پرسش:
پاسخ مطلب زیر که اخیرا فردی غیرمتخصص نشر کرده و بازتاب زیادی داشته چیست؟👇
"خانه های حجاز، جز پارچه ای حائل، اساساً در نداشتند چه رسد به درِ چوبی که آتش بگیرد و مسمار داشته باشد و شکسته شود و ... امام علی (ع) نیز به خلفا مشورت داده و تحت فرمانشان به جهاد می رفت"
پاسخ:
مطلب بالا درباره صدر اسلام و عصر خلفا، دچار اغراق و اشکال است زیرا برآیند شواهد و مستندات روایی و تاریخی، ما را به نکات زیر می رساند:👇
1- هیچ سند معتبر تاریخی نداریم که امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) تحت فرمان هیچیک از خلفا به جنگ رفته باشند. حتی خود خلفا هم تمایلی نداشتند ایشان از پایتخت (مدینه) خارج شود زیرا می خواستند تحرکات سیاسی و اجتماعی ایشان را از نزدیک، زیر نظر داشته باشند.
2- خلفا مکررا در مسایل مختلف دینی و سیاسی از امام علی(ع) سؤال می کردند زیرا همگان می دانستند که هیچیک از صحابه از نظر علم، تقوا و درایت، قابل مقایسه با امیرالمؤمنین(ع) نیستند. امام(ع) نیز به پرسشهای خلفا پاسخ می داد و هرگاه از او مشورت میخواستند، خیرخواهانه نظر و نصیحت خود را نقدیم می فرمود و از اشتباهات، نهی می کرد تا شریک در خطاها نباشد.
3- کلمه «باب» در زبان عربی لزوما به معنای «درِ چوبی و سنگین» نبوده بلکه به هرگونه «ورودی»، خواه دارای حائلی از جنس پارچه یا لیف خرما باشد یا دارای دربِ چوبی باشد یا نباشد، «باب» گفته می شد.
در قدیم، درهای چوبی و سنگین، معمولا مربوط به دارالاماره(مقر حکومت)، قلعه ها(مثل خیبر) و اتاقهایی بوده که محل نگهداری اموال بودند و بسیاری از خانه های عادی، صرفا دری از جنس لیف خرما داشتند و فاقد قفل و چفت و بست بودند و برای گشودنشان تلاش چندانی نیاز نبوده است.
اساسا وضعیت جغرافیا و پوشش گیاهی حجاز با ایران تفاوت داشت و چوب مناسب و کافی برای ساخت در برای عموم خانه های حجاز، به وفور یافت نمی شد اما لیف خرما فراوان بود.
بنابراین گرچه ثروتمندان که خانه های مجلل داشتند میتوانستند درهای محکمی از چوب برای حفاظت از اموال خود بسازند اما این مربوط به عموم مردم عربستان که زندگی معمولی داشتند نبوده است. گاهی نیز فقط یک اتاق در خانه (مثلا یک انبار یا بالاخانه) که برای حفاظت از اموال اختصاص داده شده بود، دارای در چوبی و قفل بوده است.
درباره روایاتی که حاوی فعل «اَغلَقَ» یا «فَتَحَ» هستند نیز باید دانست که همیشه به معنای «قفل کردن یا گشودنِ قفلِ در با کلید» نیست بلکه گاهی نیز به معنای بستن در بدون قفل کردن است.
بنابراین درهای چوبی، محکم و سنگین، مربوط به خانه های محقر و ساده ی عموم مردم نبوده است.
4- اصل هجوم به خانه فاطمه(س) و اینکه مهاجمان، آتش آوردند، تهدید به سوزاندن خانه کردند، بدون اجازه وارد خانه شدند، مولا علی (ع) را با وضع توهین آمیزی بردند و فاطمه (س) به مهاجمان اعتراض کرده، احتجاج فرمودند، قطعی و غیر قابل تشکیک است زیرا با تواتر نقل شده است.
طبق برخی نقلها، حضرت زهرا(س) گریه و شیون سر دادند و فرمودند:«آیا میخواهید فرزندانم را یتیم کنید؟!» و این بیاناتِ پر سوز و گداز، موجب گریه حاضران شد.
با اینهمه برخی از جزئیات که در برخی روضه ها بیان می شود با سند معتبر نرسیده و متخصصان، در مورد ردّ یا تأییدِ «برخی از جزئیات»، اختلاف نظر دارند. به عنوان نمونه روضه مسمار (اصابت میخِ در به سینه حضرت زهرا سلام الله علیها) سندی در کتب محدثان و مورخان متقدم شیعه و سنی ندارد و حدسیّات و تصورات ذهن خلّاق برخی از افراد در صدسال اخیر است. حتی کتاب «مؤتمر علماء بغداد» که اشاره ای به روضه مسمار کرده نیز تألیف یکی از فضلای عرب در قرن اخیر است و به غلط به نام «مقاتل بن عطیه»(از علمای قرن شش هجری) نشر شده و این از سبک و ادبیات امروزیِ کتاب هویداست. روایات کتب شیعه که بحث شهادت را مطرح میکنند، اموری غیر از مسمار را به عنوان علت شهادت آورده اند.
5- رابطه مولا علی(ع) با خلفا دستکم دارای دو مرحله بوده است:
در یک برهه دستگاه خلافت شیوه رویارویی با اهل بیت(ع) را در پیش گرفت که اوج آن، ماجرای متواتر و غیرقابلِ تردیدِ هجوم به خانه فاطمه سلام الله علیهاست ولی پس از حدود ششماه، مرحله آتش بس و همزیستی شروع می شود که امام علي(ع) از احقاق حق در آن شرایط نومید شده بودند، زمزمه ارتداد قبایل و شورش های تجزیه طلبانه از گوشه و کنار کشور اسلامی به گوش می رسید و خلیفه نیز این دفعه از باب آشتی وارد شد و در این مرحله، امام علی(ع) برای دفع افسد و حفظ مصلحت مهمتر (امنیت، تمامیت ارضی و وحدت اسلامی) تقاضای خلیفه برای بیعت را پذیرفتند و از آن پس در نمازجمعه خلیفه حاضر می شدند و هرجا لازم بود به حاکمان مشورت می دادند یا انتقاد و نصیحت می کردند.
#فاطمیه #دهباشی #وحدت #محسنیه #مسمار #شهادت #فتوحات #خلفا #برائت #تقیه #تبری
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis
ادامه یادداشت پیشین درباره ارتباط بین معرفت مقام حضرت زهرا (س) با درک شب قدر👇
3- سبک خبر متناسب با مطالب باطنیه است. تأویل ملائکه به مومن نزد نصیریه و چه بسا در اسناد مشکوک دیگری نیز وجود دارد. (جلی، باطن الصلاة، 2016، ص45؛ نیز نک: کلبی، الفصل، ص3) همین تأویل لیلة القدر در منابع نصیریه نیز یافت میشود:
- خصیبی: «وفاطمة الزهراء لیلة القدر التي یرتجى إدراكها والقدر السید محمد، وفاطر سره وجوهرته وهي هو.» (الرستباشیه، 2006م، 80 و 81؛ 2016، ص39؛ همان، تحقیق رواء جمال، ص274)
- همو: «ومن لیالي شهر رمضان ست لیالي لفاطمة الزهراء لیلة أول رمضان ولیلة تسع عشر ولیلة إحدى وعشرین ولیلة سبع وعشرین التي تتوقع فیها لیلة القدر وهي لیلة النصف من شعبان لان فیها زیارة الحسین» (خصیبی، العقود، ص12)
- طبرانی: «ما ذكر شیخنا قدس الله روحه في رسالته عدد لیالي شهر رمضان؟ قال: فاطر مذكور فیها قال: إنها لیلة القدر فاللیلة فاطر، والقدر المیم إلیه التسلیم.» (طبرانی، المسائل عن الجلی، ص4؛ طبرانی، المسائل، ص2؛ النعمانیه، 2006، ص306)
- از مصادر غلوگرای اسماعیلیه نیز نک: زهر المعانی، ص177 خبری مفصل در این زمینه.
