eitaa logo
شهید شیخ احمد کافی
89.5هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
7.1هزار ویدیو
5 فایل
🌹﷽🌹 آثار ماندگار از صدای ماندگار 👇 《رسانه حفظ و نشر آثار #شیخ‌احمد‌ڪافی》 تبلیغات ثامن برندینگ💚👇 https://eitaa.com/joinchat/2308702596Cce98270c04 👈محتوای تبلیغات تایید و یا رد نمیشود🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴مضطَر مدل دعاهای امام زمان اینه که باید از خواب بیدار شی: دعای ندبه، دعای عهد... یعنی تو خوابی. یعنی بفهمیم بی پدریم. مضطر بشیم، کما اینکه مضطر نیستیم. به خدا نیستیم... مضطر میدونی یعنی چی؟ مُضطر اونیه که عزیزش تو سی سی یو باشه. خبر بیارن دکتر ازش قطع امید کرده. نمی بینیش دیگه. چطور میشی؟ غذا بیارن جلوت می تونی بخوری؟! اون موقع صبح جمعه نیاد دیوانه ای این اضطراره که امام زمان رو می کشه پایین. به والله قسم سه شنبه شب مضطر بشیم، چهارشنبه ما امام زمان رو کشیدیم آوردیم. ول کن جمعه رو... ول کن سفیانی و... تو مضطر نیستی، تو در عطش مهدی نمی سوزی... تا نخوایش هزار جمعه بگذره، هزار سفیانی ظهور کنه، او نخواهد آمد... چون امام رو باید خواست... 👤 استاد علی اکبر رائفی پور @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 داستان مرد ناصبی و زائرین امام حسین علیه السلام سخنران شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 لباس پربرکتی که از «کافیِ» پدر به «کافیِ» پسر می‌رسید «اصل و ریشه "کافی"ها، متعلق به یزد است. اجداد پدری ما ابتدا ساکن یزد بودند اما سال‌ها قبل، پدربزرگم، آیت‌الله حاج میرزا "احمد کافی" که از علمای بزرگ یزد بود، در یکی از سفرهای زیارتی‌اش به مشهد، همان‌جا ماند و مجاور حرم امام رضا (ع) شد. از همان موقع، مشهد شد وطن خاندان کافی.» حاج خانم بی‌آنکه بپرسم، به یکی از اولین سئوال‌هایم پاسخ می‌دهد؛ اینکه چرا در بعضی منابع، پسوند «یزدی» در ادامه نام خانوادگی شیخ احمد کافی ذکر شده. خواهر شیخ کافی ضمن اینکه تاکید می‌کند «ضیافتی کافی»، عنوان کامل و صحیحِ نام خانوادگی آن‌هاست، در ادامه می‌گوید: «لباس روحانیت در خانواده ما از پدرها به پسرها می‌رسید. علاوه‌بر پدربزرگم (میرزا احمد کافی)، حاج عمویم هم روحانی بود. پدرم، مرحوم حاج میرزا "محمد کافی" هم معمم بود اما برخلاف پدر و برادرش در زمینه منبر و وعظ فعالیت نمی‌کرد. او سال‌ها به‌عنوان مدیر مدرسه، فعالیت آموزشی و فرهنگی داشت. برادرم، شیخ احمد کافی که اولین فرزند خانواده ۱۰ نفری ما بود هم پا جای پای پدرانمان گذاشت و درس طلبگی خواند. این اتفاق برای یکی دیگر از برادرهایم، آقا «مرتضی» هم تکرار شد. جالب است بدانید از میان پسرهای شیخ احمد هم، ۲ تایشان روحانی هستند.» ❌نقل قول از خواهر شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنها آمدن تورا دور میبینند ولی ما نزدیک میبینیم... ღ ♥️ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ قرآن در آیاتی از قومی غیر از عرب‌های مسلمان یاد کرده است اما این قوم چه کسانی هستند؟ «آگاه باشيد. شما همان مردمی هستید كه براى انفاق در راه خدا دعوت مى‌شويد. پس برخی از شما بخل می‌ورزيد و هركس بخل بورزد، به ضرر خود اوست و خدا بی‌نياز است و شما همه نيازمنديد و اگر روى بگردانيد، [خداوند] قومى غير شما را جانشين شما مى‌كند كه آنان مثل شما [سست‌ايمان و بخيل] نباشند.»