و حسّاسیت نمیشود از آن ها نجات پیدا کرد. یکی از راه های نجات از این ابهامات ، مطالعه و فکر در موضوع "ابهام" و "کژتابی" است به تعبیر استاد قوام الدین خرمشاهی : فایده بحث کژتابی ها ، " زبان آگاهی" و حساسیت زبانی پیدا کردن ، و در آثار خود یا گفته ها و نوشته های خود از ارتکاب کژتایی پرهیز کردن است. (مقدمه کتاب کژتابی های ذهن و زبان) قطعا اگر این مساله مورد نقد قرار نگیرد و با تسامح و تساهل از کنار آن عبور کنیم ، شعر آیینی در حد شعر بزمی که فقط مخاطب عمومی سطحی نگر را به صورت زودگذر اقناع میکند خواهد ماند و در طولانی مدت ذائقه مخاطب شعر دچار ابتذال و انحراف در زبان و مفاهیم خواهد شد. به عنوان مقدمه چند نکته ی کوتاه در مورد "ابهام" و "ایهام" عرض خواهم کرد و در نوشته های بعدی به نمونه هایی از ابهام ها و کژتابی در شعر شاعران امروزی اشاره خواهم کرد (سعی میشود از شاعرانی که شعرشان مخاطب بالایی دارد و الگویی برای شاعران مبتدی هستند ، نمونه ذکر کنم چون معتقدم هرچقدر این بزرگواران دقتشان در این موضوعات بیشتر باشد ، شاعران مبتدی هم بیشتر دقت خواهند کرد ، که به قول صائب تبریزی : صافی و تیرگیِ آب ز سرچشمه بُوَد) تفاوت ابهام و ایهام ابتدا باید به ایهام بپردازیم و بعد به ابهام و کژتابی باید توجه کنیم که "ایهام" یکی از صنایع معنوی مهم و زیبای علم بدیع است و استفاده از این صنعت نشانه قوّت شاعر و شعر اوست یکی از نقاط قوت و برجسته حافظ و سعدی ، استفاده آنها از صنعت ایهام است ایهام یک نکته مثبت است که ریشه در دو یا چند معنی داشتن یک کلمه یا عبارت است که یک معنی غالبا پیداتر و معانی دیگر پنهان تر اند (اینکه گفتیم غالبا به دلیل وجود ایهام متوازی است که هر دو معنا به یک اندازه به ذهن متبادر میشوند) به این چند نمونه دقت کنید سعدی قاضیِ شهرِ عاشقان باید که به یک "شاهد" اقتصار کند کلمه "شاهد" محتمل دو معناست : یکی گواه و دیگری زیبا رو که طبق هر دو ، بیت معنا میدهد (البته معنای گواه به دلیل کلمه قاضی نزدیک تر است) حافظ صوفی که بی تو توبه ز می کرده بود دوش بشکست عهد چون در میخانه دید "باز" در اینجا کلمه "باز" دو معنا دارد یکی گشوده و دیگری دوباره ، که هر دو معنا با بیت تناسب دارد حافظ چو منصور از مراد آنان که بردارند بر دارند بدین درگاه حافظ را چو می‌خوانند "می‌رانند" در این بیت واژه "میرانند" را چهار گونه میشود معنا کرد که هر کدام وجه معنایی جالب و قابل توجهی دارد .۱.میکِشند  ۲.طرد میکنند  ۳.میکُشند  ۴.امیرانند ما انواع مختلفی از ایهام در زبان داریم که هر کدام زیبایی خاص خودش را دارد (واژگانی ، ساختاری ، ساختاری واژگانی و خوانشی) بحث ایهام بسیار بحث زیبا و دامنه داری است اما چون غرض این نوشتار بحث از "ابهام و کژتابی" هست به همین مقدار از توضیح ایهام اکتفا میکنم و انشالله در نوشته بعدی به ابهام و تفاوت آن با ایهام و مساله کژتابی خواهم پرداخت. ________ *ما کثره الشُّعَراءِ الّا عِلّه مُشتقّه من قِلّه النُّقّادِ ترجمه : بسیاریِ شاعران ، بیماری است که برخاسته از اندکی ناقدان است. ۲۵ دی ۱۴۰۰ ۱۲ جمادی الثانی ۱۴۴۳ @ASI_khorasani
