eitaa logo
بررسی روایات و احادیث
726 دنبال‌کننده
34 عکس
10 ویدیو
5 فایل
ارائه نظر تخصصی درباره سند ، متن و محتوای روایاتی که در فضای مجازی به عنوان حدیث معصومان (ع) منتشر می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
گریه آسمان ابن قولویه قمی در کتاب کامل الزیارات با سند صحیح نقل کرده است که امام صادق(ع) فرمود: " آسمان تنها برای {مظلومیت} حسین (ع) و یحیی بن زکریا (ع) گریسته است " منبع: 📚 کامل الزیارات ، ص77 ، حدیث اول عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
سرخ شدن آسمان کربلا تا مدتها پس از شهادت امام حسین (ع) ابن سعد که از علمای بزرگ اهل سنت است در کتاب «الطبقات» (بخش مربوط به طبقه پنجم صحابه) با سند صحیح از ابن سیرین (عالم سنی بصره) نقل می کند که به سرخی افق (به سمت کربلا) اشاره کرد و گفت: این سرخی از زمان قتل حسین رحمت الله علیه پدیدار شده است. (الطبقات ، الطبقة الخامسة ، ج1 ، ص507) در واقع این سرخی مربوط به آسمان بالای کربلا بوده که مدتها از بصره که محل سکونت ابن سیرین بوده دیده می شد. محمد صامل السلمی (محقق سنی که وضعیت سندی روایات این کتاب را در پاورقی نوشته ) درباره این روایت می گوید: «إسناده صحيح‏». این مطلبی نیست که یک شیعه دو آتشه نقل کرده باشد بلکه سخنی است از زبان محمد بن سیرین که از علمای مشهور اهل سنت است و اتفاقا یک سنی است و به مخالفان امام علی (ع) نزدیک بوده است. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
♦️ قتل عُمر بن خطاب در ماه ذي‌الحجة بوده است، نه ربیع‌الأول؛ تاریخ قتل عُمر بن خطاب در تمام منابع تاریخی -اعم از شیعه و سنی- بدون استثناء در ماه ذی‌الحجه و در روزهای آخر این ماه گفته شده است. اختلاف اقوال در تعیین دقیق روز است؛ روز زخمی شدن و روز فوتش. خنجر خوردنش را اکثر قریب به اتفاق مورخان و تقریباً به اجماع، در بامداد روز چهارشنبه ٢٦ ذی‌الحجه سال ٢٣ق گفته‌اند. و فوتش را اغلب سه روز پس از زخمی شدنش دانسته‌اند. شروع خلافت عثمان را نیز همگی در ابتدای ماه محرّم گفته‌اند. بهرحال شهرت جرح و قتل عُمر بن خطاب در ماه ربیع‌الأول، پایه و استنادی علمی ندارد و بر خلاف اجماع مورخان و لذا فاقد اعتبار است. 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ٤: ٢٩٩ و ٣٠٠. ــــــــــــــــــــ ❖ جهت تسهیل مراجعه به منابع، عنوان برخی منابع کهن و نیز برخی منابع میانی و متأخر که به ذکر تاریخ قتل عمر بن خطاب یا تاریخ شروع خلافت عثمان پرداخته‌اند در پی آمده است: - الطبقات الكبرى (ابن سعد، ٢٣٠ق)، ج٣، ص٣٦٤ و ٣٦٥؛ - تاریخ خليفة بن خياط (٢٤٠ق)، ص١٠٩؛ - التاريخ الصغير (بخاري، ٢٥٦ق)، ج١، ص٧٥؛ - أنساب الأشراف (بلاذري، ٢٧٩ق)، ج١٠، ص٤٣٩؛ - تاريخ اليعقوبي (٢٨٤ق)، ج٢، ص١٥٩؛ - المعجم الكبير (طبراني، ٣٠٦ق)، ج١، ص٧٠، ح٧٢، ٧٣ و ٧٤؛ - تاريخ الطبري (٣١٠ق)، ج٣، ص٢٦٥ و ٢٦٦؛ - همان، ج٤، ص١٩٣؛ - التنبیه والإشراف (معسودي، ٣٤٦ق)، ص٢٥٠ و ٢٥٣؛ - مروج الذّهب (مسعودي، ٣٤٦ق)، ج٢، ص٣٠٤ و ٣٣١؛ - مسار الشيعة (شيخ مفيد، ٤١٣ق)، ص٢٣؛ - الإستيعاب (ابن عبد البر، ٤٦٣ق)، ج٣، ص١١٥٢؛ - تاريخ مدينة دمشق (ابن عساكر، ٥٧١ق)، ج٤٤، ص٤٦٤ و ٤٦٧؛ - الكامل في التاريخ (ابن أثير، ٦٣٠ق)، ج٣، ص٥٢؛ - وفيات الأعيان (ابن خلكان، ٦٨١ق)، ج٣، ص٤٣٩؛ - العدد القوية لدفع المخاوف اليومية (علي بن يوسف حلي(برادر علامه حلي)، حدود ٧٠٥ق)، ص٣٢٨؛ - الوافي بالوفيات (صفدي، ٧٦٤ق)، ج٢٢، ص٣٠٤؛ - البداية والنهاية (ابن كثير، ٧٧٤ق)، ج٧، ص١٥٥ و ١٥٦؛ - مجمع الزوائد (هيثمي، ٨٠٧ق)، ج٩، ص٧٩؛ - فتح الباري (ابن حجر عسقلاني، ٨٥٢ق)، ج٩، ص١٥؛ - المصباح (جُنة الأمان الواقية وجَنة الإيمان الباقية) (شيخ إبراهيم كفعمي،٩٠٥ق)، ص٥١١ و ٥١٥؛ - بحار الأنوار (علامه مجلسي، ١١١١ق)، ج٥٥، ص٣٧٢؛ - الكُنى والألقاب (شيخ عباس قمي، ١٣٥٩ق)، ج٣، ص١٦٧؛ - مستدرك سفينة البحار (شيخ علي نمازي شاهرودي، ١٤٠٥ق)، ج٢، ص٢١٦. @Yusufi_Gharawi
پرسش: پاسخ شما به مطلب زیر که مخالفان اسلام مطرح می‌کنند چیست؟ "چکیده تاریخ عرب اینست: ﺑﺮﯾﺪه شدﻥ ﺳﺮ عمرو بن عبدود در جنگ احزاب (خندق) به عنوان اولین سر بریدن در تاریخ صدر اسلام توسط ﻋﻠﯽ ابن ابیطالب ﻭ سپس بریده شدن سر فرزندش حسین و ﺑﺮﺩﻥ ﺁﻥ ﻧﺰﺩ ﻋﺒﯿﺪﺍﻟﻠﻪ ﺑﻦ ﺯﯾﺎﺩ ... بنابراین سر بریدن بعنوان یک حرکت وحشیانه، رسمی بوده که محمد و علی بنیاد گذاشتند و فرقی نداشت که ظالم یا مظلوم باشی اگر شکست می‌خوردی سرت را بر نیزه می‌زدند" پاسخ: مطلب بالا حاوی اطلاعات غلط و فریب‌کاری است زیرا: 1 - درباره نبرد امام علی (ع) در جنگ احزاب (خندق)، آنچه در کتب تاریخ آمده اینست که آن حضرت(ع)، عمرو بن عبدِوَدّ را در گرماگرم جنگِ تن به تن و با یک ضربت شمشیر به قتل رساندند اما اینکه ادعا می‌شود بر سینه‌اش نشسته و سرش را از تن جدا کرده‌اند در منابع تاریخی قرنهای نخست یافت نمی‌شود و صرفاً یک داستان دروغین و یک خیالپردازیِ شاعرانه است که چند قرن بعد در شعر برخی از شاعران به زبان فارسی و برخی دیگر از منابعِ نامعتبر مطرح شده است. (1) 2 - سر بریدن در طول تاریخ در بین ملتهای گوناگون بوده و در میان عربها نیز قبل از اسلام رواج داشته اما در اسلام جز در موارد خاص ممنوع شد مثلا اگر کسی را ذبح کرده باشند خانواده‌اش می‌توانند قاتل را به همین شیوه قصاص کنند. مشرکان مکه در سال سوم هجری، پیکر شهدای اُحُد را مُثله کردند یعنی اعضای بدن آنها را بریدند. ابوسفیان و هِند (والدینِ معاویه) سینه حمزه را شکافتند و گوش‌ها، بینی و اسافل اعضای او را بریدند (2) اما پیامبر(ص) از مُثله کردن -حتی درباره جسم کافران، جنایتکاران و حیوانات- نهی می‌کرد. امام علی (ع) و سایر ائمه (ع)، تعالیم پیامبر (ص) درباره «ممنوعیتِ مُثله کردن» را برای نسل‌های بعدی نقل کرده اند(3) 3 - بریدن سر و زدنِ آن بر سر نیزه و چرخاندنِ آن در شهرها و هدیه دادنِ آن به حاکمان ظالم، دقیقا از سوی معاویه یعنی چند دهه پس از وفات پیامبر (ص) رسم شد و قبل از آن در بین مسلمانان رواج نداشت. اساساً نه در زمان پیامبر (ص) و نه در زمان ابوبکر که عراق را فتح کرد و نه در زمان عمر که ایران را تسخیر کرد و نه در زمان امام علی (ع) که فتوحات در عصر او متوقف شد، چنین شیوه‌ای رواج نداشت و ترویج یا توصیه نمی‌شد. در سال 37 هجری وقتی سپاهیان معاویه عمار یاسر را به شهادت رساندند، سرش را از تن جدا کردند(4). همچنین در سال 51 هجری (حدود ده سال پس از شهادت امیرالمؤمنین علیه السلام)، مأموران معاویه سر یکی از اصحاب امام علی (ع) به نام عَمرو بن الحَمق را بریده، برای زنش هدیه فرستادند (5) این شیوه ادامه یافت تا در سال 61 هجری سپاهیان یزید با سرهای شهدای کربلا نیز چنین کردند. نتیجه: رسمِ مُثله کردن و بریدنِ سرِ کشته‌ها در جاهلیت بوده ولی پیامبر (ص) و امام علی (ع) اینگونه رفتارها را تقبیح و نهی می‌فرمودند. سپس چنین رفتارهای جاهلانه مجدداً به دست معاویه و یزید ترویج شد و در دوره ی مروانیان و عباسیان ادامه یافت و داعش و سایر تروریست‌های تکفیری در زمان ما دقیقا از شیوه بنی‌امیه پیروی می‌کنند. پانوشت‌ها (1) السیرة النبویة، ابن هشام، ج ‏2، ص: 225 و أنساب ‏الأشراف، بلاذری، چاپ ‏زکار، ج ‏1، ص: 429 و تاریخ ‏الیعقوبى، ج‏ 2، ص: 50 و تاریخ الطبری، ج ‏2، ص: 574 (2) السیرة النبویة، ابن هشام، ج2 ، ص: 93 و الطبقات الکبری، ابن سعد، ج 3، ص: 8 و 9 و انساب الاشراف، بلاذری، چاپ‏زكار، ج‏1، ص: 393 و تاریخ الیعقوبی، ج 2 ، ص: 47 و تاریخ الطبری، ج 2، ص: 524 و 527 و تاريخ ‏الإسلام، ذهبی، ج ‏2، ص: 187 (3) نهج البلاغه، شریف رضی، نامه 47 و دعائم الاسلام، قاضی نعمان مغربی، ج 2، ص: 175 و 411 (4) المحبر، الهاشمی، ص: 296 و انساب الاشراف، بلاذری، چاپ‏زكار، ج‏1، ص: 193 (5) انساب الاشراف، بلاذری، چاپ زکار، ج‏5، ص: 282 و تاریخ الیعقوبی، ج2 ، ص: 232 و البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج 8، ص: 48 عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
پرسش: آیا حدیث زیر درباره فضیلت « » صحیح است؟ "هرکس یکبار در عمرش کند درجه اش همانند حسن(ع) و هرکس دو بار صیغه کند درجه اش همانند حسین(ع) است و ..." (لئالی الاخبار، ج3 ، ص243) پاسخ خلاصه: این روایت فاقد سند معتبر است و در کتب معتبر و طراز اول حدیث شیعه یافت نمی شود. کتاب « لئالي الأخبار » از منابع درجه چندم است که در اواخر عصر قاجار نوشته شده و حکایات و روایات بی اساس فراوانی در آن یافت می شود که از نظر علما و محققان شیعه فاقد اعتبار است. پاسخ مفصل: 1 - کتاب « لئالی الاخبار » نوشته مرحوم محمدنبی تویسرکانی ( متوفای 1320هجری ) است و در آن همه گونه حکایات و روایات ضعیف و قوی و حتی مطالب نامربوط و بی اساس نیز یافت می شود. این کتاب هیچگاه به عنوان یک کتاب معتبر حدیثی در نزد علمای شیعه شناخته نمی شده بلکه بخشهایی از آن دارای مطالب سخیفی است که در شأن علما و دینداران نیست و به هزلیات شباهت دارد. بر فرض اگر این کتاب از کتب حدیث بود باز هم مورد اعتماد و مراجعه نبود زیرا یک کتاب قدیمی متعلق به عصر محدثان متقدم شیعه نیست و در اواخر قاجاریه نوشته شده و نویسنده به دلایلی سند روایات و حکایاتش را نیاورده است. 2 - مولف کتاب ، این روایت را به این شکل نقل نکرده بلکه با تفاوت نقل کرده و در ترجمه بی دقتی شده است. 3 - مولف کتاب «لئالی الاخبار» ، این روایت را بدون سند (بدون ذکر زنجیره اسامی راویان) نقل کرده و صرفا گفته است که مولف «خلاصة الاخبار» ، آن را از «تفسیر ملا فتح الله کاشانی» نقل کرده است. وقتی به آن تفسیر رجوع می کنیم می بینیم آن نیز بدون سند نقل کرده است. بنابراین این روایت از یک سو در منابع طراز اول حدیث شیعه یافت نمی شود و حتی در منابع درجه چندم نیز به ندرت نقل شده و از سوی دیگر فاقد سند معتبر است. 4 - درباره ازدواج موقت نباید دچار «افراط» یا «تفریط» شد. از روایات معتبر که در کتب اصلی حدیث شیعه گردآوری شده بر می آید که « قطعا ازدواج موقت (صیغه) - اگر با شرایط آن انجام شود - جایز است». این ازدواج گرچه برای برخی از افراد که دسترسی به ازدواج دائم ندارند یک راهکار موقت به شمار می رود ولی نباید برای همه و در همه شرایط به عنوان «کاری مستحب» وانمود شود زیرا برای برخی از مردان متأهلی که نیازی به صیغه ندارند و این کار با شأن آنان سازگاری ندارد ناروا یا مکروه است. کلینی با سند صحیح نقل کرده که امام کاظم (ع) به علی بن یقطین (وزیر شیعه دربار عباسی) که درباره حکم صیغه از آن حضرت سؤال کرده بود فرمودند: « تو که به لطف خدا نیازی به صیغه کردن نداری چرا باید درباره صیغه بپرسی؟!» (کلینی ، الکافی، ج5 ، ص452 ، حدیث اول) مقاله ای دیگر درباره وضعیت سند و متن برخی دیگر از روایات درباره صیغه 👇 http://arabi-maleki.blogfa.com/post/433 عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
