توصیف صائب تبریزی + حکایتی از دوران طفولیّت وی از کتاب #ریاض_الشعراء
《اسم ایشان میرزا محمدعلی است .از شعرای عالیمقدار و فصحای بلاغت شعار روزگار بود در طرز خود امام فن و در روش خویش مقتدای زمن است . صیت سخنوری او از قاف تا قاف جهان رسیده و خوان نعم کلامش از مشرق تا مغرب کشیده . متأخرین را با وی خیال همسری محال و دغدغهی برابری را چه مجال .
مشهور است که میرزای مزبور مرحوم در ایام طفولیت روزی بهاتفاق والد مرحوم خود که از اعاظم تجار بازار اصفهان بود به دکان یکی از اهلالله که به امر صحافی اشتغال داشته وارد میگردیده و آن ولیّ کامل کاغذ ریزه هایی که از دم مقراض بریده در دکان ریخته بودهاست در کاسهی سریش ریخته مخلوط نموده به نزد میرزا صائب میگذارد و امر به خوردن مینماید میرزا صائب نیز به اشارهی والد شروع به خوردن نموده دو ثلث آن را میخورد . آن شیخ کامل به والد میرزا میفرماید که اگر همه را خورده بود کلامش به تمام عالم میرسید و الحال دو ثلث جهان را صیت بیانش فرو خواهد گرفت و الحق آن دلچسبی که در کلام میرزای مرحوم است به سبب سریش اولیاست و الّا ظاهر احوال میرزا مقتضی آن نبود که اینهمه حقایق و معارف از وی صدور یابد.》
ریاض الشعراء ج ۲ ص ۱۲۰۶
پ ن : دو هفته پیش این داستان را از استاد رستگار حفظه الله شنیدم ، امشب که کتاب ریاض الشعراء را مطالعه میکردم به همین داستان که ایشان نقل فرمودند برخوردم.
#تذکره_ریاض_الشعراء
#علیقلی_واله_داغستانی
#صائب_تبریزی
@ASI_khorasani