خُرد منگر گناه را هرگز ، گندمی بر زمین زد آدم‌ را گاه مویی بگیرد از چشمت روشنیِ تمام عالم را
رسوا مکن آن عیوب پنهانی را آنها که از او فقط تو میدانی را یا رب سببی ساز که شامل بشود غفرانِ تو ، عاصی خراسانی را ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما کی ز شکست بی اثر میگردیم هم ساز شویم و هم تبر میگردیم بیهوده به ما تیغ کشیدید ولی "ما را بکشید زنده تر میگردیم"
شما هم هر شب که میخواین بخوابین توی ذهنتون میگین : دیگه بسه غفلت ، از فردا دیگه یه حرکت متفاوت و جدیدی رو شروع میکنم؟! اگه شما هم اینطوری هستین و هی امروز رو به هوای فردا ضایع میکنین این قصه کوتاه و تلخ رو بخونین👇 . قال : ساتوب غدا ، نام و لم یستیقظ گفت : فردا توبه خواهم کرد ، خوابید و دیگر بیدار نشد
دوری چنان مکن که به شیون بخوانمت
قسمتی از توصیف مولف کتاب از جناب 《میرزا عبدالقادر بیدل از عارفان محقق و کاملان مدقّق بوده . چاشنی مکتب توحید از رحیق کلامش پیداست و حلاوت مذاق تصوف از شکّر گفتارش هویدا. در تحقیق مسئله توحید یگانه بوده و در ترک و تجرید سرآمد زمانه. با وجود فقر و مسکنت مرجع امرا و اهل کمال بود. در سنه هزار یکصد و سی و سه از این سرای فانی به عالم باقی شتافت. کلیاتش از ۱۰۰ هزار* بیت متجاوز است و هرچند اکثر اشعارش موافق محاوره فصحای عجم نیست و ترکیب‌های غریب در زبان فارسی اختراع نموده اما شعرهای بلند و برجسته بسیار دارد و پختگی نفس از گفت‌وگویش ظاهر است اگر زباندانی صرف اوقات نموده انتخابی از کلیات آن گران‌مایه بردارد معلوم می‌شود که صاحب چقدر مایه بوده‌است. به‌ هر حال این چند بیت از او نگارش می‌یابد: بیدل از یاد خویش هم رفتم که فراموش کرده‌است مرا . اینجا جواب نامه عاشق تغافل است بیهوده انتظار خبر می کشیم ما . همیشه تشنه لبِ خون ما بود بیدل چو شیشه هر که به دست آورد دل ما را . چه نسبت است به خورشید ذره را بیدل به عالمی که تو باشی مرا که می پرسد . ای محبّت گداختم بس کن نفسی بود باختم بس کن . مِی پرست ایجادم نشئه ازل دارم همچو دانه ی انگور شیشه در بغل دارم . درهای فردوس وا بود امروز از بی دماغی گفتیم فردا *در نسخه خطی کتابخانه آستان قدس رضوی از کتاب ریاض الشعرا نوشته ۴ هزار بیت پ ن : ابیات انتخابی زیاد بود فقط تعدادی را نوشتم @ASI_khorasani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یا امام رضا خورشید سر برآرد هر صبح از حریمش گردد مدار عالم هم بر مدارِ این در خاکش دواست اینجا ، دارالشفاست اینجا درمان و درد باشد در اختیارِ این در دنیا نبود و بودیم ما بنده ی مرامش خاکی نبود و بودیم ما خاکسارِ این در
اگر ، اگر مجرم ، اگر بی‌دین ، اگر مستم به محشر کی گذارد دامن عفوت تهی‌دستم؟
دلیلِ راحتِ مُلک عدم ، همین کافیست که طفل گریه کنان از عدم برون آید . هر آن که پا به وجود از عدم گذاشت گریست نه من که هر که به دنیا قدم گذاشت گریست
در محفل دوستان به جز یاد تو نیست آزاده نباشد آنکه آزاد تو نیست شیرین لب و شیرین خط و شیرین گفتار آن کیست که با اینهمه فرهاد تو نیست؟!
هدایت شده از علی مقدم
تضمین غزلی اخلاقی از امام خمینی رحمه الله علیه ما را نمیدهد ز چه دلبر دگر جواب؟! با ناز خویش از چه به یاران دهد عذاب؟! دیگر به داد ما نرسد نِی گُل و شراب "ما را رها کنید در این رنج بی حساب با قلب پاره پاره و با سـینه ای کباب" لب تر نکرده ایم هنوز از سبوی دوست دستی نبرده ایم به معراج موی دوست پیدا نکرده ایم نشانی ز کوی دوست "عمری گذشت در غم هجران روی دوست مرغم درون آتش و ماهـــی بــــــرون آب" حاصل نشد ز حرص و غضب جز درندگی سودی نداشت در پی دنیا دوندگی ماییم و حسرت نفسی طعمِ بندگی "حالی نشد نصیبم از این رنج و زندگی پیری رسید غرق بطالت پس از شباب"  بر دفترِ سواد ، خطِ بی رمق زدم سر در کتاب و بحث تمامِ فرق زدم حتی به ردّ باطل اگر حرف حق زدم "هرچـــه فراگرفتم و هرچـــه ورق زدم چیزی نبود غیر حجابی پس از حجاب" آری بکوش تا بتوانی به هوش باش عمرت نگشته تا که زیانی به هوش باش قدّت نگشته است کمانی ، به هوش باش "هان ای عزیز فصل جوانی به هوش باش در پیری از تو هیچ نیاید به غیر خـــواب" خود را اگر چه نیک قلمداد می کنند ابلیس را به مکرِ خود امداد میکنند جان را ز فرط آز و هوا باد میکنند "این جاهلان کــــه دعوی ارشاد مـــی کنند در خرقه شان به غیر "منم" تحفه ای میاب" اصلا نیاز نیست بگویی ، اشاره کن آری سکوت پیشه کن و فکرِ چاره کن اینجا که آمدی بنشین و نظاره کن "دم بر نیار و دفتر بیهوده پاره کن تا کی کلام بیهده گفتار ناصواب" ۲۰ بهمن ۱۳۹۹ ۲۵ جمادی الثانی ۱۴۴۲ @ASI_khorasani
بر کرده ی ناصحیح ، رحمی بنما هرچند شدم وقیح ، رحمی بنما یارب ز گناهِ خلوتم میترسم یا مَن سَتَرَ القَبیح ، رحمی بنما
🔶در کار خیر حاجت ‌‏هیچ استخاره نیست‏ ‌‏قطعه شعری حضرت امام دارند بدین‌‎ ‌‏مضمون:‏ 🔵بهار آمده دستار زُهد پاره کُنید!‏ ‌‏🔷به پیش پیر مغان رفته اِستشاره کُنید!‏ ‌‏ 🔹سِزد ز دانۀ انگور سُبحه ای سٰازید!‏ 🔵‌‏برای رفتن استخاره کُنید! دانه انگور را به دانه تسبیح تشبیه کردن، آن هم برای رفتن میخانه! مناسبت می و انگور و استخاره و تسبیح، داد مقدسین را در آورده بود. ‌‏ می گویند که عده ای نزد مرحوم حاج ، رئیس حوزه‌‎ ‌‏علمیه قم رفته، و به ایشان گفته اند: چه نشسته اید که آقا روح الله دیگر چه بی دینی که نکرده است! که می گوید! اهل هم که هست! اين هم شعرش! او را از حوزه بیرون کنید. حاج شیخ عبدالکریم حائری ـ که خیلی مورد‌‎ ‌‏علاقه و احترام امام نیز بودند ـ در جواب خندیدند و گفتند: عجب، از قول‌‎ ‌‏من به ایشان سلام برسانید و بگویید: در کار خیر حاجت هیچ استخاره‌‎ ‌‏نیست.‏ ‌‎ ‎ 📚‌ديوان امام مجموعه اشعار امام خمينى سلام الله عليه، ص: ۳۰۵ 📖 یک ساغر از هزار: سیری در عرفان امام خمینی (س)صفحه ۵۳۲
زیاد حرف زدن قلب را قسیّ میکند رسول خدا صلّی الله علیه وآله وسلّم : لاتَکثُرُوا الکَلَامَ بِغَیرِ ذکرِ اللَهِ، فإنَّ کثرةَ الکلامِ بِغَیرِ ذکرِ اللَهِ قَسوُ القلبِ، إنَّ أبعَدَ النّاسِ مِنَ اللَهِ القلبُ القاسی ترجمه : در غیر یاد خدا زیاد سخن نگویید؛ چرا که زیاد حرف زدن در غیر ذکر خدا موجب سختی و قساوت قلب است، و دورترین مردم از خدا افراد سخت دل هستند. «تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة» ج ۱۲ ص ۱۹۴ در غیرِ ضرور از "زبان" حرف مکش یک نقطه اضافه تر "زیان" میگردد @ali_moghddam
هدایت شده از انجمن ادبی مَطلَع
• انجمن ادبی مطلع • آلبوم تصاویر با حضور میهمان ویژه جناب آقای از اصفهان @anjoman_matla