سن عایشه در هنگام ازدواج با پیامبر (ص) توضیح مترجم: علامه مالکی در این یادداشت کوتاه ، نظر مشهور درباره سن عایشه در هنگام ازدواج را یکی از دروغهای رایج تاریخی و ناشی از بی مهری نسبت به پیامبر (ص) می داند. وی بر این باور است که هر مسلمانی باید بداند که منافقان از همان آغاز تلاش های جدی برای تخریب چهره آن حضرت(ص) انجام داده اند. درباره سن عایشه هنگام ازدواج با پیامبر(ص) ، روایتی که نزد علما مشهور شده که مدعی است عایشه در آن زمان تنها 9 سال داشته است!! شماری از محققان معاصر با استناد به برخی از شواهد و روایات تاریخی دیگر بر این باورند که این «روایت مشهور» دچار اشکال جدی است و سن عایشه در زمان ازدواج با پیامبر ص بیش از 15 سال و به احتمال قوی 18 سال بوده است. اسامی برخی از این محققان به این شرح است: عباس محمود العقاد ، دکتر حسین مؤنس(مصری) ، دکتر عبدالصبور شاهین(مصری) ، دکتر سهیله زین العابدین(عربستانی) ، خالد الجندی(مصری) ، دکتر عدنان ابراهیم (فلسطینی مقیم اتریش) ، اسلام بحیری(مصری) ، طارق السویدان(کویت). ترجمه یادداشت علامه مالکی: اختلاف نظر بین محققان و مقلدان درباره سن عایشه تنها به عنوان یک پرسش مطرح می کنم که « چرا من (حسن فرحان مالکی) ، عدنان ابراهیم و اسلام بحیری – پس از تحقیق – به این نتیجه مشترک رسیدیم که عایشه در زمان ازدواج با پیامبر(ص) ، نه ساله نبوده بلکه هیجده سال داشته است؟ چرا {هر سه نفر} بدون هماهنگی قبلی به نتیجه ی یکسان رسیده ایم؟ این نکته نشان می دهد که {اولا} «مستندات علمی(تاریخی)» در منابعِ {مورد استفاده ی همه} وجود دارد و {ثانیا} دغدغه ی ما نیز یکسان است یعنی همه ما این دغدغه را داشتیم که پیامبر(ص) را از اتهامِ ازدواج با خردسالان تبرئه کنیم که البته {برای اثبات دیدگاه خود} دلیل نیز یافتیم. من شخصا اگر به درستیِ مستنداتِ {تاریخی} که آنها را ترجیح داده ام باور نمی داشتم اصلا درباره این موضوع اظهارنظر نمی کردم همانطور که هنوز درباره برخی از موضوعات به نتیجه نرسیده ام {و درباره آنها سکوت کرده ام}. گمان دارم که این دو برادر (عدنان ابراهیم و اسلام بحیری) نیز چنین هستند { و سخنی بر خلاف باور قلبی خود نمی گویند}. مشکل در ذهنیت و شیوه ی تفکرِ دیگران است که مستنداتِ دال بر «برائت پیامبر» (صلوات الله و سلامه علیه) را نادیده گرفته اند و تنها به روایتی تکیه کرده اند که شخصیت ایشان را تخریب می کند. اگر پدر خودشان جای پیامبر(ص) بود آیا می پذیرفتند که درباره اش گفته شود که با یک دختر نه ساله ازدواج کرده است یا {روایتی را ترجیح می دادند که می گوید} با دختری هیجده ساله ازدواج کرده است؟! مشکل اینست که ذهنیتشان در برخورد با روایات ، خشک و بی عاطفه است {و همین موجب می شود برخی از نکات را متوجه نشوند}. عاطفه نه تنها همیشه مذموم نیست بلکه اگر مورد تایید علم و برهان باشد ستودنی نیز هست. پیشفرض اینست که قلب هر مسلمان ، سرشار از علاقه و احترام نسبت به پیامبر (صلوات الله علیه) باشد. عاطفه داشتن نسبت به پیامبر (صلوات الله علیه و آله) و علاقه ، احترام و سپاسگزاری نسبت به ایشان باید از هر علاقه ، احترام و سپاسگزاری نسبت به هر مخلوق دیگری – حتی خویشاوندانِ نزدیک ما– بیشتر و شدیدتر باشد. متأسفانه {روندِ} سیاه نمایی و تخریب سیره و چهره ی پیامبر صلوات الله علیه و آله مورد نقد قرار نگرفته و به آن پاسخ درخور داده نشده است. آن اهتمامی که بعضی ها برای تبرئه کردن برخی از شخصیت های فرقه ای دارند برای دفاع از پیامبر صلوات الله علیه و آله ندارند. پیشتر گفته ام که منافقان و فرهنگ و تعالیم آنان (المنافقین و الثقافة النفاقیة) به طور خاص بر دشمنی با شخص پیامبر متمرکز شده بود: «هم العدو فاحذرهم» (دشمن ، آنان هستند پس از آنها حذر کن). {خداوند در این آیه} ایشان را با ضمیر مفرد یاد کرده است {و شخص پیامبر را بر حذر داشته است}. یک پرسش: دشمن چه می کند؟ آیا دشمنِ تو درباره ی تو امانت و صداقت را رعایت می کند؟! آیا تلاش نخواهد کرد سیره و چهره ی تو را تخریب کند و زشت جلوه دهد؟! آیا برخی از اموری که شایسته ات نیست به تو نسبت نخواهد داد؟! بنابراین باید درباره ی منافقان و نقش و تأثیرشان تحقیق کنیم. دشمنان ممکن است اموری را به انسان نسبت بدهند که صحت ندارد و مورد خوشنودی او نیست. ممکن است این دروغها را به نقل از پسر انسان یا همسر یا غلامش و ... بیان کنند. صریح تر می گویم: ما نمی گوییم عایشه {درباره سن خود در هنگام ازدواج با پیامبر ص} دروغ گفته است بلکه می گوییم کسی که این سخن را از او نقل کرده دروغ گفته است. مشکل اینست که دفاع از پیامبر صلوات الله و سلامه علیه و آله بسیار سخت شده است. دفاع از هر شخص دیگری – هرچند ظالم باشد – آسان است اما دفاع از پیامبر را {منافقان و پیروانشان} بر ما دشوار کرده اند. منبع: hasanfarhanalmaliky.blogfa.com/post/16
پرسش: آیا در حدیث داریم که در آینده کسی به نام «روح الله» به حکومت می‌رسد ؟ پاسخ: 1 – حديث صریحی نداریم که بگوید «در آخرالزمان کسی با نام روح الله به قدرت خواهد رسید» بلکه روایت متفاوتی وجود دارد که با دو متن و سند متفاوت از راویان شیعه و سنی نقل شده و می‌گوید گروهی از اهل بهشت هستند که «تحابّوا بِرَوح الله» یعنی کسانی هستند که «با لطف خاص خدا با هم صمیمی بوده اند». وانگهی در این روایت، عبارت «روح الله» نداریم بلکه «رَوح الله»(با فتح راء) ذکر شده که اساساً نامِ شخص معینی نیست بلکه به معنای «رحمت و لطفِ شادی بخشِ خداوند» است چنانکه در سوره یوسف (ع) به همین معنا آمده است: « ... لَا يَيْأَسُ مِن رَوْحِ اللَّـهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ»(سوره یوسف؛ آیه 87) ترجمه: " ... جز کافران، کسی از «رحمتِ مژده بخشِ خدا» نومید نشود " 2 –روایتی که عبارت «رَوح الله» در آن آمده و از طریق راوی اهل سنت نقل شده اینست که پیامبر (ص) فرمودند: «إِنَّ مِنَ الْعِبَادِ عِبَاداً يَغْبِطُهُمُ الْأَنْبِيَاءُ- تَحَابُّوا بِرَوْحِ‏ اللَّهِ‏ عَلَى غَيْرِ مَالٍ وَ لَا عَرَضٍ مِنَ الدُّنْيَا، وُجُوهُهُمْ نُورٌ، لَا يَخَافُونَ إِذَا خَافَ النَّاسُ، وَ لَا يَحْزَنُونَ إِذَا حَزِنُوا» ترجمه: " برخی از بندگان خدا هستند که پیامبران نیز به آنان غبطه میخورند زیرا نه به خاطر مال و نعمتهای زودگذر دنیا بلکه با «رَوح الله»(عنایت الهی) با یکدیگر محبت داشته اند. (در قیامت) چهره های آنان، نورانی است و هنگامی که همه مردم در هراسند، نمی ترسند و در زمانی که همه اندوهگین شوند، محزون نمی شوند." سپس پیامبر ص فرمود: " آنها علی (ع) و حمزه و جعفر و عقیل هستند". منبع:حاکم حسکانی(متوفای 490هـ)، شواهد التنزيل لقواعد التفضيل، ج ‏1، ص: 354 ملاحظه: این روایت نه تنها از نظر سند بلکه از نظر محتوا نیز اشکال دارد زیرا می‌گوید پیامبران الهی(صلوات الله علیهم اجمعین) به مقام عقیل (برادر امام علی علیه السلام) غبطه می‌خورند!! در حالی که از روایات دیگر فهمیده می شود که عقیل، دارای سوابق عالی یا مقامات والا نبوده است(صدوق، علل الشرائع، ج‏1، ص: 155 و ثقفی، الغارات (چاپ قدیم)، ج ‏2، ص: 379 و ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغة، ج ‏11، ص: 250) 3 – مجلسی نیز روایتی با متن متفاوت و سند شیعی از یکی از نسخه های کتاب بشارة المصطفی (ص) که پیامبر (ص) فرمودند: « ... گروهی از ما هستند که (در پیشگاه خدا) بر منبرهایی از نور خواهند بود و چهره هایی منوّر و لباسهایی درخشان دارند و نورِ صورتشان، چشمِ ناظران را پُر می کند» هریک از ابوبکر، زبیر و عبدالرحمن بن عوف به صورت جداگانه پرسیدند: «این افراد چه کسانی هستند؟» اما پیامبر (ص) ساکت ماند. سپس وقتی علی (ع) همین سؤال را پرسید، پیامبر (ص) فرمود: « هُمْ قَوْمٌ تَحَابُّوا بِرَوْحِ‏ اللَّهِ‏ عَلَى غَيْرِ أَنْسَابٍ وَ لَا أَمْوَالٍ؛ أُولَئِكَ شِيعَتُكَ وَ أَنْتَ إِمَامُهُمْ يَا عَلِيُ‏ » ترجمه: « آنان کسانی هستند که نه بر اساسِ معیارهای نَسَبی(قبیله ای و فامیلی) یا منافع اقتصادی بلکه با «رَوح الله» (رحمت الهی) با یکدیگر دوستی و محبت می کنند؛ ای علی! آنان شیعیانِ تو هستند و تو امامِ آنان هستی» منبع: بحارالأنوار (چاپ بيروت) ؛ ج ‏65 ؛ ص: 139 این روایت گرچه سند محکمی ندارد اما محتوای معقولی دارد و با انبوهی از احادیث دیگر که درباره فضایل پیروانِ حقیقی امیرالمؤمنین(ع) نقل شده سازگاری دارد. با اینهمه در اینجا نیز نگفته که فردی به نام «روح الله» به «حکومت» می رسد بلکه مضمونش اینست که رحمت و مژده آسمانی، موجب صمیمیت شیعیان راستینِ امیرالمؤمنین (ع) است». بنابراین «رَوح الله» همان «لطف ویژه و فرحبخش الهی» است که شیعیانِ راستین به خاطر ایمان و پایبندی به ولایت امیرالمؤمنین (ع) از آن برخوردارند و در دنیا موجب صمیمیت بینِ آنان می شود و در آخرت نیز آنان را به بهشت خواهد رساند. بنابراین کسانی که تصور کرده اند نام امام خمینی(رضوان الله علیه) در احادیث ذکر شده، دچار شتابزدگی و بی دقتی شده اند. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
♦️ قتل عُمر بن خطاب در ماه ذي‌الحجة بوده است، نه ربیع‌الأول؛ تاریخ قتل عُمر بن خطاب در تمام منابع تاریخی -اعم از شیعه و سنی- بدون استثناء در ماه ذی‌الحجه و در روزهای آخر این ماه گفته شده است. اختلاف اقوال فقط در تعیین روز است: روز زخمی شدن و روز فوتش؛ خنجر خوردنش را اکثر قریب به اتفاق مورخان و تقریباً به اجماع، در بامداد روز چهارشنبه ٢٦ ذی‌الحجه سال ٢٣ق گفته‌اند، و فوتش را اغلب سه روز پس از زخمی شدنش. شروع خلافت عثمان را نیز همگی بی اختلاف در ابتدای ماه محرّم گفته‌اند. بهرحال شهرت جرح و قتل عُمر بن خطاب در ماه ربیع‌الأول، پایه و استنادی علمی ندارد و بر خلاف اجماع مورخان، و لذا بی اعتبار است. 📚 موسوعة التاريخ الإسلامي ٤: ٢٩٩– ٣٠٠. ــــــــــــــــــــ ❖ جهت تسهیل مراجعه به منابع، عنوان برخی منابع کهن و نیز برخی منابع میانی و متأخر که به ذکر تاریخ قتل عمر بن خطاب یا تاریخ شروع خلافت عثمان پرداخته‌اند در پی آمده است: - الطبقات الكبرى (ابن سعد، ٢٣٠ق)، ج٣، ص٣٦٤– ٣٦٥؛ - تاریخ خليفة بن خياط (٢٤٠ق)، ص١٠٩؛ - التاريخ الصغير (بخاري، ٢٥٦ق)، ج١، ص٧٥؛ - أنساب الأشراف (بلاذري، ٢٧٩ق)، ج١٠، ص٤٣٩؛ - تاريخ اليعقوبي (٢٨٤ق)، ج٢، ص١٥٩؛ - المعجم الكبير (طبراني، ٣٠٦ق)، ج١، ص٧٠، ح٧٢ و ٧٣ و ٧٤؛ - تاريخ الطبري (٣١٠ق)، ج٣، ص٢٦٥– ٢٦٦؛ - همان، ج٤، ص١٩٣؛ - التنبیه والإشراف (معسودي، ٣٤٦ق)، ص٢٥٠ و ٢٥٣؛ - مروج الذّهب (مسعودي، ٣٤٦ق)، ج٢، ص٣٠٤ و ٣٣١؛ - مسار الشيعة (شيخ مفيد، ٤١٣ق)، ص٢٣؛ - الإستيعاب (ابن عبد البر، ٤٦٣ق)، ج٣، ص١١٥٢؛ - تاريخ مدينة دمشق (ابن عساكر، ٥٧١ق)، ج٤٤، ص٤٦٤ و ٤٦٧؛ - الكامل في التاريخ (ابن أثير، ٦٣٠ق)، ج٣، ص٥٢؛ - وفيات الأعيان (ابن خلكان، ٦٨١ق)، ج٣، ص٤٣٩؛ - العدد القوية لدفع المخاوف اليومية (علي بن يوسف حلي(برادر علامه حلي)، حدود ٧٠٥ق)، ص٣٢٨؛ - الوافي بالوفيات (صفدي، ٧٦٤ق)، ج٢٢، ص٣٠٤؛ - البداية والنهاية (ابن كثير، ٧٧٤ق)، ج٧، ص١٥٥– ١٥٦؛ - مجمع الزوائد (هيثمي، ٨٠٧ق)، ج٩، ص٧٩؛ - فتح الباري (ابن حجر عسقلاني، ٨٥٢ق)، ج٩، ص١٥؛ - المصباح (جُنة الأمان الواقية وجَنة الإيمان الباقية) (شيخ إبراهيم كفعمي،٩٠٥ق)، ص٥١١ و ٥١٥؛ - بحار الأنوار (علامه مجلسي، ١١١١ق)، ج٥٥، ص٣٧٢؛ - الكُنى والألقاب (شيخ عباس قمي، ١٣٥٩ق)، ج٣، ص١٦٧؛ - مستدرك سفينة البحار (شيخ علي نمازي شاهرودي، ١٤٠٥ق)، ج٢، ص٢١٦. @Yusufi_Gharawi @shenakhtehadis
خود طبری درباره مطالب کتابش چه نظری داشت؟ عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 https://chat.whatsapp.com/JsgIpTf31whGSs80EWSDwh
پرسش: پاسخ مطلب زیر که اخیرا فردی غیرمتخصص نشر کرده و بازتاب زیادی داشته چیست؟👇 "خانه های حجاز، جز پارچه ای حائل، اساساً در نداشتند چه رسد به درِ چوبی که آتش بگیرد و مسمار داشته باشد و شکسته شود و ... امام علی (ع) نیز به خلفا مشورت داده و تحت فرمانشان به جهاد می رفت" پاسخ: مطلب بالا درباره صدر اسلام و عصر خلفا، دچار اغراق و اشکال است زیرا برآیند شواهد و مستندات روایی و تاریخی، ما را به نکات زیر می رساند:👇 1- هیچ سند معتبر تاریخی نداریم که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) تحت فرمان هیچیک از خلفا به جنگ رفته باشند. حتی خود خلفا هم تمایلی نداشتند ایشان از پایتخت (مدینه) خارج شود زیرا می خواستند تحرکات سیاسی و اجتماعی ایشان را از نزدیک، زیر نظر داشته باشند. 2- خلفا مکررا در مسایل مختلف دینی و سیاسی از امام علی(ع) سؤال می کردند زیرا همگان می دانستند که هیچیک از صحابه از نظر علم، تقوا و درایت، قابل مقایسه با امیرالمؤمنین(ع) نیستند. امام(ع) نیز به پرسشهای خلفا پاسخ می داد و هرگاه از او مشورت میخواستند، خیرخواهانه نظر و نصیحت خود را نقدیم می فرمود و از اشتباهات، نهی می کرد تا شریک در خطاها نباشد. 3- کلمه «باب» در زبان عربی لزوما به معنای «درِ چوبی و سنگین» نبوده بلکه به هرگونه «ورودی»، خواه دارای حائلی از جنس پارچه یا لیف خرما باشد یا دارای دربِ چوبی باشد یا نباشد، «باب» گفته می شد. در قدیم، درهای چوبی و سنگین، معمولا مربوط به دارالاماره(مقر حکومت)، قلعه ها(مثل خیبر) و اتاقهایی بوده که محل نگهداری اموال بودند و بسیاری از خانه های عادی، صرفا دری از جنس لیف خرما داشتند و فاقد قفل و چفت و بست بودند و برای گشودنشان تلاش چندانی نیاز نبوده است. اساسا وضعیت جغرافیا و پوشش گیاهی حجاز با ایران تفاوت داشت و چوب مناسب و کافی برای ساخت در برای عموم خانه های حجاز، به وفور یافت نمی شد اما لیف خرما فراوان بود. بنابراین گرچه ثروتمندان که خانه های مجلل داشتند میتوانستند درهای محکمی از چوب برای حفاظت از اموال خود بسازند اما این مربوط به عموم مردم عربستان که زندگی معمولی داشتند نبوده است. گاهی نیز فقط یک اتاق در خانه (مثلا یک انبار یا بالاخانه) که برای حفاظت از اموال اختصاص داده شده بود، دارای در چوبی و قفل بوده است. درباره روایاتی که حاوی فعل «اَغلَقَ» یا «فَتَحَ» هستند نیز باید دانست که همیشه به معنای «قفل کردن یا گشودنِ قفلِ در با کلید» نیست بلکه گاهی نیز به معنای بستن در بدون قفل کردن است. بنابراین درهای چوبی، محکم و سنگین، مربوط به خانه های محقر و ساده ی عموم مردم نبوده است. 4- اصل هجوم به خانه فاطمه(س) و اینکه مهاجمان، آتش آوردند، تهدید به سوزاندن خانه کردند، بدون اجازه وارد خانه شدند، مولا علی (ع) را با وضع توهین آمیزی بردند و فاطمه (س) به مهاجمان اعتراض کرده، احتجاج فرمودند، قطعی و غیر قابل تشکیک است زیرا با تواتر نقل شده است. طبق برخی نقلها، حضرت زهرا(س) گریه و شیون سر دادند و فرمودند:«آیا میخواهید فرزندانم را یتیم کنید؟!» و این بیاناتِ پر سوز و گداز، موجب گریه حاضران شد. با اینهمه برخی از جزئیات که در برخی روضه ها بیان می شود با سند معتبر نرسیده و متخصصان، در مورد ردّ یا تأییدِ «برخی از جزئیات»، اختلاف نظر دارند. به عنوان نمونه روضه مسمار (اصابت میخِ در به سینه حضرت زهرا سلام الله علیها) سندی در کتب محدثان و مورخان متقدم شیعه و سنی ندارد و حدسیّات و تصورات ذهن خلّاق برخی از افراد در صدسال اخیر است. حتی کتاب «مؤتمر علماء بغداد» که اشاره ای به روضه مسمار کرده نیز تألیف یکی از فضلای عرب در قرن اخیر است و به غلط به نام «مقاتل بن عطیه»(از علمای قرن شش هجری) نشر شده و این از سبک و ادبیات امروزیِ کتاب هویداست. روایات کتب شیعه که بحث شهادت را مطرح میکنند، اموری غیر از مسمار را به عنوان علت شهادت آورده اند. 5- رابطه مولا علی(ع) با خلفا دستکم دارای دو مرحله بوده است: در یک برهه دستگاه خلافت شیوه رویارویی با اهل بیت(ع) را در پیش گرفت که اوج آن، ماجرای متواتر و غیرقابلِ تردیدِ هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیهاست ولی پس از حدود ششماه، مرحله آتش بس و همزیستی شروع می شود که امام علي(ع) از احقاق حق در آن شرایط نومید شده بودند، زمزمه ارتداد قبایل و شورش های تجزیه طلبانه از گوشه و کنار کشور اسلامی به گوش می رسید و خلیفه نیز این دفعه از باب آشتی وارد شد و در این مرحله، امام علی(ع) برای دفع افسد و حفظ مصلحت مهمتر (امنیت، تمامیت ارضی و وحدت اسلامی) تقاضای خلیفه برای بیعت را پذیرفتند و از آن پس در نمازجمعه خلیفه حاضر می شدند و هرجا لازم بود به حاکمان مشورت می دادند یا انتقاد و نصیحت می کردند. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
آیا کتاب نهج الفصاحه کاملا معتبر است؟ آیا این کتاب را پیامبر (صلی الله علیه و آله) تألیف فرموده است؟ پاسخ: کتاب نهج الفصاحه را خود رسول الله (صلی الله علیه و آله) ننوشته اند و به همین علت، حاوی برخی احادیث نامعتبر نیز هست. این کتاب را مرحوم ابوالقاسم پاینده در حدود سی سال قبل از انقلاب، صرفا با سلیقه شخصی خود و بدون بررسی کافی درباره سندیت یکایک روایات، جمع آوری کردند که در 1347 خورشیدی منتشر شد. در تالیف این کتاب از روایات اهل سنت و برخی از منابع معتبر و نامعتبر نیز استفاده شده است. نباید تصور شود هر جمله ای که در این کتاب یا سایر کتابهای حدیثیِ قرنهای اخیر یافت می‌شود دقیقا عین کلمات پیامبر (ص) است زیرا بسیاری از احادیثِ اینگونه کتابها قبل از تولدِ نویسندگان، دستخوش تحریف شده بود. مرحوم استاد پاینده(مؤلف نهج الفصاحه) با حُسن ظنِّ حداکثری، هر جمله ای که با سلیقه خود سازگار یافته اند باور کرده و در کتاب نهج الفصاحة درج نموده اند. امروزه ادای وظیفه به پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) می طلبد هر جمله عجیب و مشکوک را صرفا به خاطر اینکه در آمده به عنوان حدیث وانمود نکنیم زیرا برخی از روایاتِ این کتاب، جعلی یا تحریف شده اند گرچه بخش مهمی از روایاتش، معتبر و درست هستند. از آنجا که پالایش احادیث معتبر از نامعتبر، یک کار تخصصی است، هر حدیثی که محتوایش تا حدی عجیب یا شک برانگیز باشد باید درباره اش احتیاط و از ترویج آن به نام معصومان (ع) خودداری شود. حتی درباره احادیثی که احساس میکنیم محتوای منطقی و مطابق قرآن دارند نیز باید به مواردی اکتفا کرد که در منابع معتبرتر و قدیمی تر آمده نه روایاتی که تنها در قرنهای اخیر ترویج شده اند و در منابع شناخته شده و قدیمی یافت نمی شوند. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 https://chat.whatsapp.com/JsgIpTf31whGSs80EWSDwh
فضیلت دوچندان صلوات از غروب پنجشنبه تا غروب جمعه با سند معتبر امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: " هرگاه که غروب روز پنجشنبه و شب جمعه فرا رسد، گروهی (خاص) از فرشتگان از آسمان نازل می‌شوند که قلم‌هایی طلایی و برگه‌هایی از نقره دارند و (مأموریت این گروه اختصاصی چنین است که) از غروب پنجشنبه و شب جمعه تا غروب خورشیدِ روز جمعه چیزی جز صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و اله) نمی‌نویسند. " منبع : شیخ صدوق، الخصال، ناشر: جامعه مدرسين - قم، چاپ: اول، 1362ش، ج 2 ، ص 393 توضیح: برای ثبت ثواب صلوات در این شبانه روزِ مقدس، فرشتگان خاصی نازل می شوند که کار دیگری ندارند. طبیعی است ثبت سایر اعمال و عبادات، بر عهده فرشتگان دیگری است. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت کانال در واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/JsgIpTf31whGSs80EWSDwh
🌴 🌹 و قال عليه‌السلام إِنَّ‌ لِلْقُلُوبِ‌ إِقْبَالاً وَ إِدْبَاراً؛ فَإِذَا أَقْبَلَتْ‌ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ‌، وَ إِذَا أَدْبَرَتْ‌ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ‌. امام عليه السلام فرمود: دل‌ها (ى انسان‌ها) گاه روى مى‌آورد (و پرنشاط‍‌ است) و گاه پشت مى‌كند (و بى‌نشاط‍‌ است) آن‌گاه كه روى مى‌آورد آن را به انجام نوافل و مستحبات نيز وادار كنيد و آن‌گاه كه پشت مى‌كند و بى‌نشاط‍‌ است تنها به انجام فرائض و واجبات قناعت نماييد.
🔸پنج ویژگی زنان بهشتی با سند معتبر از امام رضا (ع) نقل شده که فرمودند: امیرالمؤمنین علیه‌السلام فرمود: بهترین زنان شما (دارای) پنج (ویژگی) هستند. پرسیدند: آن پنج (ویژگی) کدامند؟ فرمود: زنی که (زندگی را بر شوهرش) آسان بگیرد، نرمخو و همراه باشد و هنگامی که شوهرش به خشم آید تا وقتی او را خشنود نساخته، خواب به چشمش نیاید و در غیاب شوهرش ( به او خیانت نورزد و پاکدامنی خود و اسرار و مسائل) زندگی زناشویی با همسر را حفاظت کند؛ چنین زنی، کارمندی از کارمندانِ (شایسته ی) خداست و کارمند خدا، ناکام نخواهد شد ( بلکه به هدفش که بهشت و رضای الهی است خواهد رسید) متن عربی حدیث: عن أبي الحسن الرضا (عليه السلام) قال: قالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه السلام): خَیْرُ نِسَائِکُمُ الْخَمْسُ. قِیلَ یَا أَمِیرَالْمُؤْمِنِینَ وَ مَا الْخَمْسُ؟ قَالَ: الْهَیِّنَةُ اللَّیِّنَةُ الْمُؤَاتِیَةُ الَّتِی إِذَا غَضِبَ زَوْجُهَا لَمْ تَکْتَحِلْ بِغُمْضٍ حَتَّی یَرْضَی وَ إِذَا غَابَ عَنْهَا زَوْجُهَا حَفِظَتْهُ فِی غَیْبَتِهِ فَتِلْکَ عَامِلٌ مِنْ عُمَّالِ اللَّهِ وَ عَامِلُ اللَّهِ لَا یَخِیب. 📚 کلینی، الکافی، جلد ۵، صفحه ۳۲۵ عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis لینک عضویت گروه در واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/JsgIpTf31whGSs80EWSDwh
آیا زن شر است؟ -1 بررسی روایات مذمت زنان - المرأة شر کلها.mp3
3.32M
آیا واقعا امام علی (ع) فرموده که «تمام وجود زن، شر و بدی است»؟! قدیمی ترین منابعی که روایت ضد زنان را به امیرالمؤمنین علیه السلام نسبت داده اند کدامند و چقدر اعتبار دارند؟ چه شواهدی بر جعلی بودن این حدیث وجود دارد؟ بخش اول: 10 دقیقه صوت عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/JsgIpTf31whGSs80EWSDwh
آیا زن شر است؟ -2 بررسی روایات مذمت زنان - المرأة شر کلها.mp3
2.45M
آیا واقعا امام علي (ع) فرموده که «زنها تماماً شر هستند»؟! بررسی سند و متن روایتی که از امیرالمؤمنین (ع) برای تحقیر زنان نقل می شود چرا روایت مورد بحث، جعلی است؟ حدیث «المرأة شرّ كلّها ...» با کدام آیه قرآن در تعارض است؟ بخش دوم: 7.5 دقیقه صوت عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/JsgIpTf31whGSs80EWSDwh
آیا زن شر است؟ -3 بررسی روایات مذمت زنان - المرأة شر کلها.mp3
2.56M
آیا امیرالمومنین (ع) واقعا فرمود: «المرأة شرّ کلها»(زن، شر و بدی است)؟ چه شواهدی بر جعلی بودن روایات زن ستیزانه که به پیامبر اکرم (ص) و اهل بیت (ع) نسبت داده می شود وجود دارد؟ بخش سوم: 8.5 دقیقه صوت عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/JsgIpTf31whGSs80EWSDwh
آیا اکثر روایات شیعه در اتش سوزی کتابخانه ها نابود شده؟ آیا اصول اربعمئه به ما نرسیده؟.mp3
2.13M
آیا اکثر روایات شیعه در آتش سوزی کتابخانه ها نابود شده و به ما نرسیده است؟ آیا اصول اربعمئه (چهارصد جزوه حدیثی اصحاب ائمه علیهم السلام) به ما نرسیده است؟ چرا اصول اربعمائة بعد از تالیف آثار کلینی و صدوق، استنساخ نشد؟ آیا محتوای کتب اصحاب ائمه (ع) به ما رسیده یا نیمی از احادیث شیعه از بین رفته است؟ 4 دقیقه صوت عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
آیا هر پرچمی قبل از قیام قائم عج طاغوت است؟.mp3
12.06M
آیا هر پرچمی که قبل از قیام قائم (عج) برافراشته شود، طاغوت است؟ آیا این حدیث شامل انقلاب امام خمینی می شود؟ آیا قیام زید و سادات زیدی مورد تأیید اهل بیت (ع) بوده است؟ بحث درباره حدیث " کل رایة ترفع قبل قیام القائم عج فصاحبها طاغوت ..." بخش اول 25 دقیقه صوت لطفا تا آخر بشنوید و منتظر بخشهای بعدی باشید عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
به آنچه توقعش را نداری امیدوارتر باش چون ... @shenakhtehadis @shenakhtehadis
نکته کلی درباره روایات علایم ظهور و تمجید از انقلاب اسلامی -1.mp3
1.71M
آیا در احادیث معتبر پیشگویی در تمجید از انقلاب اسلامی یا بر ضد جمهوری اسلامی بیان شده است؟ بیان یک نکته یا ارزیابی کلی درباره روایات علایم ظهور و پیش بینی های موجود در روایات درباره آخرالزمان بخش اول از بحث روایات علایم ظهور 4.5 دقیقه صوت عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
لیلة الرغائب - ویراست 2.mp3
2.23M
آیا اعمال لیلة الرغائب با سند معتبر از معصومان (ع) نقل شده است؟ اولویت با نافله های یومیه است یا نماز لیله الرغایب ؟ عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
AudioCutter_4_5848470414505806675(3).mp3
743.9K
صوت حاوی نقد صریح آیت الله سید احمد مددی بر سند اعمال لیلة الرغائب و انتقاد از کتاب مرحوم میرزا جواد ملکی (ره) و مرحوم سید بن طاووس (ره). آیت الله سید احمد مددی از شاگردان برجسته آیت الله العظمی سیستانی و از استادان برجسته در علم رجال و ارزیابی سند احادیث در حوزه علمیه قم هستند. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
