eitaa logo
بررسی روایات و احادیث
755 دنبال‌کننده
34 عکس
10 ویدیو
5 فایل
ارائه نظر تخصصی درباره سند ، متن و محتوای روایاتی که در فضای مجازی به عنوان حدیث معصومان (ع) منتشر می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
نقدی بر اظهارنظر جناب رائفی پور اینکه صلاة یعنی ولایت اهل بیت (ع) یکی از عقاید باطل فرقه باطنیه هست و یک شیعه اثناعشری پیرو اهل بیت (ع) نباید چنین تأویلات باطنی را نشر کند. صلاة یعنی نماز ولایت هم یعنی ولایت هیچیک با دیگری یکسان نیست و جای دیگری را نمی گیرد و البته ولایت، شرط قبولی نماز است. هیچ حدیث متواتری از اهل بیت (ع) نرسیده که بگوید «صلاة یعنی ولایت». ادامه در زیر👇 @shenakhtehadis @shenakhtehadis
نقدی بر اظهارنظر جناب رائفی پور اینکه صلاة یعنی ولایت اهل بیت (ع) یکی از عقاید باطل فرقه باطنیه هست و یک شیعه اثناعشری پیرو اهل بیت (ع) نباید چنین تأویلات باطنی را نشر کند. صلاة یعنی نماز ولایت هم یعنی ولایت هیچیک با دیگری یکسان نیست و جای دیگری را نمی گیرد و البته ولایت، شرط قبولی نماز است. هیچ حدیث متواتری از اهل بیت (ع) نرسیده که بگوید «صلاة یعنی ولایت». اگر یکی دو روایت با این مضمون از راویان بدنام یا ناشناس (با سند ضعیف) در برخی از کتب حدیث نقل شده باشد دلیل نمی شود فردی مثل جناب رائفی پور که انصافا هیچ تخصصی در شناخت معیارهای ارزیابی روایات ندارد به آن استناد کنند و آن را «حدیث متواتر» بنامند. حدیث ضعیف السند را نباید به عنوان حدیث صحیح یا متواتر قلمداد کرد وگرنه اولویتهای دینی جابجا خواهد شد و راه برای ترویج عقاید باطنی ها و فرقه های ضاله هموارتر از گذشته خواهد شد. حرمت مکتب اهل بیت (ع) بالاتر از حرمت اشخاص و عزیزان ماست. کاش بعضی از عزیزان اینقدر با اعتماد به نفس کاذب درباره احادیث اظهارنظر نکنند. @shenakhtehadis @shenakhtehadis
دعایی با سند معتبر برای مغفرت گناهان شیخ صدوق (ره) با سند معتبر امام صادق (علیه السلام) نقل کرده که فرمودند: " هر کس در آخرین سجده نماز نافله بعد از مغربِ شب جمعه هفت بار چنین بگوید، آمرزیده از جای برخواهد خاست: « اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِوَجْهِكَ الْكَرِيمِ وَ اسْمِكَ الْعَظِيمِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَغْفِرَ لِي ذَنْبِيَ الْعَظِيمَ » البته اگر این دعا را هر شب در آخرین سجده نافله بگوید فضیلتش بیشتر است. " منبع : شیخ صدوق) ، الخصال، ناشر: جامعه مدرسين - قم، چاپ: اول، 1362ش، ج 2 ، ص 393 @shenakhtehadis @shenakhtehadis
فضیلت دوچندان صلوات از غروب پنجشنبه تا غروب جمعه ا سند معتبر امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمودند: " هرگاه که غروب روز پنجشنبه و شب جمعه فرا رسد، گروهی (خاص) از فرشتگان از آسمان نازل می‌شوند که قلم‌هایی طلایی و برگه‌هایی از نقره دارند و (مأموریت این گروه اختصاصی چنین است که) از غروب پنجشنبه و شب جمعه تا غروب خورشیدِ روز جمعه چیزی جز صلوات بر پیامبر (صلی الله علیه و اله) نمی‌نویسند. " منبع : شیخ صدوق) ، الخصال، ناشر: جامعه مدرسين - قم، چاپ: اول، 1362ش، ج 2 ، ص 393 توضیح: ثبت سایر اعمال شایسته و غیره بر عهده فرشتگان دیگر است. @shenakhtehadis @shenakhtehadis
هدایت شده از حامد کاشانی
برگزاری مراسم عزاداری برای شهادت امام حسن علیه السلام، امام غریب ما شیعیان در روزهای ۷ و ۲۸ صفر بسیار عمل پسندیده‌ای است. همانطور که در فاطمیه با دو نقل عزاداری می‌شود، اجر همه با کریم اهل بیت علیهم السلام. اما اصرار بر ترجیح ۷ صفر بر ۲۸ صفر یک فاجعه پژوهشی تاریخی محسوب می‌شود. حقیر با نیت عدم تضعیف مراسم عزاداری امام حسن علیه السلام در ۷ صفر، در این باره اظهار نظری نکردم تا ایام ۷ صفر بگذرد و به مراسم با شکوه حضرت مجتبی آسیبی نرسد. اما اصرار عجیب برخی بر ترجیح ۷ صفر به ۲۸ صفر مرا واداشت، به زودی مجددا متن و فیلم بررسی اسناد و نسخ خطی مورد نیاز برای نقد این فاجعه پژوهشی را منتشر کنم. حامد کاشانی @kashani1395
جعل معجزه و تخریب چهره امام رضا (ع) - بخش اول پرسش: آیا داستانی که می گوید « امام رضا(ع) به تصویر شیرهای روی پارچه اشاره کردند و تصویر به شیرهای زنده تبدیل شد و یکی از مخالفان امام(ع) را دریدند» با سند معتبر نقل شده و قابل اعتماد است؟ پاسخ: به طور کلی اینکه پیامبران و امامان صلوات الله علیهم اجمعین احیانا در موارد خاصی با اذن الهی و برای مصلحت دین و دنیای مردم معجزات یا کراماتی انجام می دادند صحیح است اما معنایش این نیست که هر روایت ضعیف یا معجزه ساختگی که توسط برخی از مبلغان دینی بیان می شود قطعی بپنداریم. درباره اینگونه روایات نیز باید بررسی سندی و متنی انجام شود و اعتبار روایت از جهات مختلف بررسی گردد. درباره روایت مورد بحث باید گفت: شواهدی وجود دارد که نشان می دهد روایتی که این معجزه خاص را برای امام رضا(ع) نقل کرده معتبر نیست. در ادامه به برخی از شواهد اشاره می کنیم: منبع اصلی داستان: داستانی که می گوید امام رضا(ع) در دربار مأمون به تصویر دو شیر که روی پرده بودند اشاره فرمودند و تصاویر به امر ایشان زنده شدند و به حاجب مأمون که با امام(ع) جدال کرده بود حمله ور شدند و او را خوردند تنها در بخش پایانیِ یک روایت طولانی با سندی ضعیف نقل شده است. گرچه این روایت را شیخ صدوق(ره) در قرن چهارم در کتاب عیون اخبار الرضا(ع) در آخر باب چهلم (در برخی چاپها در باب چهل و یکم) نقل کرده اما دستکم بخش پایانی آن که به معجزه مورد بحث اشاره دارد به دلایلی که خواهیم گفت قابل تایید نیست. (رجوع شود به: عيون أخبار الرضا عليه السلام، تصحیح و تحقیق مهدی لاجوردی، نشر جهان، ج‏2، باب 41 ، ص: 171). سند و راویان این روایت: طبق نسخه چاپی کتاب عیون اخبار الرضا(ع) ، شیخ صدوق این روایت را از شخصی به نام « محمد بن القاسم المفسر » شنیده است. گفتنی است محمد بن القاسم المفسر خود مدعی بوده که این داستان را از یوسف بن محمد بن زیاد و علی بن محمد بن سیار شنیده و هر یک از آنها نیز به نوبه خود از پدر خود شنیده اند و پدرانشان از امام حسن عسکری(ع) و آن حضرت از امام هادی(ع) و ایشان از امام جواد(ع) شنیده اند. یک اشکال این سند اینست که راستگویی و وثاقت «محمد بن القاسم المفسر» توسط علمای رجال قدیم شیعه تایید نشده بلکه برخی از رجال شناسان همچون علامه حلی و ابن داود حلی تصریح کرده اند که «محمد بن القاسم المفسر» در نقل حدیث ، «ضعیف»(غیر قابل اعتماد) و «کذّاب»(دروغگو) بوده است.(خلاصة الاقوال، علامه حلی، ص251 و رجال ابن داود حلی، ص510 ) اشکال دیگر مربوط به یوسف بن محمد بن زیاد و علی بن محمد بن سیار است که هر دو ناشناس هستند. (معجم رجال الحدیث، خویی، چاپ 23 جلدی، ج : 12 ص : 147) بنابراین شیخ صدوق(ره) این داستان را از افراد ثقه که به راستگویی شناخته شده اند نشنیده است. طبعا افراد دروغگو ممکن است در نقل یک روایت طولانی ، یک بند به آن بیفزایند. شهرت یافتن این روایت در قرنهای بعد: بعد از آنکه شیخ صدوق(ره) این روایت طولانی را در کتاب «عیون اخبار الرضا(ع)» با سندی ضعیف نقل فرمود ، مؤلف کتاب «دلائل الامامة»(که به غلط به طبری شیعی منسوب شده است) نیز آن را با واسطه از شیخ صدوق(ره) نقل می کند.(دلائل الامامة، منسوب به طبری شیعی، چاپ بعثت قم، ص381) سپس در قرن ششم ابن حمزه طوسی در کتاب «الثاقب فی المناقب» و ابن شهرآشوب در کتاب «مناقب آل ابی طالب» همین روایت و قطب الدین راوندی در « » را نقل می کنند.( الثاقب في المناقب، ابن حمزه طوسی، ص: 471 و مناقب آل أبي طالب عليهم السلام ، ابن شهرآشوب ، ج‏4، ص: 370 و الخرائج و الجرائح، راوندی، ج‏2، ص: 658 ) سپس در قرن نهم ، علی بن یونس نباطی بیاضی خلاصه ای از این داستان را در کتاب الصراط المستقیم نقل کرد.(الصراط المستقيم إلى مستحقي التقديم، علی بن یونس نباطی بیاضی، ج‏2، ص: 198) سپس در آغاز قرن دوازدهم ، شیخ حر عاملی(متوفای 1104هـ) و علامه مجلسی(متوفای 1110هـ) و عبدعلی بن جمعه حویزی(متوفای 1112هـ) و سید نعمة الله جزائری(متوفای 1112هـ) این داستان را در کتب خود نقل کردند.( إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، شیخ حر عاملی، ج‏4، ص: 320 والإيقاظ من الهجعة بالبرهان على الرجعة، حر عاملی، ص: 191 و بحار الأنوار (ط - بيروت)، مجلسی، ج‏49، ص: 184 و تفسير نور الثقلين، الحویزی، ج‏1، ص: 276 و رياض الأبرار في مناقب الأئمة الأطهار، نعمة الله الجزائری، ج‏2، ص: 381) از مقابله متن و سند روایت با متن و سند روایتی که شیخ صدوق(ره) در عیون نقل کرده معلوم می شود که همگی این داستان را بی واسطه یا باواسطه از شیخ صدوق(ره) گرفته اند. بنابراین این داستان فقط یک روایت ضعیف السند دارد که بعد از شیخ صدوق(ره) به تدریج مشهور شده است. ادامه دارد .. @shenakhtehadis @shenakhtehadis
