eitaa logo
شیخ شوخ 😅✌️
7هزار دنبال‌کننده
881 عکس
1.1هزار ویدیو
23 فایل
♨️دین رو طنزآلود یادبگیر 😉 ارتباط با مدیر کانال: @mahdiizadi ___ تبلیغات: https://eitaa.com/joinchat/2705457589C0e3c2bb274 ____________ تبادل کانال های +7K _________
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺بسم الله الرحمن الرحیم -یکی از درس‌های کربلا این است که ارتفاع نگاه مان را بالاتر ببریم... حضرت زینب سلام الله علیها از جایی بالاتر از دنیای روزمره‌ی آدمهای کوفه و شام نگاه میکند! نگاهی بالاتر از دیدن فقط سختی‌ها و شهادتها و اسارتها و رنج‌ها✋ نگاهی با ارتفاع کل تاریخ با ارتفاع ۱۴۰۰ سال! وقتی ما رأیت الّا جمیلا را میگوید زیبایی کربلا را در روضه ها و وحدت و همدلی و اشک‌های سال ۱۴۴۷ هـ.ق میبیند نه فقط سختی ها و مصیبت عظمای سال ۶۱.... همین چند جمله را که دارم می‌گویم ۸ بار تلفنم زنگ می‌خورد و وسط منبر مجبورم هِی گوشی را قطع کنم که میکروفون ویز‌ ویز نکند😊 مثل این فیلم ها این جمله در ذهنم تکرار میشه که یعنی کی می‌تونه باشه اونم این موقع روز😳 برای اینکه حواس خودم و خانمهای پای منبر که با اندک ندایی از حالت تفکر خارج می‌شوند گوشی رو قطع میکنم و میگذارم کنار☺️ بعد از منبر نگاهی می‌اندازم به گوشی و پیامکی که ابهام را بیشتر میکند! لطفاً سریعتر باهام تماس بگیرید بابت اتوبوس امروز باهاتون کار دارم... سریع زنگ می‌زنم -الو سلام آقای ایزدی ؟! اتوبوسی که امروز رزرو داشتید وسط راه خراب شده و کار تعمیرش هم طول می‌کشه و به سفر شما نمی‌رسه! +خب الان ما چیکار کنیم؟! -براتون دنبال اتوبوس میگردم ولی خیلی سخته! ... بقیه جملات رو خیلی دوست ندارم گوش کنم 😔 حالا چیکار کنیم با اتوبوس؟ ۴۳ تا آدم منتظر اتوبوس بفهمند اتوبوس رفته روی هوا چه شــــود... دارم ناامید می‌شم و این شیطان پس گردنم هی وز وز می‌کند توی گوشم که نععع دیگه سخته... حاجی ولشششش کن کنکل کن بره... که حاج خانمِ بانی روضه با پای برهنه و یک لیوان شربت گلاب می‌دود توی کوچه -کجا حاجی آقا شربت نخوردد خو وایسِد صبحونه هم براتون الان میارم لیوان شربت رو سر میکشم معده ام پر می‌شود از شربت روضه‌ی امام حسین و مغزم پر می‌شود از گزینه‌های روی میز برا اتوبوس اربعین امام حسین... یا حسین خودت درستش کن😊 ۳ 💠 دین و احکام رو با زبون طنز از «شیخِ شوخ » یاد بگیر✋ 👉👉 @Sheikh_Shookh
شیخ شوخ 😅✌️
🔺بسم الله الرحمن الرحیم -یکی از درس‌های کربلا این است که ارتفاع نگاه مان را بالاتر ببریم... حضرت ز
نزدیک غروب است و تمام تلاشهای بی‌شائبه‌ام😅 نافرجام مانده... تنها یک راه مانده که البته کمی سخت و کمی گران‌تر است😊 رفتن به اصفهان و از آنجا به مهران رفتن🤷‍♂ در گروه زائرین پیشنهاد را می‌نویسم و ده نفری بی برو برگشت اعلام انصراف می‌دهند ✋ پیام جدیدی می‌نویسم: متاسفانه اتوبوس تعمیر نشد و اتوبوس جایگزین هم پیدا نشد و با توجه به انصراف ۱۲ نفر از مسافرین سفر لغو می‌باشد لطفاً شماره کارت‌های خود را ارسال نمایید✋ حالا گوشی است که زنگ می‌خورد بعضی شماره کارت می‌فرستند بعضی می‌گویند واقعا لغوه؟ بعضی نذر صلوات به راه انداخته اند و من که حالا بعد از تلاش نافرجام صبح تا الان دیگر رمقی برای ادامه کار ندارم شماره کارت ها را می‌گیرم و واریز میکنم💳 یکبار بار دیگر تلفن زنگ میخورد و یکی از بچه هاست که می‌گوید یک اتوبوس پیدا شده که هنوز دارد از مهران به سمت یزد می‌آید و می‌شود برای فردا صبح هماهنگش کرد🚌 کمی تردید میکنم که دوباره تلاش کنم یا خیر همسرم که از ظهر تا الان بیشتر از من ناراحت است کنارم می‌نشیند و میگوید حاج مهدی یه بار دیگه هم امتحان کن ... نباید جا زد شاید خیری درش بوده... یاد روضه صبح خودم می‌افتم اینکه گفته بودم باید نگاه را وسیع تر کرد و از بالا تر به همه قضایا نگاه کرد! اما حالا با انصراف ۱۲ نفر؟ با پول بیعانه ای که از اتوبوس قبلی هنوز به حسابم برنگشته؟ - خانم جان راست میگی ولی الان دیگه اصلا حالش رو ندارم! میگوید زنگ بزن شاید اراده تو باید سنجیده شود! اراده ارادت ارتداد اِرتَدَّ بعد الحسین الّا ثلاثه او اربع چه شد که امام حسین تنها شد؟ غیر از این بود که اراده‌ی عده‌ای ارادتمند به حسین ته کشید و ارتداد شد سرانجام کارشان؟ اصلا شاید میزان ارادت واقعی ما به میزان اراده ما به امام بستگی دارد! اصلا شاید اگه اراده نکنی که به حسین ارادت به خرج دهی مرتد شوی! آنوقت کم نمی‌آورم مقابل آن پیرمردی که پاهای خود را در جنگی به امامت امیرالمومنین از دست داده بود و شب عاشورا خودش را کشان کشان کشانده بود به پشت خیمه های اباعبدالله؟ همان که امام حسین به او گفته بود عزیز دلم تو که وظیفه ای نداری تو پاهایت را برای پدرم علی از دست داده ای ... و او گفته بود حسین جان، من خودم را با مشقت به اینجا نکشانده ام که ردم کنی دست که دارم! بگذار بنشینم و با دستهایم برایت تیراندازی کنم اراده این پیرمرد جانباز بود که میزان ارادتش را به ارباب نشان داد وگرنه امام حسین که سنتشان و اخلاقشان همین است که اگر کسی بگوید آقا دیگر از اینجا به بعدش سخت است، تشکر کنند و بگویند ممنونم تا همینجا هم زحمت کشیده و با خیال راحت برو!✋ تو باید اصرار کنی که اجازه بدهید اجازه بدهید کمی بیشتر برای شما کار کنم ❤️ ۳ 💠 دین و احکام رو با زبون طنز از «شیخِ شوخ » یاد بگیر✋ 👉👉 @Sheikh_Shookh
بالاخره ساعت ۷ و ۳۵ دقیقه و ۲۵ ثانیه اتوبوس می‌رسد... انگار همه مسافران هنوز هم شک داشتند که اتوبوس می‌آید! هر کدام من را می‌بینند سلام می‌کنند و بعد می‌پرسند اتوبوس میاد؟ من خودم هم هنوز ... و خود راننده هم حتی هنوز!