8.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥انتظار ۶ ماهه در کانادا برای گرفتن امآرآی!
🔹حکایت شاعر ایرانی از انتظار ۶ ماهه برای فقط یک ام آر آی در کانادا!
1.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢این فیلم را با دقت ببینید
▪️امروز صبح هواپیمای مسافربری کره جنوبی از باند منحرف شده و با حصار فرودگاهی برخورد کرد و بصورت کامل منفجر شد
با خود فکر میکردم که اگر خدای نکرده این اتفاق در ایران رخ میداد چه حجمی از تمسخر و خودتحقیری در شبکههای اجتماعی منتشر میشد
رسانهها آنرا تبدیل به یک بحران اجتماعی میکردند و حتی غربگریان از آن به عنوان دلیلی برای تأثیر تحریمها و وجوب مذاکره فوری با آمریکا استفاده میکردند و....
ولی چون این اتفاق در کشور فانتزی کره جنوبی و متحد آمریکا اتفاق افتاده آب از آب تکان نخورد و کسی به روی خودش نیاورد که تمام مسافران کشته شدند...
215.ازدواج ام کلثوم علیها السلام با عمر.pdf
حجم:
497.9K
📚 ازدواج ام کلثوم علیهاالسلام با عمر
📝مولف:
آیت الله سید علی حسینی میلانی
🔹توضیح:
هدف از نگارش اين كتاب، پژوهشى پيرامون روايات ازدواج حضرت امكلثوم با عمر است.
رويدادى كه همواره گروهى براى انكار وقايع تلخ و حوادث ناگوار صدر اسلام در رابطه با حضرت على عليه السلام و حضرت زهرا عليهاالسلام بدان استدلال مى كنند و مى گويند:
اگر آنچه مشهور است كه عمر به خانه حضرت على عليه السلام هجوم آورد و منجر به شهادت حضرت صديقه عليها السلام گرديد؛ صحت داشت، چنين ازدواجى صورت نمى گرفت، ولى اين ازدواج واقع شده؛ از اين رو، آن حوادث، اصلى ندارند و بين حضرت على عليه السلام و عمر رابطه حسنه برقرار بوده است . . .
اين نوشتار تحقيقى درباره روايات ازدواج ام كلثوم علیها السلام با عمر است تا معلوم گردد كه آيا استدلال مذكور تمام
است و يا پوچ و بى حاصل مى باشد؟
#کتابخانه_مجازی 👈@Ketabkhaneh118
لینک دعوت به کانال👇
https://eitaa.com/shekhmohammadamikhteh
چکیده کتاب
پیرامونِ نحوه ازدواج فرضی حضرتِ ام کلثوم علیهاسلام.
لینک دعوت به کانال👇
https://eitaa.com/shekhmohammadamikhteh
🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹
#درهیاهوی_جهان_یادتوأم_مهدی_جان❤️
#لبیک_یا_مهدی✋#شادی_روح_شهدا_صلوات
←روزی حدوداً یک صفحه مطالعهٔ مهدوی
←کتاب داستانهایی از امام زمان عج_ص257
←تاامروز،7جلدکتاب(حدود1280ص)ازمعارف مهدوی را مطالعه کردیم_الحمدلله🙏
←لینک گروه در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/754581712Cb26259c366
👇👇
۱۲۳- آغاز امامت او!
ابو الادیان بصری میگوید:
من خادم امام حسن عسکری علیه السلام بودم. و نامههای حضرت علیه السلام را به شهرهای مختلف میرساندم. روزی به خدمت ایشان مشرّف شدم. حضرت علیه السلام در بستر بیماری بود. وقتی مرا دید، نامههایی را بیرون آورده و فرمود: اینها را به مدائن ببر! پانزده روز در راه خواهی بود. وقتی بازگشتی، صدای ناله و ضجّه از خانه من میشنوی و میبینی که مرا غسل میدهند.
عرض کردم: آقا جان! وقتی چنین شد جانشین شما که خواهد بود؟
- آن که جواب نامهها را از تو بخواهد.
- علامت دیگر؟
- آن که بر من نماز گزارد.
- نشان بعدی؟
- آن که از محتوای کیسه خبر دهد؟
آن گاه هیبت امام علیه السلام مانع از آن شد که بپرسم کدام کیسه؟ و در کیسه چیست؟
با نامهها از نزد امام علیه السلام خارج شدم و به مدائن رفته و جواب نامهها را گرفتم. درست پانزده روز بعد به سامرا بازگشتم، و همان طور که امام علیه السلام فرموده بود، صدای ضجّه و ناله از خانه امام علیه السلام به گوش میرسید.
جعفر [کذّاب] برادر امام علیه السلام را دیدم که جلوی در خانه ایستاده و شیعیان اطراف او را گرفته و به او تسلیت و تهنیت میگفتند.