‌ وقتی این آیه نازل شد از رسول خدا پرسیدند: «این آیه درباره‌ی چه قومی است که می‌آیند و غیر ما هستند و مثل ما بخیل نیستند؟» حضرت دستى به شانه‌ی سلمان زدند و فرمودند: «منظور، این مرد و قوم اوست. سوگند به آن‌کس که جانم به ‌دست اوست، اگر ایمان در ثریا باشد، گروهى از مردان فارس آن ‌را به ‌دست می‏‌آورند.»‌ گروهی که در میان آنها بی‌ایمانی محال است. در آیات ۳۹ توبه، ۱۳۳ نساء، ۸۹ انعام و ۵۴ مائده نیز مشابه همین مطالب دیده می‌شود. خداوند به مسلمانان هشدار می‌دهد که اگر از دین برگردند، قوم دیگری را بر می‌گزیند. طبق روایات و تفاسیر مفسران، ایرانیان همان قوم برگزیده‌اند.حال، به‌ عنوان عضوی از این قوم برگزیده، باید ببینیم آیا رفتار و کردار ما مطابق آنچه پیامبر فرمودند هست و آیا تا به الآن برای دستیابی به این مقام تلاش کرده‌ایم؟ سؤال مهم‌تر اینکه، چرا پیامبر فرمودند از قوم سلمانند و نگفتند ایرانیان هستند؟ کدام ویژگیِ سلمان، او را یک ایرانی خاص کرده است؟ در ادامه به این موضوع خواهیم پرداخت.- 📜سوره‌ی محمد، آیه‌ی ۳۸.- 📜 بحارالأنوار، ج ۲۲، ص۵۲. ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب قبل از ظهور بر امام زمان(عج) چه میگذرد؟ سخنران شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 تلاش برای جلب همکاری از دیگر اقدامات مذبوحانه عوامل رژیم ، تلاش برای جلب همکاری و به اصطلاح تحبیب مبارزان بود . بدین صورت که آنان خود ممانعتهایی را در مسیر حرکت روحانیت ایجاد کرده و بعد برای بر طرف کردن آن خواهان همکاری می شدند . در اواخر سال 1346 ش ساواک با صدور کارت راهنمای حجاج برای مرحوم کافی مخالفت نمود و بعداً که با وساطت حجه الاسلام فلسفی قرار بر صدور کارت شد ، در مصاحبه ای حضوری این موافقت را مشروط بر همکاری وی نمودند . از آنجا که این سفر برای مرحوم کافی از اهمیت بالایی برخوردار بود ، وی ناچار به قبول این تعهد گردید ،  ولی هیچگاه به آن عمل ننمود . گزارش ذیل ، گویای این مسئله است :  « نامبرده بالا تاکنون هیچ گونه همکاری با ساواک ننموده است مضافاً اینکه در مسافرت حج از طرف نماینده اعزامی ساواک از وی دعوت شد در مراسم نیایشی که برای سلامتی شاهنشاه آریامهر از طرف سرپرستی حجاج ترتیب داده شده بود شرکت نماید ، لیکن مشارالیه علیرغم تعهدات خود از قبول این امر نیز خودداری نمود . » ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 مرحوم حجت الاسلام میرزا محمد کافی (ره)  پدر شهید کافی (ره) @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔻به یاد لبان تشنه حضرت علی‌اصغر به تهیه شیرخشک نوزادان لبنانی کمک کنید 🔹30 هزار نوزاد لبنانی در شرایط جنگی از شیر مادر محروم‌اند وچشم انتظار کمک ما هستند؛فعالیت های مجموعه شباب‌المقاومة با هماهنگی دفاتر رسمی حزب‌الله لبنان در قم و بیروت انجام می‌شود. جهت کمک به تامین شیرخشک نوزدان و امور اجتماعی مربوطه کمک‌های خود را به بنام «جبهه جهانی شباب المقاومة» به این شماره کارت واریز نمایید. 👇👇
6037997750004344
🔸 کانال رسمی شباب المقاومة👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3545694224Ccf85b685fb
🔴 لباس پربرکتی که از «کافیِ» پدر به «کافیِ» پسر می‌رسید «اصل و ریشه "کافی"ها، متعلق به یزد است. اجداد پدری ما ابتدا ساکن یزد بودند اما سال‌ها قبل، پدربزرگم، آیت‌الله حاج میرزا "احمد کافی" که از علمای بزرگ یزد بود، در یکی از سفرهای زیارتی‌اش به مشهد، همان‌جا ماند و مجاور حرم امام رضا (ع) شد. از همان موقع، مشهد شد وطن خاندان کافی.» حاج خانم بی‌آنکه بپرسم، به یکی از اولین سئوال‌هایم پاسخ می‌دهد؛ اینکه چرا در بعضی منابع، پسوند «یزدی» در ادامه نام خانوادگی شیخ احمد کافی ذکر شده. خواهر شیخ کافی ضمن اینکه تاکید می‌کند «ضیافتی کافی»، عنوان کامل و صحیحِ نام خانوادگی آن‌هاست، در ادامه می‌گوید: «لباس روحانیت در خانواده ما از پدرها به پسرها می‌رسید. علاوه‌بر پدربزرگم (میرزا احمد کافی)، حاج عمویم هم روحانی بود. پدرم، مرحوم حاج میرزا "محمد کافی" هم معمم بود اما برخلاف پدر و برادرش در زمینه منبر و وعظ فعالیت نمی‌کرد. او سال‌ها به‌عنوان مدیر مدرسه، فعالیت آموزشی و فرهنگی داشت. برادرم، شیخ احمد کافی که اولین فرزند خانواده ۱۰ نفری ما بود هم پا جای پای پدرانمان گذاشت و درس طلبگی خواند. این اتفاق برای یکی دیگر از برادرهایم، آقا «مرتضی» هم تکرار شد. جالب است بدانید از میان پسرهای شیخ احمد هم، ۲ تایشان روحانی هستند.» ❌نقل قول از خواهر شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴عاقبت طمع و گدایی،در عین بی نیاز بودن! اسماعيل بن احمد مي گويد: سر راه امام حسن عسكري (علیه السلام) نشستم، وقتي كه از نزديك عبور مي كرد،از فقر خود شكايت كردم و در خواست كمك نمودم! گفتم: به خدا يك درهم بيشتر ندارم، صبحانه و شام نيز ندارم!آن حضرت علیه السلام فرموند: به اسم خدا،سوگند دروغ مي خوري... چون تو 200 درهم زير خاك پنهان كرده اي. سپس به غلامش فرموند: هر چه همراه داري به اسماعيل بده. غلامش صد دينار به من داد. سپس امام حسن عسکری علیه السلام به من فرموند: اين را بدان كه هرگاه احتياج بسياري به آن دينارهائي كه در زير خاك نهاده اي پيدا كردي، از آنها محروم خواهي شد. اسماعيل مي گويد: همان گونه كه امام حسن عسگری علیه السلام فرموده بودند، همانطور شد... زيرا ۲۰۰ دينار در زير خاك پنهان نموده بودم، تا براي آينده ام پس انداز باشد. اما مدتي گذشت نياز شديد به آن پيدا نمودم، رفتم تا آن را از زير خاك بيرون آورم، خاك را رد كردم ديدم پولها نيست. معلوم شد پسرم اطلاع پيدا كرده و آن پولها را از آنجا برداشته و فرار كرده است.. چيزي از آن پولها به دستم نرسيد و طبق فرموده امام حسن علیه السلام در حالت شديد نياز از آن پولها محروم شدم. 📚اصول کافی،باب مايفصل به دعوي المحق و المبطل حدیث۱۴، ص۵۰۹ ‌ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 مسلمانان بُت پرست در آخرالزمان در آخرالزمان، قبله و دین و حتی خدای بیشتر مردم تغییر میکند: 🌕 پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: زمانی برای مردم خواهد آمد که خدایشان شکم، قبله شان زنان باشد؛ دینشان پول و شرافتشان وسایل زندگی آنان است. از ایمان جز نامش و از اسلام جز اثرش و از قرآن جز تلاوتش باقی نمی‌ماند. مساجدشان از نظر ساختمان آباد، و دل هایشان از هدایت ویران است. علمایشان بدترین مردم خدا روی زمین هستند. در چنین زمانی خداوند، آنها را به چهار چیز گرفتار می‌کند: ستم سلاطین، گرسنگی و قحطی زمان، ظلم و ستم فرمانروایان و حاکمان. اصحاب شگفت زده شدند و گفتند: ای رسول خدا! آیا آنان بُت می‌پرستند؟ فرمودند: بله! هر درهمی نزد آنان یک بت است. 📗بحار الأنوار، ج ۲۲، ص ۴۵۳ 📗جامع الأخبار، ج ۱، ص ۱۲۹ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚تقوا ملاک ارزش انسان ها روزی سلمان فارسی وارد مسجد نبوی شد و صحابه‌ی پیامبر (ع) به احترام او از جای خود برخاستند و در صدر مجلس به او جای دادند.