@gholow2
غیر از مصادر نصیریه، البته حمل لیلة القدر بر حضرت زهرا را در خبر نامعتبر دیگری از يعقوب بن جعفر بن إبراهيم جعفری (؟) میتوان یافت (الكافي، ج1، ص479) ولی هم سندش اشکال جدی دارد و هم خبر از بدو امر آشکارا مکتوب بوده است. یعنی در حالی وقایع و عبارات گفتوگوهایی شفاهی را گزارش میکند، که ادبیات نادر آن در گزارشهای شفاهی معتبر دیده نمیشود. بر خلاف این خبر طولانی و حاوی غرائب و جزئیات بسیار که آن و نمونهای مشابه را باز ابوسمینه روایت کرده، دیگر اخبار از يعقوب بن جعفر مختصر هستند. (برای اتهامات ابوسمینه نزد قدما: قاموس الرجال، ج9، ص421-423)
این حجم گسترده از جزئیات نیز مؤید آن است که متن مکتوب آن صرفاً نمیتواند به گزارشی شفاهی، و یک واقعه متکی باشد. (برای نمونه پژوهشهای در زمینه نحوه شکلگیری اخبار طوال نک: قندهاری، متون حدیثی بلند در قرن اول)
ابن ابی الحدید در گزارشی که البته خاستگاه آن را روشن نکرده، روایت تأویل متفاوتی را گویی به برخی از شیعة نسبت داده، و صحتش را رد کرده است: «علي بن أبي طالب ع هو إسرافيل و الحسن ميكائيل و الحسين جبرائيل و فاطمة ملك الموت و آمنة أم النبي ص ليلة القدر» (شرح نهج البلاغة، ج16، ص271) البته چنین تأویلی را در روایات موجود از امامیه و غلات نیافتیم.
علامه مجلسی در بحار الأنوار در موضعی ضمن روایت فراز مورد بحث از تأویل الآیات، وجوهی را در تأویل حضرت زهرا س به لیلة القدر ارائه کرده است، که البته بر خلاف برخی از کلمات صوفیان، هیچ غالیانه نیست؛ وجوهی چون مستور بودن حضرت س، و یا پوشیدگی ایشان را به عنوان احتمالی در وجه تشبیه ایشان به شب قدر شمردهاند. (بحار الأنوار، ج25، ص99)
همچنین باید در نظر داشت صرف اینکه علامه مجلسی ره حدیثی را در بحار الأنوار بیاورند، صحت آن را حتی در نظر خود علامه اثبات نمیکند. هر چند با اثبات آن باز جای بررسیها باقی است. و البته از جمله انگیزههای مهم در تألیف بحار حفظ تراث بوده است. ایشان گاه برای حفظ نسخهای مجهول، از آن نقل میکند، و حتی از متفردات الهداية الکبری، مناقب عتیق و نسخه های ابوالحسن بکری و... هم گزارش کرده و در مواردی به ضعف اخبار آن اشاره کرده و گاه هم مسکوت گذاشته است، و یا حتی بدون اشاره برخی از پارههای غریبتر و ضعیفتر اخبار را حذف کرده است.
بر این اساس به نظر میآید نمیتوان چنین مضمونی را به معصوم ع نسبت داد، و تا یافتن سندی محکمتر در این راستا سزاوار است جانب احتیاط رعایت شود.
#شب_قدر #فاطمیه #فاطمه سلام الله علیها
منبع: کانال تلگرامی "غلو پژوهی"
@Gholow2
عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇
@pasokhvoice
@pasokhtext
@shenakhtehadis