😅 توی مسیر تعریف می‌کند که ماشینشان بعد از اینکه ما زنگ میزنیم و هماهنگ میکنیم خراب می‌شود! و تصمیم میگیرند که تماس بگیرند که اتوبوس لغو شده که تعمیرکار آشنایی راه حل بهشان می‌دهد و ماشین را راه می‌اندازند 😊 بالاخره هر چه بوده اتفاق افتاده و حالا در مسیر مهران هستیم.... آن دوازده صندلی خالی هم خیلی زود دوباره پر شد با زائران دیگر کل این ماجرا حتما حکمت های زیادی دارد ولی هر یک از ما ۴۴ مسافر این اتوبوس و ۲ راننده آن توسط خدا حکمت مختص خودمان برایمان طراحی شده بود😊 که باید بفهمینش ... راننده یک ربع زودتر از اذان ظهر میزند کنار می‌گوید بروید نماز و ناهار😅 یکی از مهمترین ویژگی های یک راننده خوب این است که نماز ها را سروقت توقف کند البته باید ببینیم ادامه داستان تا پایان سفر چه می‌شود✋ دم در سرویس ها نوشته ورودی ۴ هزار تومن😅 کارت خوان هم موجود است! چند سالی جلوتر برویم فکر کنم میزان آب مصرفی و فاضلاب ورودی را هم هوش مصنوعی محاسبه کند و آخر سر فاکتور بدهد و تا کارت نکشی در دستشویی باز نشود😅 خداروشکر فعلا کسی این دوروور نیست و می‌شود پیچاندش! البته این پیچاندن حلال است خیالتان راحت... از باب اینکه احکام طنزی هم گفته باشیم 😅مثل اینکه دریافت هزینه بابت سرویس های بهداشتی مبنای قانونی ندارد و فتوای هم عمل طبق قانون است! این را بین نماز هم برای زائرین میگویم تا با خیال راحت تری نماز بخوانند✋ ناهار این سفر کوکو سیب زمینی همسرپز است که میگذارم وسط ۸ نفر از بچه های مهریز هم همراهمان هستند آنها هم هرکدام چیزی میگذارند وسط سفره از پنیر و انگور تا استامبولی پلو و دوپیازه تا تخمه و چیپس و ماست... و البته نوشابه! سال قبل گفته بودم نوشابه در خیلی مهم است! نوشابه پیدا کنی انگار در بهشتی 😅 ۳ 💠 دین و احکام رو با زبون طنز از «شیخِ شوخ » یاد بگیر✋ 👉👉 @Sheikh_Shookh
ممنون از نظراتتون 💐
ممنون💐
شیخ شوخ 😅✌️
بالاخره ساعت ۷ و ۳۵ دقیقه و ۲۵ ثانیه اتوبوس می‌رسد... انگار همه مسافران هنوز هم شک داشتند که اتوبوس
بعد از نماز کمک راننده سکان هدایت اتوبوس را در دست می‌گیرد و همان اول کار و در اولین قدم پلیس حسابی از خجالتش در می‌آید😅 بنده خدا هنوز مسیری نرفته و الان کاری هم نکرده ولی پلیس به خاطر تخلف سرویس قبلی جریمه اش کرده و گفته مسافرین هم راضی نبوده اند و گفته اند نماز را به موقع توقف نکرده‌ای! به ما می‌گوید حاجی میبینی... ظهر زودتر هم وایسادیم ما کلا سروقت نماز جای خوب وایمیستیم و وای خواهیم ساد! منم به نشانه تایید سری تکان میدهم و در دلم میگویم بریم تا نماز مغرب را خدا به خیر کند😅 بچه های مسجد از آن ته اتوبوس خورد و خوراکشان قطع نمی‌شود انگار به انبار سازمان ملل متصل باشند... و این جلوی اتوبوس انگار غزه... حالا که حرفش شد این شب جمعه ای از همین مقام شریف پیامبران و انبیای مسجد سهله دعا کنیم خدا شر اسراییل را از این جهان کم کند با دست سردار حسین...🤲 (یاد حاج محمود کریمی افتادم😅) به شوخی همین پیام را داخل گروه مسجد میگذارم و عقب نشین‌های اتوبوس قضیه را جدی میگیرند و اولین محموله کمک های بشردوستانه را به جلوی اتوبوس منتقل میکنند....😅 (حالا من شوخی گفتم البته، ولی اونا جدی گرفتند و لطف کردن و ما هم استقبال! چون دست مومن را نباید رد کرد😊) نماز مغرب کم کم نزدیک می‌شود و الوعده وفا جناب کمک راننده! ادامه دارد.... ۳ 💠 دین و احکام رو با زبون طنز از «شیخِ شوخ » یاد بگیر✋ 👉👉 @Sheikh_Shookh