جعل معجزه و تخریب چهره امام رضا (ع) - بخش دوم مبنای شیخ صدوق در نقل روایات: گرچه شیخ صدوق(ره) در کتاب «من لا یحضره الفقیه» تنها روایاتی که از نظر خودش معتبر هستند را نقل می کند اما در کتابهای دیگر خود حتی روایات ضعیف را نیز نقل می کند با این امید که شاید همه یا بخشی از آنها سخن معصومین(ع) باشد. بنابراین گاهی در کتابهای دیگر ایشان از جمله کتاب «عیون اخبار الرضا(ع)» روایاتی با سند یا متن ضعیف یافت می شود. وقتی شیخ صدوق(ره) که از علمای قرن 4 است روایتی را نقل می کند حتی اگر آن روایت ضعیف باشد در قرنهای بعدی علما ناخودآگاه حسن ظنی نسبت به آن روایت پیدا می کنند و آن روایت را در آثار خود نقل می کنند و ماجرا شبیه «بازی دومینو» می شود. استدلال عقلایی بر جعلی بودن داستان مورد بحث: برخی از علمای اصول و کلام بیان فرموده اند که «اگر محتوای یک روایت به نحوی باشد که شاهدان عینی آن انگیزه قوی برای نقل کردن آن داشته باشند اما آن روایت تنها توسط یک یا دو نفر نقل شود همین دلیل بر جعلی بودن آن است». در متن روایت مورد بحث آمده که یکی از اطرافیان مأمون به او اعتراض کرد که چرا با اقدام به نصب امام رضا(ع) به عنوان ولیعهد ، موجب شهرت و محبوبیت بیشتر امام (ع) در میان مردم شده است. وی گفت ما باید به تدریج کاری کنیم که امام(ع) شأن و جایگاه خود را در مقابل مردم از دست بدهد و برای همین جلسه ای ترتیب دادند تا آن شخص ، امام رضا(ع) و یارانش را در مقابل عموم علما ، شخصیتها و بزرگان لشگری و کشوری به چالش بکشد. بنابراین در مقابل این جمعیت متنوع و انبوه که در دربار مأمون جمع شده بودند از امام (ع) خواست که حقانیت خود را با زنده کردن تصویر دو شیر که روی پرده شاهانه بود اثبات کند و امام(ع) نیز چنین کردند ولی امر فرمودند که آن شیرها آن شخص را بدرند و حتی استخوانهایش را نیز خرد کرده ، بلیسند!!. در اینجا می بینیم که این امر عجیب در حضور گروهی از شیعیان امام رضا(ع) و نیز انبوهی از علما و شخصیتها انجام شده است بنابراین باید افراد متعددی از شاهدان ماجرا بعدها این ماجرا را نقل کنند و در نتیجه این داستان باید با اسناد متعدد دستکم در کتب شیعه ثبت شود حال آنکه آنچه در واقعیت مشاهده می کنیم اینست که علمای شیعه و سنی تا حدود 150 سال بعد از شهادت امام رضا(ع) از این داستان بی اطلاع بوده اند!! و آن را نقل نمی کردند تا اینکه در اواسط قرن چهارم شخصی به نام «محمد بن القاسم المفسر» این داستان را در پایان روایتی افزود و برای شیخ صدوق(ره) نقل کرد. یک مثال امروزی : اگر امروز خبر برسد كه در نیویورك از آسمان سكه طلا باریده ولی این خبر را فقط یک سایت اینترنتی مجهول و مشكوك نقل كند و سایتهای معتبرو مشهور از آن اظهار بی اطلاعی کنند اولا نباید آن را قبول كرد ثانیا باید درباره اعتبار و راستگویی سایتی که چنین خبری را نشر کرده تردید کرد. قطعا اگر چنین حادثه عجیبی رخ داده بود همه سایتها برای پوشش دادن به اخبار و جزئیات آن انگیزه کافی داشتند و محال بود از چنین خبر جذابی به سادگی عبور کنند. انگیزه راوی برای جعل و تحریف: یک نکته مهم درباره ارزیابی روایات اینست که به انگیزه های جعل روایت توجه کنیم. اگر یک راوی سنی فضیلتی برای ابوبکر نقل کند قطعا نمی توان به سادگی آن را قبول کرد زیرا اولا روایات معارض دارد ثانیا این راوی سنی است و تعصبات و انگیزه فرقه ای او می تواند موجب جعل یا تحریف به نفع ابوبکر شود. درباره ائمه (ع) نیز با اینکه به طور کلی قبول داریم که احیانا در موارد خاصی معجزات یا کراماتی از آنان صادر می شده است اما باید توجه کنیم که بسیاری از راویان علاقه داشتند روز به روز به تعداد معجزات بیفزایند تا به خیال خود به اثبات حقانیت اهل بیت(ع) کمک کرده باشند غافل از اینکه جعل و تحریف و دروغ پردازی گرچه ممکن است در کوتاه مدت عده ای را جذب کند اما در درازمدت به "آلوده شدن ذهن و فکر مردم با خرافات" خواهد انجامید و "رویکرد عقلی و علمی" را در جامعه تضعیف می کند و چه بسا جلوی پیشرفت فکری و تمدنی مسلمانان را بگیرد. هیچ بعید نیست که یک راوی دروغگو خواسته باشد سخنی عجیب یا معجزه ای جدید نقل کند و مستمعان خود را جذب کند یا اینکه خواسته باشد عقاید شیعه را سرشار از خرافات کند یا اینکه به خیال خودش فضیلتی به فضایل فراوان اهل بیت ع بیفزاید!! برخی از شیعیان افراطی بودند که به خیال خودشان برای نشر فضایل اهل بیت ع حتی به جعل حدیث دست می زدند غافل از اینکه این کار در نهایت به تحریف تشیع می انجامد و به مذهب حق زیان می زند. علاوه بر اینکه فضایل حقیقی اهل بیت(ع) در قرآن و احادیث متواتر آمده و نیازی نیست کسانی با نشر اکاذیب به تکمیل این فضایل بپردازند. ادامه دارد ... @shenakhtehadis @shenakhtehadis
جعل معجزه و تخریب چهره امام رضا (ع) - بخش سوم یک اشکال: اگر داستان تبدیل شدن تصویر روی پرده به شیر با معجزه امام رضا (علیه السلام) صحت ندارد پس چرا برخی از علمای فلسفه و عرفان ، آن را صحیح می دانند؟ پاسخ به اشکال: هر یک از علمای عالیقدر ما دارای تخصصها و رویکردهای مختلفی هستند. برخی بیشتر بر مباحث فقه و اصول و مرجعیت فتوایی متمرکز شده اند و برخی بر مباحث فلسفی و عرفانی و کلامی و برخی به تحقیقات تاریخی و حدیثی و بررسی سند و متن روایات متمرکز شده اند. به عنوان مثال تخصص اصلی مرحوم علامه طباطبایی در تفسیر قرآن و فلسفه اسلامی است حال انکه تخصص اصلی آیت الله بروجردی و ایت الله خویی در مباحث علم رجال و فقه و اصول بوده است. همچنین تخصص مرحوم علامه امینی و علامه سید مرتضی عسکری در اثبات حقانیت تشیع با استناد به روایات تاریخی و احادیث اهل سنت بوده است. بنابراین نباید تصور کرد که هر آیت الله یا عالم یا علامه ای لزوما در همه علوم اسلامی تخصص و مطالعات دقیق دارد بلکه هر یک در چند زمینه برجستگی دارند و در سایر تخصصها اطلاعاتشان محدود است. درباره داستان زنده شدن تصویر شیر با اشاره امام رضا(ع) و دریدنِ آن شخص ، برخی از علمای عالیقدر شیعه که مطالعات علمی خود را بر مباحث فلسفی و کلامی و عرفانی متمرکز کرده اند همانند مرحوم علامه سید محمدحسین طهرانی احساس کرده اند نیازی به بررسی جدی سند این داستان و دقت در متن آن نیست بنابراین فرض را بر این گرفته اند که این داستان صحت داشته است. این عالم جلیل القدر – که غالبا در نقل روایات اصراری بر بررسی سند روایت ندارد – فرض گرفته که این معجزه