eitaa logo
شکوفه های زندگی
646 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.2هزار ویدیو
369 فایل
این کانال جهت استفاده والدین مربیان ومعلمان است باتشکر سرلک (کارشناس کودک ونوجوان مسجد مقدس جمکران ،حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها)موسسه فرهنگی ابوذر غفاری @Shekoftn ادمین ارتباط و تبادل @sarlk12 #سبک_تربیت_دینی_اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
سال آخر دیپلم بود و شب مهمانش بودم.‌ آخر شب شد و مادرش دو دست رختخواب تمیز و شیک برایمان پهن کرد. مادرش که رفت رختخوابش را جمع کرد. پوتین هایش را زیر سرش گذاشت و روی فرش خوابید. با تعجب پرسیدم: - موجی شدی؟! لبخندی زد و پاسخ داد: - اگه رو‌ رختخواب نرم بخوابم، لذتش اجازه نمیده برم جبهه! شهید سید سعید پورجندقی (فارس، ۳۰ تیر، ۹۱) 🔷🔸💠🔸🔷
| شهید علی ماهانی دور ریزمان کم نبود؛ هفته‌ای سه‌تا گونی نان خشک. فکر می‌کردیم طبیعی است دیگر. تازه‌وارد بود. چیزی نمی‌گفت. فقط می‌دیدیم رفتارش با بقیه فرق دارد. وقتی همه غذای‌شان را تمام می‌کردند، تازه می‌نشست سر سفره. از آشپزخانه غذا نمی‌گرفت. ته مانده بچه‌ها را می‌خورد. نان خشک‌های روی میز را جمع می‌کرد و می‌ریخت توی کیسه‌ای که همراهش بود. هر وقت آبگوشت داشتیم، همان‌ها را تریت می‌کرد توی غذایش. هرچه اضافه می‌آمد می‌برد محله‌های پایین شهر و می‌داد به فقرا. دیگر دورریز نمی‌ماند برای‌مان. 📚 روز تیغ، ص98.
| شهید مهدی زین‌الدین گفته بود می‌آید قم مأموریت. گفتیم «حتما یه سر هم به ما می‌زنه.» فسنجان دوست داشت. برایش درست کردیم. مادر اول کاسه آبگوشت روز قبل را گذاشت سر سفره. تا رفت توی آشپزخانه فسنجان را بیاورد، مهدی شروع کرد. آن روز هر چه کردیم، لب به فسنجان نزد. می‌گفت «من یه نوع غذا بیشتر نمی‌خورم.» 📚 نشریه قافله نور، شماره106، ص