با خود گفتم: اگر او امام باشد، امامت از بین خواهد رفت. زیرا او را میشناختم که شراب میخورد و در قصر قمار بازی میکرد و طنبور مینواخت!
با این حال من نیز نزدیک شده و تسلیت و تهنیت گفتم. اما او چیزی درباره نامهها از من نپرسید.
آن گاه عقید، خادم امام حسن عسکری علیه السلام خارج شد و گفت: آقا جان! برادرتان را کفن کرده اند، برخیزید و بر او نماز بگزارید.
جعفر با گروه شیعیان که پیشاپیش آنها عثمان بن سعید و حسن بن علی - که به دست معتصم کشته شد و معروف به سلمه بود - وارد شدند.
وقتی وارد اتاق شدیم، دیدیم امام حسن عسکری علیه السلام در کفن پیچیده شده است. برادرش جعفر [کذاب] برخاست تا بر او نماز بخواند. اما همین که میخواست تکبیر بگوید، پسر بچه گندم گونی که موهای پیچیده داشت و میان دندانهایش باز بود، آمد و ردای جعفر را کشید و گفت: کنار برو! ای عمو! من از تو به گزاردن نماز بر پدرم سزاوارترم.
جعفر در حالی که رنگش پریده بود، کنار رفت، و آن طفل پیش آمد و بر امام حسن عسکری علیه السلام نماز خواند، پس از نماز، امام علیه السلام را کنار قبر پدرش امام هادی علیه السلام دفن نمود.
آن گاه آن آقا زاده نازنین رو به من نمود و گفت: ای بصری! جواب نامههایی را که به همراه داری، بده!
من همه را تحویل دادم و با خود گفتم: این دو علامت، فقط سوّمین علامت که خبر از محتوای کیسه است مانده.
وقتی نزد جعفر رفتم دیدم که بر مرگ برادرش گریه میکند. در این حال «حاجز وشّاء» [۱] آمد و گفت: آن طفل که بود؟ باید از او حجّتی میخواستی.
جعفر گفت: به خدا قسم! او را اصلاً ندیده و نمی شناختم.
ما همان جا نشسته بودیم که گروهی از اهالی قم وارد شدند و گفتند: میخواهیم امام حسن عسکری علیه السلام را ملاقات کنیم.
ما شهادت حضرت علیه السلام را به اطلاع آنها رساندیم. گفتند: جانشین او کیست؟ مردم جعفر را نشان دادند.
آنها بر او سلام کرده و تسلیت و تهنیت گفتند، سپس پرسیدند: ما به همراه خود نامهها و اموالی داریم؛ بگو نامهها از چه کسانی است؟ و مقدار وجوهات چقدر میباشد؟
با شنیدن این سخن، جعفر با عصبانیت برخاست و در حالی که عبایش را میتکاند، گفت: از ما میخواهند که علم غیب بدانیم.
در این لحظه، خادم امام حسن عسکری علیه السلام آمد و گفت: نامههای شما از فلان و فلانی است، و در کیسه هزار دینار وجود دارد که نقش ده دینار آن ساییده شده است.
آنها نامهها و اموال را به او دادند و گفتند: کسی که تو را برای دریافت نامهها و اموال فرستاده است امام است.
بعد از این رویداد، جعفر نزد خلیفه رفت و قضیه را گزارش داد. خلیفه دستور دستگیری همسر امام حسن عسکری علیه السلام را صادر کرد تا محلّ اختفای فرزندش را افشا کند. امّا نرجس خاتون علیها السلام وجود او را کلّاً انکار نموده و ادّعا نمود که هنوز باردار است.
خلیفه نیز او را به «ابن ابی الشوارب» قاضی سپرد تا موضوع را تحقیق کند.
ولی در همان زمان «عبیداللَّه بن یحیی بن خاقان» به طور ناگهانی مُرد، گروهی در بصره شورش نموده و بر مأمورین خلیفه تاختند - که بعدها رهبر آنها به صاحب الزنج معروف شد -. خلیفه و اطرافیان او سرگرم دفع خطر آنها شدند، و از مسأله امام زمان علیه السلام و تحقیق درباره نرجس خاتون علیها السلام غافل ماندند. [۱]
ـ........................
[۱]: حاجز بن یزید معروف به الوشّاء: یکی از وکلای ناحیه مقدّسه بود، رجوع شود به تنقیح المقال، ج ۳، ص ۲۴۱. [۱]: ۱۵۴. کمال الدین، ج ۲، ص ۴۷۵ و ۴۷۶، من شاهد القائم علیه السلام؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۶۷ و ۶۸.
3.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
واکنش زائران حرم رضوی در لحظه اعلام خبر شهادت #حاج_قاسم_سلیمانی🖤 در مراسم دعای ندبه
#بازنشر