eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
89هزار دنبال‌کننده
15.7هزار عکس
7.4هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شیخ احمد کافی
🔴 آی خوب ها! به خوبی ها یتان ننازید گفت: جمعی برای باریدن باران به بیابان رفتند تا دعا کنند و از خ
تربیت شده روی کدام دامن است؟ یک وقت دیدم این غلام آمد و آمد تا به خانه زین العابدین (ع) رسید. شاگرد کلاس اهل بیت (ع) همین است. چند دقیقه ای گذشت در این خانه را زدم. یکی از غلام ها آمد. گفت : کیست؟ گفتم: به آقا بگویید: زهری است می خواهد محضرتان شرفیاب شود غلام رفت و برگشت . گفت: آقای زهری ! آقا می گویند: بفرمایید. رفتم، سلام کردم آقا جواب داد گفتم: آقا جان! می خواهم یکی از غلامهایتان را بخرم. فرمود: بخری؟ من پسر فاطمه ام. بگو به تو ببخشم. مگر من غلام فروشم ؟ فرمود: غلامها بیایند بایستند. همه ایستادند. فرمود: کدام یکی را می خواهی ؟ گفتم: آقا آن که من می خواهم میان این غلام ها نیست. فرمود: کسی هست که نیامده باشد؟ گفتند: فلان غلام است که مریض است. فرمود: به او هم بگویید بیاید. آمد تا نگاهش کردم دیدم محبوب من است. گفتم: آقا جان من همین را می خواهم. یک وقت دیدم این غلام یک نگاه به من کرد و گفت: زهری! چرا تو می خواهی مرا از آقایم جدا کنی؟ گفتم: بخاطر همان عمل که بالای تلّ از تو مشاهده کردم. تا به او این را گفتم یک وقت حالش منقلب شد. گفت: خدا! کسی تا الان نمی دانست من در خانه ات آبرو دارم. حالا که فهمیدند دیگر زندگی دنیا را نمی خواهم. زهری می گوید: آمدم طرف خانه ام. یک چند قدمی بیشتر نمانده بود تا به خانه برسم که دیدم یکی از غلامان آقا آمد و گفت: زهری! اگر می خواهی در تشییع جنازه غلام شرکت کنی بیا. خدایا! وقتی پیشرفت این غلام را می بینم، احساس می کنم که خیلی عقب مانده ام. ❌ پایان متن سخنرانی سخنرانی @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 شهید کافی چگونه وارد حوزه علمیه شدند و در کجا تحصیل کردند؟ ابتدا نزد مرحوم میرزا احمد کافی (پدربزرگ‌شان) که استاد خیلی از بزرگان مشهد بودند درس می‌خواند و در سن دوازده سالگی وارد حوزه مشهد می‌شود و بالاخره در سن 18 سالگی به عتبات عالیات هجرت می‌کند و در نجف توفیق شاگردی شهید محراب آیت ‌الله سید اسدالله مدنی؛ آیت ‌الله راستی کاشانی و... را پیدا می‌کند. 5 سال در نجف از علمای آن‌جا کسب فیض می‌کنند و در سن 23 سالگی، به‌خاطر مشکلاتی که پدر ایشان در عرصه کسب و کار داشتند، با اجازه مراجع وقت نجف و آیت ‌الله‌العظمی خویی، به ایران برمی‌گردند و با بیت آیت ‌الله شاهرودی وصلت می‌کنند و ساکن قم می‌شوند، 2 الی 3 سال در قم و در نزد آیت الله میرزا ابوالفضل تبریزی و دیگر بزرگان قم تحصیل می‌کنند و سطوح عالیه را نیز در قم تدریس می‌کردند. ❌از زبان شیخ محسن کافی فرزند شهید @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️پایبندی به دین سخنران شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 دمی با کافی شیخ حسن کافی برایمان توضیح می‌دهد که اگرچه شروع فعالیت‌های سیاسی شهید از سال‌ها قبل از کشته شدنش آغاز می‌شود، اما نقطه عطف مبارزات وی از اردیبهشت سال ۵۷ یعنی حدود دو ماه قبل از مرگ وی رقم می‌خورد. وی این طور شرح می‌دهد: در اردیبهشت ۵۷ که مصادف با شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) بود، برادرم سخنرانی پرشوری کرد و در آن سخنرانی صراحتا نام حضرت امام(ره) را روی منبر بیان و از ایشان تجلیل کرد که همین ماجرا سبب خشم بیش از پیش رژیم و احضار برادرم به‌ساواک شد. شیخ حسن کافی ادامه می‌دهد: ۳۰ تیر ماه همان سال مصادف شد با نیمه شعبان و امام راحل از نجف اعلام کردند، امسال به‌خاطر چهلم شهدای تبریز این میلاد بزرگ را جشن نمی‌گیریم و چراغانی نمی‌کنیم، صبح روز پنجشنبه ۲۹ تیرماه، منوچهر ازغندی رئیس کلانتری ۱۲ برادرم را احضار و از ۸ صبح تا ۱۲ ظهر به‌خاطر این تصمیم نسبت به‌ایشان و حضرت امام هتاکی و فحاشی می‌کند و در نهایت پیشنهاد می‌دهد یا برادرم کلید مهدیه را به‌آنها بدهد تا خودشان آنجا را چراغانی کنند، یا طبق رسم هر سال خودش این کار را انجام دهد یا به‌مشهد سفر کند که برادرم در آن شرایط مجبورا و تحت فشار، سفر به‌مشهد را انتخاب می‌کند. ❌ از زبان شیخ حسن کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚وقتی یادِ من افتادی، برای امام زمان دعا کن! ذکر و یاد امام مهدی در رفتارهای او تاثیر فوق العاده‌ای داشت. دعای فرج و دعا برای سلامتی امام عصر، همیشه وِرد زبانش بود. امکان نداشت بدون دعای فرج، شروع به خواندن دعا، قرآن یا زیارت عاشورا کند؛ انگار احساس می‌کرد که بدون دعای فرج، اعمالش مقبول نیست. دعا برای تعجیل فرج، در رأس همه حاجات و دعاهایش بود. هر وقت قرار بود کسی به زیارت برود، یا در التماس دعا گفتن‌های مرسوم، می‌گفت: «برای امام زمان خیلی دعا کنید!» اگر قرار بود دوستی به زیارت برود، نشانه‌ای می‌داد تا به یاد او بیفتد و بعد تأکید می‌کرد: «وقتی یاد من افتادی، برای امام زمان دعا کن!» هیچ وقت نشنیدم که برای خودش دعایی بخواهد. بعد از شهادتش، یکی از دوستان، صحنه‌ی عاشورا را در خواب دیده بود و اینکه شهدای وطنمان نیز، در میدان جنگ در حال یاری امام حسین بودند. آن بنده‌ی خدا در بین شهدا، آقا جواد را دیده بود که جلو آمده و به او گفته بود: «ما در حال یاری کردن امام حسین هستیم، خیلی کار داریم. شما هم باید برای ظهور آماده شوید. چندان دور نیست. خودتان را برای ظهور آماده کنید تا بتوانید امام را یاری کنید. سیره مهدوی شهید جواد الله کرم از زبان همسرش 📚 منبع: خبرگزاری شبستان@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 داستان دفاع از حریم تشیع مرحوم سید شرف‌الدین از علمای بزرگ شیعه، هنگامی‌که در زمان عبدالعزیز آل سعود به زیارت خانه‌ی خدا مشرف شد، از جمله علمایی بود که به کاخ پادشاه دعوت شده بود که طبق معمول در عید قربان به او تبریک بگویند. زمانی‌که نوبت به وی رسید و دست شاه را گرفت، هدیه‌ای به او داد که هدیه‌اش عبارت بود از یک قرآن که در جلدی پوستین نگه داشته شده بود. ملک، هدیه را گرفت و بوسید و به عنوان احترام و تعظیم، بر پیشانی خود گذاشت. سید شرف‌الدین ناگهان گفت: ای پادشاه! چگونه این جلد را می‌بوسی و تعظیم می‌کنی، در حالی‌که چیزی جز پوست یک بز نیست!؟ ملک گفت: غرض من قرآنی است که در داخل این جلد قرار دارد، نه خود جلد! آقای شرف‌الدین فوراً گفت: احسنت، ای پادشاه! ما هم وقتی پنجره یا درب اتاق پیامبر -صلی‌الله علیه و آله-را می‌بوسیم، می‌دانیم که آهن هیچ کاری نمی‌تواند بکند؛ ولی غرض ما آن کسی است که ماورای این آهن‌ها و چوب‌ها قرار دارد. ما می‌خواهیم رسول الله -صلی‌الله علیه و آله- را تعظیم و احترام کنیم، همان‌گونه که شما با بوسه زدن بر پوست بز، می‌خواستی قرآنی را تعظیم نمایی که در جوف آن پوست قرار دارد. حاضران تکبیر گفتند و او را تصدیق نمودند. آن‌جا بود که ملک ناچار شد اجازه دهد حجّاج با آثار رسول خدا -صلی‌الله علیه و آله- تبرّک جویند، ولی آن‌که پس از او آمد، به قانون گذشته‌ی‌شان بازگشت @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
34.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 سخنرانی شهید کافی موضوع ابوذر غفاری @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫أَمَّنْ یُجِیبُ ✨الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ 💫خدایا به حق این آیه ✨مبارکه 💫هر عزیزی تو دلش هر ✨حاجتی دارد روا بفرما 💫شب زیباتون متبرک به ✨گرمی نگاه خدا 💫الــهی ✨دلخوشی‌هاتون افزون 💫جمع خانواده‌تون پراز دلگرمی ✨شبتون بخیر 💫وپراز آرامش الهی ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
چه دعایی کنمت اول روز خنده ات از ته دل گریه ات از سر شوق روزگارت همه شاد سفره ات رنگارنگ  و تنی سالم و شاد که بخندی همه عمر روزتون بخـــــیر❤️ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 کافران در شام و عذاب الهی از امام باقر (علیه السلام) نقل شده است که فرمودند: امیرمؤمنان درباره ی آخرالزمان و نزدیکی ظهور امام زمان فرموده است:« آن هنگام که بین دو قشون اشغالگر در شام، مختلف بودند حادثه ای رخ می دهد که آن یکی از نشانه های قدرت خداست. از آن حضرت پرسیدند که بعد از آن چه می شود؟ فرمودند: پس از آن یک لرزش شدید در زمین یکی از مناطق اطراف شام رخ می دهد که باعث به هلاکت رسیدن بیش از صد هزار نفر از متجاوزین خواهد شد و مردم مسلمان از این حادثه بسیار خوشحال می شوند و خداوند این واقعه را مایه ی رحمت و خیر و شادی مؤمنان قرار می دهد و عذابی هولناک بر متجاوزین کافر خواهد بود. آن هنگام بنگرید به اشغالگران متجاوز، همان هایی که دارای سواری های تجاوزگر بسیار تند رو که همچون شهاب آتشین می باشند با پرچم های غرب، گسیل می شوند و در شام مستقر می شوند و اگر این وضع پیش آمد منتظر باشید و ببینید که در یکی از مناطق اطراف شام زمین فرو میرود و هم چنین خواهید دید که از سوی دیگر دشمن جگر خوار و بی رحم در کویر مستقر می شود»   در تفسیر این حدیث نویسنده ذکر کرده است که براذین (که در متن به عنوان شهاب آتشین ترجمه شده است) معنای دیگری هم دارد که نوعی سنجاقک های تند و مزاحم تعبیر شده و چیزی مشابه هلیکوپتر های امروزی بهترین مصداق این معنا خواهدبود. 📚پی نوشت: 📙الغیبه الطوسی ،ص ۴۶١ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 شرط وصال یكى از علماء بزرگ (مرحوم آیة الله سید باقر مجتهد سیستانى پدر آیة الله سید على سیستانى ومرحوم سید محمود مجتهد سیستانى ) در مشهد مقدس براى آنكه به محضر امام زمان عجل اللّه شرفیاب شود ختم زیارت عاشورا در چهل جمعه هر هفته در مسجدى از مساجد شهر آغاز می كند ایشان فرمودند: در یكى از جمعه هاى آخرین ، ناگهان شعاع نورى را مشاهده كردم كه از خانه ى نزدیك آن مسجدى كه من در آن مشغول به زیارت عاشورا بودم مى تابید، حال عجیبى به من دست داد، از جاى برخاستم و بدنبال آن نور به در آن خانه رفتم ، خانه كوچك و فقیرانه اى بود، از درون خانه نور عجیبى مى تابید. در زدم وقتى در را باز كردند، مشاهده كردم حضرت ولى عصر امام زمان عجل اللّه فرجه در یكى از اتاق هاى آن خانه تشریف داشتند و در آن اتاق جنازه اى را مشاهده كردم كه پارچه اى سفید بروى آن كشیده بودند، وقتى من وارد شدم و اشك ریزان سلام كردم ، حضرت بمن فرمودند: چرا اینگونه دنبال من مى گردى و رنج ها را متحمّل مى شوى؟ مثل این باشید (اشاره به آن جنازه كردند) تا من دنبال شما بیایم! بعد فرمودند: این بانوئى است كه در دوره بى حجابى (رضا خان پهلوى ) هفت سال از خانه بیرون نیامده مبادا نامحرم او را ببیند! 📚شيفتگان حضرت مهدى(عج)، ج 3، ص ۱۵۸، گوهر صدف، ص 48 ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 موضوع مردم آخرالزمان سخنران شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی