eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
529 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
936 ویدیو
76 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
به جهان خرّم از آنم که جهان خرّم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
🌸اوّل اردیبهشت ماه جلالی.... روز اول اردیبهشت، روز بزرگداشت استاد سخن، شاعرعشق و غزل، پیرحکمت و معلّم اوّل زبان فارسی، سعدی شیرازی است. دلیل این نامگذاری به خاطر عبارتی از دیباچه گلستان(در سبب تصنیف گلستان) است. "یک شب تاّمل ایام گذشته می کردم و برعمر تلف کرده تاسّف می‌خوردم و سنگ سراچه‌ی دل به الماس آب دیده می‌سفتم و این بیت‌ها مناسب حال خود می‌گفتم: هردم از عمر می‌رود نفسی      چون نگه می‌کنم نماند بسی ای که پنجاه رفت و در خوابی مگر این پنج روز دریابی خجل آن کس که رفت و کار نساخت کوس رحلت زدند و بار نساخت خواب نوشین بامداد رحیل باز دارد پیاده را ز سبیل هر که آمد عمارتی نو ساخت رفت و منزل به دیگری پرداخت وآن دگر پخت همچنین هوسی وین عمارت به سر نبرد کسی یار ناپایدار دوست مدار دوستی را نشاید این غدّار نیک و بد چون همی بباید مُرد خُنُک آن کس که گوی نیکی بُرد برگ عیشی به گور خویش فرست کس نیارد ز پس، ز پیش فرست عمر برف است و آفتاب تموز اندکی ماند و خواجه غَرّه هنوز ای تهی‌دست رفته در بازار ترسمت پُر نیاوری دستار هر که مزروع خود بخورد به خوید وقت خرمنش خوشه باید چید سرانجام تصمیم به عزلت و گوشه گیری دارد؛ بعد از اصرار یار صادق و انیس کجاوه و جلیس حجره‌ی خویش، تسلیم می‌شود تا دوباره زبان از کام برآورد؛ زیرا دم فروبستن او خلاف راه صواب و نقض رای اولوالباب بود. گویا این زمان مصادف با آغاز اردیبهشت بوده است. "به حکم ضرورت سخن گفتیم و تفرّج کنان بیرون رفتیم؛ در فصل ربیعی که صولت برد آرمیده بود و اوان دولت ورد رسیده: اول اردیبهشت ماه جلالی      بلبل گوینده بر منابر قضبان برگل سرخ از نم اوفتاده لالی       همچو عرق برعذار شاهد غضبان دیگر روز بخشی از گلستان را تصنیف می کند و به نوشتن می پردازد و در اندک زمان تصنیف گلستان به پایان می رسد. "هنوز از گل بستان بقیتی مانده بود که کتاب گلستان تمام شد" گل همین پنج روز و شش باشد وین گلستان همیشه خوش باشد   🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
در باره‌ی مقام شیخ اجلّ سخن بسیار است در این جا فقط به چند نکته بسنده می‌کنیم: 1- سعدی تنها گوینده‌ای است که در دو گونه‌ی ادبی؛ یعنی شعر و نثر، شاخص و صاحب سبک است. دیگر گویندگان یا شاعر بزرگی هستند و یا نویسنده‌ای توانمند. کسانی هم که آثاری به نظم و نثر دارند در یک نوع آن شهرت دارند، ولی سعدی در حوزه‌ی نثر با گلستانش، گل افشانی می‌کند و همان‌گونه که خود ادعا می‌کند در مدتی کوتاه چنین اثری می‌آفریند که این کار جز از او ساخته نیست؛ در شعر نیز یکی از ارکان شعر فارسی است. 2ـ سعدی در حوزه‌ی شعر، مرد همه‌ی میدان‌ها به جز حماسه است. در هر قالب شعری که بخواهیم نمونه‌ای انتخاب کنیم به ناچار باید شعری از سعدی را برگزینیم. (غزل‌عاشقانه،ترجیع بند،قصیده مثنوی و... .) 3- به یقین هیچ‌کس در تثبیت زبان فارسی به اندازه‌ی سعدی به زبان فارسی خدمت نکرده است در این باب شاید کوتاه‌ترین و جامع‌ترین سخن، سخن فروغی باشد که: بعضی‌ها اعجاب می‌کنند که چگونه است که سعدی هفت صد سال پیش به زبان ما سخن گفته است، این ما هستیم که بعد از هفت صد سال هنوز به زبان سعدی سخن می گوییم. 4- در به کار گیری زبان و استفاده از زبان ساده‌ی مردم، توانمندتر از او نمی‌شناسیم. واژگان او همان واژه‌های معمول زبان است امّا به گونه‌ای که خود می‌خواهد به کار می‌برد به قول استاد اسلامی: "این تنها خصوصیت سعدی است که سخنش به سخن همه شبیه باشد و به هیچ کس شبیه نباشد... این صافی سحّار اوست که سخن را می‌پالاید و در یک چشم به هم زدن که ما نمی‌توانیم به شگردش پی ببریم آن را از عادی بودن به فوق‌العاده بودن ارتقا می‌دهد." 5-علاوه بر همه‌‌ی ویژگی‌های ذکر شده، او یک جامعه‌شناس بزرگ است و بیش از دیگران، کتاب جامعه را مطالعه کرده است. مردم گلستان او همین افرادی هستند که هر روز در کوچه و خیابان می‌بینیم و به دیگر سخن، خود ما هستیم و همه‌ی ما می‌توانیم خودمان را در آینه‌ی گلستان او ببینیم. بر حدیث من و حسن تو نیفزاید کس     حد همین است سخن دانی و زیبایی را با امید به این که جوانان ما قدر اندیشه‌های بزرگانی چون سعدی را بدانند و با بهره‌گیری از دریای معرفت بزرگان علم و ادب در مقابله با سختی‌ها و مرارت‌های زندگی معاصر، استوار و پایدار باشند.             🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
