eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
512 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
734 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
بس است اینکه به آه و به ناله در همه عمر به انتظار نشستی، به انتظار بایست! "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
به رغم سر به هوا بودنم زمین‌گیرم به سر، هوای تو را دارم از زمین سیرم "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
بیت: گریه‌ام جاری‌ست، بارانی که می‌بینی منم چتر وا کن! ابر گریانی که می‌بینی منم
🔹مردان روزگار🔹 به رغم سیلی امواج، صخره‌وار بایست در این مقابله چون کوه استوار بایست! خلاف گوشه‌نشینان و عافیت‌طلبان تو در میانۀ میدان کارزار بایست! نه مثل قایق فرسوده‌ای کناره بگیر نه مثل طفل هراسیده‌ای کنار بایست! در این زمانۀ‌ بدنام ناجوانمردی به نام نامی مردان روزگار بایست! بس است این‌که به آه و به ناله در همه عمر به انتظار «نشستی»، به انتظار «بایست»! "آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
سفر می‌کردی و کار تو را دشوار می‌کردم که چون ابر بهاری گریۀ بسیار می‌کردم ‌ همان "آغاز" باید بر حذر می‌بودم از عشقت همان دیدار "اول" باید استغفار می‌کردم ‌ ملاقات نخستین کاش بار آخرینم بود تو را دیگر میان خواب‌ها دیدار می‌کردم ‌ «به روی نامه‌هایت قطرۀ اشک است، غمگینی؟» تو می‌پرسیدی و با چشم خون انکار می‌کردم ‌ در آن دنیا اگر قدری مجال همنشینی بود به پای مرگ می‌افتادم و اصرار می‌کردم ‌ خدا عمر غمت را جاودان سازد که این شاعر غزل در گوش من می‌خواند و من تکرار می‌کردم ‌ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
امان از داستان عشق و فرجام غم‌آلودش نمی‌دانستم این آتش به چشمم می‌رود دودش ‌ تو را با دیگری می‌بینم و با گریه می‌پرسم از این دیگرنوازی‌ها خدایا چیست مقصودش؟ ‌ چه دنیایی که وقتی در دل من خانه می‌کردی نمی‌گفتی که بی‌رحمانه خواهی ساخت نابودش ... ‌ درختی از درون پوسیده‌ام، کی روز ویرانی ست؟ چه فرقی می‌کند، وقتی نباشی، دیر یا زودش؟ ‌ جهان را دادم و حسرت خریدم، ای دل غافل! ضرر در عاشقی کم دیده بودم؟ این هم از سودش ... ‌ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
‏زبان به روضه چرا وا کنم؟ همین کافیست مباد شاهد جان دادنِ پسر، پدری 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
دردی‌ست در دلم که دوایش نگاه توست دردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
در منِ دلسنگ، شور انتظار انداختی ماهی مرداب را در جویبار انداختی عشق، اقیانوس آرامی که می‌گفتی نبود قایقم را در مسیر آبشار انداختی‌! فکر می‌کردم جواب نامه‌ام را می‌دهی نامه را بی آنکه بگشایی کنار انداختی عشق بر "جانم" حکومت می‌کند ای روزگار در سرم بیهوده سودای فرار انداختی آخر ای عاقل به کار عشق روگردان شدی خوب شد، یک بار عقلت را به کار انداختی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
. تو پادشاهی و من مستمند دربارم مگر تو رحم کنی بر دو چشم خون‌بارم ‌ مرا اگر به جهنم بیفکنی ای دوست هنوز نعره برآرم که دوستت دارم... ‌ ردای عفو، برازندۀ بزرگی توست وگرنه من به عذاب تو هم سزاوارم ‌ امید من به خطاپوشی تو آنقدر است که در شمار نیاید گناه بسیارم ‌ تو را به فضل تو می‌خوانم و امیدم هست اگر به قدر تمام جهان خطاکارم ... ‌ 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast