🔴برنامههای شیطان
شیخ جعفر ناصری: گاهی مومنین یک ارتباطی پیدا میکنند که برای ایمانشان مفید است. یک برنامههایی و یک نظمی را شروع میکنند و یک خط معنوی را دنبال میکنند که برای زندگی دنیای و آخرتی آنها مفید است. از آن طرف شیاطین گروهی دارند که فقط آدم دزد هستند. ولی نه آدم به این معنی بلکه آدم به معنی اینکه در وجود انسان حیات مثل یک آدم است.
قلب مثل یک آدم است که چشم و گوش دارد. تشبیهات روائی زیادی هم در این زمینه داریم (رک: الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج2؛ ص267 و التوحید (للصدوق)؛ ص366) که حیات دل یا باطن انسان مثل یک آدم است که چشم و گوش دارد. شیاطین آن آدم را میدزدند؛ یعنی حیات را میدزدند. بیخ گوش شما میآید و میگوید که: نه! مثل اینکه فایده ندارد. برو شما! این کار را رها کن یا میگوید: ای بابا! شما از این مسائل چه خیری دیدی؟!
بیا برو. کجا برو؟! شیطان راهی هم نمیتواند ارائه کند ولی دوست دارد که مؤمنین انسجام فکری نداشته باشند و هر چه آنها را به حیات ابدی و خدا نزدیک میکند را از بین ببرد. این گروه در شیاطین آدم دزد هستند. میخواهند انسجامهای فکری را از ایشان بگیرند و راههای رشد را برایشان میبندند
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌼هیچ کار خداوند بیحکمت نیست ...
🔸پادشاهی هنگام پوست کندن سیبی با یک چاقوی تیز٬ انگشت خود را قطع کرد. وقتی که نالان طبیبان را میطلبید٬ وزیرش گفت: «هیچ کار خداوند بیحکمت نیست.» پادشاه از شنیدن این حرف ناراحتتر شد و فریاد کشید: «در بریده شدن انگشت من چه حکمتی است؟» و دستور داد وزیر را زندانی کنند ...
روزها گذشت تا اینکه پادشاه برای شکار به جنگل رفت و آن جا آن قدر از سربازانش دور شد که ناگهان خود را میان قبیلهای وحشی تنها یافت. آنان پادشاه را دستگیر کرده و به قصد کشتنش به درختی بستند. اما رسم عجیبی هم داشتند که بدن قربانیانشان باید کاملاً سالم باشد و چون پادشاه یک انگشت نداشت او را رها کردند و او به قصر خود بازگشت. در حالی که به سخن وزیر میاندیشید دستور آزادی وزیر را داد. وقتی وزیر به خدمت شاه رسید٬ شاه گفت: «درست گفتی، قطع شدن انگشتم برای من حکمتی داشت ولی این زندان رفتن برای تو جز رنج کشیدن چه فایدهای داشته؟»
وزیر در پاسخ پادشاه لبخند زد و پاسخ داد: «برای من هم پر فایده بود چرا که من همیشه در همه حال با شما بودم و اگر آن روز در زندان نبودم حالا حتماً کشته شده بودم.»
🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️نگاه دین به مسئله غیرت
🔹نه بیعفتی نه شکاکیت
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 وصیت نامه مرد خسیس
روزی مرد خسیسی که تمام عمرش را صرف مال اندوزی کرده بود و پول و داریی زیادی جمع کرده بود، قبل از مرگ به زنش گفت: من می خواهم تمامی اموالم را به آن دنیا ببرم .او از زنش قول گرفت که تمامی پول هایش را به همراهش در تابوت دفن کند.زن نیز قول داد که چنین کند.چند روز بعد مرد خسیس دار فانی را وداع کرد.
زن نیز قول داد که چنین کند. وقتی ماموران کفن و دفن مراسم مخصوص را بجا آوردند و می خواستند تابوت مرد را ببندند و ان را در قبر بگذارند،ناگهان همسرش گفت: صبر کنید. من باید به وصیت شوهر مرحومم عمل کنم.بگذارید من این صندوق را هم در تابوتش بگذارم.دوستان آن مرحوم که از کار همسرش متعجب شده بودند به او گفتند آیا واقعا حماقت کردی و به وصیت آن مرحوم عمل کردی؟زن گفت: من نمی توانستم بر خلاف قولم عمل کنم. همسرم از من خواسته بود که تمامی دارایی اش را در تابوتش بگذارم و من نیز چنین کردم.
البته من تمامی دارایی هایش را جمع کردم و وجه آن را در حساب بانکی خودم ذخیره کردم.در مقابل چکی به همان مبلغ در وجه شوهرم نوشتم و آن را در تابوتش گذاشتم، تا اگر توانست آن را وصول کرده و تمامی مبلغ آن را خرج کند!
(امام جعفرصادق(ع)می فرمایند:
بهترین شما مردمان بخشنده و نظربلند و بدترین شما مردمان خسیس و تنگنظران هستند.)
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 چند داستانآموزنده
مفضّل در ضمن سفارشی گوید: از امام صادق علیهالسلام شنیدم که میفرمود: چون دو نفر از یک دیگر با قهر جدا شوند یکی از آنها سزاوار برائت و لعنت است، و چه بسا هر دو سزاوار آن باشند، معتب «یکی از دوستان مخصوص آن حضرت» گفت:
قربانت گردم آن که ستمگر باشد سزایش همین است، امّا تقصیر مظلوم چیست؟
فرمود: چون او هم برادرش را به آشتی دعوت نکرده، و حرفهای او را نادیده نگرفته است. از پدرم شنیدم که میفرمود: چون دو نفر با هم ستیز کنند و یکی بر دیگری غالب آید، باید مظلوم به نزد رفیق ظالم خود رود و به او بگوید: ای برادر من ستمگر هستم، تا قهر و جدایی بین آنها از میان برود، همانا خداوند حکیم و عادل است و داد مظلوم را از ظالم می ستاند.
ابو بصیر گوید: از امام صادق درباره مردی که با خویشاوندی خود به خاطر این که مذهب حق را نمی شناسد «شیعه نیست» قطع رابطه کند سؤال کردم فرمود: سزاوار نیست که خویشاوندی را قطع کند.
داود بن کثیر گوید: شنیدم امام صادق میفرمود که پدرم فرمود:
پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرموده است: هر گاه دو نفر از مسلمان از همدیگر با قهر جدا شوند و سه روز در آن حال بمانند و آشتی نکنند، هر دو از اسلام خارج شوند و بین آنان دوستی دینی نمیماند، پس هر کدام از آنها برای آشتی و سخن گفتن بر دیگری سبقت جوید، در روز رستاخیز جلوتر از دیگری به بهشت خواهد رفت.
(منبع: سایت پایگاه اطلاع رسانی حوزه)
پ.ن: قهر نبودن و آشتی بودن به معنای همنشینی نیست!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📘#داستانهایبحارالانوار
💠بزرگترین گناه؟!
🔹حضرت امام باقر علیه السلام وارد مسجد الحرام شد.
گروهی از قریش که آنجا بودند، چون آن حضرت را دیدند پرسیدند: این شخص کیست؟
گفتند: پیشوای عراقیها (شیعیان) است.
یکی از آنان گفت: خوب است کسی را بفرستیم تا از ایشان سؤالی بکند.
سپس جوانی از آنان خدمت امام علیه السلام آمد و پرسید:
«آقا! کدام گناه از همه بزرگتر است؟ »
امام علیه السلام فرمود:« شرابخواری»
🔹جوان برگشت و پاسخ حضرت را به رفقای خود گزارش داد.
بار دیگر او را فرستادند. جوان همین سوال را تکرار کرد.
حضرت فرمود: «مگر به تو نگفتم شرابخواری! زیرا شراب، شرابخوار را به زنا، دزدی و آدم کشی وادار میکند و باعث شرک و کفر به خدا میگردد. شرابخوار کارهایی را انجام میدهد که از همه گناهان بزرگتر است.»
📚 بحار، ج ۴۹، ص ۳۵۸
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
✅کنترل قدرت شهوت و غضب
✍️حضرت علی علیهالسلام میفرماید: خدای سبحان به ملائکه فقط عقل داد و آنان را از شهوت و غضب بینصیب ساخت؛ به حیوانات شهوت و غضب داد و آنها را از عقل بیبهره ساخت؛ اما انسان را از همه این امور بهرهمند گردانید.
پس انسان اگر شهوت و غضب را مطیع و مُنقاد عقل گرداند، برتر از ملائکه خواهد بود، زیرا با وجود منازع و مزاحم به این موفقیت نائل شده است و اگر مطیع شهوت و غضب شود، پستتر از حیوانات خواهد بود، چرا که با وجود یاوری چون عقل - که حیوانات از آن محروماند - خود را در اختیار شهوت و غضب قرار داده است.