⭕️ سعدی و شاهِ مردان 🎙محمدرضا شفیعی کدکنی ▪️ظاهراً در متون عربی چنین صفت یا لقبی برای آن حضرت [امام علی علیه السلام] به نظر نرسیده است و سابقهٔ اطلاق این صفت هم بریشان ظاهراً از قرن ششم که عصر شکوفایی فتوّت و جوانمردی است قدیم‌تر نیست. سعدی در بوستان، چاپ استاد یوسفی گفته: جوانمرد اگر راست خواهی ولی‌ست کرم پیشهٔ شاهِ مردان علی‌ست و بالاترين حدّ انسانيت را به جوانمردان نسبت مى‌دهد و خود تصريح دارد كه آخرين حدِّ سير روحانى‌اش، پس از آن همه تحصيل در مدارس علوم اسلامى از قبيل نظاميّهٔ بغداد، پيوستن به جوانمردان بوده است: نشستم با جوانمردان قلّاش بشُستم هرچه خواندم بر اديبان و بهترين قهرمانان داستانهاى او، از نوع جوانمردان‌اند، چنان كه در داستان آن جوانمرد تبريزى مى‌بينيم كه دزدى را از راه ديوار به سراى خويش مى‌برد و دستار و رختِ خود را بدو مى‌دهد تا در دزدى ناكام نباشد و در پايان مى‌گويد: عجب نايد از سيرتِ بخردان كه نيكى كنند از كرم با بدان 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
17.23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سلسلهٔ موی دوست حلقه دام بلاست هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست گر بزنندم به تیغ در نظرش بی‌دریغ دیدن او یک نظر صد چو منش خونبهاست گر برود جان من در طلب وصل دوست حیف نباشد که دوست دوست‌تر از جان ماست دعوی عشاق را شرع نخواهد بیان گونهٔ زردش دلیل ناله زارش گواست مایهٔ پرهیزگار قوت صبر است و عقل عقل گرفتار عشق صبر زبون هواست دلشدهٔ پایبند گردن جان در کمند زهرهٔ گفتار نه کاین چه سبب وان چراست مالک ملک وجود حاکم رد و قبول هر چه کند جور نیست ور تو بنالی جفاست تیغ برآر از نیام زهر برافکن به جام کز قبل ما قبول وز طرف ما رضاست گر بنوازی به لطف ور بگدازی به قهر حکم تو بر من روان زجر تو بر من رواست هر که به جور رقیب یا به جفای حبیب عهد فرامش کند مدعی بی‌وفاست سعدی از اخلاق دوست هر چه برآید نکوست گو همه دشنام گو کز لب شیرین دعاست 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
5.63M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست... 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
. اگر هست مرد از هنر بهره‌ور هنر خود بگوید نه صاحب هنر اگر مشک خالص نداری مگوی ورت هست خود فاش گردد به بوی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
. اگر هست مرد از هنر بهره‌ور هنر خود بگوید نه صاحب هنر اگر مُشک خالص نداری مگوی ورت هست خود فاش گردد به بوی 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ز بنگاه حاتم یکی پیرمرد طلب ده درم سنگ فانید کرد ز راوی چنان یاد دارم خبر که پیشش فرستاد تَنگی شکر زن از خیمه گفت این چه تدبیر بود؟ همان ده درم حاجت پیر بود شنید این سخن نامبردار طی بخندید و گفت ای دلارام حی گر او در خور حاجت خویش خواست جوانمردی آل حاتم کجاست؟ به نظر من این شعر در مورد ایران و اسرائیله. درسته که اسراییل به چند تا پهپاد هم راضیه ولی باید در حد کرم و جوانمردی خودمان جوابش را بدهیم. 😄😄😄
ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر در آفاق گشاده‌ست ولیکن بسته‌ست از سر زلف تو در پای دل ما زنجیر من نظر بازگرفتن نتوانم همه عمر از من ای خسرو خوبان تو نظر بازمگیر گرچه در خیل تو بسیار به از ما باشد ما تو را در همه عالم نشناسیم نظیر در دلم بود که جان بر تو فشانم روزی باز در خاطرم آمد که متاعیست حقیر این حدیث از سر دردیست که من می‌گویم تا بر آتش ننهی بوی نیاید ز عبیر گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست رنگ رخسار خبر می‌دهد از سر ضمیر عشق پیرانه سر از من عجبت می‌آید چه جوانی تو که از دست ببردی دل پیر من از این هر دو کمانخانه ابروی تو چشم برنگیرم وگرم چشم بدوزند به تیر عجب از عقل کسانی که مرا پند دهند برو ای خواجه که عاشق نبود پندپذیر سعدیا پیکر مطبوع برای نظر است گر نبینی چه بود فایده چشم بصیر 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
ای گنجِ نوشدارو، با خستگان نگه کن مرهم به دست و ما را مجروح می‌گذاری 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast