#آنجا
در آن اوجی که از رفعت نباشد غیر ذات آنجا
گرانی میکند بر خاطر عارف صفات آنجا
زبان واصلان لال است از توصیف دیدارش
که هر کس دید آن رُخ را ز حیرت گشت مات آنجا
فدای خلوت یاری که لفظ آنجاست نامحرم
سخن از دیده می جوشد، کجا باشد لغات آنجا
چنان جان در بدن با ماست، این نقصان الفاظ است
اگر گفتم به آن هستیِ برتر از جهات، آنجا
مگر با سوختن راهی بسازم تا وصال او
که غیر از نیستی راهی ندارد ممکنات آنجا
نباشد پوششی از شرم بهتر بر تن آدم
نجابت پیشه کن اینجا، اگر خواهی نجات آنجا
گریبانگیر خود گردی، اگر گیری گریبانی
دلی را گر نلرزانی، نلغزی در صراط آنجا
چنان ربط است بین عالَم دنیا و عُقبا که
بگیری تا قنوت اینجا بجوشد صد قنات آنجا
ز سایه بگذر و در آستان نور منزل کن
که دارالموت اینجاباشد و دارالحیات آنجا
سیاهیِ قلم، عاصی! به آن دفتر نمی آید
بگو عاشق که از خون گلو سازد دوات آنجا
#عاصی_خراسانی
۱۷ محرم ۱۴۴۳
۴ شهریور ۱۴۰۰
@sheikh_ali_moghaddam
هدایت شده از علی مقدم
#آنجا
در آن اوجی که از رفعت نباشد غیر ذات آنجا
گرانی میکند بر خاطر عارف صفات آنجا
زبان واصلان لال است از توصیف دیدارش
که هر کس دید آن رُخ را ز حیرت گشت مات آنجا
فدای خلوت یاری که لفظ آنجاست نامحرم
سخن از دیده می جوشد، کجا باشد لغات آنجا
چنان جان در بدن با ماست، این نقصان الفاظ است
اگر گفتم به آن هستیِ برتر از جهات، آنجا
مگر با سوختن راهی بسازم تا وصال او
که غیر از نیستی راهی ندارد ممکنات آنجا
نباشد پوششی از شرم بهتر بر تن آدم
نجابت پیشه کن اینجا، اگر خواهی نجات آنجا
گریبانگیر خود گردی، اگر گیری گریبانی
دلی را گر نلرزانی، نلغزی در صراط آنجا
چنان ربط است بین عالَم دنیا و عُقبا که
بگیری تا قنوت اینجا بجوشد صد قنات آنجا
ز سایه بگذر و در آستان نور منزل کن
که دارالموت اینجاباشد و دارالحیات آنجا
سیاهیِ قلم، عاصی! به آن دفتر نمی آید
بگو عاشق که از خون گلو سازد دوات آنجا
#عاصی_خراسانی
۱۷ محرم ۱۴۴۳
۴ شهریور ۱۴۰۰
@sheikh_ali_moghaddam