رخ داده بنابراین با همان ذهنیت فلسفی و عرفانی خود چنین تحلیل می کند که « مى‏توان گفت كه اشاره حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليه السّلام به آن نقش شير در روى پرده در مجلس مأمون و زنده شدن آن و پاره كردن و خوردن آن شخص مسخره از قبيل اسم المُحيى و المُميت بوده است»(معادشناسی، ج1 ، ص228) ایشان در پاورقی بیان می کند که این داستان را شیخ صدوق(ره) در عیون اخبار الرضا(ع) نقل کرده ولی اشاره ای به ضعف متن و سند این روایت نمی کنند زیرا شیوه عموم علمایی که بر مباحث فلسفی و عرفانی متمرکز هستند همین است که «نخست صحت روایت را فرض می گیرند و سپس در پی ارائه تحلیلها و توجیهات فلسفی و عرفانی برای آن بر می آیند». اما استاد علی اکبر غفاری صفت (از شاگردان علامه ابوالحسن شعرانی و علامه امینی) که از حدیث شناسان نقّاد شیعه در عصر حاضر بودند وقتی کتاب عیون اخبار الرضا(ع) را با همکاری آقای حمیدرضا مستفید ترجمه می کردند بعد از ترجمه روایت مورد بحث به تفصیل به نقد سند و محتوای آن می پردازند و 4 صفحه درباره اش می نویسند تا به تعبیر خودشان «ساحت ائمه معصومين- عليهم السّلام- را از اين گونه داستانها پاك سازند»(عيون أخبار الرضا عليه السلام / ترجمه غفارى و مستفيد، ج‏2، ص: 395 تا 398). اختلاف نظر در مباحث علمی امری طبیعی است و منطقی تر اینست که در هر موضوعی به متخصص آن رجوع کنیم. منطق حکم می کند درباره صحت معجزه مورد بحث به نظر متخصصان تاریخ و حدیث شیعه رجوع کنیم نه اینکه دیدگاه برخی از استادان فلسفه و عرفان اسلامی را که چه بسا اعتقادی به ضرورت بررسی متن و اسانید روایات ندارند مبنا قرار بدهیم. خاطره شفاهی نگارنده از مرحوم استاد علی اکبر غفاری صفت: نگارنده این یادداشت که خود ، در سالیان آخر عمر شریف این استاد عالیقدر توفیق شاگردی در محضر ایشان را داشتم ، به یاد دارم که ایشان صریحا از ترویج همین داستان و داستانهای شبیه به آن توسط برخی از مبلغان دینی انتقاد می کردند و به این مضمون می فرمودند که «این شیطان است که مبلغان دینی را بر نقل این مطالب جعلی وا می دارد و از بیان معارف حقیقی و ناب اهل بیت(ع) باز می دارد». به زودی بخش چهارم بحث نقد روایت مورد بحث نیز ارسال خواهد شد ان شاء الله ادامه دارد ... @shenakhtehadis @shenakhtehadis
هشدار ائمه (ع) درباره روایات غلوآمیز و جعلی از ابن ابی عمیر - که از اصحاب معتبر اهل بیت علیهم السلام است - نقل شده که یکی از راویان شیعه به او گفته بود: به امام صادق (ع) عرض کردم که ابوهارون مکفوف(از افراطیهای شیعه نما) مدعی است که شما به او فرموده اید که « اگر (خداوندِ) قدیم (و ازلی) را می خواهی دست یافتنی نیست ولی اگر می خواهی بدانی چه کسی آفرینش و روزی دادن را انجام می دهد بدان که او محمد بن علی(امام باقر ع) است» امام صادق (ع) در پاسخ به من فرمود: « كذب عليَّ عليه لعنة الله و الله ما مِن خالقٍ إلا الله وحده لا شريكَ له. حق ٌّعلى اللهِ أن يُذيقنا الموتَ و الذي لا يَهلك هو اللهُ خالقُ الخلقِ بارئُ البريةِ » ترجمه: « او (ابوهارون مکفوف) بر من دروغ بسته است! لعنت خدا بر او باد! به خدا سوگند خالقی جز الله یکتا وجود ندارد که کسی شریک او نیست. بر خداست که مرگ را به ما بچشاند (یعنی مرگ ما دست خداست) و آنکس که هلاک نمی شود الله است که آفریننده مخلوقات و خالق مردمان است» منبع: 📚 رجال‏ الكشي ص : 223 توضیح : روایت بالا نشان می دهد برخی از راویانِ غالی (افراطی‌های منحرف) به جعل و نشر احادیث اغراق آمیز خو کرده بودند و عقاید باطل و دروغین خود را به ائمه(ع) نسبت می دادند تا جایی که اهل بیت (ع) آنان را لعن فرمودند. به این گروه‌ها غُلاة (جمع غالی) می گویند. عضویت در کانال بررسی روایات و احادیث👇 @shenakhtehadis @shenakhtehadis
عضویت در کانال:👇 @shenakhtehadis @shenakhtehadis
والاترین فضایل اخلاقی شیخ صدوق(ره) نقل کرده است که پیامبر اکرم (ص) خطاب به امام علی(ع) فرمودند: " يَا عَلِيُّ ثَلَاثٌ مِنْ مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ أَنْ تَعْفُوَ عَمَّنْ ظَلَمَكَ وَ تَصِلَ مَنْ قَطَعَكَ وَ تَحْلُمَ عَمَّنْ جَهِل‏ عليكَ " ترجمه: " ای علی! سه چیز در دنیا و آخرت از فضایل اخلاقی شمرده می شود: 1 - اینکه از کسی که در حق تو ظلم کرده گذشت کنی 2 - رابطه ات را با کسی که از تو بریده و دوری گزیده ، محکم کنی ( و از رسیدگی احوال او کوتاهی نکنی) 3 - در برخورد با کسی که با تو تُندی کرده شکیبایی به خرج دهی " منبع: 📚 شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج4، ص357 توضیح: روشن است که گذشت کردن از دیگران مربوط به مسایل شخصی و روابط بین افراد است و شامل حق الناس و مسائلی که مربوط به سرنوشت امت اسلامی است نمی شود. عضویت در کانال:👇 @shenakhtehadis @shenakhtehadis
❓ با توجه به ابهام‌هایی که گاه دربارۀ شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) مطرح می‌شود، نظر حضرتعالی چیست؟ ● بر اساس روایات، وفات امام حسن عسکری(علیه السلام) در هشتم ربیع الأول سال ٢٦٠ هجری، در ٢٨ سالگی، در زمان خلافت احمد بن جفعر ملقب به معتمِد عباسی (المعتمِد علی الله)، و در حصر خانگی و پس از یک بیماریِ هشت روزه بوده است. گروهی از محدثین و علمای شیعه بیماری حضرت را ناشی از مسمومیت غذایی، و مسبب آن را خلیفۀ وقت، معتمِد عباسی می‌دانند. و در این زمینه به روایتی از امام رضا(علیه السلام) استناد می‌کنند که می‌فرماید: «کسی از ما نیست جز اینکه مقتول یا مسموم باشد.». بی‌تردید حکام عباسی همچون دیگر حاکمان در طول تاریخ، نگران از دست دادن تاج و تخت‌شان بودند و چون پاکدستی، پاکدامنی و دانایی امامان اهل بیت(علیهم السلام) را موجب تقویت هرچه بیشتر جایگاه مردمی آنان، و در نتیجه این امامان را مهمترین رقیبان خود، و آزادی و حضور ایشان در بین مردم را مهترین خطر و تهدید برای زمامداری و تاج و تخت خود می‌دیدند لذا از هیچ تلاشی در جهت انزوا و حذف آنان و حفظ حکومت خود فروگذار نبودند. همچنین سخن‌چینی‌ها، بدگویی‌ها و افترائات مقرّبان حکومت و دیگر حاسدان