لحظه‌ای نگذشته بود که یکی از صحابه‌ی معروف نیز وارد مسجد شد، و چون سلمان را در صدر مجلس مشاهده کرد؛لب به اعتراض گشود و گفت: «من هذا العجمی المتصدر فیما بین‌العرب؛این مرد ایرانی و عجمی که در صدر مجلس نشسته در میان عرب‌ها چه می‌کند؟» رسول خدا‌ (ص) با شنیدن این سخن غیر ‌اسلامی به خشم آمد و بر بالای منبر قرار گرفت و فرمود: «ای مردم! آگاه باشید که تمام انسان‌ها از زمان حضرت آدم تا زمان ما مثل دندان‌های ما یکسانند،عرب بر عجم،گندمگون بر سیاه پوست امتیازی ندارد،مگر به تقوا» 📚مستدرک الوسائل، ج۱۲ ص۸۹ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 دیدار با امام زمان عج - علامه حلی سخنران شهید کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
امشب به درگاه خدا براتون دعا میکنم تا فرداتون پر امید زندگیتون پویا عشقتون خدا حاجتتون روا و شبتون پراز آرامش باشه شبتـــون مهدوی❤️ ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
«أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلُوبُ» 🌼آرامش یعنی؛ ✨قایق زندگیتان را، 🌼دست کسی بسپارید که، ✨صاحب ساحل آرامش است... 🌼در این آدینه برفی و زیبا ✨ از خدای مهربان ... 🌼قشنگترین، آرامش‌بخش‌ترین، ✨و بهترین روز را برایتان آرزومندم ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 عجایب دنیای ظهـــور... باز شدن درهای جهان به‌روی مردم 🌕 رسول خدا صلّی الله علیه و آله در وصف حکومت مهدوی فرمودند: «سَيَكُونُ بَعْدَكُمْ أَقْوَامٌ تُطْوَى لَهُمُ اَلأَرْضُ وَ تُفَتِّحَ لَهُمُ اَلدُّنْيَ پس از شما اقوامی خواهند آمد که زمین زیر پای شان طی و پیموده می‌شود و درهای جهان به روی شان باز می‌گردد. 📗فردوس الاخبار، ج ٢، ص۴۴٩ 🌕 صعود به ابعاد بالاتر از ویژگی‌های اصلی و منحصر به عصر مهدوی‌ست؛ در حکومتی که در رأس آن معصومی چون امام زمان رهبر باشد، دروازه‌های جهان بروی مردم گشوده خواهد شد و امکان سفرهای فضائی، رفتن به عوالم دیگر و سرزمین های ناشناخته براحتی برای مردم فراهم میشود. امروزه شخص برای یک گردش فضائی آن هم داخل سفینه و تازه تا گنبد آسمان باید میلیون ها دلار هزینه کند اما در حکومت مهدوی کافی‌ست شخص اراده کند کجا باشد؛ آنگاه بر بال ملائکه یا سوار بر ابرها، (طی‌السما) یا با طی‌الارض و یا بوسیله سیستم‌های حمل و نقل فوق پیشرفته آن زمان در یک چشم برهم زدن در مکان فوق قرار میگیرد. گوئی اصلا این انسان آن انسان پیش از ظهور نیست! آن روزگار هرگز قابل وصف نیست و در مخیله احدی نمیگنجد ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ منتظران ظهور من همانم که ز هجر تو پریشان شده ام ازغم دوری تو،بی سروسامان شده ام من که عمری ز طبیبان شفاخواسته ام ز دوایت گل نرگس چه درمان شده ام تو همان عدل خدایی، مسلمان اصیل من گدایم که ز عدل توسلیمان شده ام تو کجایی که بیایی، تو ناجی بشر ز فراق تو بسی کشته وحیران شده ام بس که من با گنه خویش تو را آزردم زِخدا از طلب رویِ تو خِجلان شده ام یوسفی چون توکجا باشد و ما در غم خود همچواسپند روی آتش ونالان شده ام آید آن روز تو آیی نگار پس ابر زصفای قدمت من چه غزل خوان شده ام پیش خود دغدغه ی دیدن تو دارم من شرمم آید زتو،من غرق گناهان شده ام شودآیا چون توآیی به وصالت برسم؟ یاکه درزیر دومن خاک چه پنهان شده ام أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
📚حماسه غلامی سیاه جون در مدينه غلام و برده بود، حضرت علي (علیه السلام) او را از صاحبش خريد و به ابوذر غفاري بخشيد، او درخدمت ابوذر بود، و پس از شهادت ابوذر در تبعيدگاه ربذه ، در خدمت امام حسن (ع) بود، و پس از شهادت امام حسن (ع) در خدمت امام حسين (ع) بود. او همراه كاروان حسيني از مدينه به سوي كربلا آمد. جون ، در روز عاشورا به حضور امام حسين (ع) آمد و اجازه رفتن به ميدان براي جنگ با دشمن را طلبيد، امام به او فرمود: اي جون ، تو بخاطر آسايش در زندگي ، به ما پيوسته اي ، اينك آسايشي در ميان نيست ، اجازه داري كه از اينجا بروي و خود را از معركه نجات دهي. جون خود را روي دو پاي امام حسين عليه السّلام انداخت و پاهاي آن حضرت را مي بوسيد و مي گفت : اي پسر پيامبر! آيا سزاوار است كه من در رفاه ، كنار سفره شما بنشينم و اكنون شما را رها سازم ، بدن من بدبو، و خاندانم ناشناخته ، و رنگ بدنم سياه است ، به من لطفي كن ، آيا مي خواهي شايستگي بهشت را نيابم و در نتيجه بدنم خوشبو، و سفيد و خاندانم شريف نگردند؟! سوگند به خدا از شما جدا نمي شوم ، تا خون سياه من با خون شما درآميزد. وقتي كه امام حسين (ع) آمادگي جون را دريافت ، به او اجازه رفتن به ميدان را داد. جون چون قهرماني بي بديل به سوي ميدان تاخت و همچنان پياپي بر دشمن حمله مي كرد و مي جنگيد، به گونه اي كه بيست و پنج نفر را به هلاكت رساند، سپس به شهادت رسيد. امام حسين (ع) به بالين او رفت و در كنار جسد پاك و بخون طپيده اش اين دعا را كرد: خدايا چهره جون را زيبا، و پيكرش را خوشبو گردان و او را با محمد و آلش (ع) محشور فرما و بين او و محمد و آلش آشنائي بيشتر عطا كن . به بركت دعاي امام ، آنچنان بدن پاكش خوشبو شد، كه در قتلگاه ، بوي خوش پيكر او خوشبوتر از مشك و عنبر به مشام مي رسيد. و از امام سجاد (ع) نقل شده فرمود: آن قبيله اي كه پيكرهاي شهداي كربلا را دفن كردند، بعد از چند روز، بدن جون را يافتند كه بوي مشك از آن ساطع بود. اين بود حماسه يك غلام سياه ، و سرانجام درخشان و نوراني او. 📙 داستان دوستان(نوشته ی محمد محمدی اشتهاردی) ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 حڪایت عجیب دزدى با نام امام حسين عليه السلام!!! ✍از مرحوم سيد احمد بهبهانى نقل شده : در ايام توقفم در كربلا حاج حسن نامى در بازار زينبيه ، دكانى داشت كه مهر و تسبيح مى ساخت و مى فروخت . معروف بود كه حاجى تربت مخصوصى دارد و مثقالى يك اشرفى مى فروشد. روزى در حرم امام حسين عليه السلام حبيب زائرى را دزدى زد و پولهايش ‍ را برد. زائر خود را به ضريح مطهر چسبانيد و گريه كنان مى گفت : يا اباعبداللّه در حرم شما پولم را بردند، در پناه شما هزينه زندگيم را بردند. به كجا شكايت ببرم ؟حاج حسن مزبور حاضر متأ ثر شد و با همين حال تأ ثر به خانه رفت و در دل به امام حسين عليه السلام گريه مى كرد. شب در خواب ديد كه در حضور سالار شهيدان به سر مى برد به آقا گفت : از حال زائرت كه خبر دارى ؟ دزد او را رسوا كن تا پول را برگرداند. امام حسين فرمود: مگر من دزد گيرم ؟ اگر بنا باشد كه دزدها را نشان دهم بايد اول تو را معرفى كنم . حاجى گفت : مگر من چه دزدى كردم ؟ حضرت فرمود: دزدى تو اين است كه خاك مرا به عنوان تربت مى فروشى و پول مى گيرى. اگر مال من است چرادر برابرش پول مى گيرى و اگر مال توست ، چرا به نام من مى دهى ؟ عرض كرد: آقا جان ! از اين كار توبه كردم و به جبران مى پردازم . امام حسين عليه السلام فرمود:پس من هم دزد را به تو نشان مى دهم . دزد پول زائر، گدايى است كه برهنه مى شود و نزديك سقاخانه مى نشيند و با اين وضعيت گدايى مى كند، پول را دزديد و زير پايش دفن كرد و هنوز هم به مصرف نرسانده . حاجى از خواب بيدار مى شود و سحرگاه به صحن مطهر امام حسين عليه السلام وارد مى شود، دزد را در همان محلى كه آقا آدرس داده بود شناخت كه نشسته بود. حاجى فرياد زد: مردم بياييد تا دزد پول را به شما نشان دهم . گداى دزد هر چه فرياد مى زد مرا رها كنيد، اين مرد دروغ مى گويد، كسى حرفش را گوش ‍ نداد. مردم جمع شدند و حاجى خواب خود را تعريف كرد و زير پاى گدا را حفر كرد و كيسه پول را بيرون آورد. بعد به مردم گفت : بياييد دزد ديگرى را نشان شما دهم ، آنان را به بازار برد و درب دكان خويش را بالا زد و گفت : اين مالها از من نيست حلال شما. بعد تربت فروشى را ترك كرد و با دست فروشى امرار معاش ‍ مى كرد. حكاياتى از عنايات حسينى : ص 34 @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 در کاخ حمراء به بیان شهید شیخ احمد کافی@sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
🔴 چگونه صبح كردى؟ رسول خدا (ص) نماز بامداد را با مردم گزارد و به جوانى در مسجد نگاه كرد كه چرت مى زد و سر به زير داشت، رنگش زرد شده بود و تنش لاغر و ديده هايش به گودى نشسته بود. به او فرمود: چگونه صبح كردى؟ گفت: يا رسول اللّه در حال يقين. رسول خدا (ص) از گفته او در شگفت شد و فرمود: براى هر يقينى حقيقت و علامتى است، حقيقت يقين تو چيست؟ جواب داد: يقين من آن است كه مرا در غم فرو برده و شبم را به بى خوابى كشيده و روز گرمم را به تحمّل تشنگى واداشته، جانم از دنيا و آنچه در اوست به تنگ آمده و روى گردان شده تا جايى كه مى بينم عرش خداوندم براى حساب برپاست و همه مردم بر آن محشورند و من در ميان آنانم، گويا مى نگرم به اهل بهشت كه در نعمت اند و با يكديگر در تعارف و به پشتى ها تكيه زده اند و گويا مى نگرم دوزخيان را كه زير شكنجهايند و فرياد مى كنند! خيال مى كنى من الآن لغزه آتش دوزخ را مى شنوم كه در گوشم مى گردد و مى چرخد. رسول خدا (ص) به اصحابش فرمود: اين بنده اى است كه خدا دلش را به نور ايمان روشن كرده. سپس فرمود: اى جوان! آنچه دارى از آن با شدت نگهدارى كن. دسپس جوان گفت: يا رسول اللّه! دعا كن كه به همراه تو شربت شهادت بنوشم، پيامبر صلى الله عليه و آله برايش دعا كرد، چيزى نگذشت كه در يكى از جنگ ها پس از نه تن شهيد شد و او نفر دهم بود 📚 برگرفته از کتاب عرفان اسلامی جلد 13 اثر استاد حسین انصاریان ‌‌➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی
❤️ دلنوشته آقا جان ، مولای من آن قدر نداشتنت درد دارد ، که جای همه شادمانی‌ های عالم را در قلبمان تنگ میکند. نمیدانم تا کی به استمرار شکستن دلت عادت خواهیم کرد. نمیدانم تا کی؛ بدون تو هنوز نفس هایمان ، بالا می‌ آیند ... 💔 نمی دانم چقدر طول می کشد ؛ تا ما بفهمیم بدون تو ؛ زندگیمان، فقط یک بازی کودکانه است. آقا جان: روز به روز ولحظه به لحظه دلتنگ آمدنت هستیم. گـویی بی قراری دل هـای ما از شوق دیدار شمـاست. آقا ، بگو كه آمدنت نزدیك است 💔 آقا جـان دیگر از انتظار نگو از وصال بگـو. از پایان جمعه هـای بی تـو بگو! آقا جان بگو كـه به زودی هـدهد صبا خبر از آمدنتان را نـوید می دهد. بگو كـه می آیی و مرهم دل های شكسته و خسته ی ما می شوی. بگو كه دیگر غریب نیستیم. 🍃أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج ➥ @sheikh_kafi | شیخ احمد ڪـافی