فتوای آیت الله سیستانی درباره نماز لیلة الرغائب: مستحب بودنِ نماز لیلة الرغائب ثابت نشده ولی اگر به قصد رجاء (به امید ثواب) خوانده شود مانعی ندارد. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis
⁉️ *«لیلة الرغائب» سنّت یا بدعت؟!* چند سالی است به مدد تبلیغات، اعمال «لیلة الرغائب» و بجا آوردن آن میان مردم به‌ویژه نسل جوان، خیلی رایج شده؛ امّا این اعمال، سندیّت درستی ندارد که در این متن، مختصراً به آن می‌پردازیم؛ ظاهراً حدیث لیلة الرغائب از منابع اهل تسنن به منابع شیعی وارد شده و رجال سندی این حدیث از رجال ضعیف اهل تسنن می‌باشند. بحث لیلة الرغائب در میان عوامّ اهل سنّت رواج دارد؛ امّا حتی بسیاری از خود علمای اهل سنّت با آن مخالفت داشته و سند این روایت را بسیار ضعیف دانسته و عمل لیلة الرغائب را بدعتی ‌بزرگ شمرده‌اند. با بررسی سندی این روایت، می‌توان نتیجه گرفت که چنین حدیثی معتبر نیست و نمی‌توان مستحبّ‌ بودن اعمال لیلة الرغائب را اثبات کرد. جالب است که خود علامه مجلسی(ره) در کتاب «زاد المعاد» خویش که شبیه «مفاتیح الجنان» است، می‌نویسد: به دلیل(عدم اعتماد به سند) ما نماز مشهور لیلة الرغائب را در این رساله نیاوردیم، علاوه بر این(اشکال) که از راه عامّه(اهل تسنّن) هم نقل شده‌است! مشروعیّت این اعمال و نماز، وابسته به مبنای فقیه در «قاعدهٔ تسامح در ادلّهٔ سنن» است. در قاعده «تسامح در ادلّه سنن» با روایت ضعیف هم می‌توان، حکم مستحب یا مکروه را ثابت کرد. اگر مجتهدی (یا مقلّدی عن تقلیدٍ) این قاعده را قبول دارد، می‌تواند چنان نمازی را مستحبّ و مشروع بداند؛ ولی اگر این قاعده را اجتهاداً (و در مورد مقلّد، تقلیداً) قبول ندارد، به دلیل ضعف سند و اشکالات موجود در این روایت، چنان نمازی مستحبّ و مشروع نیست و ادای آن «به قصد ورود (نه رجاءً)» قطعاً حرام و بدعت است. امّا از آنجا که عموم مردم، قصد ورود و قصد رجاء را متوجّه نمی‌شوند و پس از فراگیرشدن تبلیغات رسانه‌ای، این اعمال را به گمان مستحب‌ بودن انجام می‌دهند، باید تا آنجا که می‌شود مردم را آگاه کرد تا مبادا بدعتی چون لیلة الرغائب وارد دین شود و سال‌ها بعد، رنگ سنّت به خود بگیرد! زیرا بدعت، چیز عجیب و غریبی نیست که با اصول منافات داشته باشد؛ بلکه بدعت یعنی داخل‌کردن چیزی در دین، که جزء دین نیست. پس حتی نماز و روزه خاصی که در دین نیست، اگر وارد دین شود، بدعت است. •┈┈••✾❀✾••┈┈• ❔ *چند پرسش و پاسخ:* 1⃣ دامن‌زدن به ردّ و طعن چنین مستحبّاتی، غیر از کوتاه‌کردن دست مؤمنان از مناجات و توسّل، ثمرهٔ عملی دیگری ندارد!! پاسخ: قرار نیست دست مؤمنان از دعا کوتاه شود؛ بلکه باید آگاه شوند و با تبلیغ درست دین، به‌جای دعاهای جعلی یا ضعیف‌السند، به سوی دعاها و اعمال معتبر تشویق شوند. آیا در جامعه ما، «صحیفه سجّادیّه» با آن دعاهای گرانقدر، مهجور نیست؟ 2⃣ چگونه هنگامی که برخی از علما این حدیث را نقل‌کرده‌اند، شما آن را ردّ می‌کنید؟! یعنی آن بزرگان، متوجّه ضعف و اشکالات آن نبوده‌اند؟! پاسخ: بزرگان و علمای شیعه به‌جای خویش محترم‌اند؛ امّا گاهی اشتباه‌های علمی نیز رخ می‌دهد که کتاب‌های علمی و تاریخ هر علم، گواهِ آن است. ما تابع دلیل هستیم (نحن أبناء الدلیل) و هر عالِم هر چند که موثّق باشد، باید سخنش به شیوهٔ علمی بررسی شود. 3⃣ مستحبّات را می‌توان بنا بر مبنای «تسامح در ادلّهٔ سنن» انجام داد و نیازی به «سند معتبر» نیست. این نماز هم ایراد و مشکلی جز در سند ندارد و بر طبق احادیث «من بلغ» اگر کسی انجام داد، مأجور است. پاسخ: اشکال شما مبنی بر قاعدهٔ «تسامح در ادلّه سنن» و اخبار «من بلغ» است که نمی‌تواند استحباب شرعی را ثابت کند و مورد پذیرش همهٔ فقهاء نیست. اخبار «من بلغ» نمی‌تواند استحباب نماز لیلة الرغائب را اثبات کند؛ حتّی به فرض اینکه بتواند، نماز لیلة الرغائب، دائر مدار میان بدعت و استحباب است و مقتضای احتیاط، ترک این نماز به قصد ورود است؛ زیرا در صورت انجام آن، احتمال حرمت و ارتکاب بدعت وجود دارد، به خلاف صورت ترک؛ زیرا ترک این نماز، حدّاکثر ترک عمل مستحبّ است؛ و ترک عمل مستحبّ، مانعی ندارد. و در پایان اینکه ما «عبادت مباح» نداریم! عبادت نیازمندِ «امر وجوبی یا استحبابی» است. مشکلِ گریبان‌گیر، زمانی درک خواهد شد که کار از کار گذشته‌ باشد و این مناسک «جزء دین» شمرده شود و این، چیزی جز بدعت نیست. ساده‌گیری در این امور و بزرگ‌نمایی اجتماعیِ هر عبادت و منسکی که استنادِ آن به دین، معلوم نیست و بیم آن می‌رود که در اذهان مردم، «جزء دین» شمرده شود، ضررش برای دین، بیش از «دین‌ستیزی و دین‌زدایی آشکار» است. •┈┈••✾❀✾••┈┈• 👌🏻 قابل ذکر است ماه رجب به خودی خود دارای فضیلت است و انسان هر عملی را در این ماه مبارک انجام دهد از آثار مضاعفی برخوردار است. از طرفی شب جمعه نیز دارای فضیلت است و به عبادت در این شب سفارش شده است. و تلفیق شب جمعه با ماه رجب، فضیلت شبهای جمعه ماه رجب را دو چندان می‌کند.