شیخ شوخ 😅✌️
بعد از نماز کمک راننده سکان هدایت اتوبوس را در دست می‌گیرد و همان اول کار و در اولین قدم پلیس حسابی
یک ساعتی از نماز مغرب گذشته و سه تا موکب خوب با پذیرایی را راننده رد کرده که نه بابا جا نیست! اتوبوس که پراید نیست بشه پارکش کنیم اتوببببووووسه بذار خودم می‌برمت یه جای خوب همین نزدیکی! موکب چهارم هم رد می‌شود... کم کم دارد می‌رود صدای اعتراض ها بالا بگیرد که بوی سوختگی از موتور آید هَمی! اتوبوس را مانند یک پراید میزند بغل توی خاکی و نگاهی به موتور می‌اندازد... اوه اوه اوه جوش آورد حسابی باید وایسیم درستش کنیم راننده اصلی هم به کمک راننده ملحق می‌شود و مشغول تعمیر اتوبوس می‌شوند؛ از یک طرف این اتوبوس هم وسط جاده خراب شود کارمان کمی سخت خواهد شد و از طرف دیگر فرصت خوبی است بطری آب معدنی را برمیدارم و میزنم بیرون به به چه آسمان زیبایی!✨ پر از ستاره خیلی وقت بود آسمان به این زیبایی و وضوح ندیده بودم! برای تشخیص قبله دست به کار میشوم نگاه به ستاره های ملاقه‌ای و کشف ستاره شمال سپس جنوب و بعد ۴۵ درجه به سمت غرب... اینهایی را که میگویم را باز هم بگویم بلدم ولی موقع تشخیص کار سخت میشود و میزنم تشخیص قبله باد صبا 😅 یکی از بچه ها دستم را میخواند و زیراندازش را سریع پهن میکند کف بیابان و نماز جماعت دو نفره به پا می‌شود 👥 قبلش در مورد آب معدنی و وضو... ( : بله وضو با آبی که صرفا برای نوشیدن وقف یا نیت شده صحیح نیست! مثلا اکثر آبسردکن ها به همین نیت وقف شده است و وضو هم می‌شود گرفت ولی صحیح نیست😅) کم کم بقیه هم قضیه را میفهمند و یکی یکی بهمان ملحق می‌شوند نماز که تمام می‌شود ماشین هم راه می‌افتد! انگار ماموریتش را به خوبی انجام داده من هم به نشانه تشکر کنار موتورش میروم دستی به موتور میکشم و صلواتی نثارش میکنم 😅 سوار می‌شویم هنوز خانمها نماز نخوانده اند و باید موکب یا مجتمع خدماتی بعدی توقف کنیم... در مسیر فکر میکنم مسافر سرویس قبلی هم حق داشته پیامک بزند به پلیس یا حرفهای کمک راننده درست است؟ آیا تشخیص اتفاقات فقط از روی گفتار آدمها صحیح است؟ چطور حرف واقعی و کیک را از هم تشخیص دهیم و جوابی جز همسفری نمی‌یابم! میگوید اگر خواستی آدمی را بشناسی همسفرش شو... در این سفر، همسفر و همراه امام حسین شده ایم و خود واقعیمان رو خواهد شد! آیا مرد میدان هستی؟ یا با اندک اتفاقی جا می‌زنیم و غر می‌زنیم و کنار میکشیم؟ شاید امام حسین چند روزی ما را دعوت کرده به یک سفر تا ببینیم همراه خوبی برایشان هستیم یا نه! ۳ 💠 دین و احکام رو با زبون طنز از «شیخِ شوخ » یاد بگیر✋ 👉👉 @Sheikh_Shookh
قابل استفاده برای دانش آموزان 😅