که موقعیت و آینده خود را در گروی حفظ آن حکومتها می‌دیدند مزید بر علت بود و موجب هراس و و حشت بیشتر در حاکمان می‌شد. در مجموع، تردیدی در این نیست که حاکمان هر نوع محدودیت و اذیت و آزاری را بر امامان روا می‌داشتند. اما چون بعد از واقعۀ کربلا و نیز بعد از زندان رسمی امام موسی بن جعفر(علیه السلام)، اغلب این محدودیت‌ها علنی نبود و سرّی و محرمانه بود لذا نحوۀ شهادت ایشان و عامل آن با ابهام آمیخته است. در خصوص شهادت امام حسن عسکری(علیه السلام) از بین روایات و اخباری که به ما رسیده، معتبرتر از همه خبر احمد بن عُبیدالله بن خاقان است که دشمنی و بغض شدیدی نسبت به علی بن ابی طالب و اولادش(علیهم السلام) اظهار می‌کرد و گماشتۀ عباسیان بر املاک و خراج شهر قم بود و پدرش عبیدالله وزیر دو حاکم عباسی، متوکل و معتمِد بود. این خبر را مرحوم کلینی و مرحوم صدوق نقل کرده‌اند. او می‌گوید: «.. به هنگام وفات ابن الرضا -امام حسن عسکری(علیه السلام)- چیزی از سلطان و اطرافیانش دیدم که باعث شگفتی من شد و هیچ انتظارش را نداشتم؛ وقتی او بیمار شد به دنبال پدرم فرستادند که ابن الرضا مریض شد. پدرم به سرعت خود را به دارالخلافه رساند و شتابان و همراه پنج تن از خدمتکاران خلیفه برگشت که همگی از افراد مورد اطمینان و خواصّ خلیفه بودند. نحرير (خادم مخصوص خليفه) نیز در ميانشان بود. پدرم به آنها دستور داد كه در خانۀ [امام] حسن باشند و از حالش خبر گيرند. و دنبال چند تن از طبیبان نیز فرستاد و به آنها دستور داد که هر روز صبح و شب بر او وارد شوند و جویای حالش باشند. دو سه روز که گذشت به پدرم خبر دادند که حالش رو به ضعف گذاشته است. پس به طبیبان دستور داد در خانه‌اش بمانند. و دنبال قاضی القضات فرستاد و به او دستور داد ده تن از کسانی که از نظر دینی و درستکاری و پاکدامنی مورد اعتماد هستند را برگزیند. پس آنها را احضار کرد و به خانۀ [امام] حسن فرستاد و دستور داد شبانه روز آنجا باشند. پس این افراد همگی آنجا بودند تا زمانی که وفات کرد..» احمد بن عُبیدالله ادامه می‌دهد: وقتی خبر وفات آن حضرت پخش شد، سامرا یکپارچه عزا شد.. و شهر سامرا در آن روز همچون قیامت شده بود.. همه بر پیکر مطهر ایشان حاضر شدند و هنگامی که آمادۀ نماز شدند برادر خلیفه که به دستور خلیفه برای اقامۀ نماز بر پیکر امام آمد، صورت امام را نمایان کرد و اعلام کرد که این حسن بن علی بن محمد بن الرضاست و به مرگ طبیعی و در بستر خود فوت کرده است (بدون قتل یا زدن و شکنجه). و آن افرادی که به دستور حاکم در مدت بیماری در خانۀ امام بودند را به عنوان شهود و گواه به مردم معرفی کرد. چنین اقداماتی که حتی برای نزدیکان و خواصّ دربار هم دور از انتظار و موجب تعجب و حیرت است نشان می‌دهد که سرّی در کار بوده و همۀ این تمهیدات به منظور انحراف اذهان عمومی انجام گرفته است، و بیشتر گویای اینست که خلیفۀ عباسی از خون امام بریء نیست؛ زیرا اگر در این جنایت دست نداشت نیازی به این کارها نبود. 📓 مجموعۀ مصاحبه‌ها: ٨٢٧- ٨٢٨. @Yusufi_Gharawi