📚نردبان سعادت، ص47 (تلخیص و تحریر کتاب معراجالسعادة)
🌹 🍃🍂
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 جوان بودن امام زمان در هنگام ظهور، برای بعضی از شیعیان دردسرساز خواهد شد
🌕 امام صادق علیه السلام فرمودند:
اگر قائم عجل الله فرجه، قيام كند حتما مردم او را انكار مىكنند؛ زيرا او به صورت جوانى برومند به سوى ايشان باز مىگردد؛ كسى بر عقيدۀ خود نسبت به او پايدار نمىماند مگر آن كس كه خداوند در عالم ذرّ نخستين از او پيمان گرفته باشد. نیز حضرت فرمودند: و از بزرگترين گرفتاریها(در هنگام ظهور امام عصر عجل الله فرجه)آن است كه صاحب موعود ايشان به چهرۀ جوانى بر آنان خروج مىكند در حالى كه آنان مىپندارند كه او بايد پيرمردى كهنسال باشد.
📗الغيبة(للنعمانی)،ب۱٠،ص۱۸۸
✅ عبارت «صاحبهم» اشاره به این دارد که این گرفتاری مخصوص شیعیان ناآگاه و روایت نخوانده خواهد بود؛ چرا که مهدیِ سُنیان، بنابر منابعشان باید جوان باشد؛ چون آنان معتقدند خلیفه مهدی تازه در آخرالزمان بدنیا خواهد آمد؛ پس کسی که مبنای اعتقاداتش روایات باشد در هنگام ظهور امام، انتظار دیدن مردی جوان، با موی و محاسن سیاه را دارد نه پیر!
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📘#داستانهایبحارالانوار
هفتصد درودِ خداوند...
🔹روزی پیغمبر خدا صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند:
«یا علی! میخواهی تو را به چیزی مژده بدهم؟»
حضرت علی علیه السلام عرضه داشتند:
بله، پدر و مادرم به قربانت! شما همیشه مژده دهنده هر چیزی بودید.
🔹پیامبر فرمودند: «جبرئیل، نزد من آمد و از امر عجیبی مرا خبر داد. »
امیرالمومنین علیه السلام پرسیدند: امر عجیب چه بود یا رسول الله؟
🔹پیامبر فرمودند: «جبرئیل خبر داد که هر کس از دوستان من، بر من توأم با خاندانم صلوات بفرستد، درهای آسمان به روی وی گشوده میشود و فرشتگان هفتاد صلوات به او میفرستند و اگر گناهکار است گناهانش میریزد همچنان که برگ درختان میریزد و خداوند متعال به او خطاب میکند: (لبیک یا عبدی و سعدیک).
سپس به فرشتگان میفرماید:
ملائکان من! شما به او هفتاد صلوات فرستادید، اما من بر او هفتصد صلوات میفرستم.»
📚 بحارالانوار، ج ۹۴، ص ۵۶.
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴تخفیف در مجازات قارون بخاطر صله رحم!
💐از حضرت علی علیه السلام نقل شده است که :
قارون در زمان حضرت موسى به زير زمين فرو رفته بود و خداوند فرشته اى را موكّل بر او كرده بود تا هر روز او را به اندازه قامت يك مرد به زمين فرو ببرد.
بعدها که حضرت يونس در شكم نهنگ زندانی شد و مشغول تسبيح و استغفار بود، قارون صداى او را شنيد و از فرشته موكّل خود پرسيد به من اندكى مهلت بده، گويا صداى يكى از آدميان را میشنوم...
آنگاه خداوند به آن فرشته فرمان داد به او مهلت دهد! پس فرشته به قارون مهلت داد.
قارون پرسيد: تو كيستى؟ يونس گفت: من بنده خاطى، يونس پسر متى هستم..
قارون گفت: به من بگو خداوند شديد الغضب با موسى بن عمران چه كرد؟
يونس گفت: افسوس از دنيا رفت.
🔹قارون گفت: خداوند رئوف و مهربان با هارون چه كرد؟ يونس گفت: افسوس از دنيا رفت..
🔹قارون گفت: كلثوم دختر عمران كه همسر من بود چه شد؟
يونس گفت: اكنون هيچ يك از آل عمران باقى نمانده است،
قارون گفت: افسوس بر آل عمران..
از آن پس خداوند به ملك موكّل او فرمان داد تا عذاب را در ايّام دنيا از او بردارد و از آن پس عذاب دنيوى او بر طرف شد زیرا او احوال نزدیکانش را پرسید.
📚🖋بحارالأنوار-جلد 14-صفحه 380- باب 26- قصص يونس
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان شنیدنی سعدی و پدرش
از زبان حجت الاسلام #عالی
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🌾 آرزو میکنم امشب
🌸خدا درخونه تون بزنه
🌾سبدی از خیر و برکت
🌸شوق زندگی
🌾حس خوشبختی
🌸عمربا عزت و
🌾عاقبت بخیری هدیه بیاره
➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی